روشهای شناسائی دروغهایی که توسط جویندگان قدرت با بکار بردن تزویر حقطلبی و حقوقمندی و دموکراسی برای رسیدن به قدرت مورد استفاده قرار میگیرند.
جلسه اول
گفتگوی(۱) آقای ابوالحسن #بنیصدر و علی #صدارت
دوم مهر ماه ۱۳۹۷ برابر با ۲۴ سپتامبر ۲۰۱۸ دوشنبه
ابوالحسن بنیصدر: کسی را که از حق و حقوق سخن میگوید اما هدفش دستیابی به قدرت (= تصرف دولت) است را چگونه بشناسیم ؟:
کسی که میگوید جانبدار حقوق انسان است و باید مردم ایران از این حقوق برخوردار باشند، چه وقت میتواند راستگو نباشد؟ و یا در انتخابات، نامزدها فراوان وعده میدهند، مردم چگونه بتوانند راستگو را از دروغگو بازشناسند؟ هم اکنون در تمامی کشورها، نامزدها برنامهها به جامعهها پشنهاد میکنند اما وقتی ریاست جمهوری و یا نمایندگی مجلس را پیدا میکنند، به وعدهها عمل نمیکنند. در جامعههای امروز، گروههائی که زبان فریب بکار میبرند، بسیارند. اگر شناسائی راستگو از دروغگو آسان بود، اینگونه گروهها قوت نمیگرفتند.
گرچه در کتاب عقل آزاد
(دانلود مجانی کتاب عقل آزاد در:
روشهائی که عقل قدرتمدار بکار میبرد، شناسائی شدهاند،
و در کتاب عدالت اجتماعی
(دانلود مجانی کتاب عدالت اجتماعی در:
ویژهگیهای زبان مردم فریب شرح شدهاند،
ولی در این گفتگو (که کاملتر شدهی نوشتهایست که قبلا منتشر شده است) بکاربردنیترین روشهای شناسائی جوینده قدرت را شناسائی میکنیم که جانبداری از حقوق و یا دموکراسی و یا برنامه رشد و ترقی و یا دین و مرام را وسیله رسیدن به هدف میکند، این روشها از این قرارند:
- سادهترین روش ایناست:
-
- حقوق را انسانها دارند و جانبدار راستگوی حقوق، مردم را به عمل به حقوق میخواهند و عمل به آنها را موکول به تصرف دولت نمیکند.
- زمان حقوق حال است و اگر کسی آن را آینده گرداند، دروغگو است.
- اگر هم گفت: هر انسان حوقمند است اما تا دولت حقوقمدار برقرار نشود، نمیتواند زندگی را عمل به حقوق خود کند، باز دروغگو است. زیرا هم تا انسانها تغییر نکنند یعنی به حقوق خود عمل نکنند، دولت را تغییر نمیدهند و هم بمقداری که به حقوق خود عمل میکنند، ماهیت دولت را تغییر میدهند و از دولت بینیازتر میشوند.
2. هرگاه هدف دستیابی به قدرت باشد، در برنامهای که قدرتمدار به مردم پیشنهاد میکند، نمایانترین حقیقت نماها اینست:
کیفیت را با کمیت جانشین میکند. تمامی کسانی که زبان مردم فریب بکار میبرند، خواه مقام اول مذهبی و خواه سیاستمدار و خواه فیلسوف و خواه «انقلابی»، خواه رهبر حزب سیاسی، خواه… هرگاه هدفش قدرتمداری باشد، معنوی را مادی یا کیفی را کمی میکند. سرمایهداری مـوجـودیت خود را از تبدیل مدار باز مادی—معنوی و یا مدار باز کمی—کیفی به مدار بسته مادی—مادی یا کمی–کمی دارد: نیازهای معنوی را در نیازهای مادی از خود بیگانه میکند تا انسان جز نیازهای مادی و ارضای آنها را نشناسد. قدرتمدارها از هر نوع که باشند، ممکن نیست بتوانند کیفیت را با مادیت جانشین نکنند.
آنچه نمیتوانند بپوشانند و قابل مشاهدهتر است ایناست که تحقق کیفیت را به آینده موکول میکند و کمیت را در حال بکارآمدنی مینمایانند. برای مثال، برخورداری از استقلال و آزادی و دیگر حقوق را موکول به آینده میکند و در نظر مردم، تنها کاری شدنی را در اختیار او قراردادن نیروی خود (کمیت) جلوه میدهد.
