مردم‌سالاری و حقوق‌مداری

 

sd64ddd5fsd6f5gsdg

جناب آقای صدارت، میگوئید

“اوضاع منطقه را میبینیم که قدرت‌ها چه برسر مردم بی‌گناه میآورند.

اوضاع دنیا را هم که می‌بینیم که با مقدس شدن اسطورۀ رشد توسط قدرت‌ها، چه بر سر انسان و انسانیت و طبیعت در تمام دنیا آمده.”

راستش اینست که خود این مردم یعنی بشریت است که باعث این نابسامانی ها شده و میشود. البته حکومتها هم سهم بزرگی دارند ولی در نهایت “از ماست که بر ماست”ا

___________________________________________________________

آقای ……. گرامی

از ماست که بر ماست!

مردم‌سالاری  و حقوق‌مداری یک روش زندگی است که یقینا منحصر به وزیر و وکیل و حزب و تشکیلات و….. نمیگردد.
مردم‌سالاری  و حقوق‌مداری یک روش زندگی است که یقینا من و شما و تک تک همۀ ما مردم باید با تمرینی روزانه و هرروزه، در پیشبرد آن کوشا باشیم.

مردم‌سالاری  و حقوق‌مداری یک روش زندگی است که قدرتهای خارجی با و یا بدون قشون کشی نمیتوانند به کشوری تزریق کنند (تجربه افغانستان و عراق و…)

مردم‌سالاری  و حقوق‌مداری یک روش زندگی است و این از خود مردم سوریه و عراق و… است که چنین سرنوشتی، بر آنهاست.

مردم‌سالاری  و حقوق‌مداری یک روش زندگی است که هر انسانی، زیستن در استقلال و آزادی را باید هرروزه تمرین کند که به این ترتیب من و شما و هسته های مردمی و جامعه و ملت پیوسته مردم‌سالارتر و پیوسته حقوق‌مدارتر بشویم.

مردم‌سالاری  و حقوق‌مداری یک روش زندگی است و قطعا این از خود ماست که این رژیم ولایت مطلقه، بعد از بیش از سه دهه، هنوز بر ماست!…… ولی

زاهد از کوچه رندان به سلامت بگذر
تا خرابت نکند صحبت بدنامی چند

عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگو
نفی حکمت مکن از بهر دل عامی چند

این را هم به خود و دیگران گوشزد کنیم که علیرغم اینکه جنگ داخلی و تجزیۀ ایران، خوابی بوده است که قدرتهای انیرانی برای ما و مام وطن ما در سر داشته‌اند، و بلائی را که سوریه و عراق و لیبی و…. به آن مبتلاست را می‌خوسته‌اند از دهه ها قبل سر ما بیاورند، ولی در مقایسه با مردم سوریه و عراق و لیبی، ما ایرانیان به استقلال و آزادی بیشتر اعتقاد داشته ایم و رجوع به قدرت خارجی و “نوکر اجنبی” شدن در فرهنگ ما بیشتر جنبه تابو و گناه داشته است تا عراقی‌ها و افغانها و سوری‌ها و….. ولی این فرهنگ استقلال و آزادی به حداقل لازم نرسیده است، چراکه گرچه رجوع به قدرت خارجی در قلب و روح اکثر ایرانیان، گناه کبیره است، ولی رجوع به قدرت داخلی به اندازه کافی ناپسند و نکوهیده و مذموم نبوده است. با کمال تاسف میبینیم که در یکی دو دهۀ اخیر، فضای سیاسی/اجتماعی/فرهنگی ایرانیان، چه در داخل و چه در خارج ایران،  در دست هژمونیک تحول طلبان و اصلاح طلبان بوده است. و بدین ترتیب واقعا از ماست که بر ماست! و در نهایت شعار آقای خامنه ای و سایر پلیدان مافیای نظامی/مالی/امنیتی در باره “حفظ نظام از اوجب واجبات است” مستقیم و غیرمستقیم جا افتاده و عملی شده است. اصلاح طلبان، خود خویش را به مثابه “خندقی به دور قعلۀ نظام” ولایت مطلقه فقیه میدانند که ظرف این چند دهه توانسته‌اند سلامت و بقای رژیم را تضمین کنند. بدین ترتیب که آنها که از رژیم بریده‌اند و می‌خواهند به طرف مردم بروند در خندق اصلاح طلبی و تحول طلبی (که در واقع نام بهتر و دقیقتر و اسم با مسمی تر برای هر آن دو، استمرارطلبی است!) می‌افتند و نیروهایشان خنثی می‌شوند و به تدریج به مهره‌های سوخته تبدیل می‌گردند.  و از سوی دیگر مردم و به خصوص جوانانی که می‌خواهند عصیان کنند و به رژیم حمله و آنرا ساقط کنند، با انواع ترسها و سانسورها و خودساسوریها و مغزشویی‌ها، در خندق استمرارطلبی خفه میکنند! و بدین ترتیب واقعا از ماست که بر ماست!

