تاریخ‌نگاری حقایق کودتای ۱۳۶۰ (جلسه۱از۷) به نقل از آقای بنی‌صدر در گفتگو با علی صدارت

علی صدارت در گفتگو با آقای بنی‌صدر: تاریخ‌نگاری حقایق واقعی کودتای خرداد ۱۳۶۰

(جلسه اول از هفت جلسه)

به شهادت آقای ابوالحسن بنی‌صدر 

“شاید 90-99% ایرانیان از واقعیات کودتای 1360 علیه بنی‌صدر بی‌خبرند“

مطلب را به شکل صوتی، در همین‌جا بشنوید: 

❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊

یوتیوب YouTube

این گفتگو قابل دسترسی است در کانال یوتیوب علی صدارت، برای اشتراک(subscription) در کانال، ابراز نظر(کامنت) و پسندیدن(لایک) و یا نپسندیدن،  و هم‌رسانی:

https://www.youtube.com/watch?v=4aI0M97Z-Pw&t=2s

فایل صوتی در ساندکلاد استقلال و آزادی، برای پیاده کردن (دانلود)، و پسندیدن (لایک) و یا نپسندیدن و لطفا هم‌رسانی: 

#کودتا #خرداد۱۳۶۰ علیه اولین منتخب مردم ایران (۱) گفتگوی علی #صدارت با ابوالحسن #بنی‌صدر

https://soundcloud.com/a-banisadr/banisadr-96-03-22

(با تشکر فراوان از هموطنان عزیزی که مسئولیت پیاده کردن نوشتار این گفتگو، و ویراستاری آن را متقبل شدند)

علی صدارت:

آقای بنی صدر عرض سلام دارم وقت شما بخیر،  امیدوارم که در این روز دوشنبه هفتم تیرماه ۱۳۹۵ برابر با ۲۷ ماه ژوئن ۲۰۱۶ سلامت  شاد و تندرست باشید ، گرچه دیگه تیر ماه شروع شده و ماه همیشه پر خبر و پر حادثه خرداد تمام شده ولی به خاطر اتفاقات مهمی که در روزهای آخرین خرداد سال ۱۳۶۰ اتفاق افتاد، پرداختن به آن آن  جوری که قرارمان بوده در خود خرداد ماه امکان پذیر نبود .

 شما به خوبی از آن فرصت کم از لحاظ زمانی در تلویزیون سپیده و استقلال و آزادی و در رادیو عصر جدید صحبت کردید و به این موضوع پرداختید ولی خب در آنجا محدودیت وقتی هست متاسفانه به خاطر رادیو و تلویزیون ولی خب این رسانه را ما فکر کردیم که در اختیار باشه وقتی که مطالب مهمی را که شما به آن می پردازید و فرصت کم می آید به لحاظ زمانی ، ما بتوانیم آن را  برای ایرانیان هم وطنان عزیزمان بخصوص نسل جوانمان که تاریخ را به هیچ وجه آنگونه که اتفاق افتاده در اختیار ندارند . 

لازم به یادآوری است شنوندگان عزیز که این خط و ربط از خرداد ۱۳۶۰ همانطور که آقای هاشمی رفسنجانی در مقام ریاست مجلس شورای اسلامی بعد از رای گیری عدم اعتماد و عزل  رئیس جمهوری گفت که خب رای گیری شد و حالا دیگه همه توجه ها را به سوی امریکا معطوف بکنید (یک چنین چیزی ، نقل به مضمون) یعنی از همان خرداد سال ۶۰ .

حالا آقای خاتمی را گفتند ممنوع القلم و ممنوع التصویر شده ! 

شما از همان موقع ممنوع القلم و ممنوع التصویر و ممنوع الرسانه  و ممنوع النام و حالا به قول آقای گیلانی ( حاکم شرع دادگاههای انقلاب ) ممنوع النفس شدید که حکم هم صادر کردند و محکوم تان کردند و هفت بار به اعدام محکوم شدید .

نقطه عطف اتفاقاتی که در ایران افتاد یعنی چنگال های قدرت داخلی به نیابت از قدرت خارجی نه بصورت به اصطلاح مستقیم و معمول بلکه بصورت اینکه منافع قدرت تلاقی پیدا می کند در نقاط مختلف ، کودتای ۱۳۶۰ بوده .

مطلبی که بسیار مهم است از دید جوان های ایرانی و نسل های بعد اینست که این لفظ و مفهوم کودتا را راجع به آن صحبت کرد ، به این ترتیب آن واقعه را بشود صحبت کرد ، چرا که مطبوعات غربی حتی مطبوعات آزاد غربی و چپ تحت تاثیر مطبوعات غالب چه در شرق چه در غرب و بخصوص به اصطلاح خبرنگاران و نویسندگان و متفکرینی که  ،  از سال ۸۸ به خصوص از ایران به خارج‌ آمدند ، اکثرا آن جو فکریشان متاثر بوده از اصلاح طلبی و طی یک مقاله خوبی هم که آقای جمال پاک نژاد نوشتند در همین چند روز گذشته ،

تمام کسانی که در همین ماجرا به اصطلاح فعال هستند ، سازندگی ها، اصلاح طلبان ، اصول گراها ، اعتدال و امید و اینها همه شان نقش داشتن مستقیم و غیرمستقیم در وضعیتی که ما امروز داریم ،  و الانه وقتیکه  به لیست رای دهندگان و لیست کسانی که فعال بودند در خرداد ۶۰ نگاه می کنیم ، می بینیم که همه از کودتاچی ها بودند !

 از آقای کروبی گرفته تا بقیه کسانی دیگر  که در  مقاله ی  خوبی آقای جمال  پاک نژاد تحت عنوان ” ۳۱ خرداد ۶۰  روزی که ایران در مسیر استبداد و  سقوط فرو افتاد که در نشریه الکترونیک انقلاب اسلامی در هجرت وجود دارد و کسانی که علاقه مند هستند به خواندن  ان مقاله می توانند به این نشریه مراجعه بکنند .

این را عرض کنم که اینکه بالاخره  بعد از سی –  سی و پنچ سال بتوانیم در مطبوعات معتبر  غرب بتوانیم راجع به این قضیه صحبت بکنیم بدون اینکه سانسور بشویم این اتفاقی که افتاد که عزل ریاست جمهوری ، عدم کفایت  ریاست جمهوری ،  انکه در غرب متداول هست  نیست و  نبود

یک کودتایی بود با توجه به اتفاقاتی که افتاد که  یک مقدارش را شما در این فرصت هایی که داشتید ذکر کردید و حالا امیدوارم بیشتر به آن بپردازید 

یک کودتایی بود در واقع بر علیه مردم ، و بر علیه اولین  منتخب مردم در تاریخ ایران اتفاق افتاد و وقتی که به این قضیه به این شکل نگاه کرده بشود ، اصلا یک جور دیگه ای می شود تاریخ ایران را نوشت  برای یک جوان ایرانی از آن خرداد تا به امروز .

