علی صدارت: جنبش فعال و خودجوش تحریم “انتخابات” مصاحبه با آقای گوهرزاد-رادیو ایران
بعد از انقلاب 1357، همه ما مردم برای مشارکت در ساختن سرنوشت خود، به اندازۀ کافی در صحنه حاضر نماندیم و در نتیجه، خلائی بوجود آمد که فضای سازندگان سرنوشت ما، نه توسط خود ما مردم، بلکه به وسیلۀ قدرتهای خارجی و داخلی پر شد…. و سرنوشت ما توسط قدرتها برای حفظ منافع خود، و نه برای احقاق حقوق ما مردم، این شد که شده است. قدرتپرستانی که در آن زمان به طور مستقیم و غیرمستقیم باعث حاکمیت ولایت مطلقه و اقلیتی که از جمله خود آقای بهشتی در تاریخ دو سال و یک ماه بعد از انقلاب به اقلیت بودن خود اعتراف کرد شدند، اکنون اصلاحطلب و تحولطلب و استمرارطلب شدهاند. هم اینها هستند که اکنون، در تحقیر ما مردم، در پیشبرد شعار “حفظ نظام از اوجب واجبات است” از آقای خامنهای پیشی گرفتهاند.
تحریم “انتخابات” فرمایشی، به ما و به افکار عمومی ایران و منطقه و دنیا میگوید که این اقلیتی که اکنون بر ایران حاکم است، مشروعیت ندارد.
شرکت در “انتخابات” مجلس خبرگان، از همه توهینآمیزتر است. چراکه ما با دست خود اشخاصی را “انتخاب” میکنیم که از قبل انتصاب شدهاند ولی ما با شرکت در “رایگیری” در واقع به گروهی از پستترین موجوداتی که در ایران هستند مشروعیت میدهیم که بر ما ولایتی را مسلط کنند که به قول خود این نظام، “بر جان و مال و ناموس مردم بسط ید دارد”
هر چه عمر رژیم ولایت مطلقه طولانیتر بشود، خطر سوریهای شدن ایران بیشتر میشود……..
محل عمل شهروندان، دو مکان بیشتر نیست، یا از طریق مردم و یا از قدرت (قدرت داخلی و خارجی)
با خالی گذاشتن خیابانها در روز “انتخابات”، با خانهنشینی در روز “انتخابات”، با تحصن خانگی در روز “انتخابات”،…… و
با همدردی با کسانی که در زندانها و در حبس و حصر هستند و یا حتی در خانههای خود در حصر هستند، در یک جنبش فعال و خودجوش همگانی، در روز “انتخابات” دست به “حصر خانگی” خود بزنیم.
سرنوشتی که سوریه امروزه به آن مبتلا است، بسیار غمانگیز و در عین حال بسیار عبرتانگیز و پندآمیز است. بهار عرب در سوریه هم بدون خشونت شروع شد ولی عدهای از مردم سوریه، به علت عدم اعتماد به نفس فردی و عدم اعتماد به نفس جمعی و ملی، به قدرتهای داخلی و خارجی روی آوردند. از آن تاریخ تا به امروز، طی چندین مرحله، میزان رویکرد به قدرتهای داخلی و خارجی بیشتر شد که این کژروی طبیعتا میزان خشونت و تخریب را زیادتر کرد. با بررسی هر یک از این چندین مرحله، به وضوح میبینیم که در هر کدام از این مراحل، عدم باور به استقلال و آزادی و سایر حقوق ذاتی، نقش اصلی را داشته است.
در سوریه، بدیل روشنی در صورت یک فرد و یا یک جمع، واضح نمایان نبوده و نیست. مردم سوریه متاسفانه خواستند که نه با روشهای خشونتزدا، و نه به خود و به مردم، بلکه به روشهای خشونتگستر و به قدرت مراجعه کنند. گروهی دست گدایی به قدرتهای خارجی (عربستان، امریکا،…) دراز کردند. گروهی هم به گدایی از قدرت داخلی متشبث و متوسل شدند. ولی گناه و تقصیر گروهی که خواستند مشکل را نه از طریق مردم، بلکه از طریق قدرت داخلی (اصلاحطلبان، تحولطلبان، استمرارطلبان،…) حل کنند از مراجعهکنندگان به قدرتهای خارجی کمتر نیست.
در افریقای جنوبی، نقش مردم در مشارکت در ساختن سرنوشت خود، بسیار پررنگتر بود. نه تنها خشونتپرهیزی، بلکه خشونتزدایی روش غالب بود.
بدیل اصلی این رژیم خود همۀ ما مردمی هستیم که به خشونتزدایی و حقوقمندی باورمندیم و به استقلال و آزادی معتقد هستیم.
نلسون مندلای ایران در سانسور است…..!
آب در کوزه و ما تشنهلبان میگردیم….
یار در خانه و ما گرد جهان میگردیم!!!
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.