حمله با بمب به خانه بن مناش افسر اطلاعاتی اسرائیل که از افشا کنندگان افتضاح اکتبر سورپرایز است:
به نقل از نشریه انقلاب اسلامی در هجرت: در بیرون مرزها نیز، رﮊیم غیر بحران اتمی و تحریم و جنگ داخلی در سوریه، با «اکتبر سورپرایز» نیز همچنان روبرو است. دآنستنی است بسیاری از کسانی که در آن معامله پنهانی نقش واسطه را بازی کرده اند، ترور شده اند. تازه ترین مورد، بمب گذاری در خآنه بن مناش، افسر اطلاعاتی اسرائیل است که در اکتبر سورپرایز نقش پیدا کرد و یکی از افشا کنندگان آن افتضاح شد. روبرت پاری دو مقاله در باره این بمب گذاری که به تازگی انجام گرفته و سبب به آتش کشیده شدن خانه او گشته است، انتشار داده است:
روبرت پاری روزنامه نگار و حقوقدان امریکائی که تحقیق پیرامون اکتبر سورپرایز را هیچگاه رها نکرده است، دو نوشته به منفجر کردن خانه آری بن مناش، انتشار داده است. اولی به تاریخ 3 دسامبر 2012 و دومی به تاریخ 5 دسامبر 2012 دارای این نکات:
• بمب در خانه آری بن مناش منفجر شد. او می گوید موفق شده است خود را از خانه بیرون اندازد و جان خویش را نجات دهد. هدف بمب گذاری کشتن کسی بوده است که همچنان موی دماغ دولت اسرائیل و جمهوریخواهن امریکا است که معامله پنهائی را با «ایران» انجام داده اند. انفجار در 25 نوامبر روی داده است. بن مناش می گوید نجاتش از مرگ، امری بس شگفت آنگیز است. پلیس توضیح می دهد که خانه با چه سرعتی آتش گرفته است و از مرد مظنونی سخن می گوید که در حال فرار از محل بوده است.
• در گفتگوی تلفنی روز 26 نوامبر با من، بن مناش گفت: بمحض مشاهده آتش، او به زنی که در خانه بود اعلان خطر کرد و از او خواست خانه را ترک کند. خود نیز از درب پشت، خانه را ترک گفت. اما هرچه در خانه بود، از میان رفت از جمله گذرنامه و اوراق شخصی و لباسهایش. او بر این باور شد که آتش سوزی را پرتاب یک کوکتل مولوتف به خآنه سبب شد. اما نمی داند چه کسی و چرا می خواسته است او را بکشد. او می داند بخاطر فعالیتهایش در مقام افسر اطلاعاتی اسرائیل و کار فعلیش بعنوان مشاور در نقاط پرحادثه دنیا، شماری دشمن پیدا کرده است.
در میان دشمنان بن مناش، برخی از مافوقهای او هستند که او را خائن می دانند بدین خاطر که روابط پنهانی حزب لیکود اسرائیل با حزب جمهوریخواه امریکا و معامله این دو با «ایران»، اکتبر سورپرایز، را لو داده است. از جمله این دشمنان ﮊرﮊ بوش، رئیس جمهوری اسبق امریکا است.
• بن مناش در سالهای 1970 و 1980 افسر اطلاعات ارتش اسرائیل بود. در 1989 بخاطر دست داشتن در فروش اسلحه به ایران در امریکا توقیف شد. او می گوید حکومت اسرائیل مجبورش کرد جرم را برعهده بگیرد. اما او امتناع کرد و شروع کرد به افشای اسرار اسرائیل نزد روزنامه نگاران. از جمله روزنامه نگاران من بودم که در اوائل 1990، روزنامه نگار مجله نیوزویک بودم.