آقای دکتر محمود دلخواسته بعد از سالها سانسور این مطلب یعنی تحت سانسور قرار گرفتن این مطلب ، نوشته هایی تهیه کرده بودند ، کارهایی کردند ، تحقیقات بسیار جالب کرده بودند ایشان ولی متاسفانه برای اطلاع شنوندگان  عزیزمان ، ایشان به هیچ وجه نمی توانست فرصت این را پیدا بکند که این تحقیق خودش را در مطبوعات خارجی منتشر کند . 

همین چند هفته پیش بود بالاخره با استقامت و پایمردی در این ابراز حق و حقیقت موفق شد که در نشریه معتبر ( اوپن دموکراسی ) که نشریه ای با ارزش و وزین و سنگین هست ، این مطلب را به انتشار برسانند و بسیار هم قابل توجه قرار گرفته با توجه به تماس هایی که بصورت شخصی و  بصورت فضای عمومی  با ایشان به خاطر این نوشته اش  گرفته شده و 

همینطور در نشریه ( کنترل شو نیوز ) که نشریه یا سایت آقای ( رابرت پاری ) هست که ایشان هم ممنوع قلم و ممنوع انتشار و ممنوع همه چیز شده در غرب البته با معیارهای کمتر خشن غرب نه مثل ایران ، به خاطر اینکه در مورد اکتبر سورپرایز  و در مورد ایران گیت مطالبی را نوشت و از آن زمان که اینکار را کرد ، آن رسانه های غالب و پرزور شبکه های امریکایی و غرب توانستند ایشان را در انزوا نگه دارند

 و کسی که برای خودش بیا و برویی داشت در مطبوعات حالا مجبور شده که یک سایت خصوصی را بگرداند و هرچند یک بار هم مطالب خوبی منتشر می کند از جمله باز انتشار مطلب آقای دکتر دلخواسته و این مسئله دارد خوشبختانه ادامه پیدا می کند .

این مقدمه را لازم می دانستم بطور خلاصه برای شنوندگان عزیزی که امسال و سال های آینده به این عنوان کودتای خرداد ۱۳۶۰ می خواهد بیاندیشد و می خواهد یک سری از مطالبی که اتفاق افتاده را بصورت یک سری تحقیقات علمی و بیان واقعیت ، آنطوریکه اتفاق افتاده است  بدون سانسور و بدون به اصطلاح به نفع گیری به قول معروف آن را بیان بکند و بر آن‌ ترتیب به اصطلاح یک روشی باشد که در آینده بتواند برای رقم زدن سرنوشت خود نقش بیشتری را ایفاء بکند 

و برعکس آن چیزی که با تاسف فراوان در خرداد ۱۳۶۰ اتفاق افتاد ما شاهد این قضیه نبودیم به خاطر سانسورهایی که وجود داشت ، به خاطر آن دید غالبی که وجود داشت در مورد آقای خمینی و‌آن جو حاکمی که وجود داشت ، به خاطر بحران هایی که وجود داشت متاسفانه این اتفاق نیفتاد و آن شد که شد ! و حالا سی و پنچ سال بعد از این ماجرا مآ در خدمت شما هستیم و این بحث را شروع می کنیم 

و هر چقدر هم و هر چند  جلسه هم طول بکشد جا دارد که بتوانیم ان جوری که شما در ان واقع شدید و در عرض این سی و پنچ سال چیزهایی که واقع شده و جنابعالی در ان موقع هم هم نمی دانستید و ممکن است به چیزهایی که آن موقع نمی دانستید به آن دست یافتید

 به عنوان یک خبر ممکنه که از یک چشم غیر متخصص در این مساله و یا چشم و گوش کسی که به اندازه شما در این واقعه دخیل نبوده در نشریات مطرح شده و گذشته ولی شما چون در کانون این قضیه بودید به چشمتان خورده و ان را ظرف سالیان گذشته یک به یک در  در سالهای گذشته  مطرح کردید به خصوص در نشریه انقلاب اسلامی در هجرت ، ولی الان فرصتی است که اینها را جمع و جور بکنیم و در اختیار هم وطنان عزیزمان به ویژه نسل جوان و نسل های آینده قرار بدهیم که بشود درس بگیریم از این اتفاق برای اینکه بتوانیم در آینده سرنوشت بهتری را برای خودمان رقم بزنیم .  خیلی ممنونم که در این گفتگو شرکت فرمودید آقای بنی صدر و خواهش می کنم که بحث را شروع بکنید . 

  • بله از آخر شروع کنیم بعد  بیاییم به اول برای این  که آنجا در مجلس کذایی یک رای گرفتند . دو دسته می گویند که طبق آن قوانینی که من شدم رئیس جمهور ، عزل شدم ! بنابراین چرا صحبت کودتا می شود ؟ 

از آن دو دسته یک دسته ی آن که می گوید رژیم به کنار می گوید عین قانون را عمل کرده و علاوه بر اینکه محتاج قانون هم نبوده و حکم‌ ولی امر بوده و آقای رفسنجانی در ” عبور از بحران ” می گوید که : احمد آقا آمد و گفت که امام می گوید زودتر کار بنی صدر را تمام کنید !

پس این فوق قانون گفته است که این کار را تمام کنید ! ولی خب همین جمله معنایش این است که قانونی در کار نبوده و اگر قانونی بود ، آقای رهبر طبق آن قانون اساسی این اختیار را نداشت به مجلس دستور بدهد که کار رئیس جمهور  را تمام کنید ! 

علاوه بر اینکه دلایلی که در آن مجلس ارائه شده و به استناد آنها رئیس جمهوری تحت آن شرایط جو ترس و وحشت رای گرفته شده ، آنها خود می گویند به تنها کودتا به ضد منتخب مردم ایران بوده ، آنهم منتخب اول در تاریخ ایران ، بلکه کودتا بر ضد آن هدفی بوده که مردم به خاطرش انقلاب کردند یعنی استقلال و دموکراسی و برخورداری مردم ایران از حقوق انسان و حقوق شهروندی و حقوق ملی .

👇

حالا این فهرست که داریم راجع به آن داریم صحبت می کنیم ، نسبت به آن نوشته ها و گفته های پیشین کاملتر است .

 اینکه مجموعه ای از چهارده به اصطلاح دلیل که در آن مجلس ارائه شده . به استناد آنها رئیس جمهوری کفایت لازم را برای تصدی آن مقام نداشته ، این فهرست بر مبنای صورت جلسات مجلس آن زمان تهیه شده که چهارده تا دلیل است .

دلایلی که از شروعش از هفت تا و هشت تا و نه تا شروع شده ، حالا جمع آوری گردیده و  شده چهارده تا  که من الان برای شما می خوانم .

۱ – عدم اعتقاد با اصل ولایت فقیه .

۲ – مخالفت با گروگان گیری بعد با قرارداد الجزایر 

۳ – مخالفت با نهادهای انقلابی ، یعنی دادگاه انقلاب و اینها .

۴- مخالفت با اعدام ها و افشای شکنجه .

۵ – باور به دموکراسی و حقوق بشرغربی .  

۶ – مخالفت با تبلیغات برای آقای خمینی  . 

