فقط با مشارکت فعال در تعیین سرنوشت خویش است، که ما ایرانیان میتوانیم از خود و از فرزندان و عزیزان خود دفع شر کرده و سرنوشت مردم سوریه و عراق را به وطنمان ایران تحمیل نکنیم.
بعضی از هموطنان در انفعال، منجمد شدهاند و به زعم خویش از “سیاست” دوری میکنند و ادعا میکنند که “سیاسی” نیستند. اینها هر کدام ، در واقع از “فعالان سیاسی” هستند، منتها “فعالیت سیاسی” آنها در پیشبرد منویات ولایت مطلقه خلاصه شده است. اینها آنگونه عمل میکنند که رژیم از آنها میخواهد.
به عنوان یکی از هزاران راه برای خشونتزدایی و برای گذار از رژیم ولایت مطلقه با روشهای خشونتزدا، هموطنان عزیز را به مشارکت در جنبشی فعال میخوانم و پیشنهاد میکنم که با نافرمانی مدنی، در روزهایی که رژیم ولایت مطلقه برای گدایی کردن مشروعیت از مردم، دست به نمایش “انتخابات” میزند، همگی در خانههای خود بمانند و در خانههای خود متحصن شوند و با یک نافرمانی مدنی دست به “تحصن خانگی” و یا با همدردی با هموطنانی که به حقوق آنها تجاوز شده و در زندانها و یا حتی در خانهخای خود، در حصر هستند، همگی دست به “حصر خانگی” خود بزنیم.
اگر به کمک همدیگر، این جنبش خودجوش فعال را، هرچه فراگیرتر کنیم و به این ترتیب از مشروعیت دادن به این رژیم با دست خود، سرپیچی کنیم و به خود و به سایر ایرانیان و از جمله به نیروهای سرکوب ثابت کنیم که این رژیم در اقلیت محض است، میتوانیم از روز بعد از “انتخابات” خیابانها و بقیۀ قلمروهای رژیم را با خشونتزدایی، تسخیر کنیم و زمینه را برای تغییر رژیم ولایت مطلقه، به یک نظام مردمسالار فراهم آوریم.
به خود و به دیگران هشدار دهیم که هر یک روز دیگری که این رژیم بر ما حاکم باشد، یک قدم به سرنوشت سوریه و عراق و لیبی و…. نزدیکتر میشویم.
رژیم به طرق مختلف و با نیرنگهای رنگارنگ و با حبلههای نامحسوس رسانهای، تمام تلاش خود کرده و خواهد کرد که تنور شرکت در “رایگیری” را هر چه داغتر کند و در نهایت برای باری دیگر کاری میکند که ما مردم خود را در زندان “انتخاب” بین بد و بدتر محبوس کنیم.
ما میتوانیم با حبس خانگی خود در روز “انتخابات” به عنوان یک جنبش خودجوش فراگیر فعال، به نیروهای سرکوب این اطمینان را بدهیم که ما بیشماریم! و این همبستگی و تعدد تعداد ما محل امنتری است تا پادگانهای نظامی و انتظامی.
ما میتوانیم با حصر/تحصن خانگی خود در روز “انتخابات” به عنوان یک جنبش خودجوش فعال، به خود و به افکار عمومی ایران و منطقه و جهان بگوییم که ما از جنس خامنهایها و رفسنجانیها و احمدینژادها نیستیم!
ما میتوانیم با حصر/تحصن خانگی خود در روز “انتخابات” به عنوان یک جنبش خودجوش فعال، به خود و به افکار عمومی ایران و منطقه و جهان بگوییم که ما از جنس مصباح یزدیها و سایر “تئوریسینها” و “متفکران” این رژیم نیستیم!
آقای مشکینی، دربارۀ ولی مطلقۀ فقیه، فتوا داد که مقام معظم رهبری بر جان و مال و ناموس مردم بسط ید دارد. و آقای آذری قمی، از انسانها هم فراتر رفت و خدای این “فقیه” را هم تحت ولایت او گمارد و ارکان دین و توحید را هم معلق کرد. آقای مصباح یزدی فتوا میدهد که “عقل مردم قاصر از پیبردن به فقیه افقه، اعدل، اعلم و اتقی میباشد” و اینکه “انتخاب مستقیما توسط خداوند تبارک و تعالی انجام می شود و اوست که دلهای مجتهدین مجلس خبرگان را بسوی ولی فقیه می گرداند” و “به دلیل اینکه ولی فقیه نایب امام معصوم و منتخب و منصوب از طرف خداوند تبارک و تعالی است، نامحدود و مادامالعمر است” و به این دلیل “فقط در مقابل خداوند تبارک و تعالی پاسخگوست و در مقابل سایر افراد غیر پاسخگوست” زیرا که “عقل مردم عادی، قاصر از ورود به این مسائل است و اساسا مردم عادی حق ورود به سیاست را به این معنا ندارند” و “سایر فقها حق دخالت در حکومت را از حیث اینکه فقیه هستند ندارند و از این لحاظ فرقی با مردم عادی ندارند، لذا موضع سایر فقها و حتی مراجع نیز اطاعت است و ولی فقیه برای فقها نیز مثل سایر مردم غیر قابل نقد است” و “مجلس خبرگان رهبری مجرای تجلی و ظهور مقام عظمای ولایت است ولی در ادامه کار هر گونه نظارت به هر صورت باطل است و حتی نوشتن نامه به ایشان حرمت شکنی محسوب می شود چون همانگونه که گفته شد از ایشان نباید در مورد اعمالشان سئوال کرد” و “مقام عظمای ولایت دارای اختیارات نامحدود است و می توانند در زمانی که لازم می بینند حتی واجبات شرعی مثل حج را نیز برای مدت محدود تعطیل کنند تا چه رسد به تصمیمات جزئی تر از قبیل عزل و نصب مقامات و …” و “اختیارات مقام عظمای ولایت هیچ قید مکانی ندارد و ایشان ولی امر مسلمین جهان هستند” و “آنچه در قانون اساسی در رابطه با اختیارات مقام عظمای ولایت آمده صرفا نمونه و کف اختیارات است و نه سقف آن و همانگونه که از عنوان ولایت مطلقه مشخص است، این ولایت، مطلقه بوده و در هیچ قید قانونی نمیگنجد و الا مطلقه نبود” و “ولایت در ادامه رسالت و امامت بوده و در هر زمان مجرای فیض و عنایت الهی واحد است و لذا شورای فقها باطل است” و “چون ایشان نایب امام زمان (عج) می باشند، موضع مردم عادی ما در قبال ولایت مطلقه، باید اطاعت مطلقه باشد و تفکر و سئوال در مورد عملکرد ایشان از وساوس شیطان است که باید به خداوند متعال پناه برد.” در این زمان چنین کسانی در پائینترین سطوح انسانیت، بر میهن ما حکومت میکنند.
آیا این چنین رژیمی اصلاحپذیر است؟
آیا این چنین رژیمی تحولپذیر است؟
“اصلاحطلبی” و “تحولطلبی” این رژیم، دروغ گفتن به خود و دیگران است!
انفعال ایرانیان و “اصلاحطلبی” و “تحولطلبی” در عمل به مهمترین دلیل استمرار این رژیم تبدیل شده است.
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.