صدارت : روش‌های مدرن پروپگندای «مردان چهار دقیقه‌ای» در قرن۲۱ 

علی صدارت

علی صدارت : روش‌های مدرن پروپگندای «مردان چهار دقیقه‌ای» در قرن۲۱ 

نتیجه تحقیقات کمیته بررسی دخالت‌های روسیه در افکار عمومی انگلیس و انتخابات آن کشور، امروز، بعد از اینکه به مدت ده ماه از افکار عمومی مخفی نگاه داشته شده بود، سرانجام بتاریخ سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹ منتشر شد. بخش بزرگی از این سند منتشر شده، به علت «حفظ امنیت ملی» سانسور شده و هنوز در طبقه‌بندی مانده است، و حکومت انگلیس، تا این زمان، همه آن گزارش را در اختیار افکار عمومی قرار نداده است. 

انتشار این سند، مثال زنده دیگری شده است برای افشای دروغ و تزویر رسوای «منافع مشترک» که قدرت‌های دولتی و غیردولتی، آن را بکار برده و می‌برند.

بر اساس این گزارش، قدرت‌مداران انگلیس سال‌ها از بررسی و تحقیق، و یا حتی مطرح کردنِ دخالت‌های واضح روسیه در کشور خود ممانعت می‌کردند، و اصلا بر یافته‌هایی در این باب، سرپوش می‌گذاشتند. ولی بررسی و تحقیق در روش‌ها و ابعاد دخالت روسیه در امور داخلی انگلیس، توسط محققان غیردولتی انجام شد و ادامه یافت و با انتشار نتایج شگفت‌اور آن‌ها، حکومت انگلیس، چاره‌ای جز مامور کردن کمیته تحقیق در این امر را نیافته است.

گفته شد که از جمله به علت اینکه اولیگارشی روسی مهاجر به انگلیس، که مبالغ هنگفت سرمایه‌های غیرقانونی را به آن کشور منتقل کرده‌اند، و در لابی‌گری سیاسی انگلیس و دسترسی به قدرت‌مدارن دولتی و سیاست‌مداران (بخوانید سیّاسان) انگلیس و قدرت‌مدارن غیردولتی در موسسات مالی و پولی،  فعال شده‌اند، این کشور به مرکز مهمی برای پول‌شویی در دنیا، مبدل گشته است. 

دولت (مجموعه سه قوه مجریه و قضائیه و مقننه) انگلیس، در مقاطع زمانی متفاوت، به دلایل مختلف ولی همیشه با توجیه و تزویر «منافع مشترک» با دیده اغماض به این مساله بس مهم نگریسته است. در گزارش آمده است که علت اینکه دولت انگلیس، این تهدید امنیتی مهم را ندیده، آن است که نمی‌خواسته ببیند! ولی حالا دیگر هرچقدر هم این دولت بخواهد بگوید که برای «حفظ منافع ملی» و «منافع مشترک» سر و کاری با پول کثیف روسی ندارد، شواهد ثابت کنندهٌ عکس آن، از در و دیوار می‌بارد! به قول سعدی:

گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست—در و دیوار گواهی بدهد کاری هست! 

 این وضعیت انقدر فراگیر و متداول بوده و هست که کمیته تحقیق از آن به عنوان «یک وضعیت عادی و طبیعی جدید(new normal)» نام برده است! گزارش حاکی از آن است که دولت طی سال‌ها، از تحقیق در این باره «فعالانه اجتناب کرده است» و حتی در زمان رفراندم برگزیت، حکومت انگیس، با نیرنگ «منافع مشترک» از دخالت‌های روسیه استقبال می‌کرده است. ابعاد این لاپوشانی به حدی است که با بی‌پروایی می‌گویند بررسی دخالت روسیه در برگزیت «لازم نیست» و در حالی که این دخالت‌ها یک تهدید واضح و مهم برای امنیت انگلیس است، هنوز هم عده‌ای در دولت، این‌گونه تحقیقات را سیاسی و پارتیزان موصوف می‌کنند. وقتی که از سویی قدرت، و پول، و سایر نمادهای آن، «اصیل» تصور شوند، و از سوی دیگر سیاست، «روش‌های رسیدن به قدرت و در قدرت ماندن و پیشبرد اهداف و منویات قدرت» تعریف شود، انتظاری جز این نمی‌رود که ملت انگلیس، قربانی همان روشی‌هایی بشوند که «امپراطوری بریتانیای کبیر» سال‌ها در کشورهای مانند میهن ما انجام می‌داد، بشوند. 

رویدادهایی از نوع بحران کووید۱۹،  هر چند قرن یک بار اتفاق می‌افتند. بعد از سقوط بازار سهام و بحران اقتصادی سال‌های ۲۰۰۸-۲۰۰۹، و قبل از اینکه خبری از کووید۱۹ باشد، بسیاری از اندیشمندان دنیا، با انتقادات فراوان به سیستم سرمایه‌سالاری و آلودگی و تخریب محیط زیست، بحران اقتصادی بزرگتری را برای سال ۲۰۲۰ پیش‌بینی می‌کردند. حال با وجود دنیاگیر شدن بحران کووید۱۹، فشار افکار عمومی به سلطه‌گران و قدرت‌مندان سرمایه‌سالاری، بیشتر از پیشتر شده است. 

صدارت:مهمترین اسلحه قدرتها، بریا سلطه بر مردم، انواع تزویرهای رسانه‌ای است، جنگ روانی.

در قرنی که گذشت و در رابطه با جنگ جهانی، اکثر مردم امریکا با درگیر شدن در جنگ مخالف بودند، بخصوص تعداد زیاد مهاجران با اصلیت آلمانی. حکومت وودرو ویـلـسـن، رئیس جمهور امریکا، توانست با تشکیل «کمیتۀ اطلاعات اجتماعی و عمومی» (Committee on Public Information)، که بعدا با استخدام رسانه‌گر معروفی به نام ژرژ کریل (George Creel 1876-1953)،  به کمیسیون کریل (Creel Commission) معروف شد. این کمیسیون، مردانی را به استخدام درآورد که در مراکز عمومی، پیام جنگ روانی دولت امریکا علیه مردم امریکا را، در چهار دقیقه، به آن‌ها برسانند. این در «مردان چهار دقیقه‌ای» گماشته توسط وودرو ویلسن، به تناسب مکان و زمانی که پیام خود را ابلاغ می‌کردند، تغییراتی در آن می‌دادند تا برای شنونده، جاذبه داشته باشد، و نتیجه مطلوب را حاصل نماید. 

در این قرن هم، مانند قرون گذشته، اهمیت نقش افکار عمومی بر قدرت‌ها، نه تنها پوشیده نمانده است، بلکه سلطه‌گران، به اهمیت جنگ روانی علیه مردم، بیشتر پی برده‌اند. 

سلطه‌گران در قرن ما هم، هسته عقلانی یک پیام را، به تناسب مخاطب خود، با پوسته‌های مختلف، به آنها عرضه می‌کنند. استفاده از رسانه‌های شخصی، مانند فیس‌بوک و تویتر و اینستاگرام و واتساپ، و… وسیله‌ای برای پیشبرد این تزویر رسانه‌ای است.  دانستن و بررسی جزئیاتی از بعضی از این جنگ‌های روانی، برای ما ایرانیان که بعد از مدت چند دهه، هنوز گرفتار ولایت مطلقه هستیم، بسیار مفید است، و امیدوارم که نور کوچکی باشد بر تاریکی موفقیت قدرت‌های داخلی و خارجی استمرارطلب، در جنگ روانی علیه مردم، برای استمرار دینامیک ساز و کارهای ساختار سلطه. 

تحقیق در رسانه بالتنیوز (Baltnews) که در کشورهای بالتیک فعال است، روشی که روسیه برای مخاطبان بالتیک برگزیده، و توسط بنگاه خبری روسیا سگودنیا (Rossiya Segodnya) مدیریت می‌شود را کمی روشن می‌کند. این روشن‌گری، به نوبه خود از بعضی از روش‌های جنگ روانی روسیه در سایر کشورها، از جمله کشور ما ایران، حکایت دارد. جنگ روانی روسیه علیه مردم کشورهای استونیا، لاتویا، و لیتوانیا، از جمله توسط سه رسانه، وب سایت‌هایی که به ظاهر کاملا از هم مستقل هستند اعمال می‌شود. برنامه‌های این رسانه‌ها، در ظاهر،  فقط برای سرگرمی و تفریح هستند و آن‌ها ادعا دارند که کاملا غیرسیاسی بوده و با دوری جستن از هرگونه برنامه و محتوای سیاسی، فقط برای گذران وقت و تفریح و سرگرمی هستند! دستوری که Svyazin کارمندی از روسیا سگودنیا به گرداننده اسلحه جنگ روانی روسیه می‌دهد، کاملا روشن است: «…ما روزی پنج مطلب به تو دیکته می‌کنیم و تو موظفی حداقل سه مطلب را منتشر کنی…»  در تاریخ ۲۵می۲۰۱۶، Svyazin  فهرست محتوا و مطالبی را که Sputnik  و سایر رسانه‌های وابسته به کرملین در گرجستان، قرقیزستان، کشورهای بالتیک، بلاروس، آذربایجان، ازبکستان، قزاقستان، مالدووا، و… باید منتشر می‌کرده‌اند را، احتمالا سهوا و به اشتباه، برای بالتنیوز فرستاده که خود حاکی از گستردگی جنگ روانی روسیه علیه مردم در سایر کشورها است.  این رسانه‌ها محتوا و مطالبی را با تامین بودجه پروپاگندا، در منطقه رواج می‌دهند و سپس، همان تولیدات دروغ خود را، از زبان مردم عادی که گول آنها خوده و در جنگ روانی از آنها شکست خوده‌اند را به عنوان «رپرتاژ  بی‌طرفانه» در یک گردونه بدسگالِ شریر، مرتب می‌چرخانند! در این راستا، یکی از مثال‌هایی که به سرعت به ذهن ما ایرانیان متبادر می‌گردد، شعارهای … روحت شاد است! که چه‌گونه این گردونه بدسگال را، قدرت‌های خارجی و وابستگانشان، و قدرت‌های داخلی و وابستگانشان، در افکار عمومی، می‌چرخانند. 

https://www.buzzfeednews.com/article/holgerroonemaa/russia-propaganda-baltics-baltnews

سازمان‌های امنیتی و اطلاعاتی، تحت پوشش شرکت‌های متفاوت و متعدد و چه بسا صوری فعالیت می‌کنند (در این باب، به مصاحبه آقای دهباشی در آپارات با آقای فلاحیان رجوع بفرمایید). بالتنیوز در آن سه کشور، تحت شرکت میدیا کپیتال که یک مایملک هلندی است که در سال ۲۰۱۳ با سرمایه یک یورو! ثبت شده است. تنها صاحب مایملک هلندی میدیا کپیتال، شرکت راشن میدیا کپیتال (Russian Media-Capital LLC) است، که به نوبه خود متعلق به موسکوسکی نوستی (Moskovskie Novosti) است! که آن هم خود در نهایت، قسمتی از روسیا سگودنیا است! در سال ۲۰۱۶، تهیه‌کننده بالتنیوز، با این فرض که در پروپاگندا به نفع روسیه فعال است، دستگیر شد. هدف این است که با جنگ روانی علیه مردم در کشورهای متعدد، نفوذ روسیه را در فضای رسانه‌ای، افزایش دهند و برای افکار عمومی در مورد روسیه، جاذبه، و در مورد غرب، دافعه ایجاد کنند.

