تاریخ‌نگاری حقایق کودتای ۱۳۶۰، (جلسه۶از۷) به نقل از آقای بنی‌صدر در گفتگو با علی صدارت

علی صدارت در گفتگو با آقای بنی‌صدر: تاریخ‌نگاری حقایق واقعی کودتای خرداد ۱۳۶۰

(جلسه ششم از هفت جلسه)

به شهادت آقای ابوالحسن بنی‌صدر 

“شاید 90-99% ایرانیان از واقعیات کودتای 1360 علیه بنی‌صدر بی‌خبرند“

مطلب را به شکل صوتی، در همین‌جا بشنوید: 

❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊

یوتیوب YouTube

این گفتگو قابل دسترسی است در کانال یوتیوب علی صدارت، برای اشتراک(subscription) در کانال، ابراز نظر(کامنت) و پسندیدن(لایک) و یا نپسندیدن،  و هم‌رسانی:

https://www.youtube.com/watch?v=2QlbCB7Tz9Q&t=2s

فایل صوتی در ساندکلاد استقلال و آزادی، برای پیاده کردن (دانلود)، و پسندیدن (لایک) و یا نپسندیدن و لطفا هم‌رسانی:

#کودتا #خرداد۱۳۶۰ علیه اولین منتخب مردم ایران (۶) گفتگوی علی صدارت با ابوالحسن بنی صدر

https://soundcloud.com/a-banisadr/banisadr-96-03-30

(با تشکر فراوان از هموطنان عزیزی که مسئولیت پیاده کردن نوشتار این گفتگو، و ویراستاری آن را متقبل شدند)

علی صدارت:

آقای بنی صدر سلام عرض میکنم وقت شما به خیر در این جلسه ششم از جلساتی که در خدمت شما بودیم برای صحبت درباره کودتای خرداد 1360 ، خیلی متشکر هستم که این فرصت را در اختیار شنوندگان ما میگذارید درباره واقعه ی بسیار مهمی که به نظرم هر چه بیشتر به آن بپردازیم کم است به خاطر اینکه نقطه عطفی بود در بیراهه رفتن و به ضدانقلاب رفتن  انقلاب  ، تاریخ امروز ما هست  18 مرداد ماه 1395 برابر با 8 آگوست 2016 

آقای بنی صدر :  ما در مهر 1359 هستیم ، ماه اول جنگ در 22 مهر در کارنامه نوشتم که زمین گیر کردن عراق به انجام رسید و به این معنا است که ، صدام که  به عرفات گفته بود کار ایران در عرض 4 روز تا یک هفته تمام است و 1000 نفر خبرنگار را به اهواز دعوت کرده بود تا جشن پیروزی بگیرد  ناکام شد .

آقای خمینی که روزهای اول بسیار ترسان و نگران بود و دستور داد به مجلس که سریعتر کار گروگانها را تمام کند ، حالا دیگر خیالش راحت شد و مجلس هم شروع کرد به گربه رقصانی و ادعای این که ما کارهای مهمتر از گروگانها در دستور داریم .

نسل امروز باید توجه کند که برای کشوری که مورد تجاوز قرار گرفته است هیچ چیزی مهمتر از دفاع از خود نیست آن زمان هم ما قطعات یدکی کم داشتیم و مهمات کم داشتیم و به لحاظ گروگانگیری در محاصره بودیم و توانایی خرید این تجهیزات را هم نداشتیم پس واجب ترین و فوری ترین کار این مساله گروگانها بود .

تنها این نبود که اینها مساله گروگانها را عقب می انداختند ،  بلکه درست هم زمان با آن تاریخی که معلوم شد در آن زمان با گروه ریگان و بوش در پاریس معامله پنهانی بر سر به تاخیر  افتادن آزادی گروگانها تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا  انجام گرفته است دو تا اظهار نظر بسیار مهم داریم ،  که هر گاه تاریخ بخواهد ان طور که واقع شده است نوشته بشود این نسلهای آینده باید به این دو جمله تمام اهمیت را بدهند از لحاظ موجودیت کشور  استقلال ایران و آزادی و حقوقمندی خودشان ،

از آن دو جمله یکی را آقای رجایی گفته که نخست وزیر بوده است و یکی را آقای رفسنجانی گفته است که رئیس مجلس بوده است ، محتوای دو جمله یکی است ، هر دو میگویند که ما  

آن اسلحه و قطعات یدکی امریکایی را  نمیخواهیم با توجه به اینکه تسلیحات ما آمریکایی بود و ما آنها را خریده بودیم و این دو مقام بگویند ما اینها را نمیخواهیم خود شما ببینید که معنایش چه میشود ؟

عملا  در واقع دارند به دشمن میگویند که ما اسلحه برای جنگیدن  نداریم و اسلحه هم نمیخواهیم از امریکا هم بگیریم این یک خیانت ساده بود ؟ نه 

درست در همان تاریخ  19 اکتبر تا 21 اکتبر 1980 آن معامله پنهانی با ستاد تبلیغاتی ریگان و بوش در پاریس بر سر به تاخیر انداختن آزادی گروگانها تا انتخابات ریاست جمهوری که در ماه بعد در نوامبر 1980 در امریکا انجام میگرفت ،  این موافقت محرمانه  برای این بود که گروگانها آزاد نشوند تا کارتر شکست بخورد و ریگان  رئیس جمهور بشود ،

همزمان با ان معامله این دو مقام میگویند ما اسلحه آمریکایی نمیخواهیم و  بعد گری سیک  در کتاب اکتبر سورپرایز مینویسد که :

 وقتی که پیشنهاد ایران در باره مساله گروگانها آمد با کمال تعجب دیدیم که درخواست اسلحه و قطعات یدکی که ایران خریده بود و امریکا ان را توقیف کرده بود نبود  ، و آن را نمیخواهند با اینکه ما آماده بودیم آنها را تحویل بدهیم .

یک کشور در جنگ ،  مذاکره کننده طرف مقابل حاضر است اسلحه را بدهد طرفی که مذاکره میکند نمیخواهد اسلحه را بگیرد و این معنایش خیلی روشن و واضح  است و چرا اینها نمیخواستند اسلحه  به ایران داده بشود ؟

چون آنها این معامله پنهانی  را با ریگان و بوش انجام داده بودند، من در کارنامه همان روز انتخابات امریکا و زمانی هم که برای معرفی کتاب ، نوبت من برای صحبت ، به امریکا امده بودم در مصاحبه ها و در گفتگوی با اعضای کمیسیون خارجه کنگره امریکا گفتم که در ان  زمان یعنی همان روز انتخابات ریاست جمهوری هنوز نتیجه ی آرا معین نشده است دو تا اظهار نظر است :

  1. یکی از طرف رفسنجانی که میگوید که تاریخ خواهد گفت که ایران سبب شد تا  کارتر شکست بخورد و ریگان پیروز بشود ، که خیلی روشن است معنایش 
  1. یکی هم انچه که من در کارنامه نوشته ام و حالا  برای اینکه گفتگوی ما  مستند باشه  جستجو کردم و پیدا کردم آن را  از کارنامه13 آبان 1359 است در انجا این طور گفته ام :

بعد نشستم و مقداری به این زمینه ها فکر کردم و گذشته ای که ما را به اینجا رسانده است از نظر گذراندم دیدم که هشت ماه پیشتر گفتم که من نمیتوانم مسئولیت تغییر روانشناسی جامعه امریکایی را به خشونت و مداخله جویی یعنی ریگانیسم را بر عهده بگیرم 

و آنچه کرده ایم و آنچه کرده اند و کار را به اینجا رسانده اند جریانی است که امروز در امریکا نتیجه خود را به بار می اورد ، و گمان من این است که :

ریگان نه به عنوان جمهوریخواه در برابر دموکرات ، بلکه به عنوان بیانگر تغییر روانشناسی جامعه  امریکایی انتخاب میشود  ، 

چند روز پیشتر به دوستان گفته بودم که تصمیم درباره گروگانها در زمانی و به صورتی اتخاذ شده است که به سود کارتر موثر نخواهد شد بلکه به زیان او موثر خواهد شد ،  و گمان میکنم که این نظر من که مستند به تجربه طولانی من در روحیه و روانشناسی غربیها به لحاظ اقامت من در انجا ها و مطالعه ام در این زمینه ها است درست از اب در امد .

پس در اینجا در روز  13 آبان گفته ام که چند روز پیش به دوستان گفته ام که کاری انجام شده است که نتیجه ان این است که کارتر شکست بخورد و ریگان پیروز بشود و این همان چیزی است که بعد  به عنوان اکتبر سورپرایز معروف شده است .

در 9 آبان 59 یعنی چهار روز قبل از انتخابات ریاست جمهوری امریکا ، نامه ای به آقای خمینی نوشته ام و در آن نامه اینها را متذکر شده ام :

  1. کار گروگانها را از موضع قدرت حل نکردیم حالا باید از موضع ضعف حل کنیم 
  2. دولت پول ندارد و از بانک مرکزی  میگیرد و خرج میکند یعنی همین مصیبتی که الانهم دچارش است ، ایران ان زمان گرفتار شد که دولت رجایی به روی کار آمد و بودجه را افزایش داد و ما هم در محاصره اقتصادی بودیم و رفت  به بانک مرکزی رجوع کرد و از بانک مرکزی باصطلاح قرض میگرفت تا خرج کند ، این مشکل از آن زمان تا امروز ادامه دارد .

 حکومت آقای رجایی لایق نیست و سوال کردم :

در کجای دنیا جهاد سازندگی و کمیته و سپاه درست میکنند و بعد میگویند بیایید حکومت کنید ؟

باز نوشته ام اینکه این آقایان که در ابتدای جنگ در  کرمانشاه گفته بودند جنگ چریکی باید کرد حالا میگویند باید تانک داشت ، کسانی که ارتش و اقتصاد را ویران کرده اند و ایران را در کام  یکی از بزرگترین خطرها انداخته اند ، حالا در موضع متهِم یعنی اتهام زننده نشسته اند ،

و در کجای دنیا حکومت مشکل تراش را به رئیس جمهوری در حال تصدی جنگ تحمیل میکنند ؟

تحمیل ناسزا گویان به زور ژ-3  ( گروهی را خمینی به رهبری عبدالله نوری برای تصرف رادیو تلویزیون و خارج کردن آن از دست هیئت بیطرف اداره کننده رادیو و تلویزیون فرستاد و اینها به زور ژ-3  رادیو و تلویزیون را  تصرف کردند ) به رادیو و تلویزیون ،  این هم حکومت قانونی بر طبق قانون اساسی و عمل آقای خمینی ،

در کجا فرمانده را از جبهه برای پاسخ گفتن به حرفهای بی سر و ته یک فرماندار عضو باند متلاشی کننده لشگر خوزستان به تهران میخوانند؟

چون  ایشان تلفن کرد که برای کاری به تهران می ایم وقتی رفتیم انجا ،  دیدیم که فرماندار ابادان که یکی از باند اقای غرضی بود  که لشگر 92 زرهی خوزستان را از هم پاشانده بود ، آنجا رفته و کارشناس نظامی شده و برای ایشان توضیحات داده و میگوید که ارتش باید این کار را میکرده نکرده  و ان کار را نباید میکرده و کرده و ،  من رفتم انجا و دیدم ایشان این حرفها را میزند و دیدم هیچی نمیداند و

 من برای اقای خمینی نوشتم که کسی که  مقصر بوده است و کسی که باید جایش در زندان باشد ارتش را متلاشی کرده و قوای دشمن وقتی به خاک ایران امده در برابرش یک ارتش متلاشی یافته است بعد این اقا امده دارد میگوید این  ارتش باید این کار  را میکرده ان کار را نمیکرده

این است که در این نامه پرسیده ام که در کجای دنیا همچنین چیزی انجام شده ؟ 

اول راه حل را این دانستم که یک حکومت کارآ جانشین حکومت آقای رجایی بشود،  و اینکه به ایشون گفته ام :

اگر هیچ خدمتی نکرده باشم  ارتش پریشان و پراکنده و مایوس و دستخوش هرج و مرج را به سامان آورده ام و امروز با توانایی از وطن دفاع میکند .

این نکات با توجه به انچه که قبلا درباره این کودتا گفته ایم بسیار روشنگر است،

یک رئیس جمهوری دارد جنگ را اداره میکند و یک حکومتی دارد بر ضد او کارشکنی میکند و عملیات ایذایی اش اندازه ندارد ،

 تا جایی که یک روز اقای منتظری میرفت جبهه انجا میشد نظامی اظهار نظر میکرد یک روز آقای فرماندار خوزستان  یک روز فلان پاسدار یک روز نماینده مجلس همینجور عملیات ایذایی بود 

اینها البته  مقدمات بود تا طرح برکناری رئیس جمهوری از فرماندهی کل قوا را همزمان با به ریاست جمهوری رسیدن ریگان را هماهنگ و عملی  کنند تا خودشان ارتش و نیروهای مسلح را در اختیار بگیرند و راحت با توافقی که با انها کردند  بتوانند اسلحه بخرند و جنگ را ادامه دهند و 8 سال با اسلحه ای که محرمانه میخریدند جنگ را ادامه دادند .

در13 آبان انتخابات شد و من در 14  آبان 59 نامه ای دیگر را برای خمینی نوشتم ، وضعیت جنگ را برایش توضیح دادم  در این روز پیامدهای انتخاب ریگان را برای او توضیح دادم 

این نامه را ( نسل امروز خوب توجه بکنند که در سیاست اتفاق معنی ندارد  برای اینکه سیاست یعنی تزویر   ) درست در روز انتخاب ریگان به ریاست جمهوری آمریکا ،  بعد از آن زمینه چینی هایی که  در همین نامه 9 آبان و در کارنامه با تفصیل بیشتر از ان صحبت کردم و با وجود زمین گیر شدن ارتش عراق ، 

ارتشی که رئیس ستاد ارتش ایران میگفت که 4 روز بیشتر در مقابل ان دوام نمیتوانیم بیاوریم و سران  هشت کشور اسلامی امدند در ایران و کار ارتش ایران را معجزه خواندند و نه حماسه با وجود همه اینها ، 

 در روز 13 آبان یعنی روز انتخابات ریاست جمهوری امریکا داشتند طرح برکناری بنی صدر از فرماندهی کل قوا را  به امضای نمایندگان میرساندند .

موفق نشدند و نه فقط به خاطر اینکه افکار عمومی مردم ایران را هنوز  نمیتوانستند مهار کنند ،  بلکه اصلا جبهه ها در وضعیتی نبود که اینها به خودشان اجازه بدهند این کار را انجام بدهند و نظامیها به آقای خمینی حالی کردند که این بازی خطرناک است و ان اقا هم به اینها گفت که دست نگهدارید .

به اقای خمینی نوشتم که این پیشنهاد هیچ از راه اتفاق نیست و چون باورم نبود که خود خمینی اصل کار معامله پنهانی  است  ، گفتم که این آقایان یعنی گردانندگان حزب جمهوری اسلامی  نه به راه می ایند و نه دست از بازیهایشان بر میدارند و من گفتم که پیروزی در جنگ را بدست می اورم به شرطی که فقط در کار من کار شکنی نشود .

اینجا یک نکته مهم است که باید گفته شود :

 اقای صدام که از پیروزی برق آسا مایوس شده بود شروع به جنایت و موشک پرانی به شهرها کرد و دو تا موشک به دزفول خورده بود ، من رفتم از محل اصابت موشکها بازدید کردم و دیدم که شعارهایی بر علیه خمینی میدادند ، و اینکه بر ضد او شعار بدهند تحول چشمگیری بود در افکار عمومی مردم ایران و بخصوص مردمی که در جبهه بودند و برای این بود که میدیدند که کارهایی صورت میگیرد که با هیچ معیاری جور نیست .

اینجا بود که شعار میدادند بنی صدر موشک جواب موشک ،  و من برایشان توضیح دادم که صدام جنایت میکند و شما مردم ایران و مردم عراق باید نسل بعد از نسل با هم زندگی کنید و جواب جنایت ، جنایت نیست 

اگر میخواستید رئیس جمهور شما هم جنایتکار باشد  چرا به من رای دادید ؟ خیلی به هیجان امدند 

در این نامه من به ایشون توضیح دادم که باید بیشتر مراقب بود که از انچه انجام میگیرد و حق نیست .

باز در بیست و شش آبان ماه 59  به اقای خمینی نامه ای نوشتم و گفتم که قرار ما این بود که حملات شبانه روزی و تبلیغاتی و غیر ان  به ارتش انجام نگیرد ، 

  به هر بهانه ای این قضات شرع که شر بودند به جان نظامیها می افتادند و کار رئیس جمهوری این بود که این ارتش را از حمله از  پشت جبهه حفظ کند ، تا اینها روحیه شان را نبازند و انضباط نظامی از دست نرود و کار دفاع وطن معطل نماند و  نوشته ام که آقایان از پشت جبهه گشوده اند و خواهان ادامه جنگ هستند ( در 26 آبان 59 نوشته ام )  اما نه برای پیروزی بلکه بردن ایران  به شکست .

خوب نسل امروزی از خودش بپرسد که چگونه این صحبت 26 ابان 59  دقیق عینا همان شده است که در آن نامه امده است و این در سال 1367 بعد از هشت سال با سر کشیدن جام زهر دقیقا عملی شد ؟

البته بعدا  آقای آلن کلارک وزیر دفاع خانم تاچر در دادگاه بعد از رو شدن افتضاح ایران گیت گفت که : جنگ در سود انگلستان و غرب بود اسباب ایجاد و ادامه آن را  فراهم کردیم ، 

پس این باید ادامه پیدا میکرده است

 و بگوییم که دستیاران اقای خمینی  عوامل انگلستان بودند و عامل ادامه جنگ شدند ؟

و یا اینکه سود مشترک داشتند اینها میخواستند استبداد خودشان را مستقر کنند نیاز به جنگ داشتند

 و انها میخواستند تا اثرات انقلاب ایران را  به کلی محو کنند و جای خود را به حالت انزجار از انقلاب بدهد از این رو خواهان ادامه جنگ بودند  و  در عین حال دو کشور بزرگ منطقه نیز ضعیف شوند 

باز در 29 آبان نامه ای به آقای  احمد خمینی  نوشته ام  او گفته بود که بنی صدر نامه ها را برای ضبط در تاریخ مینویسد و من نوشتم که :

  1. دقیقا اینها برای ضبط در تاریخ است و  پرسیدم به اینکه یک کارها و اموری در ایران انجام میگیرد که ایران مثل سیب رسیده در دامن امریکا بیفتد این را چگونه باید توضیح داد ؟
  1. و از ایشان پرسیده ام ایجاد خفقان ، من دارم  در مرزها از استقلال ایران دفاع میکنم و در این سمت باید از آزادی دفاع کنم و جنگ ایران و عراق یک تجربه فوق العاده ذیقیمتی است که نشان میدهد که :

 دفاع از استقلال همیشه ملازمه دارد با دفاع از آزادی در درون ، 

چنانکه بعد از خرداد 60 که این خفقان را در درون ایجاد کردند 8 سال جنگ را ادامه دادند و اخر هم جام زهر را سرکشیدند و آخر هم گفتند که ملت به دولت خیانت کرد .

آقای صدارت : ملت به دولت خیانت کرد ؟ 

آقای بنی صدر : این نتیجه خفقان بود اما در ان دوره که ما حافظ ازادیهای ملت بودیم خود وجود جامعه آزاد  سبب میشد که :

  1. اول  نیروهای مسلح  روحیه داشته باشند 
  1. خود را متکی به یک ملت بدانند 
  1. طرف مقابل خود را با یک جامعه و نیروهای مسلحی روبرو ببیند از نوعی دیگر ،  از نوع انسان مستقل و آزاد

این است که رفتارهایی که ما میکردیم با ارتش عراق روشن میشد برای انها که ما  جنگ را دست اویز برای ادم کشی نمیدانیم بلکه میخواهیم بیشتر تسلیحات را بزنیم  و فرماندهی را از کار بیندازیم که طرف نتواند هجوم بیاورد این  بود که تا  فرصت بدست می اوردند  خود را تسلیم قوای ایران میکرد ند.

و اینهم یک عامل مهم پیروزی ایران در ان جنگ بود همه اش نظامی نبود بلکه بخش مهم ان غیر نظامی بود ،  برای اینکه به ایشون  نوشته ام ایجاد خفقان در این اوضاع خطرناک است کشوری که دستگاه قضاییش سلب کننده امنیتها است این کشور نمیتواند با متجاوز جنگ موفقی را انجام دهد و بعد به احمد خمینی نوشته ام :

شما چرا آتش بیار فاجعه ای بزرگ میشوید ؟ زمان و  تاریخ شما را مسئول نگفتن حقایق به پدر خود خواهد شناخت و از او خواسته ام که از اقای خمینی بخواهد تا بیانیه و یا پیامی درباره آزادی مطبوعات صادر کند و بر ان تاکید کند که متاسفانه آن اقا وارونه این کار را کرد 

البته دیرتر تمام روزنامه ها را قبل از کودتای  خرداد 60 توقیف کردند و بعد هم ان کودتای ننگین را انجام دادند 

و بالاخره در 30 آبان ماه نوشته ام که ،  عراق حاضر است نیروهای خود را بیرون ببرد ، ولی اینها (یعنی دار و دسته حزب جمهوری که هنوز فکر میکردم سازش را آنها کرده اند و خمینی خبر ندارد ) بنایشان بوده و هست که مرا از فرماندهی کل قوا و ریاست جمهوری بردارند ،  این را در سی آبان گفتم و هفت ماه بعد این را  عینا عملی کردند .

و بعد نوشتم که حمله به روزنامه میزان مربوط به نهضت آزادی و آقای مهندس بازرگان و به نقل از آقای موسوی اردبیلی که بعد  نوبت انقلاب اسلامی است ، این زمینه سازی برای ایجاد خفقان است ،  در همین زمان که عراق میگوید حاضر است قوای خود را از ایران خارج کند آقای بهشتی میرود در دانشگاه تا در سخنرانی  قانون اساسی را توضیح دهد و  طرز عزل رئیس جمهوری را  طرح میکند .

و بعد هم وقتی که زمان کودتا رسید اول خواستند از طریق دیوان کشور  عمل کنند  و وقتی دیوان کشور به اتفاق آراء رد کردند ،  بعد از طریق مجلس عمل کردند و نوشته ام که این چه جور کشوری است که ما داریم ؟ که این قوه قضاییه که خودش کار قانون گذاری هم میکند،

 آقای قدوسی هم که دادستان انقلاب است هم که جعل قانون نیز میکند و قانونگذار شده است و من در اینجا نوشتم که اینها دارند اینها سر این کشور بیچاره را میبرند و این کارها را زیر سایه سرکار میکنند  شما نگذارید این کار را بکنند  .

این توضیحاتی که عرض شد کامل میکند توضیحات قبلی را  در باب اینکه  به تدریج که ارتش ایران قوای عراق را وادار به عقب نشینی میکرد و ما نزدیک میشدیم به پایان جنگ توطئه ها نیز افزایش می یافت ،   

حالا دیگر شنوندگان میدانند و در گفتگوهای قبلی شنیده اند که چگونه این توطئه ها به تدریج افزایش یافت و درست در وقتی که قرار بود هیئت عدم تعهد جواب موافقت عراق  را بیاورد و جنگ خاتمه پیدا کند کودتای خرداد 60 واقع شد .

اینها زمانها بسیار بسیار گویا است چند تاریخ هست که بسیار گویا است :

  1. یکی همان که درست همزمان با آن معامله پنهانی در پاریس ، آقای رفسنجانی و آقای رجایی میگویند که ما اسلحه امریکایی نمیخواهیم 
  1. درست روز انتخابات آمریکا اقای رفسنجانی میگوید که تاریخ خواهد گفت که ما ریگان را رئیس جمهور امریکا کردیم
  1. در همان روز رئیس جمهوری بنی صدر در کارنامه مینویسد که چند روز پیش به دوستانش گفته است که کار را طوری انجام داده اند که کارتر شکست بخورد و ریگان انتخاب بشود 
  2. درست در همین روز طرح  عزل  رئیس جمهوری از فرماندهی کل قوا  در مجلس طرح و امضا میشود 
  1. درست همزمان با آمدن هیئت عدم تعهد در خرداد 60 عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا و بعد طرح عزل ریاست جمهوری در مجلس که انجام میشود .

 اینها هم زمانی ها است و به نسل دیروز و امروز و آینده میگوید که :

 یک طرح کودتای خزنده ای از زمان تقلب در انتخابات مجلس اول وارد عمل شده است ، که در ان زمان خمینی به رفسنجانی گفته بود و رفسنجانی نیز ان را در نماز جمعه بعد از کودتای 60  بعدا  بازگو کرد که ، خمینی گفته بود شما بروید مجلس را در دست بگیرید 

از آن زمان این طرح پا به پای معامله پنهانی با ریگان و بوش و در عین حال با دو دستگاه تاچر و ریگان انجام گرفت و حاصل آن کودتا در ایران شد و حاصل آن کودتا وضعیتی است که امروز مردم ایران و کشور ما پیدا کرده است.

حالا یک دعوی هم میشود که گفته اند که سیاست یعنی مماشات و من مماشات نکردم با خمینی و اگر مماشات میکردم این کار به اینجا نمیرسید ، این به مناسبت بحثهایی که میکنیم باید گفته شود که یک بحثی کرده بودم که  جواب این دروغ است .

اول باید بگویم که ما نهایت مماشات را اقای خمینی کردیم ،  بر خلاف اینکه مصلحت بیرون از حق عین فساد است و همین تجربه  به ما آموخت که مصلحت بیرون حق عین فساد است ، چون ما از راه مصلحت با  ایشون فوق العاده نرمش به خرج  دادیم ،  مجلس قلابی را پذیرفتیم و نخست وزیر تحمیلی را پذیرفتیم ،  که اگر نمی پذیرفتیم امروز میدانیم  این وضعیت این طور  نمیشد که شد ، آن اشتباهاتی که در خیانت به امید نوشته ام آنها هم برای درس گرفتن نسلهای آینده است .

البته اشتباه از دید کسانی که روش تجربی دارند با کسانی که روش دستوری به کار میبرند فرق میکند ،  ما روش تجربی به کار میبردیم  یعنی در تجربه تصحیح میکردیم اشتباه را  والا ابعاد فاجعه میتوانست فوق العاده عظیم میتوانست باشد ، و اگر در تجربه تصحیح نمیکردیم یعنی  باید به همه ی توقعات آقای خمینی همچنان گردن میگذاشتیم و

 الان دیگر یک اثری از آن انقلاب به عنوان اینکه ان انقلاب یک هدفهای دیگری میداشته و  ان انقلاب یک بدیل دیگری میداشته ، نه  هیچی از انها دیگر نبود چون همه یک کاسه شده بودیم و دست ما در خیانت و جنایت و فساد آلوده بود با بقیه

نه  آن را تصحیح کردیم و کار آقای خمینی رسید به اینکه در خرداد 60 بگوید 35 میلیون بگویند بله من میگویم نه ، این تصحیح اشتباه  پیروزی ان تجربه بود ،  و  این روش ابتلاء موفقیتش نمایان شد و حالا معلوم است که ، آن پایه سوم  باقی مانده از سه پایه استبداد تاریخی که دو پایه اش قبلا از بین رفته بود محکوم به فنا است ،  به لحاظ حکم همان تجربه موفقیت آمیز  و برای همین است که من آن زمان  گفتم :

ما میرویم که بمانیم و شما میمانید که بروید .