۷ – تبختر ، تبخترداشتن ، یعنی با ناز‌و کرشمه راه رفتن ! 

۸ – مخالفت با نخست وزیر و هیات وزیران که توسط آقای خمینی تحمیل شده بود یعنی آقای رجایی و وزیران او که صلاحیت لازم در هیچ مقامی در این سطح نداشتند . 

۹ – مخالفت با قرارداد الجزایر ، اعلام جرم علیه آقایان رجایی و بهزاد نبوی .

۱۰ – مخالفت با شورای عالی قضایی ، که آقای خمینی برخلاف قانون اساسی آن دو مقام را نصب کرده بود .

۱۱ – مخالفت با اسلام فقاهتی .

۱۲- ملی گرایی و طرفداری از مصدق .

۱۳ – مخالفت با ادامه جنگ ( یاد اور میشوم که در خرداد ۶۰ قرار بر پایان جنگ بود با پیروزی ایران ) 

۱۴ – مخالفت با سازش پنهانی بر سر گروگان های امریکایی .

که این دوتای آخری،  در آن مجلس اظهار نشد ولی نسبت به آن دلایل قبلی ، این دوتا پایه است .

چون هرگاه من با آن سازش پنهانی موافقت  کرده بودم یعنی در واقع ، اینکه آمریکا بطور رسمی دوباره موقع و موضع مسلط را در سیاست داخلی و خارجی ایران پیدا کند ، 

و هرگاه من در مورد جنگ هم به دلخواه این آقایان عمل می کردم ، آن دلایل که برشمردیم اصلا در مجلس طرح نمی شد ، تا آن دلایل دوازده گانه ارائه بشود . 

این‌ دو دلیل است که از مردم ایران مخفی است ، هنوز هم درست مردم نمی دانند ، بلکه باید بگوییم تا ۹۹ درصد مردم نمی دانند ، که این دو دلیل ، دلیل اصلی بوده است .

در آخرین دیدار ، یادم است ، من با آقای خمینی در شانزدهم یا هفدم خرداد واقع شد ، هرگاه در جواب فرزند ایشان که گفت :

 شما یک عیب دارید و ول نمی کنید ، دائما می گویید ، اینها سازش کردند ، آقا !  سازش شده یا نشده ، تمام شد .

حالا امام می فرمایند ، شما با اینها همکاری کنید ! 

خب ،  من که تا آن موقع فکر می کردم ، این آقا از آین قضایا مطلع نیست ، از این سازش پنهانی مطلع نیست ، حالا متوجه می شوم که حق با  آنهاییکه بود که به من می گفتند ، نه آقا ، خود این آقا کارگردان است ! آنها وسیله کار ایشان هستند .

خب ، لحظه خیلی تلخی بود برای من ، که یک آدم به کسی اعتماد کامل داشته باشد و در رویارو ، در حضور ، باصطلاح  جام اعتماد بلورین بشکند .

خب ، پس این دلایل ، دلایلی که خواندم برای شما ، اینها می گویند به شما ، مسئله کودتاچیان ،

 اولا کودتا بود ، برای اینکه می خواستند ، کشوری باشد که درآن دموکراسی نباشد ، حقوق بشری در کار نباشد ، دادگاههای انقلابی هر چه می خواهند از اعدام و غیره  بکنند . 

گرفتن و کشتن  و این مطالب و سازش های پنهانی همچنان مبنای سیاست داخلی و خارجی باشد و اینکه جنگ ویرانگر ، ادامه پیدا کند .

به این خاطر است که در پیام ۲۲ خرداد ۶۰ در واقع ” هشدارنامه ” گفته ام به اینکه این کودتا ، برای ادامه جنگ است .

خب ، حالا اگر اینجا بنا بود که طبق آنچه که در مجلس خبرگان گفتگو شد ، که آنها هم انتشار پیدا کرده ، عمل بشود ، این ناممکن بود که در آن مجلس اصلا قابل طرح باشد ،  برای اینکه یک رئیس جمهوری ، ناتوانی پیدا کرده باشد ، از لحاظ اختلال روانی ، مثلا دیوانه شده باشد ، یا اینکه دچار فلج مثلا شده باشد که ناتوان باشد از کار .

والا به خاطر این عقایدی که همواره و در همه زمان ها معتبر است ، به خاطر اینکه کسی جانبدار حقوق انسان است ، فهرست کامل این حقوق انسان‌ در قرآن است . 

این به این بگویند چون شما طرفدار حقوق انسان هستید ، پس یک انگ غربی هم بهش  بزنند ، پنداری مثل  اینکه حقوق حق شرقی ، غربی دارد ؟ و اینکه نوع غربی بسیار چیز بدی است ! و نوع شرقی ، به به چه عالی است ؟ 

به همین مناسبت یادآور می شوم که یک روحانی ، که البته از قماش این روحانیان حاکم نیست در ایران نیست ،  به اصطلاح به اروپا آمده بود و ارتباط گرفته بود و کتاب حقوق بشر را خوانده بود ، 

و ارتباط گرفت که این مواد را به صورت سوال در بیاورد و از آقای منتظری بپرسد .

بعد این کار شد و سوالات را به ایران برد و نتیجه اش شد  اولین جزوه حقوق بشر که یک مرجع تقلید شیعه انتشار داده است 

دکتر صدارت :  یعنی آقای منتظری در طول تاریخ شیعه .

بعد هم یک سمیناری در قم به عنوان ” باب حقوق بشر ” برقرار شد ، چند نفری هم از خارج‌، به اصطلاح از جانبداران حقوق بشر دعوت شده بودند و با تعدادی ایرانی مدافع حقوق بشر ، در آن سمینار شرکت داشتند . 

یکی از آنها به من گفت که ، روزی که ما رفتیم آنجا ، آقای منتظری هم بود ، من به ایشان گفتم ، آقا ، این حقوق بشر ، همان حقوق بشر غربی است ، ها !

 آن آقا ( منتظری ) گفت : ما حقوق بشر می خواهیم ، ولو حقوق بشر غربی ، ما آن حقوق غربی را می خواهیم .

کاش ایشان از همان روز اول این را می خواست و کار به آنچه که باعث و بانی آنکه آن پیش نویس قانون اساسی تبدیل بشود به آنچه مجلس خبرگان تصویب کرد ، نمی شد و 

اینها جرئت نمی کردند در مجلس به عنوان این که من طرفدار دموکراسی و حقوق بشر غربی هستم ، کودتا کنند .

خب ، پس از لحاظ آن محتوا ، یعنی همین چهارده دلیلی که آورده شده که دو دلیل در آنجا ارائه نشد ، اینها رای دادند بر ضد استقلال ایران ، بر ضد استقلال و آزادی و دیگر حقوق انسان ،  و بر ضد حقوق شهروندی مردم ایران به لحاظ اینکه مدعی شدند که به اینکه این دموکراسی غربی چیز بدی بوده و در واقع اصل حاکمیت مردم  و ولایت جمهور مردم را انکار کردند .

اما اینها تنها دلایل نیست  ، این دلایل سرجاش است اما نکات دیگری لازم است که کاملا شفاف بشود وضعیت .