برای مثال، جنبش همگانی مردم ایران را رﮊیم شاه نتوانست فرونشاند، زیرا اندیشه راهنمای جنبش، اسلام بمثابه بیان استقلال و آزادی بود و آن رﮊیم نمیتوانست تغییر معنوی یا کیفی را که به یمن انقلاب میباید متحقق شود، در تغییر کمی ناچیز کند. کوشش نیز بکاربرد اما بجائی نرسید. در عوض، قدرتمدارهایی که خود را شرکت کننده در انقلاب میشمردند، اینکار را با جانشین بیان استقلال و آزادی کردن بیانهای قدرت، انجام دادند و ایران امروز حاصل کار آنها است.
عمومی ترین روش جانشین کردن کیفیت با کمیت نگاه داشتن مردم در وضعیت و موقعیت پیروی کننده و خود در موقعیت رهبری کننده بود و هست. کیفیتها که استقلال و آزادی و دیگر حقوق هستند را با دادنی و ستاندنی کردن آنها کمی میکند.
جانشینکردن دوستی با دشمنی (خودی و غیر خودی کردنها که همه گرایشهای قدرتمدار بدان مشغول بودند و هستند و سانسورکردنهای یکدیگر و…) و نشاندن خشونت بجای خشونتزدائی که بدان انقلاب میسر شد. و برنامههای عمل فاقد بعد کیفی، ویژهگی برنامههای گروههای قدرتمدار آن روز بود و ویژهگی «برنامه»های قدرتمدارهای امروز است.
بدینقرار، اگر در قول و فعل مدعی کمی تأمل شود، مشاهده میشود که او
3. بدینخاطر عقل قدرتمدار توانا به پوشاندن خویش، حتی وقتی که برای مثال از استقلال و آزادی و حقوق انسان و حقوق ملی و… سخن میگوید، نیست که مدارهای بستهای ایجاد میکند:
3.1. در مدار اولی که ایجاد میکند، یک طرف خود او و طرف دیگر، «دشمن» یا مانعی است که باید از سر راه برداشت. باز اینرو، در قول و فعل او، حقوق جایگاه وسیله را پیدا میکنند. حال اینکه حقوق هم هدف و روش هستند و هم هر کس و، در جا و هم اکنون، خود باید بدانها عمل کند. تغییر کیفی یک جامعه به یمن عمل شهروندان به حقوق خویش واقعیت پیدا میکند.
3.2. در مدار دوم، او و رقیبان قرار میگیرند که باید حذف شوند. (تأمل کنید به رقیبان سیاسی و مذهبی آقای خمینی و چگونگی حذف شدنشان، نه آنها که بعد از سقوط شاه حذف شدند بلکه آنها که پیش و در جریان انقلاب حذف شدند)
3.3. در مدار سوم، او و فکر راهنما قرار میگیرند. صاحب اختیار فکر راهنما او است. گرچه بعد از نشستن بر کرسی قدرت، آقای خمینی گفت در فرانسه از راه مصلحت حرفهایی را زدهاست و هر زمان لازم ببیند خلاف آن را میگوید، اما در فرانسه، پنهان نمیکرد که تنها او است که زبان اسلام است.
3.4. در مدار چهارم ، او و مردم قرار میگیرند: علاوه بر اینکه او رهبری کننده و مردم رهبری شوندهاند، مردم (در سازمانهای سیاسی قدرتمحور نیز چنین است) تنها یک صدا، صدای او را باید بشوند………
فایل صوتی:
جلسه اول، روشهای (۱ تا ۳ از ۱۱ روش) شناسائی دروغهایی که توسط جویندگان قدرت با بکار بردن تزویر حقطلبی و حقوقمندی و دموکراسی برای رسیدن به قدرت مورد استفاده قرار میگیرند.
فایل صوتی کم حجم در تلگرام:
همان گفتگو در یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=s9clPJ3e06w&t=1s
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
جلسه دوم
روشهای (روش ۴ و بخشی از روش ۵ از ۱۱ روش) شناسائی دروغهایی که توسط جویندگان قدرت با بکار بردن تزویر حقطلبی و حقوقمندی و دموکراسی برای رسیدن به قدرت مورد استفاده قرار میگیرند.
گفتگوی(۲) آقای ابوالحسن #بنیصدر و علی #صدارت
نهم مهر ماه ۱۳۹۷ برابر با اول اکتبر ۲۰۱۸ دوشنبه
4. تمامی آنها که زبان فریب بکار میبرند، هدف را قدرت (= تصرف دولت یا ثروت یا تحصیل موقعیت فصلالخطاب) قرار میدهند و نه حقوق، نه استقلال و آزادی. این دروغ را راست میباورانند که برخورداری از حقوق موکول به تصرف قدرت توسط آنها است. حال اینکه راست ایناست: برخورداری انسانها از استقلال و آزادی و دیگر حقوق شرط تغییر رابطههای آنها و، بدان، تغییر دولت از ارباب مردم به وسیله مردم در برخورداری از حقوق و خشونت زدائی و بکارگرفتن نیروهای محرکه در رشد انسان و آبادانی طبیعت است.
فایل صوتی:
فایل صوتی کم حجم در تلگرام:
همان گفتگو در یوتیوب:
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
جلسه سوم
روشهای (۵ و ۶ از۱۱ روش) شناسائی دروغهایی که توسط جویندگان قدرت با بکار بردن تزویر حقطلبی و حقوقمندی و دموکراسی برای رسیدن به قدرت (تصرف دولت) مورد استفاده قرار میگیرند. گفتگوی(۳) آقای ابوالحسن #بنیصدر و علی #صدارت شانزدهم مهر ماه ۱۳۹۷ برابر با هشتم اکتبر ۲۰۱۸ دوشنبه
5. عقل قدرتمدار اگر هم بخواهد نمیتواند به دوگانگی مصلحت و حق و حقیقت متوسل نشود و مصلحت را حاکم بر حق و حقیقت نشناسد و بنام مصلحت، عمل نکردن به حق را توجیه نکند. زیرا عمل به حق، محلی برای قدرتمداری باقی نمیگذارد و پای مصلحت هم – که همواره قدرت میسنجد و بر ضد حق و برای بازداشتن از عمل به حق میسنجد – بمیان نمیآید. توجه باید کرد که مدعی دروغگو، بهنگام اظهار حقوق یا برنامه نیست که به مصلحت متوسل میشود، بلکه برای به تأخیر انداختن عمل به حقوق است که به مصلحت متوسل میشود.
در جریان انقلاب، اگر تنها این روش در شناسائی مدعی جانبداری از اصول راهنمای انقلاب بکار رفته بود، مردم ایران و ایران و انقلاب و اسلام و منطقه، سرنوشتی را پیدا نمیکردند که اینک دارند……..
6. چون مدار قدرت مدار بسته است، قدرتمدار مدعی جانبداری از حقوق و داشتن برنامه مشعشع، خواه ناخواه، مدار بسته (روش 3) ایجاد میکند. اما، در این مدار، جبر تن دادن به بد از بیم بدتر را القاء میکند. این ویژهگی را تمامی زبانهای مردم فریب دارند. به یاد بیاوریم این جمله را: «شاه برود ولو ابن زیاد بیاید» و «انتخاب میان بد و بدتر» که رﮊیم، مدار بسته زندگی مردم ایران کردهاست. و مقایسه رﮊیم پهلوی با ولایت مطلقه فقیه و… را.
فایل صوتی:
فایل صوتی کم حجم در تلگرام:
همان گفتگو در یوتیوب:
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
جلسه چهارم
روشهای (۷-۹ از ۱۱ روش) شناسائی دروغهایی که توسط جویندگان قدرت با بکار بردن تزویر حقطلبی و حقوقمندی و دموکراسی برای رسیدن به قدرت (تصرف دولت) مورد استفاده قرار میگیرند.
گفتگوی(۴) آقای ابوالحسن #بنیصدر و علی #صدارت
بیست و سوم مهر ماه ۱۳۹۷ برابر با پانزدهم اکتبر ۲۰۱۸ دوشنبه
7. عقل قدرتمدار، ناگزیر با تخریب شروع میکند. از این رو، بنمایه کلمهها و جملههایش، وقتی هم از حقوق سخن میگوید، زور است. زور ناقض حق است و عقل قدرتمدار، ناخودآگاه، با زور گوئی، مدعای خود را که جانبداری از حق و حقوق است، خود تکذیب میکند و میگوید: من دروغگویم.