یک مساله ای هم هست که گفته شده است که دعوا بر سر قدرت بوده است دو طرف دعوای قدرت داشته اند یک طرف بر طرف دیگر غلبه کرده است ، که این یک دروغ فوق العاده آشکاری است ممکن است که ما این را با توجه به دلایلی که مجلس به کار برده است و همینطور ایستادگی ما بر استقلال و آزادی ، موضوع یک گفتگوی دیگری بکنیم   که :

نزاع بر سر قدرت چه تفاوتی با رویارویی وقتی که یک طرف حق است و طرف دیگر زور است ،  دارد ؟ 

 از نظر من بحث ما تمام است اگر شما میخواهید که ان بحث را هم انجام بدهیم میتوانیم یک جلسه دیگر هم اضافه بکنیم والا در حد یک گفتگو به تفصیل هم صحبت شد 

آقای صدارت : ارتباط ما با اقای بنی صدر قطع شد و من نتوانستم توضیحات لازم را درباره بعضی مطالب بدهم و آن اینکه :

  • ایشان از گری سیک اسم بردند که گری سیک مشاور امنیتی آقای کارتر رئیس جمهور امریکا  بود که بعد در دوران ریاست جمهوری ریگان هم به کارش ادامه داد و از کسانی هست که راجع به  اکتبر سورپرایز  نوشته و صحبت کرده است 
  • ایشان از اقای غرضی اسم بردند  که ایشان استاندار خوزستان بود و نقش عمده ای داشت در از هم پاشیدن  لشگر 92 زرهی خوزستان ارتش ایران با زندانی و اعدام کردن افسران ارتش 
  • در باره استقلال و آزادی صحبت کردند و میبینیم که ظرف همین مطلبی که با ایشان صحبت کردیم در عمل ،  لزوم عدم تقدم و تاخر استقلال و آزادی را ،  و اینکه کاربرد تقدم و تاخر در استقلال و آزادی و  این تقدم سازیها و تقدم بازیها چگونه دودش به چشم مردم رفته است 

اگر آقای بنی صدر هم موافقت بکنند درباره رویارویی حق با قدرت همانگونه که اشاره هم شد  و اینکه متهم میکنند آقای بنی صدر را که این جنگ قدرت بوده است که آقای بنی صدر با آقای خمینی داشته است خوب در این جنگ قدرت بنی صدر شکست خورده و خمینی پیروز شده است 

توجه جوانان عزیز  را به این امر جلب میکنم که الان که چند دهه از کودتای 28 مرداد 1332 میگذرد طرفداران پهلویها  میگویند که کودتا شده است منتهی کودتا از طرف مصدق بر علیه شاه انجام شده است تاریخ را باید ان طور که واقع شده نگاشت و خواند 

و متاسفانه همانطور که یک کشوری تحت زور و ستم و استبداد و خفقان و سانسور هست چه سلطنت پهلوی و چه خمینی و خامنه ای و ولایت فقیه ، تاریخ را بنا بر میل قدرت نوشته اند

از اقای بنی صدر انتقاد کرده اند که بایستی با آقای خمینی راه می امد و اگر مماشات میکرد وضعیت بهتری بود ولی همانطور که گفتند ایشون با خمینی خیلی راه می امد و در کتاب خیانت به امید  همین مماشات را اقای بنی صدر  به عنوان اشتباهات خود  نقد کردند  و در واقع 

منظور کسانی که این مماشات نکردن را به عنوان انتقاد  طرح میکنند این است که میخواستند آقای  بنی صدر تدارکاتچی باشد برای آقای خمینی :

  • در معامله بر سر گروگانها 
  • در ادامه جنگ 
  • سرکوبها و شکنجه ها و خفقانها و جنایتها و فسادی که ان زمان شروع شد و تا کنون ادامه دارد 

امیدواریم که این بحث را ادامه بدهیم و امیدواریم اینکه کسانی که این بحثها را میشنوند در اشاعه این مطالب به سهم خودشان در انتشار این مطالب همکاری بکنند تا وجدان عمومی هر فرد ایرانی و مردم ایران تقویت بگردد و تصمیم بگیریم تا مردم سالاری و فرهنگ دموکراسی را دارا بشویم

❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊

راههای ارتباط با ما:

http://alisedarat.com/contact-us/

برای مشترک شدن و دریافت خودکار مطالب جدید، به آدرس ذیل مراجعه و آدرس ایمیل خود را بنویسید:

https://feedburner.google.com/fb/a/mailverify?uri=alisedarat

❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊

با جنگ روانی است که رژیم ولایت مطلقه، توانسته است ۴دهه مردم ایران را منفعل و بی‌عمل نگاه دارد که بتواند بر آنها سلطه داشته باشد. تا جایی که بعضی از مردم با پای خود به حوزههای رای‌گیری میروند و با دست خود به این رژیم مشروعیت میدهند، تا باز هم بر سر کار بماند و به تجاوزها به حقوق آنها، ادامه دهد!