 

خب ، حالا چه جوی توی آن مجلس بود ؟  آن زمان ، دونفر در مجلس ، آقای غضنفرپور که پیام ۲۲ خرداد  را خواند و آقای سلامتیان ! 

این دو نفر در واقع تحت عملیات ایذایی قرار گرفتن بطوریکه بطرف آقای سلامتیان ، تیراندازی هم شد ، توسط کی ؟ توسط گارد مجلسی که وظیفه اش محافطت از جان نمایندگان باید باشد . چنین جوی بود .

خب ، اگر مسئله شما این بوده که رئیس جمهور کفایت ندارد ؟ خب این چه جوی بوده که درست کردید ؟

که رئیس جمهور را احضار کنید به دادگاه انقلاب ، اینهم جزء عدم کفایت است ؟ 

اینکه آقای محمدی گیلانی ، اعلان کند به اینکه  بنی صدر ، هفت بار محکوم به اعدام است ! 

به لحاظ اینکه ” باغی با غین ” است ! هنوز محاکمه ی نکرده ، حکم صادر می کند ، و دستگیری همسر من ، دستگیری همکاران من ، اینها همه ، جزء عدم کفایت است ؟ 

آوردن قشون ، یعنی آوردن سپاه از جبهه های جنگ ، یعنی بخشی از جبهه را خالی کردن و افراد سپاه را به تهران آوردن ، اینها جزء  بحث عالی راجع به کفایت یا عدم کفایت یک رئیس جمهور است ؟ 

خب ، اینها را هم اضافه کنید ، هنوز یک مورد دیگری هم در خور توجه است .

قبل از اینکه کار از طریق مجلس انجام بگیرد ، آقای بهشتی ، اعضای دیوان کشور را ، مستشاران کشور را گرد آورده بود که ترتیب محاکمه من را بدهد در دیوان کشور ، به عنوان ناقض قانون اساسی .

آنها هم اجتماع کردند و به اتفاق آرا به او گفتن که  این آدمی که :

اولا خلاف  قانون اساسی نمی کند و

 ثانیا همه را به قانون اساسی می خواند ، 

ثالثا کارهای خلاف قانون اساسی را تذکر می دهد بر طبق آن مسئولیت که بر طبق قانون اساسی به عهده دارد ، 

ما چگونه به همچنین آدمی بگوییم که شما را به جرم مخالفت با قانون اساسی یا 

بخشی از اجرا نکردن قانون اساسی ، یا تخلف از قانون اساسی محاکمه بکنیم و این را به اتفاق آرا گفتند و تیر این آقا ( بهشتی ) و اقایان  به سنگ خورد.

این است که پیه کودتای ننگین از طریق مجلس طراحی کردند .

آقای صدارت : آقای بنی صدر ببخشید یکبار دیگر تاریخ این که آقای بهشتی خواست از طریق قضایی عمل بکند را بفرمایید .

آقای بهشتی ، بله ، گفتم که اعضاء دیوان کشور را جمع کرده بود که شما  موافقت کنید بنی صدر محاکمه شود به عنوان اینکه تخلف از  قانون اساسی کرده .

آقای صدارت : آقای بنی صدر ؛ تاریخ را بفرمایید .

تاریخ کمی قبل از این کودتا ، یعنی فرض بفرمایید ،  یکی دوهفته ، قبل از کودتا ، یعنی اوائل خرداد ، شاید مثلا اواخر اردیبهشت ، همچون زمانی .

خوب ، آنکه نشد ! بعد آمدند از طریق مجلس عمل کردند . خیلی خوب ،  معلومه که اینها به هر طریقی می خواستند از شر بنی صدر خلاص بشوند . خب ، چرا ؟ 

هر گاه آن سازش پنهانی را نکرده بودند بر سر گروگان ها ، 

 این سوال ، جواب نداشتند ، چرا انقدر اصرار و عجله ؟ 

حالا دیوان کشور نشد ، مجلس ،  اگر نتوانست ،  آقای خمینی ! 

چون آنها بخوبی می دانستند که مجلس به تنهایی نمی تواند ، حریف نمی شود .

پس اول رفتند پیش آقای خمینی . 

اینکه آقای شمخانی میگوید :

 اگر بنی صدر در جنگ پیروز می شد ، سوار تانک هایش می شد و می آمد  تهران و حاکم می شد به اصطلاح  بر کشور ، این را از این آقایان شنیده ! 

اینها رفته بودند پیش آقای خمینی ، سه نفر از آقایان ، آقای بهشتی ، آقای هاشمی رفسنجانی و آقای خامنه ای ، رفته بودند‌ و به او گفته بودند محبوبیت بنی صدر به آن حد است که اگر روحانیت جمع بشود ، به یک طرف و او یک طرف ، او بر روحانیت غلبه می کند .

هرگاه جنگ را تمام کند ، سوار بر تانک هایش می شود و می آید تهران و شما حریف او نمی شوید ، و زودتر باید کار او را یکسره کنید .

و زودتر باید کار او را یکسره کرد . و آن آقا را قانع کرده بودند که باید کار من را یکسره کنند 

و برای اینکه ایشان راه پس و پیش نداشته باشه ،  آقای بهشتی بدون اطلاع ( آنطور که به اصطلاح  در عبور از بحران آقای هاشمی آمده که همه الان می توانند آن را ببینند ) 

بدون اطلاع دادستان انقلاب ، دستور توقیف همه روزنامه ها را صادر کرده بود که در واقع مراد و مقصود ، تعطیل کردن روزنامه انقلاب اسلامی بود.

آقای هاشمی رفسنجانی در ” عبور از بحران ” می گوید که : 

مسئله بنی صدر دیشب در جلسه حزب مطرح شد ، معلوم شد که آقای بهشتی این کار را کرده و قرار شد ، بایستیم و از این کار حمایت کنیم .

خب ، حالا او فکر کرده بود که این کار را می کند و بنی صدر هم ساکت نمی ماند ، اعتراض می کند و آنوقت آقای خمینی می آید و مقابله می کند  و جنگ علنی می شود ، که همینطور هم شد . 

و آقای خمینی هم آمد و در ششم خرداد ، ایشان یک سخنرانی کرد و منهم یک نامه فوق العاده سختی به او نوشتم به آقای خمینی .

آقای خمینی در آنجا گفته بود که ملت اگر موافقت کند ، من مخالفت می کنم ! اولین بار 

در ۲۵ خرداد گفت که اگر سی و پنج میلیون موافقت کند ، من مخالفت می کنم ، در یک تیر امضاء کرده بود ، عزل نامه را که گفته بود اگر ببینم همه ۳۶ میلیون ” یک میلیون اضافه شد ” ! بیایند بیرون و مرگ بر خمینی بگویند ، من این حکم امضاء می کنم ! 

خب ، پس این ششم خرداد ، این به اصطلاح اولین حرکت و مخالفت او و علنی و آشکار کردن مخالفت او است .

