هشت مارس ، روز جهانی زن ،روز اتحاد و همبستگی بین المللی زنان ِ سراسر جهان ، برای مبارزه در راه آزادی ، برابری ، صلح و دمکراسی وبرای الغای همه اشکال نابرابری و استثمار و خشونتی است که قرن ها در جوامع انسانی علیه زنان اعمال می شود.
خشونت، شکنجه و زندان ،تجاوز، چه در خانه ،چه در زندان و چه در میدانهای جنگ ، تهدید به قتل ، قتل ناموسی ، همسر آزاری، دخترکشی، اسید پاشی، سنگسار، ناقص سازی جنسی، آزارهای خیابانی، ساعات ناامن، مکان های ناامن، داد و ستد بدن زن، فحشاء، تن فروشی، آزار جنسی در محل کار، بدنام کردن، تخریب اینترنتی، پرونوگرافی، حجاب اجباری ، برقع،سوء استفاده شیئی جنسی از او چه عریان و چه پوشیده ، حقوق نا برابر ، بهره کشی بدون مزد ، محرومیت ازکسب مقامات اداری و سیاسی و قضایی و … گونه ها ی مختلفی از تبعیض و خشونتهای دولتی و خانگی و اجتماعی است که بر نیمی از مردم جهان چه در نظامهای استبدادی مرتجع و چه در اجتماعات “مدرن” راست و چپ و چه در نظامهای با صطلاح دموکراتیک اعمال می شود و زنان میهن ما ایران نیزبمراتب با بسیاری از این خشونتها بطور روزمره دست بگریبانند.
در واقع این تبعیضها و خشونتها علیه زنان به اعماق تاریخ و تاریک خانه های بی فرهنگی بشریت می رسد. امروز صوراین خشونت ها نه تنها در بسیاری از کشورها منجمله ایران مهر” قانونی “خورده اند، بلکه تبعیض هایی نیز که به لحاظ قانونی و با تصویب کنوانسیون های بین المللی علیه خشونت و تبعیض علیه زنان در سطح بین المللی و با پیوستن دولتها بدانها ، ممنوع شده اند، بخاطر وجود سنت ها و حاکمیت دولت های استبدادی و ضد رشد و ضد زن برعلیه زنان اعمال می شوند. گشودن راه برای مبارزه اجتماعی و فرهنگی با نقد ضد ارزشهای منبعث از حاکمیتهای مردسالار و نقد قوانین و سنتهای ضد زن میسر است. از این منظر فعالین حقوق زنان، چه در سطح جهان و چه در ایران وظیفه ای سنگین و راهی طولانی در مبارزه برای رفع تبعیض علیه زنان در پیش داشته ودارند.
مبارزات زنان ایران برای احقاق حقوق سیاسی اجتماعی ، فرهنگی و اقتصادی خود در فرایندی سخت،پر آسیب و پر دست انداز ،هرچند در مواقعی کند و آرام ،اما با تداومی خستگی ناپذیر راه خود را بسوی تحقق اهداف خود می پیماید.
حتی برگزاری یادمان هشت مارس برای زنان ایران تنها یک مناسبت نبوده است ،بلکه مجرا یی می آمده که زنان ایران چه بصورت فردی و چه در قالب تشکلها و نهادهای مدنی با فرمها و محتواهای متفاوت و با خاستگاههای و مطالبات بعضا متفاوت ولی در یک جهت ،نور و شور مبارزاتی خود را که حتی در زمانهای اختناق و تهدید های دولتی میبایستی در پستوی خانه نهان می کردند ،بدل به فرصتی برای نمایان کردن آن گردانند.
جنبش زنان ایران در جلوه ها و رنگهای مختلف و برگزیدن تاکتیکها و استراتزی های متنوعی مطالبات و خواستهای خود را پیش برده است. یکی از جلوه های موفق آن کمپين يک ميليون امضا است که برای لغو تمامی قوانين تبعيض آميز جنسيتی در سال 1385 شعار “تغيير برای برابری”را مطرح کرد و خواست برابری و آزادی را در مرکز فعاليتش قرار داده و مبدع شیوه بدیعی برای همگانی کردن این خواست گردید و با فراهم آوردن زمینه ايجاد گفت و گوی آگاهی بخش از طریق اجرای طرح “چهره به چهره ” ، آن خواست را به میان جامعه برد.
