صدارت: تجاوز به حق استقلال، دریوزگی قدرت؛ تجاوز به حق صلح، خشونت‌گستری، رویه همیشگی معتادان به قدرت

علی صدارت:  تجاوز به حق استقلال، دریوزگی قدرت؛ تجاوز به حق صلح، خشونت‌گستری، رویه مرسوم و همیشگی معتادان به قدرت!

به مناسبت سال‌گرد حمله به پادگان سنندج و خشونت‌ها در کردستان، مجموعه‌ای از اسناد سری که افشا شده‌اند را در اینج منتشر می‌کنیم.  هرچه می‌گذرد، اهمیت انقلاب ۱۳۵۷، نمایان‌تر می‌شود. دست‌رسی به اسنادی که دهه‌ها در انواع طبقه‌بندی‌های سری، مخفی نگاه داشته شده بودند، ابعاد جنگ روانی را به عنوان زمینه‌سازی برای جنگ‌ها و خشونت‌های فیزیکی، دقیق‌تر در اختیار افکار عمومی قرار می‌دهد. 

بحران‌سازی، تنش‌آفرینی، ایجاد خصومت و کینه و دشمنی‌سازی، بی‌ثباتی‌سازی، ایجاد ناامنی، القای ترس و اضطراب در جامعه، ایجاد تزلزل در قلمروهای اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و اجتماعی، خط‌کشی‌های قومی و دینی و مذهبی و… همه و همه از ترفندهای جنگ روانی قدرت‌ها علیه مردم، مردم ایران و مردم منطقه و مردم دنیا، هستند. 

جنگ واقعی، جنگ روانی است.

با جنگ روانی است که رژیم ولایت مطلقه، توانسته است حدود چهار دهه مردم ایران را منفعل و بی‌عمل نگاه دارد که بتواند بر آنها سلطه داشته باشد. تا جایی که بعضی از مردم با پای خود به حوزههای رای‌گیری میروند و با دست خود به این رژیم مشروعیت میدهند، تا باز هم بر سر کار بماند و به تجاوزها به حقوق آنها، ادامه دهد!
و نیز با جنگ روانی است که رژیم ولایت مطلقه، توانسته و می‌تواند افراد یگان ویژه و سایر قوای سرکوب و قوای اطلاعاتی و امنیتی را، به مانند حیوانات وحشی، به جان هموطنانشان، خواهران و برادرانشان، بیاندازد. 
همه به کمک همدیگر میتوانیم هرگونه سانسوری را از بین ببریم، و برای اینکار وسایل متعددی در اختیار شما و همهٌ ما موجود است.

چندی دیگر از اسنادی که امروز در اختیار هستند را برای قضاوت افکار عمومی، بخصوص هم‌وطنان کرد، در اینجا به قضاوت افکار عمومی قرار می‌دهیم:

SadambortherandEzzedine

 

انتشار اسناد جدید امریکا: عملیات نظامی احزاب کرد در سال ۱۳۵۸ از سوی چه قدرتهای برانگیخته می‌شدند و کدام هدف را تعقیب می‌کردند؟

سایت انقلاب اسلامی در هجرت: در ماه نوامبر ۲۰۲۰، وزارت خارجه آمریکا اسناد روابط خارجی در باره بحران گروگانگیری را از تاریخ نوامبر ۱۹۷۹ تا سپتامبر ۱۹۸۰، منتشر کرده است. بلافاصله پس از گروگانگیری، حکومت امریکا (کارتر) تمام اهرمهای فشار بر دولت ایران برای آزادسازی سریع گروگانها را بررسی و فعال می کند. 

بحران‌سازی در داخل ایران با کمک به گروههایی برای ایجاد ناامنی و برخوردهای نظامی خصوصاً در مناطق مرزی ایران

کمک به نیروهای مخالف ایرانی در خارج کشور از جمله پهلوی طلبها و شاپور بختیار هم برای استفاده از آنها برای متزلزل کردن رژیم و هم برای ایجاد یک آلترناتیو و در صورت امکان ساقط کردن دولت ایران.

فعال کردن رژیمهای عربی از جمله عراق، برضد ایران. در همان روزها بعد از گروگانگیری، صدام به امریکاییها می‌گوید می‌خواهد به قراداد ۱۹۷۵ با ایران پایان دهد. 

ایجاد فشارهای اقتصادی با سعی بر کنترل قیمت نفت و نیز با کنترل منبع اصلی درآمد ایران، یعنی نفت خوزستان با آسیب رسانی به پالایشگاهای نفت و یا حتی با کنترل کامل استان خوزستان. 

در این سند، به صراحت از همکاری دولت عراق، شاپور بختیار و احزاب کرد در طراحی عملیات نظامی در داخل خاک ایران، سخن می‌رود. در همان روزهای پس از انقلاب، برخی از احزاب کرد، جنگ مسلحانه را برای دستیابی به اهداف سیاسی، روش خویش کردند. 

در ۲۷ اسفند ۱۳۵۷، پادگان سنندج را محاصره کردند؛ وارد پادگان شدند و ۲۱ سرباز را به شهادت رساندند. 

پادگان سنندج بزرگترین زرادخانه اسلحه و مهمات کشور در غرب (برای مقابله با عراق) بود. از فروردین ۱۳۵۹، فعالیت های نظامی در کردستان شدت گرفتند. ستون های ارتش در حالی که برای استقرار در نقاط مرزی در حرکت بودند، مورد هجوم قرار می گرفتند:

1- در سنندج، ممانعت از حرکت ستونی که از کرمانشاه عازم منطقه مرزی سردشت و استقرار در مرز ایران و عراق بود و

 2- ستون دیگری که از ارومیه عازم منطقه مرزی از طریق دره قاسملو بوده با گروه های مسلح درگیر و عده‌ای نظامی به شهادت می‌رسند.

3- در همان زمان، ارتش عراق مرتب در مرزهای ایران دست به عملیات نظامی می‌زد.

صورت جلسات شورای انقلاب، مربوط به آذر ۱۳۵۸، منتشر شده است. کردستان، موضوع اصلی گفتگو و تصمیم است. گزارش هیأت تحقیق به شورا، حاکی است که رژیم صدام از سه راه اسلحه وارد کردستان ایران می‌کرده‌است، پیشنهاد می‌شود با صدام گفتگو شود تا مگر به این رویه پایان دهد. بنی‌صدر می‌گوید: صدام خواهان تفاهم بود، آقا نپذیرفت. حالاهم با مذاکره با صدام مخالف است. بهشتی می‌گوید: باید رعایت جنبش اسلامی عراق را کرد و هاشمی رفسنجانی اعتراض می‌کند که به چه قیمت! بنی‌صدر جانبدار گفتگو با کردهایی است که روش مسلحانه را در پیش گرفته اند و… 

در زیر سند، سرمقاله های بنی‌صدر که در روزنامه انقلاب اسلامی آن زمان بچاپ رسیده را می‌آوریم تا خواننده مشاهده کند در همان زمان، از نقش و حمایت عراق و امریکا در ایجاد این عملیات نظامی اطلاع داشتند و نیز چطور سعی می‌شد با روش خشونت‌زدایی، از خونریزی ممانعت شود.

اما آیا روزی افرادی که بنام کرد و دفاع از حقوق کردها، با دیکتاتوری بنام صدام که در همان زمان مرتکب کشتار مردم کرد عراق می‌شد و کردهای عراقی در ایران پناهنده شده بودند، همکاری کرده، و عده‌ای از جوانان کشور را در برخوردهای برادرکشی به کشتن دادند و از آنها، وسیله‌ای برای فراهم کردن جنگ عراق علیه وطنشان، ساختند، در مقابل مردم و تاریخ پاسخگو خواهند بود؟ 

تاریخ سند ۱۳ فوریه ۱۹۸۰برابر با ۲۴ بهمن ۱۳۵۸

دفتر بایگانی اسناد تاریخی وزارت خارجه ایالات متحده آمریکا

مرکز، اسناد تاریخی، روابط خارجی ایالات متحده، ۱۹۷۷-۱۹۸۰، جلد ۱۱، بخش ۱ ایران : بحران گروگانگیری، نوامبر ۱۹۷۹ – سپتامبر ۱۹۸۰

سند ۱۸۲

روابط خارجی ایالات متحده ، ۱۹۷۷-۱۹۸۰ جلد ۱۱ – بخش ۱ : بحران گروگانگیری ، نوامبر ۱۹۷۹ – سپتامب ۱۹۸۰

۱۸۲– یادداشت تنظیم شده توسط سیا

واشنگتن ۱۳ فوریه ۱۹۸۰ 

کشور

ایران عراق

موضوع

نقشه‌های بختیار نخست وزیر پیشین ایران برای سرنگون کردن دولت انقلابی ایران ( کمتر از ۱ خط از طبقه‌بندی خارج نشده است )

منبع 

(۳ خط از طبقه‌بندی خارج نشده است )

۱- (۱ خط و نیم از طبقه‌بندی خارج نشده است ) بختیار نخست وزیر پیشین ایران، در نظر دارد در نیمه ماه مارس ۱۹۸۰ اقدام به سرنگونی دولت انقلابی ایران نماید. بختیار از محل اقامت تبعیدی خویش در پاریس به بغداد سفر کرد تا مخفیانه با رئیس جمهور عراق صدام حسین در مورد حمایت عراق از برنامه‌های وی برای بازگشت به قدرت مشورت کند.بختیار از توانایی خود، برای بازگشت به قدرت در تهران با پشتیبانی عناصر وفادار نیروهای مسلح، ابراز اطمینان کرد. بختیار، رهبر مقاومت، گفت در انتظار حمایت سیاسی و نظامی عمده‌ای از جنبش خویش توسط دولت عراق است.

۲- رهبر کرد گفت که او ، به همراه نمایندگان سه سازمان کرد دیگر ، در ۲۰ فوریه در بغداد یا مکانی در آن نزدیکی دیدار خواهند کرد تا بین خود، عملیات نظامی و عملیات دولت عراق، در حمایت از کودتای برنامه‌ریزی شده توسط بختیار هماهنگ کنند.

وی دیگر نمایندگان شرکت‌کننده در جلسه را صلاح مهتدی[1] از کوموله (سازمان انقلابی زحمتکشان کردستان ایران)، یکی از برادران شیخ عثمان نقشبندی[2] که نام او مشخص نیست و شیخ عزالدین حسینی[3] معرفی کرد. رهبر کرد اظهار داشت که وی تقریباً ۱۰۰،۰۰۰ دینار عراقی (۳۰۰،۰۰۰ دلار) ماهانه از بختیار برای حمایت از ۲۵۰۰ فرد مسلح در سازمان خود دریافت می‌کند.وی گفت كه تمام امور مربوط به این حمایت و حركتهای نظامی آنها در كردستان را از عراق [صفحه ۴۷۹] با بارزان[4]، برادر ناتنی رئیس جمهور صدام و رئیس سرویس مخفی غیر نظامی عراق هماهنگ می كند. 

منبع : کتابخانه کارتر ، امور امنیت ملی- 

182. Intelligence Cable Prepared in the Central Intelligence Agency1

WashingtonFebruary 13, 1980, 2326Z

COUNTRY

  • Iran/Iraq
  • Reported plans by former Iranian Prime Minister Bakhtiar to attempt the overthrow of the Iranian Revolutionary Government [less than 1 line not declassified]
  • [3 lines not declassified]

SUBJECT

SOURCE

1. [1½ lines not declassified] former Iranian Prime Minister Bakhtiar, the latter plans to launch an attempt, approximately in mid-March 1980, to overthrow the Iranian Revolutionary Government. Bakhtiar travelled to Baghdad from his exile residence in Paris to consult secretly with Iraqi President Saddam Husayn on Iraqi support for Bakhtiar’s planned return to power. Bakhtiar voiced his confidence in his ability to return to power in Tehran with the support of loyal elements of the armed forces. The resistance leader said that Bakhtiar expects major political and military support from the Iraqi Government for his movement.

2. The leader said that he, along with representatives of three other Kurdish organizations, will meet in Baghdad, or a location nearby, on 20 February to coordinate military operations amongst themselves and the Iraqi Government in support of the planned coup by Bakhtiar. He identified the other expected representatives as Salah Mohtadi from Komola (Zaaman-e Zahmat-e Keshan-e Kurdistan—Revolutionary Organization of the Workers of Kurdistan), an unidentified brother of Sheikh Osman Naqshahandi, and Sheikh Eziddin Hoseini. The Kurdish leader indicated that he receives approximately 100,000 Iraq pounds (USD 300,000) monthly from Bakhtiar for support of 2,500 armed men in his organization. He said that he coordinates all matters related to this support and their military movements into Kurdistan from Iraq [Page 479]with Barzani, half-brother of President Saddam and Chief of the Iraq Civilian Secret Service.

  1. Source: Carter Library, National Security Affairs, Staff Material, Middle East File, Box 32, Subject File, Iran [Retained] 2/80. Secret. Sent to the National Security Agency; Departments of State, the Treasury, and Justice; Defense Intelligence Agency; Secret Service; Federal Bureau of Investigation; National Security Council Staff, and White House.

https://history.state.gov/historicaldocuments/frus1977-80v11p1/d182

سرمقاله‌های ابوالحسن بنی‌صدر در باره مسائل کردستان

سرمقاله یکشنبه ۷ اردیبهشت ماه ۱۳۵۹، ۲۷ آوریل ۱۹۸۰، شماره ۲۴۱ روزنامه انقلاب اسلامی

کردستان و «اضمحلال قدرت مرکزی»

آمریکایانی که در حمله بدفرجام آمریکا دخالت داشته‌اند، در مصاحبه‌هایشان گفته‌اند هدف آمریکا تضعیف دولت ایران و ساقط کردن آن است. امروز موضوع در اروپا و آمریکا از پرده بیرون افتاده است و مطبوعات و رادیو تلویزیون‌ها، فراوان از آن حرف می‌زنند. گروههای سیاسی مترقی به سود ایران موضع می‌گیرند و به آشکاری می‌نویسند که گروگان‌ها وسیله کار آمریکا هستند. امروز دیگر عیان است که طرح آمریکا ایجاد یک اغتشاش عمومی توأم با خونریزی‌های مهیب به قصد نابود کردن دولت انقلاب بوده است.

بخشی، و بخش تعیین‌کننده‌ای، از این توطئه در کردستان باید انجام می‌پذیرفت. گفته میشود که تغییر ناگهانی رفتار گروه کومله در کردستان در پی قول و قراری است که با «جانشین حکومتی انقلاب اسلامی گذاشته اند». اینک گزارش گردش کار کردستان را می‌آوریم تا معلوم شود دولت هیچ گونه تمایلی به درگیری مسلحانه در کردستان نداشته است:

در آغاز انتخاب به ریاست جمهوری، از سوی حزب دمکرات کردستان هیأتی با طرحی 6 ماده‌ای به نزد من آمد و آن طرح با اصلاحاتی که در آن انجام گرفت پذیرفته شد. هم در آن مجلس مقبول همه شد که آنچه داده می‌شود به مردم کردستان است و نه به گروه های مسلح.

پیش از آن با هیأت ویژه توافق شده بود که پاسداران از سنندج بروند و ارتش باشگاه افسران و فرودگاه و ساختمان رادیو تلویزیون را نگاهداری کند و هیچ گروه مسلحی در شهر نباشد. اما به محض بیرون رفتن پاسداران افراد مسلح کومله وارد شهر شدند و در شهر هر کار که خواستند کردند.

چندین نوبت از سوی مسلمانان سنندج مراجعه شد که با این گروه مسلح شدت عمل به خرج داده شود و پاسخ همواره این بود که باید مردم شهر- خود بایستند و سلطه این گروه را نپذیرند مردم مسلمان شهر در چند نوبت در نمازهای جمعه نفرت خود را از این گروه اظهار کردند تا این که این گروه نماز جمعه را تعطیل کرد.

وقتی عراق در مرزها نیرو جمع آورد و تهدید کرد، در آذربایجان غربی به پست‌های نظامی حمله شد. مقصود از این حمله گرفتن مواضع پست بارزانی و قطع رابطه آنها با پایگاهاشان و کمک به بعثی‌های عراق بود

در همین وقت نماینده‌ای به کردستان فرستاده شد تا معلوم کند مقصود از این کارها چیست؟ و وی آمد که حزب دمکرات جنگ نمی‌خواهد و آماده تفاهم است.

اما وقتی از خوزستان مراجعت کردم، معلوم شد در سنندج مانع از رفتن ستون نظامی به پادگان شده‌اند، هر اندازه از نرمش لازم بود به خرج داده شد:

فرماندار سنندج گفته بود خود، پیشاپیش ستون، آن را به پادگان می‌برد که ممکن نشد.

قرار شد برای پرهیز از درگیری ستون از خارج شهر برود، در راه مورد حمله قرار گرفت و فرمانده نظامی کشته شد و مواد غذایی ارتش به دست مهاجمان افتاد.

در همین وقت یک واحد نظامی را در نوسود خلع سلاح کردند و 7 تن اسلحه را بردند.

گروه کومله به این حد قناعت نکرد در سقز و بانه به حمله دست زد و پادگان سنندج را تهدید کرد.

باشگاه افسران را محاصره کرد و آب و غذا را به روی محاصره‌کنندگان بست.

فرمانده لشگر تهدید کرد، جواب شنید: جواب هر گلوله توپ را با 20 گلوله توپ خواهیم داد.

در این فاصله چون ما می‌دانستیم این کار جزیی از یک توطئه بزرگ است و باز چون می‌دانستیم کومله تکیه‌گاهی در افکار عمومی ندارد و بدون جنگ چون برف آب می‌شود، از تمام امکانات برای پرهیز از برخورد نظامی استفاده کردیم:

روز سه شنبه در اجتماع بزرگ مردم تهران گفتیم که 6 ماده را با اصلاحاتی که در آن صورت گرفته است پذیرفته‌ایم.

ارتش پی در پی اخطار می‌کرد که اگر دست از محاصره باشگاه افسران بردارند وارد عملیات نخواهد شد.

به ارتش و پاسداران دستور داده شد اگر ناگزیر از عملیات شوند باید تلفات سنگینی را به جان بخرند اما حتی‌المقدور به مردم شهر صدمه کم بزنند. معلوم بود که این کار سبب سنگینی تلفات و دیرتر رسیدن به هدف های نظامی می‌شود. مردم شهر اطلاع می‌دادند کومله خانه‌ها را سنگر کرده است و به ما نیز اجازه خروج از شهر را نمی‌دهد. از پاسداران و ارتشیان خواسته شد، تن به تن بجنگند و خطرها را بپذیرند و تا حد ممکن به مردم صدمه کم برسد.

دستور داده شد به محض آن که گروه‌های مسلح بپذیرند شهر را ترک کنند و به جنگی که تحمیل کرده‌اند پایان بدهند، عملیات نظامی قطع شود. نیم روزی نیز به طور یکجانبه عملیات قطع شد.

قرار شد تلگرامی بفرستند و پاسخی در این باره بگیرند که هیچ خبری نشد.

در اجتماع مردم اهواز بدون آنکه تلگرام رسیده باشد، از نو تأکید کردیم که 6 ماده را با اصلاحاتی که در آن انجام گرفته است می‌پذیریم. تا هرگونه بهانه‌ای از بین برود. اما باز دست برنداشتند.

اینک که طرح «کودتای خزنده» به دست افتاده است ما می‌دانیم که نمی‌توانسته‌اند دست بردارند چرا که وابسته‌اند و دشمن گمان می‌برده است که «این بار ضربه سنندج» کار دولت انقلاب را خواهد ساخت.

بنا بر این در کردستان هیچ گونه بهانه‌ای برای تحمیل جنگ نبوده است و اگر توطئه در کار نبود به طور قطع و یقین هیچگونه درگیری پیش نمی‌آمد. تاریخ 70 سال اخیر ایران نشان می‌دهد که هر بار ملت ایران خواسته است شانه خود را از زیر بار سلطه گران خارجی خلاص کند، وابسته‌های چپ و راست دست در دست هم مانع شده‌اند؛ چرا که سلطه‌گران در لزوم سلطه بر ایران با یکدیگر اختلاف ندارند.

چه خوب است که سران این گروه‌های مسلح در یک بحث آزاد شرکت کنند و به مردم ایران توضیح بدهند چرا اسلحه به دست گرفته و چرا پاسخ دعوت به صلح‌طلبی و برادری و اخوت را با اسلحه می‌دهند؟ عدم وجود امنیت را بهانه قرار ندهند، تأمین کامل امنیت آمد و شد آنها را دولت بر عهده می‌گیرد.

پس از آن که از منصرف کردن این گروه از زد و خورد مسلحانه مأیوس شدیم البته با قاطعیت تمام عمل کردیم و امید می‌داریم که فرصت جبران خرابی‌ها فرا رسیده باشد و مردم کرد بدانند عنوان‌های فریبنده همواره می‌توانند پوشش خائنانه‌ترین توطئه‌ها باشد. 

سرمقاله دوشنبه 22 اردیبهشت ماه 1359، 12 مه 1980، شماره 253

واقعیّت ها و هشدارها

از قرار اطلاع آقای قاسملو با یک روزنامه ایتالیایی مصاحبه کرده و گفته است:

به هنگام پیش آمد اشغال سفارت آمریکا یا مراکز حکومت آمریکا بر ایران، عده‌ای از افسران عالی رتبه به او مراجعه کرده و گفته‌اند، اگر با آنها کنار بیاید، بعد از پیروزی به او خودمختاری خواهند داد. این افسران اخیراً نیز که آمریکاییان به ایران تجاوز کرده بودند مراجعه و همان وعده را تکرار کرده اند.

بر فرض صحت این حرف، معلوم می‌شود که:

سخن ما بر حق بوده و روی آورد گروههای مسلح وابسته به جنگ در کردستان و تحمیل جنگ به دولت، بی‌رابطه با نقشه‌های آمریکا برای ایران نبوده است. بنابراین آنها که در سنندج جنگ را به مردم و نیروهای مسلح تحمیل کردند به ساز قدرت خارجی می‌رقصند.

و آقای قاسملو بداند که آن ها که به دستیاری آمریکا حق خودمختاری را از ملتی میگیرند، به ایشان وعده‌ای می‌دهند که هرگز تحقق نخواهد یافت و اگر موفق بشوند ملتی را به خاک و خون بکشند، کردستان را بنام ایشان قباله نخواهند کرد. و باز بدانند که نه در شرایط جهانی امروز و نه در شرایط آینده، چند کشور خاورمیانه را نمی‌توان بر اساس «ناسیونالیسم» تجزیه کرد. اما حتماً می‌توان با گسترش موج‌های انقلابی و زیر پرچم اسلام قلمرو وسیعی را از سلطه ابرقدرت‌ها بیرون برد.

و اگر آقای قاسملو به ایران و انقلاب مردم ایران علاقه دارد، چرا این افسران خائن را به حکومت اسلامی معرفی نکرده است؟

کارنامه جمعه 26 تا سه‌شنبه 30 ديماه 59 (تاریخ انتشار 13 بهمن 1359 شماره روزنامه 464)

«گفتم كه ما به آنچه گفته بوديم پايبند بوديم و در همان روزهايى كه مى‏رفت ما اميدوار بشويم كه مسئله كردستان حل شده است، در سنندج راه بر نيروهاى ارتش جمهورى اسلامى ‏بستيد. آنها هم مطابق معمول گفتند: «ما نبوديم كومله بود». بعد به يادشان آوردم كه طرح تقسيم اسلحه و مهمات پادگان سنندج كه شما سه دسته تنظيم كرده بوديد، در دست ما است.

بالاخره پذيرفتند كه «اشتباهاتى» شده است ومى‏‌گفتند كه از طرفين اشتباهاتى شده است.

حالا به همين مناسبت به شما مردم عزيز آن سامان مى‏گويم: برادران من، خواهران من،  ما هر چه بهم ظلم بكنيم يك هزارم ظلم بيگانه را نخواهيم كرد، شما بياييد، آثار جنگ را در خوزستان ببينيد، آنچه را كه ارتش صدام بر سر شهرهاى خوزستان آورده است ببينيد تا حرف مرا بفهميد.

هيچكس براى شما دلسوزتر از ما و براى ما دلسوزتر از شما نيست و اين ميهن يك ميهن است و متعلق به همه ما است. همه ما هم مسلمانيم و اگر بر اساس اخوت اسلامى عمل كنيم، هيچ دليلى براى برخوردهاى مسلحانه نمى‏‌ماند. اين روزها، روزهاى حساسى در تاريخ ميهن اسلامى ما است. از من بشنويد: با اسلحه يعنى ايجاد رابطه بر پايه تضاد نيروها كار از پيش نمى‏‌رود.

بگذاريد قدرتهاى خارجى همآن‌طور كه ما را استوار و با صلابت يافتند يكپارچه و متحد نيز بيابند. اگر براه تفاهم مى‏آمديد و اگر وحدت حكومت اسلامى را مورد خدشه قرار نمى‏داديد (خطابم به گروههايى است كه به نام كردستان عمل مى‏كنندنيروهاى ما پخش و پلا نمی شد و دشمن در درستى تصميم خودش در تجاوز به ايران ترديد مى‏‌كرد. اگر هم تجاوز مى‏‌كرد، قبل از اينكه اين همه خرابى ببار آورد، ما متجاوز را بر سر جايش مى‏‌نشانديم. پس شما در آنچه بر كشور رفته است سهيم هستيد. تاريخ از اين كار شما در نخواهد گذشت. هنوز وقت باقى است به دامن حكومت اسلامى بازگرديد.

کارنامه یکشنبه، سوم اسفند– تاریخ انتشار 27 اسفند 1359- شماره 501 روزنامه انقلاب اسلامی

مسئله کردستان:بعد در سنندج راه بستن بر ارتش پیش آمد

عنوان بعدی «مسئله کردستان» است که نوشته است که «به دنبال مطرح شدن مسئله در کارنامه رئیس جمهور و انتشار مصاحبه آقای قاسملو با بی‌بی‌سی که بنا به گزارش در کیهان به صورت تحریف شده و موذیانه منعکس شده است و گفته است که یکی دو روزنامه هم خواسته‌اند تلویحاً تا حدودی صراحتاً پیرامون سازش رئیس جمهور هشدار بدهند، حالا آن‌ها که این هشدار را می‌دهند، قبل از ریاست جمهوری من بگویند چه بر سر آن کردستان آوردند و کردستان در چه وضعی بود.

آن‌ها درسی ندارند که به من بدهند چون خود کردستان را به وضعی انداخته بودند که به صراحت آن را از دست رفته می‌دانستند.

اما اینکه آقای قاسملو گفته است آن شش ماده ابتدا با موافقت من روبرو شده و در شورای انقلاب رد شده است، خلاف واقع است. چرا که این شش ماده از سوی ما مورد تغییر قرار گرفت و صورت تغییر یافته آن موجود است. بعد در سنندج راه بستن بر ارتش پیش آمد که منجر به مقابله و درگیری نظامی شد. و جریان حوادث به صورتی در آمد که دنباله‌اش تا به حال ادامه یافته است و در آن جا بود که آن سند به دست آمد و معلوم شد که این‌ها سه دسته «کومله»، «دمکرات» و یک دسته سومی طرح تنظیم کرده بودند برای اینکه وقتی پادگان سنندج سقوط کرد اسلحه و مهمات را بین خودشان به چه نسبت تقسیم کنند و این نشان می‌دهد که آنها می‌خواستند از سویی ما را سرگرم گفتگو بکنند و از سوی دیگر به اصطلاح ضربه نظامی وارد کنند. 

و حرف من با مردم کردستان همواره این بوده است که در این جهان وقتی ما به صورت یک ملت در کنار هم از عهده توطئه‌های خارجیان در داخل و خارج به زحمت بر می‌آییم، در جدایی جز اینکه شکار آن‌ها بشویم چه سرنوشتی پیدا خواهم کرد؟

ما بايد جنگ كه تمام شد تمام خدمت را به مردم عرب خوزستان بكنيم

بمناسبت اين گزارش صحبتى را كه بايد در كارنامه روزهاى آينده بياورم، در اينجا بدان اشاره مى‏كنم و آن صحبتى بود كه با امام درباره مردم عرب خوزستان كردم. به ايشان گفتم: اين جنگ يك آزمايش بسيار موفقى براى جمهوريمان، براى وضعمان و براى حال و آينده‌مان است. وقتى عراق حمله كرد بر مناطقى دست يافت كه ساكنان آن عرب بودند و آنها در محل سكونت خويش نماندند. نه كمك از عراق را پذيرفتند، نه اسلحه پذيرفتند و نه حاضرشدند وسیله سیاست عراق بشوند. اینها بطرف ما آمدند اشتراك در دين، در رژيم و در وطن آنها را سوى ما آورد و تكذيبى روشن و صريح شد برادعاى رژيم عراق كه مى‏‌كوشد بگويد ما رژيمى نژادگرا هستيم و جنگ، جنگ عرب و فارس است؛ حال اينكه عرب بدو پشت كرد و بسوى ما آمد دقيقاً. به لحاظ اينكه ما به نژاد اصالت نمى‏‌دهيم و برادرى و اخوت اسلامى را قدر مى‏شناسيم. رژيم سابق حدود 60 سال بر اين مردم ستم روا داشت بعنوان اينكه اينها چون عرب هستند پس براى ايران خطر هستند و مى‏خواست يك جورى آنها را براند. اين سابقه در نحوه رفتار ما هم متأسفانه اثر گذاشت و ما با سوءظن با اين مردم عمل كرديم تا اين آزمايش پيش آمد و آنها بهترين و عاليترين نمونه موفقیت در آزمايش را نشان دادند و وفادارى به اسلام، علاقه به ميهن اسلامى و نه گفتن به متجاوزين. گفتم: ما بايد جنگ كه تمام شد تمام خدمت را به اين مردم بكنيم و گذشته تلخ و طولانى را جبران بكنيم.

بر اين باور بوده‏‌ام كه بايد به مردم كردستان اعتماد كرد

امام هم بر اين معنا بسيار تأكيد داشتند وگفتند مناسبتى كه پيش بيايد در اين باره صحبت خواهم كرد. آنچه را كه عربهاى خوزستانى كرده‏‌اند را بگوييم دليل ندارد، انتظار از مردم کردستان دلیل دارد: از كرد كردستان يعنى مردمی كه خود از بنيانگذاران كشور ايران جزو هفت طايفه اولى كه بناى اين كشور را گذاشته‌اند، بوده‏‌اند جزو وفادارى به ميهن اسلامى، چه انتظاری می‌توانیم داشته باشيم؟ آیا می‌شود تصور كنيم آنها ممكن است ميهن اسلامى خودشان را به تمايل تجزيه‏‌طلبى، آن هم با زد و بند با خارجى بفروشند؟ بنابراين اگر من از ابتدا اين‌طور كه در نوشته‏‌ها نوشته‏‌ام، در بيانها گفته‏‌ام، بر اين باور بوده‏‌ام كه بايد به مردم كردستان اعتماد كرد، تجربه خوزستان مى‏گويد كه حق با من بوده است. مردم غير از گروههايى هستند كه از مردم بيگانه مى‏شوند و به راهى مى‏روند كه راه تجزيه و دشمنى و خصومت است. حالا من به آنها مى‏گويم، رژيمى عربى و «عرب ستاينده» كه به خوزستان درآمد و مناطق عرب‌نشين را كوبيد و مردم عرب هم به آنها پشت كردند و به ما رو آوردند، آيا شما گمان مى‏كنيد كه اين رژيم (رژيم عراق) با شما بهتر عمل خواهد كرد؟ آن روستاهاى كرد را در عراق كدام رژيم با خاك برابر كرده؟ اين رژيم با كرد عراقى جفا كرد آيا تصور مى‏كنيد با شما وفا مى‏كند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه شما اين روش و شيوه غلط را ترك كنيد و به دامان امنى بياييد كه بدون آن ما قادر نمى‏شويم نيروها و توانايى‏هاى خودمان را صرف سازندگى عمومى كشورمان بكنيم؟ تا كى بايد جنگ باشد و يكديگر را دريدن و پاره پاره كردن؟ شما (گروههاى مسلح) آب در هاون می‌كوبيد، ممكن نيست مردم كرد از وطنى كه خود ايجاد كرده‏‌اند جدا بشوند.

در اين دنيا همه در پى وحدتند تا بتوانند در برابر غولهاى بزرگ بايستند. همين كتابى كه گفتم براى من آورده بودند، همان فريادى است كه من هفده سال در اروپا همواره مى‏‌شنيدم. امروز اروپا بصورت كشورهايى جدا از هم نمى‏‌تواند در برابر دو ابرقدرت موجوديت خود را حفظ كند. با وجود اينكه روزگارى دراز پنج قاره را غارت كرده و ثروتهايى بس عظيم گردآورده است. اين اروپا در پى آن‌است كه متحد و يكى بشود، بلكه بتواند موجوديت خود را در برابر اين دو ابرقدرت حفظ كند و شما چگونه مى‏‌خواهيد در سرزمينى كه انقلاب آن را از كام رژيم پيشين بدرآورده است و امروز با دهها مشكل در همه زمينه‏‌ها روبروست بصورت جدا و منفردجامعه پیشروی بشوید و چرا چنین فکری در كله شما است؟ مى‏‌گوييد نه ما چنين فكرى نداريم، بسيار خوب پس اسلحه را زمين بگذاريد و بدانيد كه همان‌طور كه گفتم ملت ما آرام آرام دارد به اين فكر مى‏‌رسد كه چماق و انواع آن جز زيان، ببار نمى‏‌آورد. ما مى‏‌توانيم از راه بحث آزاد زمينه اجتماعى را براى آنچه بايد كرد فراهم بياوريم. هيچ كسى در ايران امروز ديگر بر اين باور نيست (هيچ كس البته منظور خود جامعه و منتخبان او است) كه «باید يك عده از مردم ساكن در نقاطى از ايران را تحت فشار قرارداد». امروز همه بر اين باورند كه همه جاى ايران با هم و دست در دست هم بايد پيشرفت بكنند، بدين جهت ما مى‏‌توانيم با نمونه و الگوى جديدى كه بوجود مى‏آوريم موجب جذب و وحدت همه منطقه بشويم.

چرا ما از وجود ترك و كرد و لر و عرب و تركمن و بلوچ بترسيم؟ ما مى‏گوييم چون اينها در اسلام، در ميهن اسلامى، در فرهنگ مشتركى كه طى قرون بوجود آمده‌است، با يكديگر مشتركند و ما باهم برادرى و اخوت اسلامى داريم، پس اين سرزمين را با هم آبادان مى‏سازيم، تا اقوام پراكنده‏اى كه در كشورهاى ديگر هستند نيز به همين وحدت بپيوندند، يك وحدت بزرگ اسلامى كه به مجموع ما امكان بدهد در برابر ابرقدرتها با توانايى تمام بايستيم. بهرحال من آماده‏ام كه در اين مسئله يك بحث آزاد تشكيل بشود و امنيت شركت‌كنندگان در اين بحث آزاد هم فراهم بگردد، بلكه اين شكل در همين زمينه‏‌اى كه گفتم حل شود.

 


[1]یکی از بنیانگذاران کومله و برادر بزرگ عبدالله مهتدی که هم‌اکنون دبیر کل حزب کومله کردستان ایراناست.

[2]در سندی از ویکیلیکس بتاریخ ۱۵ نوامبر ۱۹۷۹ معادل با ۲۴ آبان ۱۳۵۸، در باره شیخ معصوم نقشبندی جنین آمده است:

(ارتشبد) جم (کاملا محفوظ بماند) با امبوف ملاقات کرد…. کردهای نقشبندی از او تقاضای کمک کردهاند و او دیداری با اسرائیلیها برای آنها تدارک دیدهاست. بختیار چون علف نی، ضعیف است ولی تنها آلترناتیو حقیقی در میدان است. جم با او تماس دارد ولی برای او کار نمیکند. او قویاً از امریکا در خواست میکند که کردها را با دادن اسلحه و شاید هم پول کمک کند. متن کامل سند را می توانید در اینجا مطالعه کنید). 

https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/21-didgagha/tarikhi/29892-2018-07-29-14-18-25.html?Itemid=0

سند ویکیلیکس در 15 نوامبر 1979 معادل با 24 آبان 1358

ایران: فعالیتهای جم

1- خلاصه: در 15 نوامبر، جم (کاملا محفوظ بماند) با امبوف ملاقات کرد. او بسیار عصبانی است و مصمم است که در مقابل ملایان بیسواد که مشغول غرق کردن کشورش هستند، منفعل نماند. کردهای نقشبندی از او تقاضای کمک کردهاند و او دیداری با اسرائیلیها برای آنها تدارک دیدهاست. بختیار چون علف نی ضعیف است ولی تنها آلترناتیو حقیقی در میدان است. جم با او تماس دارد ولی برای او کار نمیکند. او قویاً از امریکا در خواست میکند که کردها را با دادن اسلحه و شاید هم پول کمک کند.

2- وقتی در 15 نوامبر امبوف تلفنی با ارتشبد جم تماس گرفت تا به او بگوید چرا ملاقات با کردها غیر ممکن خواهد بود، جم گفت که خود او دوست دارد با امریکائیها صحبت کند. او به سفارت آمد و نظرات زیر را عرضه کرد:

3- جم اصرار داشت که گروگانگیری کار ایرانیها نیست و سر منشاء آن باید دیگران باشند. بسا فلسطینیهایِ گروه حبش باشند. حزب توده هم احتمالاً نقش دارد یا یکی از عوامل است. بخاطر اینکه آنها دستوراتشان را از مسکو میگیرند. آشوب در ایران میباید هدف روسها باشد. بنظر جم، تنها راه برای این که دانشجویان حساب دشتشان بیاید، تمرین دادن کوماندوهای امریکائی برای ربودن خمینی از قم است.

4- جم که در گذشته شرم و تحقیر شدن خود را به امریکا اظهار کردهاست. اما، این بار، به نظر میآید که سخت خشمگین است. ظاهراً از تردید و فعلپذیری سابق بیرون آمدهاست. او دیگر نمیتواند بیتفاوت بماند وقتی وضعیت کشورش بدتر میشود و ملاهای بیشعور، چهره کشورش را آلوده میسازند. یک حمله قوی میباید برضد این اشخاص انجام شود. امبوف از او سئوال کرد چطور حملهای برضد اذهان مسموم مذهبی ملی ممکن است. جم پذیرفت که کوششهای فعلی برای برکنار کردن ملاها بینتیجه بودهاند. ولی اکنون وظیفه ایرانیهای با شرف است که سعی خودشان را بکنند.

5- یک راه، کارکردن از طریق کردها است. جم یادآوری کرد که سالها در مهاباد مأموریت داشته و در آنجا، دوستهای زیادی پیدا کردهاست و سالها است که رابطه خود را با آنها حفظ کردهاست. یکی از آنها شیخ معصوم نقشبندی است که با پسرش و برادر زادهاش به لندن آمده و درخواست کمک کردهاند. جم درخواست آنها را برای همکاری با آنها در مبارزه را رد کرده است. (او گفته است بسیار پیر هستم) ولی سعی میکند برای آنها اسلحه و کمک تهیه کند. صدام حسین پیشنهاد کمک به آنها نداده است (هر چند به آنها اجازه حضور در عراق را دادهاست)، اما رهبران نقشبندی در هر حال، حاضر به دریافت کمک از عراق نیستند. دلیل آنها ایناست که با گرفتن کمک از صدام، اعتبار خود را بعنوان یک نیروی مستقل از دست خواهند داد و تبدیل به عروسک خیمه شب بازی عراق خواهند شد. آنها خواهان کمک از «خارج» هستند و ادعا می کنند صدام تحویل سلاح به آنها را اجازه خواهد داد.

6- شیخ معصوم میگوید الآن سنندج محاصره شدهاست، کار بیشتری میشود انجام داد. 1000 نفر مسلح دارد. اگر او بتواند نشان بدهد که کمکها رسیدهاند، میتواند 5000 کرد و نهایتا 20000 کرد را جمع کند. در وضعیت کنونی او بسیار ضعیف است تا بتواند آنها را جلب کند و خود او هم میترسد که قدم به جلو بگذارد. زیرا او باید پشت جبهه را حفظ کند. جم می گوید بعنوان یک نظامی این ادعا را باور میکند و اشاره میکند که نقشبندیها با ترکمنهای شرق دریای خزر و گیلان در ارتباط هستند. امبوف از جم میپرسد هدف نقشبندیها از این مبارزه چیست؟ جم با احساس جواب میدهد برای «ایران» و همانطور برای خودشان. (به این معناست که او حاضر به کمک نخواهد بود اگر هدف تنها کردستان آزاد باشد). امبوف مشاهده میکند که در حالی که نقشبندیها به مستقل بودن شناخته هستند، آیا واقعاً میتوانند انتظار حمایت از نیروهای دیگر، مثل بارزانی و طالبانی داشته باشند که تحت فرماندهی او جمع شوند و «برای ایران مبارزه کنند». جم اظهار داشت که معصوم ادعا میکند که او قبلاً با هر دو گروه و با حزب دمکرات راجع به این مسئله تماس گرفته است (احتمالاً حزب دمکرات کردستان ایران) و آنها گفته اند که حاضر به همکاری هستند.

7- امبوف دوباره سئوال کرد که این اقدام، قرار است که به کدام هدف برسد؟ آیا روسها را وسوسه نخواهد کرد به آذربایجان بروند؟ جم کفت او براین باور است که اگر مقامات تهران همچنان آمریت از دست بدهند، روسها اینکار را میکنند. در واقع، اگر او میداند وقع این امر غیر ممکن نیست و توصیه میکند که امریکا با قدرتبه خوزستان حمله کند و بگذارد روسها شمال کشور را تصرف کنند. همانطور که به شاه توصیه کرد، درست قبل از ترک کشور، ایرانیان خواستار رهبری مقتدر هستند، اگر همچون شخصیتی بتواند در خوزستان مستقر شود، اقتدارش میتواند، از آنچا، بتدریج، به نقاط دیگر کشور گسترش پیدا کند.

8- امبوف گفت امریکا نمیتواند به ایران حمله کند ولی از جم پرسید چه شخصیت آلترناتیوی را او در نظر دارد. جم پاسخ داد: آن بدیل لزوماً باید شخصی مسلمان با اعتبار و بیخدشه باشد. جم گفت او در ارتباط نزدیک با بختیار است. اما برای او کار نمیکند. کوششهای جم با کردها، برای مثال، به دستور بختیار نیست. نظر به نظرات ضد روحانی شناخته شده بختیار، براستی او نمیتواند شخصیت مناسبی برای این منظور باشد. بهرصورت، بختیار آمادهاست از نظراتش کوتاه بیاید. بنظر جم، اگر شریعتمداری (آیةالله) رهبری (دینی) را در تهران بدست بگیرد، موقعیت اساساً تغییر خواهد کرد و بختیار میتواند با او همکاری کند. در این فاصله، جم دوباره به بختیار توصیه کردهاست برنامه‌‌ای را تهیه و اعلام کند و یک نیروی اطلاعاتی در ایران ایجاد کند و کوشش برای به قدرت رسیدن را سازمان بدهد . برای انجام همه این کارها، بختیار به کمک احتیاج خواهد داشت، همانطور که رضا شاه قادر نبود به تنهائی عمل کند.

9- در همین حال، ایلهای که احتمالاً مخالف شدهاند، میدانند که توان نظامی برای یک نبرد پایدار با تهران را ندارند. مثلاً قشقائیها که جم با آنها از طریق روابط خانوادگی در ارتباط نزدیک است، جرأت شورش را ندارند.

10- بلاخره، جم به موضوع کمک به کردها بازگشت. برای کمک به آنها، از طرف نقشبندیها، او با اسرائیلیها تماس گرفتهاست. مقامات اسرائیلی موافقت کردهاند یک افسر از سفارتشان در فرانسه برای ملاقات با جم و معصوم در 20 نوامبر بفرستند. کردها برنامه دارند لندن را بعد از این ملاقات ترک کنند.

11- امبوف از جم برای دادن نظراتش به ایالات متحده تشکر کرد و قول داد که آنها را به واشنگتن منتقل خواهد کرد. او هیچگونه تشویقی نکرد. اما امبوف، تأکید کرد که برای امنیت همکارهایمان در تهران، اساسی است که به این امر که ایالات متحده، از طرقی، با کردها مخالف در تماس است، هیچگونه اشارهای نشود. این امر واجد بالاترین اهمیت برای ایالات متحده امریکا است.

12- در 16 نوامبر، به تصویب افسر FCO خواهیم رساند.

13- درخواست عمل: لطفاً وزارت خارجه به ما دستورالعمل دهد چگونه باید به درخواستهای جم پاسخ دهیم.

بریستر- مخفی

https://www.wikileaks.org/plusd/cables/1979LONDON22683_e.html

مقاله 34 سال پیش روزنامه فیگارو که 2 پشت پرده مهم جنگ ایران و عراق را فاش ساخت!

https://www.enghelabe-eslami.com/tamas/21-didgagha/tarikhi/11040-34-2.html

8 مهر 1393 – سایت انقلاب اسلامی در هجرت: به مناسبت سالگرد جنگ خانمانسوز ایران و عراق، مقاله ای به قلم سرژ مافرت از روزنامه فرانسوی فیگارو (متعلق به جناح راست) که در 29 اکتبر سال 1980 (7 آبان 1359) تحت عنوان «گروگانها: بازی بزرگ امریکا» منتشر شده است را به  اطلاع خوانندگان می رسانیم. این مقاله حاوی سه نکته مهم است:

1- اطلاع از سفر زبیگنیو برژنسکی (مشاور ارشد امنیت ملی کارتر، رئیس جمهور امریکا در زمان گروگانگیری) به اردن و ملاقات او با صدام حسین برای تشویق وی به حمله به ایران. خاطر نشان می شود که تا به حال مقامات آمریکایی، نقش امریکا در برانگیختن صدام به جنگ با ایران را تکذیب کرده اند و منکر این سفر بوده اند. در ‌گفتگوی سایت تاریخ ایرانی با گری سیک (عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا) که در 12 مهر 1390 منتشر شده است، او می گوید: «شهادت می‌دهم برژینسکی با صدام ملاقات نکرد (1)».

2- قصد صدام حسین برای تصرف اروندرود و و خوزستان و برقراری «جمهوری خوزستان».

3- نقش شاپور بختیار و تیمسار اویسی در همراهی با صدام در جنگ با ایران.

خلاصه این مقاله در 17 آذر 1359 در روزنامه انقلاب اسلامی که در ایران منتشر شد.

Figaro29octobre1980Safe1

Figaro29octobre1980Safe2

به خوانندگان یادآور می شویم که مطالبی که در این مقاله آماده است، از جمله نقش شاپور بختیار و تیمسار اویسی در برانگیختن صدام حسین به جنگ با ایران”، قصد صدام حسین برای برقراری «جمهوری خوزستان» و مستقر شدن شاپور بختیار در آنجا در اسنادی که اسناد آرشیو ملی بریتانیا در سال 1389 منتشر کرد، نیر آمده بود. در ادامه قسمتی از اسنادی که درباره نقش شاپور بختیار و تیمسار اویسی در حمایت از صدام برای حمله به ایران هستند، را می آوریم:

پیتر تمپل موریس عضو ارشد حزب محافظه کار در پارلمان بریتانیا و داماد خواهر اسدالله علم به همراه جولیان ایمری، پس از دیداری طولانی و جداگانه با اویسی و بختیار در پاریس، گزارشی از این دیدار را در تاریخ ۳۰ ژوئن/ ۹ تیر برای وزارت خارجه کشورش ارسال کردند. این گزارش به قلم ایمری است:

«ژنرال اویسی چندین دیدار از عراق داشته و ادعا می‌کند که گفتگوهای خوبی با پرزیدنت صدام حسین داشته است. شماری از افسران او در عراقند. او یک ایستگاه رادیویی در عراق دارد که برای ایران برنامه پخش می‌کند. او امکاناتی دارد که مردانش تقریبا هر گاه که بخواهد در داخل ایران تردد کنند.

اویسی معتقد است که صدام حسین به سه دلیل از او حمایت می‌کند: ترس از تصرف ایران توسط شوروی و در نتیجه سقوط رژیم بعثی در عراق، ترس از نفوذ خمینی در جامعه شیعه عراق و ترس از تبعات تجزیه کردستان ایران برای عراق. صدام حسین شاید در پس ذهنش جاه‌طلبی تصرف خوزستان را داشته باشد. ولی در حال حاضر و با هر معیاری، هراس قوی‌تر از طمع است. اویسی کمک عراق به خود را مهم، ولی محدود توصیف کرد.»

در ادامه این گزارش به سفر اخیر اویسی به آمریکا و دیدارش با آدمیرال ترنر (فرمانده سیا) و برژینسکی (رییس شورای امنیت ملی امریکا) اشاره شده است. ظاهرا هر دو نفر با حرکت اویسی همراهی نشان داده و خواهان آگاهی از فعالیت‌های او شده‌اند. اویسی عدم آمادگی فعلی کاخ سفید برای اقدامی مثبت در حمایت از او در این زمان را قابل درک دانست. …..

ایمری درباره دیدار با بختیار هم چنین نوشته است: «بختیار هم تماس نزدیکی با عراقی‌ها برقرار کرده و یک یا چند ملاقات دوستانه با صدام حسین داشته است. قدردانی بختیار از نیات صدام حسین، واقعا همانند اویسی است. همانند اویسی، به بختیار نیز امکاناتی داده شده تا برخی از افرادش در عراق مستقر شده و به داخل ایران نفوذ کنند. او هم یک ایستگاه رادیویی برای خودش دارد که از رادیوی اویسی جدا است.»

BakhtiarArchiveBritania3S5

BakhtiarArchiveBritania4S 6

یک گزارش سری دیوید میرز مسئول بخش خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا به تاریخ 25 سپنامبر/ سوم مهر، از سفر بختیار به عراق در آستانه حمله نظامی عراق به ایران (22 سپتامبر/31 شهریور) دارد. در ادامه این گزارش عنوان شده که عراق از اپوزیسیون ایرانی خواسته تا با نیروهای در پشت سر نیروهای عراقی در جبهه های نبرد حاضر شوند تا دول خود را در مناطق اشغالی تشکیل دهند.

در پایان این گزارش درباره بازتاب چنین اقدامی این گونه هشدار داده شده است: «من معتقدم که ایجاد دولت جایگزین تبعیدی مثلا در خوزستان، به شدت می‌تواند بخت آنان را برای این که هرگز توسط مردم ایران پذیرفته شود را کاهش می‌دهد، مگر آن که عراقی‌ها خود را آماده فتح کل ایران کنند تا تبعیدی‌ها را به قدرت برسانند.» (3)

BakhtiarArchiveBritania4S7

در همین ارتباط، کریس رندل یکی از مسئولان بخش تحقیقات خاورمیانه وزارت خارجه بریتانیا در یک گزارش توصیفی محرمانه که در ابتدای نوامبر 1980 تهیه شده و مهر بایگانی هفتم نوامبر/ 16 آبان بر آن خورده، در بررسی تحولات گذشته و حال خوزستان نوشت: «یکی از دلایل یورش بی‌مهابای حکومت عراق به خاک ایران، اطلاعات گمراه کننده ایرانیان تبعیدی از جمله شاپور بختیار، مبنی بر این بود که احتمالا به دلیل وجود اغتشاش در ارتش و بی‌ثباتی رژیم به دلیل مخالفت مردم، به ویژه در خوزستان، ایران قادر به جنگ نخواهد بود و مخالفت مردم موجب برافراشته شدن پرچم نیروهای آزادی‌بخش خواهد شد». (4)

BakhtiarArchiveBritania4S8

سایت انقلاب اسلامی جدیدا سند گواهی چراغ سبز امریکا به صدام برای حمله به ایران را بازنشر نمود. روبرت پاری این سند را در مقاله ای در 31 ژانویه 1996 (11 بهمن 1374) منتشر کرد و ترجمه آن در نشریه انقلاب اسلامی در 7 تا 20 مهر 1382 (شماره نشریه 577) منتشر شده بود. این سند گزارش آوریل 1981 آلکساندر هيگ(وزير خارجه) به رونالد ريگان(رئيس جمهورى) است که در آن آمده است: «بجاست تأييد كنم كه پرزيدنت كارتر، از طريق شاهزاده فهد، به عراقيها براى جنگ با ايران، چراغ سبز داده بود» (5)

 

پانویس ها:

1- گفت‌وگوی تاریخ ایرانی با گری سیک، عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا: شهادت می‌دهم برژینسکی با صدام ملاقات نکرد

http://www.tarikhirani.ir/fa/files/All/bodyView/337/

2- توضیح سایت انقلاب اسلامی: پس از انقلاب فرانسه در سال 1789، شاه و عده ای از اشراف فرانسه، برای سرنگونی دولت انقلابی، با کشورهای خارجی برای جنگ با فرانسه متحد شدند. شاه لوئی شانزدهم در عین فرار از فرانسه برای پیوستن به قدرتهای خارجی، دستگیر شد. یکی از اساسی ترین اتهامها علیه او در دادگاه، همکاری و تشویق قدرتهای خارجی برای جنگ با فرانسه بود. او محکوم به اعدام و اعدام شد.

3- دکتر شاپور بختیار در آیینه اسناد تازه یاب در آرشیو ملی بریتانیا

http://mtafreshi.persianblog.ir/post/116/

4- ایران 1980 در اسناد تازه آزاد شده در آرشیو ملی بریتانیا- بخش 4- شاه و اپوزیسیون

http://mtafreshi.persianblog.ir/post/137/

5- سند چراغ سبز امريكا و عربستان به صدام برای حمله به ایران – گزارش الکساندر هیگ به ریگان (عکس)

http://enghelabe-eslami.com/component/content/article/21-didgagha/tarikhi/10801-2014-09-16-18-46-11.html

ویکیلیکس: عراق در ماه های اول انقلاب، از چه طریق به بی ثباتی در ایران دامن می زد؟

سایت انقلاب اسلامی- در آغاز انقلاب، سیاست صدام بر مبنای تضعیف دولت ایران بود. او هم به گروه های سلطنت طلب از جمله اویسی و پالیزبان کمک می کرد، هم به شاپور بختیار و هم به گروه هائی از اقلیتهای قومی. از این گروه ها برای تضعیف و فلج کردن ارتش ایران استفاده می کرد تا به خیال خود بعد بتواند کردستان و خوزستان را از آن خود کند و حکومتی دست نشانده در تهران مستقر سازد. سایت انقلاب اسلامی این اسناد را به آگاهی مردم ایران می رساند تا به اهمیت استقلال احزاب و شخصیت های سیاسی واقف شوند و نسبت به استقلال حساسیت کامل پیدا کنند و نشان دهند تا هرگز قدرت های خارجی از طریق افراد دست نشانده اهداف خود را در وطن ما پیش نبرند.

 

گفتگو با نماینده رسمی حزب دمکرات کردستان عراق- 19 دسامبر 1979 – 28 آذر 1358

1- متن کامل

2- مقامات رسمی با نماینده محلی حزب دمکرات کردستان، بعد از بازگشت از سفر شش هفته ای به ایران که در آنجا نمایندگان حزب دمکرات عراق توافق کردند در ماه نوامبر انتخابات حزب را برقرار کنند، ملاقات کردند. منبع در باره جناحهای قاسملو و عزالدین حسینی از حزب دمکرات ایران1 صحبت کرده است. حسینی، چهره مذهبی برجسته، حمایت بسیار از کردهای با تمایل چپ و مائویست را مدیریت کرده است. اما آنها از او تنها برای پیشبرد اهداف خود در کشور، استفاده می کنند. قاسملو و حسینی در یک اتحاد مشکلی مشارکت دارند اما در مخالفت مشترک خود برای شرکت در رفراندوم خمینی برای برقراری قانون اساسی اسلامی متحد هستند. هدف حسینی، مانند قاسملو، خودمختاری کامل برای کردها است. اما منبع تردید داشت که اگر کمترین خودمختاری داده شود، او بتواند قدرت سیاسی کافی برای حفظ موقعیت خود را داشته باشد. بنابر اطلاع منبع، کردهای ایرانی توافق خمینی برای خودمختاری را بدست آورده اند اما آنها خواستار حاکمیت کامل بودند. اما خمینی نپذیرفت. روابط بین حزب دمکرات ایران و آذربائیجانها بهبود یافته است اما هنوز تحت تاثیر خونریزیهای اوایل امسال است.

3- در باره کمک عراق به اقلیتها در ایران، نماینده حزب دمکرات ادعا کرد که جناح حسینی از حکومت عراق مستقیما کمک می گبرد و حکومت عراق حسینی را به قاسملو بخاطر تحکیم رابطه با گروه چپ غیر کمونیست در ایران ترجیح داده است. منبع میگوید که عراق که از طریق دو ژنرال سابق درجه بالا که با آنها کار می کند، نه تنها تعداد زیادی کرد استخدام کرده، بلکه به عرب های خوزستان نیز در قبال همکاریشان ماهی هزار دلار پرداخت کرده است. عراق به کردهای خود امتیازهای مشابه را نداده است. نمایده حزب دمکرات عراق امیدوار است در آینده نزدیک زمانی که تعدادی کافی از اعضای حزب دمکرات بتوانند از ایران به عراق نفوذ کنند، بتواند، با بستن مرز، در همکاری بین کردهای ایران با حکومت عراق مشکل ایجاد کنند.

4- احساس منبع پس از چند روز اقامت در تهران، این است که یک حالت راکت عمومی بوجود آمده است و کار کمی انجام گرفته است. قیمتها بالا می روند و احساس می شود قحطی در اقتصاد محلی شروع شده است. ذخیره سازیهاو احتکار آغاز شده است. ونس

1- توضیح سایت انقلاب اسلامی- شیخ عزالدین حسینی عضو حزب دمکرات کردستان ایران نبود بلکه با کوموله همکاری می کرد.

5- یک راه، کارکردن از طریق کردها است. جم یادآوری کرد که سالها در مهاباد مأموریت داشته و در آنجا، دوستهای زیادی پیدا کردهاست و سالها است که رابطه خود را با آنها حفظ کردهاست. یکی از آنها شیخ معصوم نقشبندی است که با پسرش و برادر زادهاش به لندن آمده و درخواست کمک کردهاند. جم درخواست آنها برای همکاری در مبارزه را رد کرده است. (او گفته است بسیار پیر هستم) ولی سعی میکند برای آنها اسلحه و کمک تهیه کند. صدام حسین پیشنهاد کمک به آنها نداده است (هر چند به آنها اجازه حضور در عراق را دادهاست)، اما رهبران نقشبندی در هر حال، حاضر به دریافت کمک از عراق نیستند. دلیل آنها ایناست که با گرفتن کمک از صدام، اعتبار خود را بعنوان یک نیروی مستقل از دست خواهند داد و تبدیل به عروسک خیمه شب بازی عراق خواهند شد. آنها خواهان کمک از «خارج» هستند و ادعا می کنند صدام تحویل سلاح به آنها را اجازه خواهد داد.

6- شیخ معصوم میگوید الآن سنندج محاصره شدهاست، کار بیشتری میشود انجام داد. 1000 نفر مسلح دارد. اگر او بتواند نشان بدهد که کمکها رسیدهاند، میتواند 5000 کرد و نهایتا 20000 کرد را جمع کند. در وضعیت کنونی او بسیار ضعیف است تا بتواند آنها را جلب کند و خود او هم میترسد که قدم به جلو بگذارد. زیرا او باید پشت جبهه را حفظ کند. جم می گوید بعنوان یک نظامی این ادعا را باور میکند و اشاره میکند که نقشبندیها با ترکمنهای شرق دریای خزر و گیلان در ارتباط هستند. امبوف از جم میپرسد هدف نقشبندیها از این مبارزه چیست؟ جم با احساس جواب میدهد برای «ایران» و همانطور برای خودشان. (به این معناست که او حاضر به کمک نخواهد بود اگر هدف تنها کردستان آزاد باشد). امبوف مشاهده میکند که در حالی که نقشبندیها به مستقل بودن شناخته هستند، آیا واقعاً میتوانند انتظار حمایت از نیروهای دیگر، مثل بارزانی و طالبانی داشته باشند که تحت فرماندهی او جمع شوند و «برای ایران مبارزه کنند». جم اظهار داشت که معصوم ادعا میکند که او قبلاً با هر دو گروه و با حزب دمکرات راجع به این مسئله تماس گرفته است (احتمالاً حزب دمکرات کردستان ایران) و آنها گفته اند که حاضر به همکاری هستند.

10- بلاخره، جم به موضوع کمک به کردها بازگشت. برای کمک به آنها، از طرف نقشبندیها، او با اسرائیلیها تماس گرفتهاست. مقامات اسرائیلی موافقت کردهاند یک افسر از سفارتشان در فرانسه برای ملاقات با جم و معصوم در 20 نوامبر بفرستند. کردها برنامه دارند لندن را بعد از این ملاقات ترک کنند.

[3]یکی از رهبران حزب کوموله

[4]بارزانبراهيم التكريتي– نام اصلی وی بارزان ابراهیم الحسن، متولد 17 فوریه 1951 در تکریت، در 5 نوامبر 2006، همزمان با برادرش، برای قتل عام 148 شیعه در روستای دوجان در سال 1982 به اعدام محکوم شد و در 15 ژانویه 2007 به دار آویخته شد. وی رئیس سرویسهای مخفی عراق بود.

منبع:

https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/21-didgagha/tarikhi/40994-2021-01-09-15-14-23.html?Itemid=0

Leave a Comment

Your email address will not be published. Required fields are marked *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

Scroll to Top