
صدارت – سلمان رشدی، تجاوز به حق حیات «مرتد»، تروریسم محکوم است.
۲۴ مرداد ۱۴۰۱در دین اسلام، نوزایشی که دین مسیحیت قرون وسطی را منقلب کرد (انقلاب مسیحی) را شاهد نبودیم، تا اینکه در بهار ایران، با انقلاب اسلامی، یعنی با انقلاب در اسلام، خمینی و خامنهای و شرکا توانستند چهره واقعی خود و باورهای خود را، به عناوین چون «اسلام فیضیه» و یا «اسلام حوزوی» و یا «اسلام فقاهتی» به قضاوت افکار عمومی بگذارند. علیرغم وجود ایدئولژیهای متعدد در بهار انقلاب، اسلام بیان استقلال و آزادی و حقوندی که اندیشه راهنمای انقلاب ایران بود توانست انقلاب را به ثمر برساند. اطمینان دارم که آن دسته از مخاطبان این قلم که در جنگ روانی قدرتها علیه مردم شکست خوردهاند، به علت سانسورهای گسترده و عظیم، این عرایض من را برنمیتابند. چه بسا که به علت خودسانسورهای گسترده و عظیم، خواندن این نوشته را به انتها نرسانند. در این جنگ روانی، همان روشهایی را که شکنجهگران و بازجوها برای شکستن و منفعل کردن زندانیان سیاسی بهکار میبرند را، برای مردم در خارج زندانها بکار میبرند. از روشهای بسیار مرسوم در این جنگ، این است که، با خشونت و خشونتگستری، باور و عقیده افراد (چه در زندانهای سیاسی و چه در خارج زندانها) را غلط، و پلید، و کثیف، و… بباورانند. دیگر اینکه تلاش میکنند، با تخریب ترور شخصیت، هر خادمی را خائن؛ و با دروغ و تزویر، هر خائنی را خادم بنمایانند. با اندیشه، نمیتوان جنگید. اندیشه را میتوان نقد کرد. با اندیشه، نمیتوان جنگید، چه اندیشه سلمان رشدی و شاری ابدو و…، و چه اندیشه خمینی، و خامنهای، و بنلادن، و الظواهری، و البغدادی، و پهلوی، و رجوی، و… اندیشه را میتوان نقد کرد. با نقد، و با نقدِ نقد… در بحثهای آزاد، انواع و اقسام خشونتها بیمحل میشوند و اسلحه در دست سرکوبگران و خشونتگستران، بیاثر میگردد.