اما از آنجا که حتی هر نظام استبدادی و ضد رشد هم میداند که آزادی هر جامعه ای در گرو آزادی و تحول و رشد زنان آن جامعه است ،نظام ولایت فقیه نیز در هر چهار بعد سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی با اعمال انواع تبعیضات علیه زنان دست یازید. چه خواسته در قالب وضع قوانین ضد انسانی و خصوصا ضد زن در “قانون” اساسی و “قانون “مدنی و قانون” کار و یا ” قانون ” مجازات و …که همگی بر محتوای زور و تبعیض خصوصا علیه زنان شکل گرفته اند وچه خواسته در قالب طرحهای سهمیه بندی جنسیتی وتفکیک جنسیتی در همه جا حتی در کتاب های درسی کودکان و اخیرا طرح مَحرمسازی مدارس دخترانه توسط علی اصغر فانی، وزیر آموزش و پرورش دولت حسن روحانی و در عمل نیز با سرکوب از جنس حذف فیزیکی وحبس و آزار و ارعاب توسط گشتهای موسوم به ارشاد و«امنیت اخلاقی» و … همچنین اعمال محرومیتهای شغلی وسیاسی و فرهنگی و قضایی علیه زنان فعال جنبش ، به تهدید و تحدید آزادی و استقلال زنان ایران پرداخته و خود نیز بدل به مانع و رادعی در راه رشد و تحول زنان جامعه گردیده است. در مقابل پیگیری و مبارزه بی امان زنان وطنمان درمبارزه با موانع تحقق حقوق کل جامعه،و حقوق زنان وکوشش در این جهت که رابطه زن و مرد در جامعه ما رابطه دو انسان حقوقمند بگردد ، جنبش آنان را بدل به یکی از پرکارترین و قوی ترين جنبشهای اجتماعی ايران در مقاومت علیه هر نوع تبعیض گردانده است.
از آنجا که حق، لازمه حیات وهستی است و حق برعکس آنچه نظام استبدادی سعی در القا ء آن دارد نه متعلق به دولت است که دادنی و گرفتنی مفروض شود ، بلکه ذاتی همه انسانها است ،تنها با عمل کردن و ذاتی دانستن ان قابل تحقق است. و باز از آنجا که حقوق همه آحاد بشر از یکدیگر جدایی پذیر نیستند ،بالتبع حقوق زنان نیز از مردان و کودکان جامعه قابل تفکیک نیست ، پس عمل هر انسانی اعم از زن و مرد به حقوق خود در حوزه های شخصی و خصوصی و مدنی و ملی و جهانی منجر به بی اعتباری تبعیض و تحقق حقوق همگانی می گردد.
معرفت به این امر که حقوق مردان از حقوق زنان و با لعکس، و نیز حقوق هر دواز کلیت حقوق جامعه هرگز جدا شدنی نیست ، درعین اینکه از مستحیل شدن و از دست دادن هویت جنبش زنان در جنبش آزادی و برابری خواهی جلوگیری می کند، بلکه آنرا به یکی از پایه های اصلی و قوی جنبش آزادی و برابری خواهی مردم ایران بدل کرده پیروزی هر دو را تضمین می نماید.
همبستگی ملی جمهوریخواهان ایران، ضمن گرامیداشت 8 مارس روز جهانی زن ، بر اهمیت محوری آزادی و برابری جنسیتی وحقوقی در مبارزه دموکراسی خواهی در ایران تاکید دارد و متذکر می شود که نظام ولایت فقیه نه تنها ضد حیات یک ملت در استقلال و آزادی است ، بلکه نظامی ضد ارزش و ضد دین ورزی خالصانه شهروندان باورمند نیز است. رژیمی که خود بنده زور و خشونت است، از طریق نظریه منحط ولایت فقیه در صدد است فرهنگ بردگی را در ذهن و عمل تک تک زنان و مردان و کودکان نسل کنونی و نسل های بعدی دوام بخشد.
لذا تحول دموکراتیک در ایران و استقرار و استمرار مردمسالاری در ایران بدون برداشتن این مانع و جایگزینی نظامی دموکراتیک صورت نمی گیرد.
ضروری است که قانون اساسی نظام ولایت مطلقه فقیه که در کلیتش ناقض حق حاکمیت ملت است ،جای به قانون اساسی دیگری بدهد که شامل حقوق ملی و حقوق انسانی باشد و بی طرفی دولت در آنچه به طرز فکر و باور مردم مربوط می شود را ضمانت کند. با اینهمه به باور ما تضمین اصلی و واقعی برای احقاق حقوق همۀ شهروندان زن و مرد، منوط به تغییر تکتک خود ، از مردمی با رفتار و اندیشه و گفتار قدرتمدار به انسانهائی با اندیشه هایی با رفتار و اندیشه و گفتار حقوقمدار و میزان ما تکیه بر خرد جمعی و حقوق شهروندان است.
همبستگی ملی جمهوریخواهان ایران
8 مارس 2014 برابر با 17 اسفند 92
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.