• در آغاز، حکومت اسرائیل بن مناش را دروغ زنی خواند که مقامی در ارتش اسرائیل نداشته است. اما بعد از آنکه من اوراق رسمی را بدست آوردم و این اوراق معلوم می کردند که او افسر اطلاعات ارتش و وزارت دفاع اسرائیل بوده و در بخش «روابط خارجی وزارت دفاع»، خدمت می کرده است، مقامات اسرائیل حرف خود را عوض کردند. این بار گفتند یک کارمند دون پایه با شغل مترجمی بوده است. اما اوراق رسمی حاکی از این بودند که بن مناش «موقعیت های کلیدی» داشته و فعالیتهایش «پیچیده و بس حساس» بوده اند.
برغم این واقعیت که مقامات اسرائیل نخست تکذیب کردند که بن مناش شغلی می داشته و سپس پذیرفتند که در وزارت دفاع شاغل بوده است، حکومت بوش و حکومت اسرائیل روزنامه نگاران موافق با خود را برآن گماردند که بن مناش را دروغ ساز و بی آبرو و اعتبار معرفی کنند.
باوجود این، بن مناش موفق شد هیأت منصفه دادگاه نیویورک را متقاعد کند که او بعنوان افسر اطلاعاتی وزارت دفاع اسرائیل، در فروش اسلحه به ایرآن، تا سال 1990، شرکت داشته است.
افتضاح اکتبر سورپرایز:
• بسا مهمترین امر مورد مناقشه ای که بن مناش و دیگر افسرآن اطلاعاتی اسرائیل بدان پرداخته اند، کمک به جمهوریخواه ها برای انجام معامله پنهانی با رﮊیم آیةالله روح الله خمینی در سال 1980، بر سر به تأخیر انداختن آزادی 52 گروگان امریکائی، تا بعد از انتخابات نوامبر 1980 است که اکتبر سورپرایز عنوان گرفت. آن گروگانها تا زمان ادای سوگند ریاست جمهوری توسط ریگان، در 20 ﮊآنویه آزاد نشدند. لحظه هائی بعد از ادای سوگند، هواپیمای حامل آنها از فرودگاه مهرآباد تهرآن به پرواز درآمد.
• بعد از آنکه در سالهای 1991 – 1990 در باره اکتبر سورپرایز شهادت داد و سیمور هرش، روزنامه نگار محقق را از برنامه اتمی اسرائیل آگاه کرد و او افشاگریهای بن مناش را در کتابش، با عنوآن « Samson Option »، آورد، بن مناش کسی شد رانده هم از سوی حکومت ﮊرﮊ بوش و هم از سوی حکومت اسرائیل.
بن مناش ناگزیر شد به استرالیا پناه برد. در بهار 1991، با گذرنامه اسرائیلی خود به استرالیا رفت. در استرالیا مهاجر نشین شد. مارشال ویلسون که روزنامه نگار است گزارش کرد که او تقاضای پناهندگی سیاسی کرد.
در اظهارات 25 صفحه ای بن مناش به تاریخ 15 مه 1991، او گفته است: مورد من یک مورد بی سابقه است. زیرا من مورد آزار دو دولت هستم. امریکا و اسرائیل می خواستند روابطشان با ایران، از سال 1979 بدین سو، محرمانه بماند و من آن را افشا کرده ام.
او چگونگی توقیف شدنش را در سال 1989، جزء به جزء، شرح داده و افزوده است: « من نمی خواستم با مجرم شناختن خویش، خود را بی آبرو کنم. من پیشنهاد حکومت خود را نپذیرفتم. هرگونه فروش اسلحه ای به ایران که من در آن دخالت داشته ام، بعنوآن کارمند دولت اسرائیل دخالت داشته ام. (حکومت اسرائیل از او خواسته بود بگوید خود سر و بدون اطلاع حکومت، مرتکب جرم خرید اسلحه برای ایران شده است). هرکار که من کرده ام بدستور مقامات حکومت اسرائیل و امریکا بوده است. از این رو، من تصمیم گرفتم به دادگاه حقیقت را بگویم. از آن پس، من مطرود حکومت اسرائیل شدم و این حکومت برآن شد و برآنست که مرا به جرم افشای اسرار دولت، مجازات کند. اگر من به اسرائیل بازگردم… در پشت درهای بسته، به جرم به خطر انداختن امنیت ملی اسرائیل، محاکمه و محکوم خواهم شد و دیگر هرگز روز روشن را نخواهم دید».