بعد از این بود که من برای بازدید از پایگاه نظامی به شهر شیراز رفتم ، که در انجا  حرکت خودجوش مردم  شیراز که فریاد می زدند : بنی صدر ، مقاومت ، با هر که با هرکس ! 

روشن بود که پیام چیست ؟ 

پس این از آخر ، می بینید که آن تدارک مجلس با گفتگو با خمینی شروع شده ، بعد دیوان عالی کشور و بعد هم مجلس . 

خب ، حالا آقای خمینی طبیعتا نمی خواستکه به اصطلاح پای کودتا برود ، برای اینکه  می دانست ، تا آن کودتا نشده بود ، خب سازش پنهانی آنها علنی نبود و می توانست که به خیال او اینها اصلا علنی نشود ! 

ولی کودتا ، دیگه همه چیز را علنی می کرد ،  ممکن نبود اینها را پوشاند .

چنانکه وقتی که هم که من از ایران خارج شدم ، گفتم که برای افشاء روابط ارگانیک ، میان خمینیسم و  ریگانیسم ، به اروپا آمدم .

خب ، این کوشید  که من را قانع کنند ، اولین کوشش ، به اصطلاح یک روز قبل از فرمان عزل  فرمانده کل قوا بود .

برادر زاده او آقای رضا پسندیده در تلفن یک متنی را خواند ، شب گذشته آن آقا گفته بود ، و ایشان هم یادداشت کرده بود و آنهم برای من خواند .

آن متن این بود که:

 هرگاه شما بر ضد هشت گروه اعلامیه بدهید و بعضی از همکاران خود را طرد کنید و با دیگران ، یعنی با همین دارو دسته ی زد و بندچی با امریکا و انگلیس، همکاری کنید ، رئیس جمهور هستید و عزیز هستید و فرمانده کل قوا هستید و حکومت را هم آنطور که شما می خواهید  تشکیل می شود .

 یعنی مثلا آقای رجایی مرخص می شود و آن کس که ما می خواهیم می شود نخست وزیر .

اما اگر نه ، من تا آخر می روم !

 این بعد از آن دیدار آخری با آقای خمینی است .

خب ، من از دو طریق پاسخ دادم ، یکی از طریق او ، و یکی از طریق آقای امیرحسینی . 

و گفتم که : 

به این آقا بگویید ، ریاست جمهوری ، فرمانده کل قوا ، حکومت ، برای خدمت است . 

شمایی که مرا رشوه می دهید که هر گاه من وسیله خیانت و جنایت بشوم ، رئیس جمهورم و فرماندهی کل قوا هستم و عزیز هستم و حکومت آنطوریکه من بخواهم تشکیل بشود ، این معلوم است که ” نفس قدرت ” برای شما اهمیت دارد ! 

در حالی که من ” ضد قدرتم ” می خواهم که این مردم در استقلال و آزادی زندگی کنند ، رشد کنند  واین ریاست جمهوری برای این مقصود به کار  می آید ، و گرنه به چه کار من می آید !؟ 

نخیر ، شما تا به آخر بروید . 

خب ، بعد از آن پیام دیگه معلوم بود که کار به کودتا میکشد ، باید آماده می شدیم که مرحله آخر کودتا انجام بگیرد .

و این یادآوری لازم است که از همان زمان که تقلب در انتخابات انجام شد ، من در باره کودتای خزنده ،  در ” کارنامه ” که هر روز انتشار پیدا می کرد ، به مردم ایران گزارش می دادم . 

برای اینکه بسیاری فکر نکنند که مثلا ما غافلگیر شدیم !  نه ، صحبت غافلگیری نیست . 

صحبت این است که به اصطلاح در آن سطح دولت آقای خمینی ، امید ما این بود که ،

هرگاه او را باز بداریم از همکاری با آن استبدادیان ، بلکه بتوانیم تجربه دموکراسی را در ایران موفق بگردانیم .

آقای صدارت : آقای بنی صدر یک توضیح بدهم برای شنوندگان جوان ، منظورتان از کارنامه ، سرمقاله های شما به عنوان ” روزها بر رئیس جمهوری چگونه می گذرد “  در روزنامه انقلاب اسلامی ، تا تاریخی که بسته شد و دیگر امکان آن نبود .

آقای بنی صدر : البته ، سرمقاله نبود ، گزارش روزانه به مردم ایران بود .

آقای صدارت : بله ، و آن ، به صورت کتاب در اختیار هست  .

آقای بنی صدر : بله ، آنهم فعلا در تاریخ بشری ، لااقل در دورانی که  شاید گفت تاریخ معاصر و دموکراسی برقرار شد  ، سابق اینها هم  نبود که ، حکومتی به مردم گزارش کند .

این متاسفانه منحصر است به ، منتخب اول مردم ایران ، گزارش روزانه به مردم . پس این به اصطلاح هم آنهایی که مردم ایرانند ، در جریان قرار می گرفتند روزمره ، و هم خود ما می دانستیم که چه داریم می کنیم ، چه داریم نمی کنیم .

الان بعضی ها می گویند که ما باید با آقای خمینی راه می آمدیم ، تا این قضیه جنگ تمام می شد و بعد ایشان هم از دنیا می رفت ، بعد دیگه وضعیت به این صورت در نمی آمد .

این هایی که این صحبت ها را می کنند ، ممکن است آدم های انشاءالله آدم های خوبی هم هستند ،  ولی توجه ندارند که ، ما  این کارها را  کردیم ! 

 ولی آنها که سازش پنهانی انجام داده بودند ، این مانعشان بود  ، بعد هم که به جنگ احتیاج داشتند ، برای استقرار استبداد خود !   

جنگ هم  قرار بود  در خرداد ۶۰ تمام بشود ، اگر آنها یک هفته کودتاشون را به تاخیر می انداختند  ، و به آن هیات عدم تعهد نمی گفتند نیایید  ایران ، آنها آمده بودند و جنگ هم پایان یافته بود .

هشت سال جنگ و ،  یک نسل ایرانی قربانی شد ، یعنی آنهایی که کشته شدن یا به اصطلاح معلول شدند ، یا اینکه فرصت رشد را از دست دادند نسل آن روز ایران .

این بلاها هم سر ایران نمی آمد و به قول خود این آقایان ، هزار میلیارد دلار زیان به کشور وارد نمی شد . البته به مردم عراق هم این زیان ها وارد شده و مسئول آنهم ادامه دهندگان جنگ هستند .

آقای صدارت :  آقای بنی صدر چه بسا حالا که داریم راجع به همین جنگ صحبت می کنیم ، اگر که صدام بخاطر اینکه احتیاج به بحران داشت مثل این آقایان ! 

آنجور باد به زیر غبغب ش افتاده بود که در عرض یک هفته بیاید در اهواز و هزار خبرنگار ببیند فتح و فتوحاتش را ، وقتی که مجبور شده بود ، مصالحه و پذیرفتن شرایط ایران .