 راه حل چیست؟

بخشی از راه‌حل‌های پیشنهادی را در سخنرانی هامبورگ (و نیز در سوال و جواب‌های همان جلسه) که شما به آن اشاره نمودید، پیشنهاد کرده‌ام. راه‌حل‌های دیگری را هم به مناسبت‌های مختلف، در نوشته‌ها و مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های دیگری نیز آورده‌ام که بیشتر آنها در سایت خودم جمع‌آوری شده‌اند.

با ارجاع مجدد به سخنرانی مورد نظر شما مجددا عرض می‌کنم که:

انسان برازندۀ این عنوان، باید در ساختن سرنوشت خویش، مشارکت کند و فعال باشد.

مکان و عرصه و میدان این ساختن سرنوشت، نمی‌تواند خالی بماند. بالاخره یک کسی و یا کسانی باید تصمیم بگیرند که سرنوشت ما چه باشد و چه بشود.

اگر من، اگر شما، اگر ما در رقم زدن سرنوشت خویش فعال نباشیم، خلاء بوجود آمده را زورمدارانی چون رژیم ولایت فقیه و رژیم سعودی و اسرائیل و امریکا و روسیه و داعش و…. پر می‌کنند و آنها سرنوشت ما را آنطور که به نفع خودشان است تعیین خواهند کرد.

واقعیت بسیار ساده است. محل عمل برای ساختن سرنوشت خویش، دو جا بیشتر نیست (سه جا نیست! یک جا هم نیست! دو جاست) یا از طریق مردم و از درون مردم و با مردم، و یا از طریق قدرت (چه قدرت خارجی و چه قدرت داخلی)

به مناسبت و در عمل: اگر برویم و در رای گیری های آینده رژیم شرکت کنیم که مبادا گرفتار کانیدای بدتری بشویم (و آنچنان که در این چند دهه اخیر خود را زندانی در “انتخاب” بین بد و بدتر کنیم) و از ترس آن بدتر به یک بدی رای بدهیم، با دست خود به این رژیم مشروعیت داده‌ایم و به استمرار و بقای رژیم با دست خود کمک کرده‌ایم و آنوقت: گفتا ز چه نالیم که از ماست که بر ماست!

طرح پیشنهادی خود را اینجا خدمت شما هم مطرح می‌کنم، که طبق آن همه ما مردم از امکانات رسانه‌ای خود استفاده کنیم و از مردم بخواهیم که در روز “رای گیری” و یا به اصطلاح “انتخابات” مردم در خانه های خود بمانند و برای آن روز مردم را به حصر خانگی خود دعوت کنیم تا به دنیا نشان بدهیم که ما مردم ایران زنده و فعال هستیم و با صدای بلند بگوئیم که ما مردم ایران از جنس داعش نیستیم!

اگر همگی‌مان در این جنبش خودجوش فعال شرکت کنیم، به طور یقین خطر مبتلا شدن به سرنوشت سوریه و عراق را، کمتر و کمتر می‌شود و به صفر میل می‌کند.

با آرزوی آزادی و استقلال ایران و ایرانی
ایام به کام
علی صدارت


بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب

پیمایش به بالا