بن مناش گفته است مورد او الزامات دیگر نیز دارد: «بعد از دادگاهم در ماه مه 1990، افتضاح جدیدی از پرده بیرون افتاد که دامن رئیس جمهوری امریکا، ﮊرﮊ بوش را نیز می گرفت. رئیس جمهوری در معامله ای بر سر گرفتن اسلحه در ازای آزاد نکردن گروگانها پیش از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر 1980، دست داشته است و من یکی از شهود اصلی ماجرا بودم. نمایندگآن کنگره که عضو حزب دموکرات بودند، با من در باره این مورد و دست داشتن حکومت امریکا و شخص ﮊرﮊ بوش، در فروش سامانه سلاح غیر متعارف به عراق پرسیدند. امر خارق العاده این که من بخاطر این که در دادگاه تبرئه شدم، باید مجازات می شدم!»
• دیرتر، در ماه مه 1991، بن مناش با دامی روبرو شد: حکومت بوش زمانی که او از لوس آنجلس عازم واشنگتن بود تا در کمیته تحقیق در باره اکتبر سورپرایز شهادت بدهد، می باید او را از فرودگاه لوس آنجلس به اسرائیل می بردند. هرگاه نقشه انجام می گرفت و او را به اسرائیل می بردند، بسا همان سرنوشت را پیدا می کرد که مردخای وآنونو پیدا کرد. این یکی پرده از تجهیزات اتمی و نیز اسلحه اتمی اسرائیل برداشت. او را در رم ربودند و به اسرائیل بردند و به زندان محکوم کردند.
در آخرین لحظه نقشه ربودن بن مناش نقش برآب شد:
• پیش از پرواز بن مناش از فرودگاه لوس آنجلس، من از یک منبع اطلاعاتی امریکا اطلاعی در باره نقشه ربودن بن مناش دریافت کردم و آن را به اطلاع نمایندگان عضو کمیته تحقیق رساندم. چون آنها اطمینان روشنی در باره سفر بی خطر بن مناش به واشنگتن دریافت نکردند، من به او که در حال رفتن به فرودگاه سیدنی بود، تلفن کردم. به او توصیه کردم سفر خویش را به تأخیر اندازد. او نیز چنین کرد. دیرتر، من، توسط تحقیق کنندگان کمیته اکتبر سورپرایز، آگاه شدم که کمیته موفق شده است از حکومت بوش تضمین بگیرد که سفر بن مناش به واشنگتن بی خطر انجام خواهد گرفت. بدین سان، او به اسرائیل تحویل داده نشد اما در فرودگاه لوس آنجلس، مقامات او را گرفتار سئوال پیچ آزار دهنده ای کردند.
• آن روز عصر، من بن مناش را در فرودگاه دالاس دیدم. جسم و حال او شگفت زده ام کرد. او را به خانه خود، در آرلینگتون، ویرجینیا، بردم. او پرسید آیا می تواند شب را در اطاق پذیرائی من بگذراند؟ او فکر می کرد تحت نظر است و از جان خود می ترسید. با قدری تردید، رضا دادم.
ماه ها بعد، وقتی روزنامه نگاران هوادار اسرائیل، در باره ساختگی بودن نقشه قتل بن مناش، به دادن شرح و بسط مشغول شدند، استون امرسون، روزنامه نگار هوادار حزب جمهوریخواه، اخلاق روزنامه نگاری مرا زیر سئوال برد بدین خاطر که به بن مناش اجازه داده ام در خانه ام بماند. اتهام زنی او را بس شگفت یافتم. زیرا موضوع ماندن او در خانه من، هیچگاه علنی نشده بود. مطمئن شدم که بن مناش بابت تحت نظر بودن و احساس خطر برای جان خود، دچار توهم نیست.