و نیز با جنگ روانی است که رژیم  ولایت مطلقه، توانسته و می‌تواند افراد یگان ویژه و سایر قوای سرکوب و قوای اطلاعاتی و امنیتی را، به مانند حیوانات وحشی،  به جان هموطنانشان، خواهران و برادرانشان، بیاندازد. 

همه به کمک همدیگر میتوانیم هرگونه سانسوری را از بین ببریم، و برای اینکار وسایل متعددی در اختیار شما و همهٌ ما موجود است.

جنگ واقعی، جنگ روانی است.

❊❊❊❊❊

❊❊❊❊❊

هم‌وطن و هم‌زبان عزیز، آنچه که در اینجا آورده شده، همان مطلب فوق است که در  شبکه‌بند‌های اجتماعی مختلف، و به این منظور که کار شما عزیزان، در گسترش فرهنگ مردم‌سالاری، با مشارکت در مبارزه با سانسورها، آسان‌تر گردد.

دیگر اینکه، به علت انواع فیلترهای اینترنت و سانسورها در وطن، همه هموطنان، به همه سایت‌ها دسترسی ندارند و طبق پیشنهاد بعضی از هموطنان تلاش‌گر در داخل ایران، محتواهای تولید و ارائه شده، در شبکه‌بندی‌ها و سایت‌های مختلف متشر می‌شوند که مشارکت در کارِ مهم هم‌رسانی، آسان‌تر گردد.

امیدواریم که هرکدام از ما، به سهم خود و به نوبه خود، خویشتن را از لذت همکاری در ساختن سرنوشت خوب و خوب‌تر، برخوردار کنیم.

❊❊❊❊❊

لینک مطلب در شبکه‌بندی‌های اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن و مشترک شدن، رای‌دادن، ابراز نظر، پسندیدن، پیاده کردن، و لطفا هم‌رسانی:

پادکست گوگل

https://podcasts.google.com/feed/aHR0cDovL2ZlZWRzLmZlZWRidXJuZXIuY29tL2FsaXNlZGFyYXQ

اپل پادکست:  Apple Podcasts

https://podcasts.apple.com/ca/podcast/%D8%B9%D9%84%DB%8C-%D8%B5%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AA/id1526471145

پادکست انکر:

https://anchor.fm/sedarat

Telegram

توضیحی درباره مطالب ارائه شده در کانال تلگرام در مورد کودتای خرداد 1360:

https://t.me/sedaratMD/290

دسترسی به گفتگو در کانال تلگرام برای هم‌رسانی و عضویت در کانال:

جلسه ششم:  https://t.me/sedaratMD/272 

واتساپ:

https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu

اینستاگرام Instagram

آدرس لینک مطلب برای ابراز نظر(کامنت)، و پسندیدن(لایک) و یا نپسندیدن، و هم‌رسانی،  و دنبال کردن(follow)مطالب در اینستاگرام:

 

https://www.instagram.com/ali.sedarat/

فیس‌بوک :

https://www.facebook.com/Sedarat57

  تویتر :

https://twitter.com/sedaratmd

سایت نشریهٌ انقلاب اسلامی در هجرت :

دربارۀ کودتای خرداد ١٣۶۰، گفتگوی علی صدارت با ابوالحسن بنی صدر، قسمت های (١) تا (٣)

https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/24745-2017-06-14-22-32-16.html?Itemid=0

دربارۀ کودتای خرداد ١٣۶۰، گفتگوی علی صدارت با ابوالحسن بنی صدر، قسمت های (١) تا (۵)

https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/24850-2017-06-22-13-19-27.html

دربارۀ کودتای خرداد ١٣۶۰، گفتگوی علی صدارت با ابوالحسن بنی صدر، قسمت های (١) تا (۶)

https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/10-banisadr/mosahebe/24957-2017-06-30-06-06-10.html

لینک گفتگو در وب سایت علی صدارت:

http://alisedarat.com/1400/02/04/7313/

لینک مطلب در شبکه‌بندی‌های اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن و مشترک شدن، رای‌دادن، ابراز نظر، پسندیدن، پیاده کردن، به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و لطفا هم‌رسانی:

Discover more from رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊

Subscribe to get the latest posts to your email.

1 دیدگاه دربارهٔ «تاریخ‌نگاری حقایق کودتای ۱۳۶۰، (جلسه۶از۷) به نقل از آقای بنی‌صدر در گفتگو با علی صدارت»

  1. بازتاب: بنی‌صدر- اصول نوزدهگانه انفلاب که خمینی به مردم متعهد شد | علی صدارت

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

Discover more from رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊

Subscribe now to keep reading and get access to the full archive.

Continue reading

پیمایش به بالا