*خشک شدن دریاچه ارومیه*
درک اهمیت حفظ و نگهداری محیط زیست، آسانتر خواهد شد هرگاه به این موضوع حیاتی، از زاویۀ حقوق بشر نگریسته شود.
“اعلامیه جهانی حقوق بشر در ۱۰ دسامبر ۱۹۴۸ به تصویب رسیده ، رواق بنای حقوق بشر راتشکیل میدهد“
با این یادآوری که:
حقوق بشر، ذاتی بشرها هستند. در ذات و نهاد همۀ بشرها است.
“از آن جا که شناسایی حیثیت و کرامت ذاتی تمام اعضای خانوادهی بشری و حقوق برابر و سلب ناپذیر آنان اساس آزادی ، عدالت و صلح در جهان است؛”
حقوق بشر، به هیچ وجه منحصر به عدۀ خاصی از بشرها نمیشود، به شکلی که فقط عدهای از آنها بهرمند، و عدهای از آنها محروم باشند. به این دلیل که حقوق، در ذات بشرها هستند، باید همۀ بشرها از همۀ آن حقها بهرمند گردند.
“مادهی ۱ از اعلامیۀ جهانی حقوق بشر:تمام افراد بشر آزاد زاده می شوند و از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق با هم برابرند. همگی دارای عقل و وجدان هستند و باید با یکدیگر با روحیه ای برادرانه رفتار کنند.“
حقوق همۀ بشرها، در همۀمکانها باید احقاق شود.
“مادهی ۲ از اعلامیۀ جهانی حقوق بشر:هر کس می تواند بی هیچ گونه تمایزی ، به ویژه از حیث نژاد ، رنگ ، جنس ، زبان ، دین ، عقیده سیاسی یا هر عقیده دیگر ، و همچنین منشاء ملی یا اجتماعی ، ثروت ، ولادت یا هر وضعیت دیگر ، از تمام حقوق و همه آزادیهای ذکر شده در این اعلامیه بهرمند گردد.
حقوق همۀ بشرها، در همۀ زمانها باید احقاق شود.
حق زیست=حیات=زندگی، واضحترین و ابتدائیترین حق از حقوق بشرها است، همۀ بشرها.
“ماده۳ اعلامیۀ جهانی حقوق بشر:هر فردی حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی دارد“
در نتیجۀ تخریب و آلودگی محیط زیست=حیات=زندگی، هزاران هزار بشر از حق زیست=حیات=زندگی محروم شده و میشوند و خواهند شد.
“مادهی ۳ اعلامیۀ جهانی حقوق بشر:هر فردی حق زندگی ، آزادی و امنیت شخصی دارد“
“زندگی در نظام اصلاحناپذیر ولایت مطلقه، روزانه مرگاست”
حفظ و نگهداری محیط زیست=حیات=زندگی، لازمۀ احقاق حق زیست=حیات=زندگی همۀ بشرهای این نسل و همۀ بشرهای نسلهای آینده است.
در بیش از سه دهه از ولایت فقیه بر ایران و ایرانی، ابعاد تجاوز به این حقوق پیوسته گستردهتر شده است.
این رژیم اصلاحپذیر نیست!