عدم مشارکت ما مردم در ساختن سرنوشت خویش، خلائی را ایجاد میکند که لاجرم توسط سلطهگرانِ جبّار پر میشود:
در مسلك ما طريق مطلوب خوش است—دلجويي مردمان مغلوب خوش است!
كافي نبود براي ما نيت خوب—با نيت خوب، كرده خوب خوش است!
...اولین کسی که ازحقوق ملت ایران برضد قرار داد دارسی 1312 ( 1933 ) اعتراض کرد دکتر مصدق بود که، درهفتم آبانماه 1323نطق مشروحی درمجلس چهاردهم درپاسخ کافتارادزه معاون وزارت خارجه شوروی (2) ایراد کرده بود در این دوره از مجلس دکتر محمد مصدق که به عنوان نماینده اول انتخاب شده بود، طرح موازنه منفی و رد هر گونه اعطای امتیاز به خارجیها در موقعی که کشور به اشغال نیروهای متفقین در آمده بود را تهیه و آن را به تصویب نمایندگان مجلس رساند...
در مقابله با بحرانها و حل مشکلات و معضلات، دو دید متفاوت موجود است:
اول اینکه مردم راه حل هستند.
دوم اینکه مردم مساله هستند!
قدرتمداران، مردم را مساله و مزاحم میدانند، و نه مشکلات موجود در جامعه را! کووید۱۹ مثال خوبی برای درک این واقعیت است:
آقای ترامپ، مردم را مساله، و حتی پزشکان را مسئول بحران میداند! و حاضر نیست برای آمار فاجعهآمیز کووید مسئولیتی بپذیرد. دیروز در فلوریدا در یکی از فعالیتهای انتخاباتی او، حاضرین شعار میداند: «…فاچی را اخراج کن…» ترامپ جواب میدهد: «…تا چند روز بعد از انتخابات صبر کنید…» (دکتر انتونی فاچی از متخصصان کلیدی مدیریت پزشکی کووید۱۹ در امریکا بوده است، و ترامپ بسیاری از توصیههای وی را اجرا نکرد، و این طبیب برجسته را ’ابله‘ خواند!)
در مقابله با بحرانها و حل مشکلات و معضلات، دو دید متفاوت موجود است:
اول اینکه مردم راه حل هستند.
دوم اینکه مردم مساله هستند!
قدرتمداران، مردم را مساله و مزاحم میدانند، و نه مشکلات موجود در جامعه را! کووید۱۹ مثال خوبی برای درک این واقعیت است:
هر شهروندی مختار است که به طور هرچه خودانگیختهتر، عقیده و دین را بدون هیچ اکراهی اتخاذ کند؛
هر شهروندی مختار است که به طور هرچه خودانگیختهتر، نوع آن عقیده و دین را بدون هیچ اکراهی، خودش انتخاب کند؛
این خودانگیختگی است که لائیسیته را در سطح افراد و هستههای مردمی و به تبع آن در سطح جامعۀ مدنی و ملت به طور عملی متبلور میکند.
این تبلور، با اشراف به حقوق ذاتی بشر و حقوق شهروندی و حقوق ملی، و بر اساس این حقوق (از جمله، و به خصوص، استقلال و آزادی) استوار است.
یک چنین جامعه و ملتی به این ترتیب، نوعی قانون اساسی تدوین میکند که آکنده از حقوق و واکنده از هرگونه مرام دیگری باشد،
و بدین ترتیب مردم و هستههای مردمی، به طور مداوم،
و با حضور هرچه فراگیرتر و هرچه خودانگیختهتر در میدان ساختن سرنوشتی خوب و خوبتر برای خویش حضوری مستر دارند، و با خشونتزدایی، لائیسیته را هرچه بیشتر به قدرتهای دولتی و قدرتهای غیردولتی
تحمیل میکنند که قدرت و دولت نسبت به نهادهای دینی و عقیدتی، پیوسته بیطرفتر بگردد، و گسترۀ خصوصی از هرگونه سانسور و ممیزی و خشونت و تجاوز قدرت، پیوسته به میزان بیشتری مصون بماند،
و قلمرو خصوصی و جامعۀ مدنی از تجاوز قدرتهای دولتی و خصوصی و غیردولتی، پیوسته به میزان بیشتری مصون بماند.
گروگانگیری، که طرح آن در امریکا ریخته شد، نقطه عطفی بود برای حاکم شدن ضدانقلاب، و اولین بحرانی بود که بحرانهای کوچک و بزرگ فراوانی را در پی داشت و همه به استمرار رژیم، کمک کردند
بحران گروگانگیری مقدمهای برای تجاوز عراق شد و تنها بابت نقره داغ شدن (کارتر گفت: ایرانیها را چنان نقره داغ کردم که هرگز فراموش نکنند)، بیش از17 میلیارد دلار (به دلار امروز باید در عدد 4 ضرب کرد و سود آن را بر آن افزود) از ثروت مردم را امریکا برد و خورد.
بمناسبت سقوط شهر خرمشهر در 4 آبان ماه 1359، مقاله ای در افشای دروغهای خامنه ای که 30 سال پیش در روزنامه انقلاب اسلامی (شماره 100- از 18 تا 31 خرداد 1364) منتشر شده بود را با افزودن قسمتی از نامه بنیصدر به خمینی و توضیحهای دیگر، به اطلاع خوانندگان می رسانیم. از جمله دروغهای خامنه ای :
1- شعاری را که خود و حزب جمهوری می دادند «زمین میدهیم تا زمان بخریم»، را به بنی صدر نسبت می دهد. نامه بنی صدر به خمینی به تاریخ 28 شهریور 1359، سندی است که این دروغ را برملا می کند.
2- بنی صدر را متهم می کند که نیرو نمی داد اما در واقع، او که شعار می داد ده هزار نفر از تهران به خرمشهر می برد، شعارش تو خالی در آمد! بقول سرهنگ فروزان:«قرار بود ده هزار نفر از تهران به خرمشهر ببرند، شد هزار، شد 500 تا و هنوز هم یکی از آنها به خرمشهر نرسیده است!»
خامنهای در نماز جمعه 3 خرداد در باره افتادن قسمت غربی خرمشهر بدست نیروهای عراقی اینطور مدعی شده است: