
گفتگوی آقای بنیصدر و علی صدارت – نقش بدیل مستقل و آزاد، در گذشته و حال و آینده ایران۱
۸ اسفند ۱۳۹۹گفتگوی آقای ابوالحسن بنیصدر و علی صدارت - نقش بدیل مستقل و آزاد، در گذشته و حال و آینده ایران ❊یک سینه سخن❊
گفتگوی آقای ابوالحسن بنیصدر و علی صدارت - نقش بدیل مستقل و آزاد، در گذشته و حال و آینده ایران ❊یک سینه سخن❊
گفتگوی آقای ابوالحسن بنیصدر و علی صدارت - عدم اعتماد به نفس فردی و ملی و «مطالبات حداقلیِ اپوزیسیون» و در نتیجه: استمرار استبداد ❊یک سینه سخن❊
گفتگوی آقای ابوالحسن بنیصدر و علی صدارت - در آستانه چهل و دومین سالگرد انقلاب ۱۳۵۷ ❊یک سینه سخن❊
خشونت فقط به توپ و تفنگ و داغ و درفش منحصر نمیشود، ولی زمینهساز همه آنها، جنگ روانی است. دروغپراکنی و جعل تاریخ، مخدوش کردن وژدان تاریخی، اِعمال سانسور و تحمیل خودسانسوری، از اسحله متداول در جنگ روانی قدرتها علیه مردم است.
گزارش روزنامه اطلاعات ۷ بهمن ۱۳۵۸ از اولین کنفرانس مطبوعاتی ابوالحسن بنی صدر را می آوریم. نکات اساسی این کنفرانس عبارتند از : – بینش بنی صدر از عملکرد سیاسی، عملکردی بر اساس عقل و منطق، و نه بر اساس زور – معرفی خود بعنوان پیرو خط استقلال و آزادی مصدق و دفاع از انقلاب بمعنی برقراری حکومتی منتخب مردم – دفاع از سیاست خارجی که بیانگر استقلال و آزادی در عمل باشد، نه سیاست فحش و شعار – دفاع از آزادی سریع از گروگانها که وسیله ای شده اند برای منزوی کردن ایران و انقلاب ایران در سطح جهانی...
از مهمترین عواملی که باعث خشونت میشوند، غفلت است. غفلت از حقوق ذاتی (بخصوص استقلال و آزادی)، غفلت از استعدادهای انسانی، و غفلت از فضلهای انسانی
واقعیت و حقیقت، در رابطه با اخبار اخیر- آلایش حقیقت، با دستکاری در واقعیت برای جنگ روانی قدرتها علیه مردم
بررسی موقعیت زیرسلطه ایران و ایرانیان، و تلاش قدرتها برای حفظ این وضعیت
نفی وضعیت موجود، سلب تنها، نه تنها نامطلوب که ناممکن است. فقط با نفی قدرت و نمادهای ان، ولی بدون اثبات حق و حقوق نه تنها در نظر و در عمل، بلکه در هدف و در روش، و حقوندی در پندار و نوشتار و گفتار و کردار، حاکمی میرود و حاکمی دیگر میآید. ترامپ میرود و بایدن میآید، و ولایت مطلقه پهلوی میرود و ولایت مطلقه فقیه میآید، و… تا تغییر نکنیم، ممکن نیست بتوانیم تغییر بدهیم. تا در زندگی روزانه خود، حقوقمدار زیست نکنیم، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم که بعد از رفتن این «حاکم»، یک «حاکم» دیگری مثل همین و یا حتی بدتر، و چه بسا بسیار بدتر از همین «حاکم» بر ما مسلط نشود. برای تغییر بحرانهای «وضعیت کنونی»، این این انسان کنونی است که باید تغییر کند. واقعیت را بخواهی: آدمی دیگر بباید ساخت و از نو عالمی!
نیاز مبرم به تجدید نظر در جهانی شدن و گلوبالیسم یا انترناسیونالیسم، از منظر موازنه عدمی و حقوق. سیاست جهانی بر اساس مدیریتی حقوقمند و و مردمسالار برای مهار موسسات ماوراء ملی، بر اساس عدالت اجتماعی، که نیروهای محرکه جهان، بر پایه موازنه عدمی، از این تخریبهای روزافزون خارج شوند و به خدمت رشد عادلانه انسان و طبیعت و محیط زیست دربیایند. کشورها بر مبنای حقوق ملی با هم رابطه برقرار میکنند، و بر اساس موازنه عدمی، هیچکدام نه سلطهگر هستند و نه سلطهبر. بدین ترتیب، تخریب نیروهای محرکه به صفر میل کند