چه بسا که خود مردم عراق فرصت پیدا می کردند که بر علیه این رژیمشان به پا بخیزند و بخصوص ، آن موقعیکه ، انقلاب ایران هنوز یک سرمشقی بود به اصطلاح برای مردم منطقه و آنوقت شما تصور بکنید ،که آن حمله ای که به عراق شد ، راسا آن خشونت هایی که در خاورمیانه و در دنیای اسلام به عنوان آن چیزهایی که به نام اسلام تروریست و به نام این چیرهایی که الان هست و حملات یازدهم سپتامبر اینها را همینجور . 

البته نمی خواهیم از بحث دور بشویم ولی لازم است که نسل جوان ایرانی ببیند که این یک اتفاق که اینها بهش می گویند ” عزل و عدم کفایت ” ‌که در واقع کودتا بوده ، چه تبعات وسیعی داشته نه تنها در ایران ، نه تنها در منطقه ، بلکه در تمام دنیا . 

شاید اگر چنین فرصتی باقی می ماند در ایران که بتواند‌ یک حکومت منتخب خواستار استقلال و آزادی ، فرصت این را پیدا بکند ، که آن سیاست هایش را به اجرا بگذارد ، اصلا دور از ذهن نیست که بگوییم که دنیا ، یک دنیای دیگری می شد .

 

 آقای بنی صدر : همینطوره ، همینطوره ، حالا که  همانطور که از آخر داریم ، می رویم به اول ، به جنگ هم ، و  تجاوز عراق به ایران هم ، می پردازیم .

مخصوصا اگر آقای خمینی ، اصلا اگر باور کرده بود که صدام در تدارک جنگ با ایران است و ارتش را متلاشی نمی کرد ، صدام جرئت جنگ با ایران را نمی کرد .

کاملا مطمئن شده بود که ظرف چهار روز !  ( عرفات آمد ، بهش گفتم برو با این آقا صحبت کن ، بگو ، جنگ حماقت است ! چرا می خواهی دنیا را به تماشای حماقت  بیاوری )  ؟

جنگ را شما شروع می کنی ، ولی دیگه شما نیستید که بتوانید را تمام بکنی ! 

گفت : صدام  راست نشست و مثل طاووس سر و دم  گرفت و گفت که چهار روز الی یک هفته کار ایران تمامه !

کاملا مطمئن شده بود که ارتش ایران متلاشی است ! خائنان به ایران ، رفته بودند ، او را مطمئن کرده بودند ، همراه وزیر خارجه اسبق انگلیس ! 

اینها بعد در مدارک وزارت خارجه انگلیس در آمد ! ( مدارک سری ) .

بعد معلوم شد که اینها رفتند به آنها اطمینان دادند که اگر حمله کند به ایران ، ارتش ایران مقاومت ندارد و ایران سقوط می کند .

و او هم ( صدام ) در کله داشته که ایران را به پنچ جمهوری تقسیم بکند !

 قضیه کرد  را هم بنا داشته ، عین همان کار که اسرائیل ها، با فلسطینی ها کردند ، انجام بدهد ، یعنی همان تهدید به کشتار ، اینها را کوچ بدهد به کردستان ایران و بروند آنجا جمهوری درست کنند .

اینها برنامه های آن آدم دیوانه بود ! بعد هم که جنگ‌ تمام شد ، و در تدارک حمله به کویت بود ، به سفیر امریکا گفته بود که : آخه این جنگ ما با ایران هم شروع کردیم ! ما طوفان انقلاب ایران را برگردانیم از منطقه ! کو پاداش ما ؟ 

حالا اسناد دیگری هم هست .  بهرحال تا اینجا که ما از آخر که آمدیم ، رسیدیم به این ماه اردیبهشت که واپسین مراحل کودتا ، داشت تدارک شروع می شد و انجام می گرفت .  

قبل از آن ، ماه فروردین است ، کمی هم راجع با این ماه بگوییم ، بعد برگردیم به عقب ، که می گذاریم برای گفتگوی بعد . 

عرض کنم به شما در ماه فروردین ، دو هیات به ایران آمدند ، یکی هیات عدم تعهد ، یکی هیات کنفرانس اسلامی . 

هیات ها ، دو پیشنهاد آورده بودند برای پایان جنگ . ما پیشنهاد هیات عدم تعهد را بهتر یافتیم، و یک اصلاحاتی هم در آن طرح انجام دادیم و به تصویب آقای خمینی هم رساندیم .

آقای خمینی گفت که شما جنگ را تمام کنید ولی اسمش را صلح نگذارید ! 

گفتم ـقت مثلا اسمش را بگذاریم چی ؟ اشکال گفتن صلح چیست ؟

 گفت قبل از اینکه شما بیایید ، دو  اتوبوس روحانی آمده بود در اینجا و شعار جنگ ، جنگ می دادند.

گفتم آقا ، مردم بر اینها  وقر و  اعتمادی ندارند ! اینها را ملیجک شما ( منظور آقای هاشمی رفسنجانی ) جمع می کند می آورد اینجا ، نمایشات می دهد ، جرئت دارند بروند تو مردم این شعارها را بدهند ! 

صلح کلی،  امتیاز است ، برای اینکه ما پیروز شدیم و به یک جنگ طلبی ، صلح را تحمیل کردیم . در مقیاس دنیای اسلام ، شما نگاه کن ، در مقیاس دنیا نگاه کن . صلح یک دستاورد عظیمی است ! چطور می گویید ، اسمش را صلح نگذاریم ؟ 

خودمان را محروم کنیم از حاصل کار ؟ 

آقای صدارت : آقای خمینی همیشه عکس العمل بود دیگه ! توی هر کاری ببیند چه کاری بشود آن دور و ورا ، یک عملی بشود ، یکی بکنه و این  عکس العمل بکند ! آقای بنی صدر ، درست نمی گویم  ؟

آقای بنی صدر : متاسفانه ! 

به هر حال ، قرار شد که این انجام بگیرد . آن هیات عدم تعهد رفت عراق که با صدام صحبت کند و نظر او را بگیرد و اگر او موافقت کرد ، جنگ تمام شود .

یک نامه هم من نوشتم به آقای خمینی که از باب آن پیشنهاد ، که در کتاب نامه ها الان چاپ شده و در اختیار همه هست . 

گفتم این یک پیروزی برای ایران است ، و حداقل یاد آور بشوم که آن کشورهای که مشوق صدام بودند در حمله به ایران ، از جمله اسنادی که بعدها پیدا شده که یکی همین ها را رابرت پاری  پیدا کرد ، نامه محرمانه الکساندر هیگ ، اولین وزیر خارجه آقای ریگان به اوست بعد از سفر به سه کشور عربی مصر و اردن و عربستان .

در آن نامه می گوید : 

سران این سه کشور به ما گفتند که این جنگ عراق با ایران با چراغ سبز امریکا و حمایت امریکا انجام گرفته ، آیا شما حکومت جدید همین  سیاست را ادامه می دهد یا خیر ؟ 

خب ، به این ترتیب به اصطلاح با وجود این سند روشن می شود ، امریکا حامی تجاوز صدام به ایران‌بوده ، والا او به تنهایی به خودش جرئت این کار را نمی داد .

حالا که قراره ،  این هیات رفتند پیش صدام ، او هم با ان پیشنهاد موافقت کرد. 

آنها  قرار بود ، اگر به طور دقیق توی ذهنم مانده باشد ، بیست و چهار خرداد به تهران بیایم .

پس اینها ،از سیزده خرداد به بعد،  کودتا را شروع کردند ، مرحله آخر را ، نه از راه اتفاق است .

می خواستند ، آن هیات به ایران نیاید ! به آن هیات از دفتر آقای رجایی ، تلفن شده‌ بود به وزیر خارجه کوبا ، که چون فعل و انفعالی در حال انجام است ! در تهران ، شما فعلا نیایید ، تا این فعل و انفعال انجام بگیرد‌ بعد به شما خبر می دهیم تشریف بیاورید . 

فعل و انفعال ، یعنی همان کودتا ! 

بله !  یک دفعه هم ، این آقای رجایی به من گفت : 

یا او”  رجایی “  محاکمه خواهد شد ، به علتی که من اعلام جرم کرده بودم !

 یا من “  بنی صدر “  عزل خواهم شد ! قبل از اینکه در مجلس ، این مسئله عنوان بشود .

وقتی که برویم به قبل از فروردین ، شنوندگان شما خواهند شنید که ، در چهارده اسفند ، ترتیب ترور من را هم داده بودند ! آن دونفری که مامور این کار شده بودند ، آمدند و اسلحه شان را تحویل دادند 

به هر حال ، گفتند به اصطلاح، آنها فتوای شرعی هم گرفته بودند که من را بکشند ! 

خب ، پس به این ترتیب  یعنی در فروردین ماه ، ما میدانستیم که جنگ می تواند پایان بیابد با پیروزی ایران ! برای اینکه تجاوز در هم شکسته بود ، 

گفتم که اینهایی که گفتم برای این بود که یادآور بشوم ،  کشورهایی که برانگیخته بودند ، صدام را به حمله به ایران ، اینها خودشان واسطه فرستاده بودند که بیست و پنچ میلیارد دلار هم به ایران غرامت بدهند . 

ما گفتیم که نه  ۲۵ میلیارد دلار تکاپوی برای زیان ها نمی کند و پنجاه میلیارد دلار باید غرامت بدهید .

آقای صدارت : آقای بنی صدر ، من رقم صد میلیارد یادم است،  از طرف عربستان بدهند ! 

آقای بنی صدر : اینها گفته بودند ۲۵ میلیارد دلار ما گفتیم پنجاه میلیارد دلار .

بعد اینها اول منکر شدند ، ولی بعد مصاحبه آقای رفسنجانی 

 اولا در عبور از بحران ، دو نوبت آقای هاشمی رفسنجانی ، راجع به همین غرامت صحبت می کند .

 بعد هم ایشان یک مصاحبه ای انجام داده در الموقف العربی که می گوید به اینکه ،این امکان پایان جنگ بوده ولی آنها بناشون بر این بوده که با صدام صلح نکنند تا رژیم صدام از بین برود .

خب ، این تا به اصطلاح فروردین ،کمی بازتر ولی با این حال مقام صحبت ، مقام صحبت است ، نمی شود تا قیامت کش داد ! مقام کتابت نیست ، ولی خب ، نکات اصلی  کودتای خرداد شصت را از فروردین تا خرداد مرور کردیم و از آخر به اول آمدیم .

حالا در گفتگوی بعدی ، باز این را دنبال می گیریم ، تا می رسیم به اینکه ، کودتا در واقع چه وقت آغاز گرفت و چگونه آن کودتای خزنده چقدر طی کرد تا رسید به اینجاییکه آقای خمینی ، یکی بشود در برابر همه ! که تعریف زور است .

و در سه نوبت بگوید ، 

نوبت اول، (در ۶ خرداد ۱۳۶۰) ملت موافقت کند ، من مخالفت می کنم ! 

نوبت دوم، (در ۲۵ خرداد ۱۳۶۰) سی و پنج میلیون بگوید”  بله “  من می گویم ” نه ” و

 نوبت سوم، (در ۳۱ خرداد، بهنگام امضای حکم عزل اولین منتخب تاریخ ایران) سی و شش میلیون ” مرگ بر خمینی ” بگوید ! من این حکم را امضاء می کنم .

این تعریف زور است ! یکی در برابر همه .

فرعون هم همچو حرفی نزد ! چون بنا بر قرآن ، فرعون وقتی که آن ساحران  به موسی گرویدند ! به آنها گفت : بدون اجازه من شما به موسی گرویدید !؟ 

پشت کرد و در حالی که می رفت گفت ” ان ربکم اعلی ” من خدای اعلای شما هستم ! همین !

 اما اینکه بگوید که ،  تمام مردم مصر بگویند بله ، من بگویم “  نه “  ! نه ، بیچاره همچون حرفی نزد ! 

خب ، بقیه در گفتگوی بعدی ان شاءالله .

آقای صدارت : آقای بنی صدر ، در همان  خرداد ، شما شروع کردید به اصطلاح تلاش خمینی را برای تماس با شما ! که تماس آقای رضا پسندیده را گفتید ، ولی آن تنها تماس نبود.

آقای موسوی اردبیلی هم از یک طریق دیگه ای به شما یک پیامی فرستاد . 

آقای بنی صدر : آن از طریق ” سرتیپ ظهیر نژاد ” ولی چون محتوایش همانی بود که در گفتگوی  پسندیده هم بود ، دیگه من آن را یادآور نشدم .

و در آنجا ، صورت داده بود ، همکاران من را باید آنها را کنار می گذاشتم ! آن هشت گروه هم که آقای خمینی که می خواست من اعلامیه صادر کنم و محکوم‌ کنم آنها را .

آنچه که در حافظه من مانده عبارت بودند از :

 جبهه ملی ، نهضت آزادی و حزب مردم ایران و فدائیان خلق و مجاهدین خلق ، حزب کومله ، حزب دموکرات کردستان ،  شد چند تا ؟ هفت تا ، یکی دیگر هم بود ! 

این هشت گروه را ایشان خواسته بود که من اعلامیه بدهم که اینها را محکوم کنم ! 

گفتم‌ اولا رئیس جمهور مقام قضایی نیست که حکم به محکومیت کنم ، قبلش محاکمه صادر کند ! اینها در شان آقای خلخالی است . 

در ثانی ، بر اینکه رئیس جمهوری باید مدافع حقوق و آزادی های گروههای سیاسی باشد ، خودش چه جوری بیاید اینها را محکوم بکند ؟ و اینها را از روی زمین بردارد ؟! 

آقای صدارت : یک توضیح بدهم ، کتاب نامه ها را ذکر کردید ، کتاب نامه ها را ، برای شنوندگان عزیز  ، یک مجموعه ای است که خانم دکتر  فیروزه بنی صدر جمع آوری کرده اند ، از مکاتباتی که آقای بنی صدر آن موقع داشتند ، و به صورت یک مجموعه ای به صورت یک کتابی در اورده اند که ارزش تاریخی بسیار مهمی دارد .