قدرت‌های غربی هم در این جنگ روانی، سابقه‌ای بس کثیف دارند. داستان رادیو پیام اسرائیل و بی‌بی‌سی و صدای امریکا و یورونیوز و… که روشن است. داستان مزدوری رسانه‌هایی چون ایران اینترنشنال، و من و تو، و… را هم بعضی رسانه‌های غربی چون وال استریت جورنل، و گاردین، و… روشن کرده‌اند. برای ایرانیانی که در رسانه‌های رژیم ولایت مطلقه، شب و روز باید عزاداری و غم و غصه و گریه و… تماشا کنند، به نمایش گذاشتن معلوم الحال‌های مشابهی چون رجوی‌ها و پهلوی‌ها، در کنار برنامه‌های تفریحی و سرگرم کننده، نه تنها قابل تحمل می‌شود، بلکه بعضی از مردم عادی، این ناچیزان را، چیزی فرض می‌کنند و نادانسته و ناخواسته، خود به مانند اسلحه‌ای به دست سلطه‌گران، در جنگ روانی علیه خود و علیه نزدیکان خود و علیه ملت خود، مورد بهره‌کشی قدرت‌مداران می‌گردند. 

رسانه‌های مورد بحث در فوق را می‌توان در دسته «رسانه‌های گروهی» قرار داد، چرا که منافع گروههای کوچک و بزرگ را پاسداری می‌کنند. رسانه‌های مورد بحث در ذیل را می‌توان «رسانه‌های شخصی» نام نهاد، مانند فیس‌بوک و تویتر و واتساپ و… ، چرا که در دست اشخاص قرار دارند، و به مقدار زیادتری در کنترل شخص هستند. ولی سلطه‌گران، این رسانه‌ها را هم به جبهه‌ای از جنگ روانی علیه سلطه‌بران، مبدل کرده‌اند.

به ظاهر مردمی بودن و خودجوش بودن پیام‌ها، در رسانه‌های شخصی، در گروههای فکری و سلیقه‌ای و سنی و… مختلف،  پوشش بسیار مناسبی برای رساندن پیام به گروههای مختلف مردم و نشاندن آن پیام به دل آن‌ها است. اهمیت و ابعاد نقش این رسانه‌ها در اثرگذاری بر انتخابات در دنیا (ترامپ در امریکا، و جانسون در بریتانیا، و…) حتی همه‌پرسی هم از گزند شکست در این جنگ روانی در امان نماند (مثل رفراندم برگزیت در بریتانیا.) در اثر فشار افکار عمومی که از سال ۲۰۱۸ بیشتر هم شدند، مارک زوکربرگ، صاحب و گرداننده فیس‌بوک، در تاریخ ۶می۲۰۲۰ خبر از تشکیل کمیتهٌ بیست نفرهٌ مستقلی با بودجه ۱۳۰میلیون دلاری را داد که، به مانند «دادگاه عالیه» می‌توانند در مورد حذف و یا انتشار محتوا و مطالبی در فیس‌بوک، و نیز انتشار آگهی‌ها و تشکیل گروههای فیس‌بوکی، تصمیم بگیرند و دستورالعمل‌های مدیریت محتوا در فیس‌بوک را تغییر دهند و نظرهای گردانندگان این شرکت و حتی خود زوکربرگ را نپذیرد و آن‌ها را رد کنند. 

https://www.businessinsider.com/meet-the-first-20-members-of-facebook-supreme-court-2020-5

تاریخچه شخصی و حرفه‌ای این بیست نفر، که در ۲۷ کشور زندگی کرده‌اند و به ۲۹ زبان سخن می‌گویند، و بخصوص مواضع حقوقی آن‌ها، جالب توجه است. ولی سوال اصلی این است که آیا این افراد که هر کدام سوابق برجسته‌ای را دارند، می‌توانند پشت به قدرت و نمادهای آن (از جمله ۱۳۰میلین دلار! که بودجه این کمیته است) در استقلال و آزادی کامل، رای خود را صادر کنند و نظرات خود را، حق‌وندانه اعمال کنند؟ آیا بحران دنیاگیری کووید۱۹ به این بیست نفر، تلنگری زده که حقوق را همه‌مکانی و همه‌زمانی و، بدون هیچ تبعیضی، همه‌کسانی ببینند؟ و در احقاقِ بدون تبعیضِ حقوق کوشا باشند؟ 

اگر به آنچه روند متعارف بوده بنگریم که این افراد، نه به مردم، بلکه باید به قدرت و نمادهای آن پاسخ‌گو باشند، متاسفانه امثال این گروهها و کمیته‌ها و… همیشه پشت به ملت، و روی به قدرت کرده‌اند! این بیست نفر، توسط مردم انتخاب نشده‌اند که مجبور باشند به مردم پاسخگو باشند. فیس‌بوک که فقط شانزده سال پیش در سال۲۰۰۴ تاسیس شد، و گویا «…توانا کردن مردم به ایجاد مجموعه‌ای منسجم از افراد برخوردار از روابط نزدیک و مناسبات اجتماعی برپایۀ شماری از مشترکات، به‌ویژه حس تعلق به هویتی مشترک، …و نزدیکتر کردن دنیا به یکدیگر، …و مرتبط کردن دوستان و آشنایان با یکدیگر که ببینند دنیا چه خبر است و نظرات خود را با هم به اشتراک بگذارند،…» اهداف اعلام شده‌اش بوده است! 

 امروز فیس‌بوک (بر اساس گزارش فیس‌بوک به وال استریت در تاریخ ۲۹آوریل۲۰۲۰)، به یک شرکت فراملی بزرگ، که آمار بازدید وب‌سایت آن، بعد از گوگل و یوتیوب، در مقام سوم در دنیا است، با نزدیک به پنجاه هزار کارمند تبدیل شده است که (با توجه به این‌که برای چهل و سه درصد جوانان زیر ۳۰ساله، مشکل است که تصمیم بگیرند که چه متنی را بخوانند و به چه مطلبی گوش دهند و چه محتوایی را نگاه کنند!) ماهانه، مدیریت دو میلیارد و ششصد میلیون کاربر فعال را به عهده دارند که معدل درآمد فیس‌بوک، از هر نفر از کاربران، بیشتر از هشت و نیم دلار می‌شود. هفتاد و پنج درصد افردا با درآمدهای بالا، از کاربران فیس‌بوک هستند، و این شرکت  در سه ماههٌ اول سال ۲۰۲۰، نزدیک به هژده میلیارد دلار درآمد داشت. 

https://zephoria.com/top-15-valuable-facebook-statistics/

مانند ما، سینهٌ حافظ هم، مالامال درد است. وی نیز مانند ما، برای مرهم، معتقد است: …عالمی دیگر بباید ساخت و از نو آدمی… 

و در همان راستا، و در عصر ما، سهراب سپهری هم معتقد است که: …چشم‌ها را باید شست، جور دیگر باید دید!… آیا بحران کووید۱۹از مارک  زوکربرگ (و زوکربرگ‌ها)، آدمی دیگر ساخته است که بتواند، تا دیرتر نشده، در ساختن عالمی دیگر، مشارکت داشته باشد؟ صاحب این قلم، در این مورد زیاد خوش‌بین نیست!

آیا بحران کووید۱۹باعث خواهد شد که انسان قرن بیست و یکم، بیدار شود و لذت و شعف مشارکت در ساختن عالمی دیگر را به خود ارزانی نماید؟ صاحب این قلم، در این مورد خوش‌بین است! چرا که جنبش‌هایی که در سراسر دنیا به هم می‌پیوندند، با خودسوزی محمد بوعزیزی در تونس، بهار عرب شکوفا می‌شود، و با قتل جورج فلوید در امریکا و عصیان مردم بر تبعیض‌ها، مجسمه‌های افرادی مانند چرچیل در انگلیس و در هند، به عنوان اسلحه‌ای در جنگ روانی، مورد اعتراض و تعرض قرار می‌گیرند، و فعالان هند، موقعیتی می‌یابند که با افکار عمومی دنیا، از جمله مردم هند و حتی انگلیس، در بیامیزند، و در رسانه‌ها، غبار از آمار خاک‌خورده قربانیان آن مستعمره، بزدایند. 

در همین روزها، نتیجه تحقیقات کمیته دیگری در انگلیس منتشر شد و آن اینکه آیا عربستان، با استفاده از تسلیحات خریداری شده از انگلیس، در یمن به جنایت‌ها علیه بشریت دست زده، یا نه؟ و آیا دولت انگلیس باید عربستان را تحریم، و از فروش اسلحه به آن کشور خودداری بکند، یا نه؟ متاسفانه تا به امروز، قدرت‌های دولتی و غیردولتی، در جنگ روانی علیه ملت‌ها، و بکار بردنِ تکراریِ نیرنگ‌هایی چون «منافع مشترک» و «اصالت قدرت، نمادهای آن مانند سرمایه و پول» و «هدف، وسیله را توجیه می‌کند» و… موفق بوده‌اند. آیا افکار عمومی انگلیس و دنیا، به خشونت‌گستری‌های قدرت‌های دولتی و غیردولتی، به اندازه کافی اعتراض خواهد کرد که بحران‌های تمدن بشر امروز، عمیق‌تر از آنچه هستند نشوند؟ 

آیا هر کدام از ما، به اندازه کافی متقاعد شده‌ایم که وضعیت فعلی، بدون اینکه به بحران‌های بزرگ‌تری بیانجامد، ادامه‌پذیر نیست؟ 

آیا من، شما، و هر کدام از همه ما، به این درک رسیده‌ایم که هرچه بیشتر از ما مردم، باید در ساختن آن عالم نو، از خود شروع کنیم و در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر، هر کدام به سهم خود و به نوبه خود فعال‌تر شویم؟

آیا بدون پیروزی در جنگ روانی با بازگرداندن مدیریتِ سیر آزاد اندیشه و خبر و نظر و هنر و… به صاحبان اصلی آن، یعنی مردم، و پاسخ‌گو کردن متصدیان رسانه‌ها، به مردم، راه دیگری برای برون‌رفت از بحران کووید۱۹، و بحران خشونت فراگیر و انواع جنگ‌ها، و بحران قدرت‌پرستی سیاست‌مدران و قدرت‌های دولتی و غیردولتی و سلطه‌گری آن‌ها از یک سو، و اعتیاد به قدرت و سلطه‌بری و سلطه‌پذیری ما مردم از سوی دیگر، و بحران…، و سایر بحران‌های این زمان، و نیز پیش‌گیری از بحران‌های عظیم آینده موجود است؟ 

آیا ما ایرانیان و ما مردم منطقه و سایر مردم سلطه‌بر دنیا، این واقعیت را در‌می‌یابیم که راه حل برای بیرون رفتن از بحران‌های فاجعه‌آمیز دنیا را، نمی‌توان از سازندهٌ آن بحران‌ها، یعنی قدرت‌های دولتی و غیردولتی داخلی و خارجی، انتظار داشت و ما باید با اعتماد به نفس فردی و با اعتماد به نفس ملی و جمعی،  آنچه خود داشته را ز بیگانه تمنا نکنیم! 

علی صدارت

http://alisedarat.com 

سه‌شنبه ۳۱ تیر ۱۳۹۹ برابر با ۲۱ جولای ۲۰۲۰ 

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

Scroll to Top