این امر که نقشه ربودن او بود و خنثی شد و روزنامه نگاری انتشار داد که بن مناش شب را در خانه من گذرانده است، مدرکی بی خدشه شد بر صحت قول بن مناش در باره اکتبر سورپرایز. حکومتهای امریکا و اسرائیل همچنان ادامه می دادند به آنکار معامله ای که اکتبر سورپرایز نام گرفت و در کنگره تحقیق، جمهوریخواهان از روی قرار و قاعده سد راه تحقیق می شدند. سرانجام، کمیته تحقیق اینطور نتیجه گرفت که سند محکمی بر انجام معامله نیافته است!
عمری در دسیسه:
• در 1992، بن مناش خاطرات خود را زیر عنوان «Profits of War »، انتشار داد. در این کتاب،جزئیات بیشتری در باره عملیات «جام و تیغ» را باز گفت که دو دستگاه اطلاعاتی امریکا و اسرائیل، با همکاری با یکدیگر، انجام داده اند.
بن مناش در ایران به دنیا آمده است. خآنواده او ایرانی و یهودی بوده اند. بعد از سقوط رﮊیم شاه که اسرائیل با آن روابط نزدیک می داشت، می خواسته است با ایران روابط برقرار کند. بن مناش مأمور می شود با دوستان دوران تحصیل خود در تهرآن که در رﮊیم جدید مقام و موقع جسته بودند، رابطه برقرار کند. بن مناش می گوید رابطه اش با آنها، سبب شد که به او نقش واسطه در فروش اسلحه به ایران داده شود. در بحران گروگآنگیری در سال 1980، مناخیم بگین، نخست وزیر وقت اسرائیل، تصمیم گرفت، در انتخابات ریاست جمهوری امریکا، بسود ریگان، نامزد جمهوریخواه ها و به زیان کارتر، وارد عمل شود. این تصمیم بود که به بن مناش موقعیت و نقش داد. از آن پس، به مدت چند سال، بن مناش نقش کلیدی یافت در فروش اسلحه به ایران، در طول جنگ عراق با ایرآن.
• در اوائل سال 1990، بعد از آنکه در دادگاه تبرئه شد، بن مناش کسی شد بدون وطن. در 23 اکتبر 1991، او اطلاع یافت که تقاضای پناهندگیش در استرالیا، رد شده است. یک مقام وزارت خارجه امریکا گفت: «از قرار فرصت خوبی است برای یک حکومت یا حکومتی دیگر (امریکا یا اسرائیل) برضد بن مناش اقدام کند. هرگاه اهمیت سیاسی او مورد توجه آنها است».
بن مناش تقاضای تجدید نظر کرد. اما در دسامبر 1991، کمیته تجدید نظر، رأی صادره را تأیید کرد. در حکمی به امضای رئیس کمیته آمده است: «… ترس از عواقب نقض قوانین اسرائیل، دلیلی نیست که به استناد آن، بتوان شما را از حمایت بین المللی برخوردار کرد… دعوی شما بر این که در صورت مراجعت به اسرائیل، عذاب خواهید دید، مدلل نیست.»
باوجود این، به گزارش روزنامه نگار استرالیائی، مارشال ویلسون، کمیته به اتفاق آرا رد تقاضای پناهندگی را تأیید نکرده بود. یکی از اعضای آن نوشته بود: «من خواستار جلسه ای برای بررسی جنبه های مختلف این مورد، بخصوص تهدید به مجازات قانونی برای پوشاندن توطئه و دسیسه های بین المللی، هستم. بدین ترتیب است که می توانیم داوری کنیم یا بازگشت به اسرائیل، برای او خطرناک هست یا خیر. من بر این باورم که تقاضای پناهندگی کننده مأمور اطلاعاتی اسرائیل بوده و به دستور حکومت اسرائیل، در فروش اسلحه به ایران نقش جسته است. امریکائی ها اسرائیل را وسیله فروش اسلحه به ایران، در دورآن جنگ عراق با ایران کرده اند. این امر را شماری از منابع تصدیق می کنند. راست بودن معامله بر سر به تأخیر انداختن آزادی گروگانهای امریکا توسط ایران نیز، بطور وسیع پذیرفته است».