در مورد اینکه اگر احیانا آن کودتا واقع نمی شد و جنگ تمام می شد . لازم به توضیح است برای شنونده گان جوان ما که  این بریده از واقعیت و بعید نیست ! یک مثالی می زنم‌ نه از طرف یک ایرانی که بگوییم ، خب ، اینها ممکن است که  تمایل به گروه و دسته و در طرز تفکر خاصی داشته باشند  ، ولی واقعیت چنین چیزی نیست ! 

از آقای”  ستیون  کینزر “  یک مثالی می آورم ، که ایشان نویسنده چند تا کتاب تحقیقی در مورد شاه ایران بوده و کودتای ۲۸ مرداد،  و ایشان به وضوح گفته که ،فقط شما تصور بکنید اگر که  کودتای ۲۸ مرداد انجام نمی شد ، ببینید ،  دنیا ، اصلا چه دنیایی می شد !  

این را یک جمله مختصر از این هم مختصر تر  توضیح بدهم که من ، به اصطلاح احساس بیشتری در کلماتش گذاشتم ، ولی شما تصور این را بکنید که اگر در سال ۱۳۳۲ یک دولت ، یک حکومت مردم سالار ، با سیاست موازنه منفی ، می توانست ادامه پیدا بکند کارش ، آنوقت اصلا نقشی نمی شد قائل شد برای امثال آقای خمینی ! و بالتبع آن نقشی نمی شد قائل بشویم برای امثال ، مثلا طالبان یا القاعده و متاسفانه تعدادشان هم زیاد شده تا رسیده  به این داعش . 

در نتیجه آن سر بزنگاه ، در بزنگاه های  تاریخی ، وقتی یک جوان ایرانی ، تصمیم می گیرد که یک کاری را انجام بدهد یا ندهد .  یعنی در واقع  محل عمل و محل اندیشه ، نه از طریق مردم و از حقوق بلکه از طریق زور و قدرت هست ، آن می شود  که در خرداد ۱۳۶۰ شد و آن می شود که در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ شد . 

امیدواریم که این جلسات و این اطلاعاتی که در اختیار قرار می گیرد ، درسی باشد برای نسل های آینده ، برای اینکه فرصت های آینده را بتوانیم  از آن به اصطلاح با کمال خوبی و به طور احسن  بتوانیم از آن استفاده بکنیم .

ممنونم آقای بنی صدر از وقتی که دادید . 

امیدوارم روزگار بر شما خوش بگذرد . 

اقای بنی صدر : ممنون ، روز بر شما خوش .

❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊

راههای ارتباط با ما:

http://alisedarat.com/contact-us/

برای مشترک شدن و دریافت خودکار مطالب جدید، به آدرس ذیل مراجعه و آدرس ایمیل خود را بنویسید:

https://feedburner.google.com/fb/a/mailverify?uri=alisedarat

❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊

با جنگ روانی است که رژیم ولایت مطلقه، توانسته است ۴دهه مردم ایران را منفعل و بی‌عمل نگاه دارد که بتواند بر آنها سلطه داشته باشد. تا جایی که بعضی از مردم با پای خود به حوزههای رای‌گیری میروند و با دست خود به این رژیم مشروعیت میدهند، تا باز هم بر سر کار بماند و به تجاوزها به حقوق آنها، ادامه دهد!

و نیز با جنگ روانی است که رژیم  ولایت مطلقه، توانسته و می‌تواند افراد یگان ویژه و سایر قوای سرکوب و قوای اطلاعاتی و امنیتی را، به مانند حیوانات وحشی،  به جان هموطنانشان، خواهران و برادرانشان، بیاندازد. 

همه به کمک همدیگر میتوانیم هرگونه سانسوری را از بین ببریم، و برای اینکار وسایل متعددی در اختیار شما و همهٌ ما موجود است.

جنگ واقعی، جنگ روانی است. 

❊❊❊❊❊

❊❊❊❊❊

هم‌وطن و هم‌زبان عزیز، آنچه که در اینجا آورده شده، همان مطلب فوق است که در  شبکه‌بند‌های اجتماعی مختلف، و به این منظور که کار شما عزیزان، در گسترش فرهنگ مردم‌سالاری، با مشارکت در مبارزه با سانسورها، آسان‌تر گردد. 

دیگر اینکه، به علت انواع فیلترهای اینترنت و سانسورها در وطن، همه هموطنان، به همه سایت‌ها دسترسی ندارند و طبق پیشنهاد بعضی از هموطنان تلاش‌گر در داخل ایران، محتواهای تولید و ارائه شده، در شبکه‌بندی‌ها و سایت‌های مختلف متشر می‌شوند که مشارکت در کارِ مهم هم‌رسانی، آسان‌تر گردد.

امیدواریم که هرکدام از ما، به سهم خود و به نوبه خود، خویشتن را از لذت همکاری در ساختن سرنوشت خوب و خوب‌تر، برخوردار کنیم.

❊❊❊❊❊

لینک مطلب در شبکه‌بندی‌های اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن و مشترک شدن، رای‌دادن، ابراز نظر، پسندیدن، پیاده کردن، و لطفا هم‌رسانی:

پادکست گوگل

https://podcasts.google.com/feed/aHR0cDovL2ZlZWRzLmZlZWRidXJuZXIuY29tL2FsaXNlZGFyYXQ

اپل پادکست:  Apple Podcasts

https://podcasts.apple.com/ca/podcast/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AA/id1526471145

پادکست انکر:

https://anchor.fm/sedarat

Telegram

توضیحی درباره مطالب ارائه شده در کانال تلگرام در مورد کودتای خرداد 1360:

https://t.me/sedaratMD/290

دسترسی به گفتگو در کانال تلگرام برای هم‌رسانی و عضویت در کانال:

جلسه اولhttps://t.me/sedaratMD/237  

واتساپ:

https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu

اینستاگرام Instagram

آدرس لینک مطلب برای ابراز نظر(کامنت)، و پسندیدن(لایک) و یا نپسندیدن، و هم‌رسانی،  و دنبال کردن(follow)مطالب در اینستاگرام:

 

https://www.instagram.com/ali.sedarat/

فیس‌بوک :

https://www.facebook.com/Sedarat57

  تویتر :

https://twitter.com/sedaratmd

سایت نشریهٌ انقلاب اسلامی در هجرت :

دربارۀ کودتای خرداد ١٣۶۰، گفتگوی علی صدارت با ابوالحسن بنی صدر، قسمت های (١) تا (٣)

https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/24745-2017-06-14-22-32-16.html?Itemid=0

دربارۀ کودتای خرداد ١٣۶۰، گفتگوی علی صدارت با ابوالحسن بنی صدر، قسمت های (١) تا (۵)

https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/24850-2017-06-22-13-19-27.html

دربارۀ کودتای خرداد ١٣۶۰، گفتگوی علی صدارت با ابوالحسن بنی صدر، قسمت های (١) تا (۶)

https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/24957-2017-06-30-06-06-10.html

لینک گفتگو در وب سایت علی صدارت:

http://alisedarat.com/1400/01/30/7308/


بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب