کیانوش ایرانی : مواضع دکتر بختیار درباره جزایر سه گانه

بختیار در سال ۶۰: جزایر سه گانه متعلق به ایران نیست

کنکاشی در مواضع دکتر بختیار درباره جزایر سه گانه

وقتی قدرت، مقدس و پرستش می‌شود، هر هدفی وسیله را توجیه می‌کند. با این روش و هدف، سیاست معنی به قدرت رسیدن و معنای هرچه بیشتر در قدرت ماندن را پیدا می‌کند. به این ترتیب، در بطن قدرت پرستان یک هویت واحد را مشاهده می‌کنیم. فقط باید از صورت عبور کنیم.
برای رسیدن به قدرت، چه بهائی دارد چند جزیرۀ خلیج فارس؟
اگر نصف ایران هم برود بهتر از این است که بنی صدر در جنگ پیروز شود!
برای در قدرت ماندن، چه بهائی دارد قسمتی از دریای خزر؟

۱۸/تير/۱۳۹۲ کیانوش ایرانی

این روزها با اخراج صدها ایرانی از امارات، سی و سومین سالگرد کودتای نوژه(۱) و تشدید توجیه مراجعه مالی به دولت‌های غربی از سوی بخشی از اپوزسیون مصادف شده است. انتشار سندی که به هر ۳ موضوع فوق مرتبط است می‌تواند برای بررسی توسط نیروهای دموکراسی‌خواه ایرانی مفید باشد.
در ۲۳ ژانویه ۱۹۸۲ (۳ بهمن ۱۳۶۰)، «تمام البرازی» خبرنگار روزنامه کویتی السیاسه گفتگویی مفصل و جنجالی با دکتر شاپور بختیار در پاریس انجام می‌دهد که مشروح آن‌را در زیر می‌توانید مطالعه نمایید(۲):
جنجالی‌ترین بخش این گفتگو، جایی است که البرازی، نظر بختیار را درباره جزایر سه‌گانه می‌پرسد:
البرازی: نظر شما راجع به جزایه سه‌گانه چیست؟
بختیار: یقینا جزایر سه‌گانه مال ما نیست و ممکن نیست در آنها زندگی کنیم. پس برای چه در این مورد با همسایگان‌مان بجنگیم. بدون شک این کار دیوانگی است! 
البته من اولین نخست وزیر ایرانی بودم که از فلسطینی‌ها در خواست کردم که نمایندگان‌شان را به ایران بفرستند و این کار بعد از ۳۰ سال آسان نیود. به همین دلیل از دمشق و بغداد تبریک‌هایی در این مورد برایم فرستاده شد. ولی اکنون اعتقاد ندارم که مردم ایران مثل ۲سال قبل در مورد سازمان آزادی‌بخش فلسطین فکر می کنند. پس باید واقع‌گرا باشیم، من دفاع کردم و ضروری است که راه حلی پیدا شود. هرگز نمی خواهم ژاندارم خلیج باشم.
این موضع که تا قبل از دیدن اصل گفتگو برای نگارنده غیرقابل باور بود، سوالاتی را نسبت به چرایی و پشت پرده ابراز آن ایجاد می‌کند که امیدوارم یاران و همکاران آن زمان بختیار (آقایان حمید ذوالنور، سیروس آموزگار، جواد خادم، علی شاکری زند، خسرو شاکری زند، منوچهر رزم آرا، مهرداد خوانساری، ایرج پزشکزاد، هادی خرسندی، علیرضا نوری‌زاده، حمید صدر و ….) که بعد از ابراز این موضع یار و همکار وی بوده‌اند، بدان پاسخ دهند:
۱- چه عواملی باعث شدند که بختیار، ناگهان در ۳ بهمن ۱۳۶۰ چنین موضعی اتخاذ کند؟ 
۲- آیا مواضع صدام‌ مبنی بر «خروج بی قید و شرط ایران از سه جزیرۀ ابوموسی، تنب بزرگ و کوچک» که قبل و بعد از جنگ ۸ ساله، مرتبا از سوی وی و دولتش تکرار می شد(۳)، به‌علاوه روابط بسیار نزدیک دکتر بختیار با صدام و دیگر کشورهای عرب منطقه(۴)، علت اصلی این موضع‌گیری نبوده است؟
ارائه روایتی مستند از تجربه های شکست خورده در مبارزه با جمهوری اسلامی می تواند از تکرار آنها جلوگیری نموده، مسیر گذار به دموکراسی را کم خطرتر نماید.
 
یادداشت و نمایه:
۳- مواضع صدام و دولتش، قبل و بعد از جنگ 8 ساله درباره جزایر سه گانه: +  +  + 

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

Scroll to Top