سرانجام، بن مناش از مراجعه به دادگاه چشم پوشید و استرالیا را ترک گفت. به کانادا رفت و احتمالا ساکن این کشور شد و با زنی کانادائی ازدواج کرد. تابعیت کانادا را پیدا کرد و زندگی جدیدی را شروع کرد و به شغل مشاور بین المللی مشغول شد.
• بن مناش، تحت سوگند، در باره اکتبر سورپرایز و دیگر توطئه ها شهادت داد. باوجود این، اعتبار شهادت او همچنان مورد حمله قرار می گرفت. حمله کنندگان قول برخی از مقامات اسرائیل را در این باره که بن مناش در حقیقت، در عملیات محرمانه مهم اسرائیل شرکت داشته است، نادیده می گرفتند. برای مثال، یک مقام اطلاعاتی ارشد اسرائیل، موشه هبرونی، به گرگ آنجر، Craig Unger روزنامه نگار امریکائی، گفته است (Village Voice, July 7, 1992) : «بن مناش زیر دست من کار می کرد… او به مدارک بسیار بسیار حساس دسترسی داشت و از امور بسیار حساس آگاه بود». در Israeli daily، داور نوشت: «در گفتگو با کسانی که با بن مناش کار کرده اند، از آنها شنیدم که او به اطلاعات سری بسیار حساس دسترسی داشته است».
• اینک آتش زدن خانه بن مناش که می توانست سبب کشته شدنش بگردد و سبب سوختن بسیاری از نوشته ها و اوراق او شد، برعهده مقامات کانادا است تحقیق کند ببیند آیا آتش زدن خانه او کار دشمنان جدید و یا همان دشمنان پیشین هستند که می خواهند یک مأمور اطلاعاتی اسرائیل را برای همیشه ساکت کنند.
قطعات بمبی که خانه بن مناش را به آتش کشید می گویند:
در 5 دسامبر 2012، تحقیقات انجام گرفته پیرامون به آتش کشیدن خانه بن مناش، افسر اطلاعاتی پیشین اسرائیل، در مونترال، معلوم می کنند این عمل، یک جرم معمولی نبوده است:
• گروه تحقیق در این باره تحقیق می کنند که آیا در بمب، یک چاشنی نظامی بکار رفته است یا خیر. بعد از ظهر چهار شنبه، مأموران آگاهی پلیس مونترآل، نمونه هائی از بقایای سوخته ها و از محلی که احتمال می دهد بمب اصابت و سپس منفجر شده است را برای بررسی به آزمایشگاه سپرد.
• پلیس همچنین بر این باور شده است که هویت مظنونی را شناسائی کرده است که بعد از آتش سوزی خانه، فرار کرده است. اما هنوز خود او را پیدا نکرده است. چندین خانه از خانه های مجاور مجهز به دوربین هستند. ممکن است از حمله کننده در حال حمله، فیلم برداری کرده باشند.
زنی که در خانه بن مناش بوده است و بنا بر ملاحظات امنیتی، هویت او آشکار نمی شود، به من گفت او کوشیده است آتش را با آب خاموش کند اما نتوانسته است. چون آتش را در حال فراگرفتن خانه دیده، از درب عقب، فرار کرده است. بن مناش گفت او از راه ورودی عقب، فرار کرده است.
• پلیس گزارش کرده است که با معلوماتی که از چاشنی بمب تحصیل کرده است ممکن است بداند چه کسی این حمله را انجام داده است. گروه تحقیق به این نتیجه رسیده است که چاشنی و مواد ایجاد کننده حریق از آن نوع که در جنایت های معمولی بکار می رود، نیست. اگر چاشنی و مواد نظامی باشند، تجزیه و تحلیل آنها در آزمایشگاه، معلوم خواهد کرد که کارخانه سازنده آن کیست. اطلاعات دیگر بدست می آیند و می توان فهمید چگونه سازماندهی شده است.
• روز چهارشنبه، در مصاحبه با من، بن مناش که 61 سال دارد، گفت نمی خواهد، به نظر، بگوید بمب آتش زا انداختن به خانه او کار چه کسی بوده است. باوجود این، بعد از فاش کردن اطلاعات سری اسرائیل از 1977 تا 1989، و افشای معاملات سری حکومت ریگان با ایران و عراق، دشمنان بسیاری برای خود ساخته است.
در سالهای اخیر، بمثابه مشاور بین المللی، در نقاط داغ دنیا کار کرده است. او درگیر مناقشه های دیگری شده است. از جمله نقشی که در لو دادن معامله سود آور اما مشکوکی در سال 2010 توسط آرتور پرتر. این شخص، ناظر دوایر اطلاعات کانادا و مدیر مرکز دآنشگاهی بهداشت بود. پرتر از هر دو مقام خود استعفاء داد و افتضاح دامن نخست وزیر وقت، استفن هارپر و حکومت او را نیز گرفت. بدین خاطر که او پرتر را در چنان مقام حساسی نهاده بود و تا استعفاء نه تنها به اطلاعات سری کانادا که به اطلاعات سری امریکا نیز دسترسی داشت.
بن مناش از رفتار غیر اخلاقی پرتر در ﮊوئن 2010 اطلاع پیدا کرد. آن زمان، پرتر به شرکت بن مناش 200 هزار دلار پرداخت تا که او کمک کند حکومت کانادا 120 میلیون دلار برای کمک به توسعه سیرا لئون اعطا کند. اما بن مناش متوجه شد که کمک از طریق گروهی باید داده شود که نامش «گروه افریقائی برای زیر بنا» بود و به پرتر تعلق داشت. و بانکی سوئیسی انتقال وجه را انجام می داد که مشکوک بود. بن مناش، بعد از کشف این خلافها، 200 هزار دلار را بازگرداند و ماجرا را لو داد. بنا بر قول بن مناش، پرتر او را سرزنش می کند بدین خاطر که سبب سقوطش شده است. ماه پیش نیز دانشگاه مگ گیل پرتر را بخاطر خورد و برد 317154 دلار تحت تعقیب قرار داد. این سابقه، سبب شده است که پلیس به پرتر نیز ظن برد که عامل پرتاب بمب آتش زا به خانه بن مناش بوده است. اما بن مناش از سوی اسرائیل نیز بخاطر افشای اسرار دولت، از سال 1990 تا امروز، همچنان، آماج تیرها است. او بعد از این که در سال 1989، در امریکا، دستگیر شد، شروع کرد به افشای اسرار نزد روزنامه نگاران و نمایندگان کنگره. آن زمان بود که من برای بار نخست، بن مناش را ملاقات کردم…
انقلاب اسلامی: در کتاب بن مناش ناراستی ها نیز وجود دارند. اما این امر که او توانست در دادگاه ثابت کند مأمور اطلاعاتی اسرائیل بوده و در این مقام، برای رﮊیم خمینی اسلحه می خریده است و این امر که قرار بر ربودن او در فرودگاه لوس آنجلس بوده است تا که نتواند در کمیته تحقیق درباره اکتبر سورپرایز شهادت بدهد و این امر که تحت نظر بوده است و رفت و آمدهایش نیز به حزب جمهوریخواه امریکا گزارش می شده است و این امر که با گذشت 32 سال از معامله پنهانی اکتبر سورپرایز، با بمب به خانه او حمله می شود و این امر که نزدیک به تمام مأموران اسرائیلی و امریکائی کشته شده اند، نه تنها دلیل بر وقوع آن معامله ننگین است بلکه دلیل بر این واقعیت است که همچنان بنا بر اینست که افکار عمومی، از ماجرا، همان سان که واقع شده است، اطلاع نیابند. از جمله به این دلیل، که روابط و معامله های محرمانه، بخش عمده ای از روابط بین المللی گشته اند و افشای آنها، موقعیت گروه بندی های در قدرت را سخت زیان می رسند. چنانکه از آن پس نیز، رﮊیم ایران با امریکا و اسرائیل در رابطه ستیز و سازش است و گفتگوهای پنهانی و معامله کرده است. هم اکنون نیز صحبت از مذاکره بر سر پرونده اتمی است
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.