8. یکی دیگر از آسانترین روشهای شناسائی جانبدار راستگوی حقوق از قدرتمداری که جانبداری از آن را وسیله میکند، ایناست که دلیل آنچه میگوید، حتی حق، نه در حق که خود او است. برای مثال، این او است که آزادی میدهد. این او است که این یا آن حق را میدهد. اسلام همان است که او میگوید. یا ایدئولوژی همان است که او میگوید و میکند. بنابراین، این او است که بگاه مصلحت، میدهد و میستاند. بنابراین،
9. رهبری را از همگان میستاند و مخصوص به خود میکند. عقل قدرتمدار، حتی وقتی هم از حق و حقوق سخن میگوید و نیز وقتی هم میگوید: «رهبر مردم هستند من دنباله رو مردم هستم»، نمیتواند این ویژهگی قدرتمداری را پنهان کند: پیش و پس از آن میفهماند که رهبر تنها او است.
فایل صوتی:
فایل صوتی کم حجم در تلگرام:
همان گفتگو در یوتیوب:
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
جلسه پنجم (آخر)
روشهای (۱۰و۱۱ از۱۱ روش) شناسائی دروغهایی که توسط جویندگان قدرت با بکار بردن تزویر حقطلبی و حقوقمندی و دموکراسی برای رسیدن به قدرت (تصرف دولت) مورد استفاده قرار میگیرند.
گفتگوی(۵) آقای ابوالحسن #بنیصدر و علی #صدارت
سیام مهر ماه ۱۳۹۷ برابر با ۲۲ اکتبر ۲۰۱۸ دوشنبه
10. ویژهگی عمومی زبان فریب، مبهم بودن آناست. در واقع، دو هدف، یکی هدفی که اظهار میشود و دیگری هدفی که اظهار نمیشود و واقعی است، وجود دارند. مدعی قدرتمدار هدف واقعی را با هدفی که به قصد فریب اعلان میکند، میپوشاند. چنانکه امروز میدانیم «رهبری» انقلاب، هدف دومی داشتهاست (طرح دکتر یزدی).
چگونه بتوانیم دریابیم که هدف دومی وجود دارد؟ مبهم بودن هدفی که اعلان میشود و موکول کردن تحقق آن به بعد از تصرف قدرت، دو ویژهگی هستند که میتواند در شناسائی قدرتمداری مدعی بکار روند. اما این دو ویژهگی را همگان مشکل میتوانند شناسائی کنند و بکار برند. چنانکه در دوران انقلاب، شناخته نشدند و بکار نرفتند. بنابراین، نیاز به شناسائی ویژگی سومی است:
حق با زور ترکیب نمیشود. زیرا وقتی به حق عمل میشود، زور نیست و وقتی زور درکار میآید، غفلت از حق ناگزیر میشود. در مدار بستهای که میدان عمل عقل قدرتمدار است، او نمیتواند حق را با زور ترکیب کند و بکار برد، از اینرو، حق و حقوق یا دین یا مرام را در توجیه بکاربردن زور، بکار میگیرد. بدینسان، دو ویژهگی، یکی وسیله کردن حق و حقوق و دیگری بکاربردنشان در توجیه اعمال زور، زوجی میشوند که در جا، قابل شناسائی است. بخصوص که بدون از خود بیگانه کردن حق، نمیتوان آنرا در توجیه بکار بردن زور، بنابراین، قدرتطلبی بکاربرد: ویژهگی سوم.
گرچه در زندگی روزمره، در هر رابطه قوائی که یک طرف زور درکار میآورد، این سه ویژهگی قابل مشاهده است، ولایت جمهور مردم (هدفی که اعلان شد) و ولایت مطلقه فقیه را مثال میآورم:
آقای خمینی در نوفل لو شاتو اعلان کرد ولایت با جمهور مردم است. این هدف اعلان شده میپوشاند هدف دومی را که «ولایت مطلقه رهبر بود». ولایت با جمهور مردم است به ترتیب زیر در پوشاندن ولایت مطلقه رهبر (هدف دوم) و وسیله و توجیه بکار رفت:
10.1. ولایت جمهور مردم با زور که بسط ید یک تن بر جان و مال و ناموس جمهور مردم است، جمع و ترکیب نمیشود. بنابراین، کسی که میگوید ولایت با جمهور مردم است، در همانحال نمیتواند اعمال ولایت مطلقه کند. عمل به این حق، ایجاب میکرد طرح شوراها (پیشنهاد بنیصدر و همکاران او) به اجرا در میآمد. بنام مصلحت، طرح بعمل در نیامد و به طرح «ولایت مطلقه رهبر» عمل شد. و
10.2. بنابراین، ولایت با جمهور مردم است هدفی شد که، بدان، برانداختن رﮊیم شاه توجیه میشد. حال اینکه، در عمل، مردم ایران با دست زدن به جنبش همگانی، به ولایت جمهور مردم تحقق بخشیده بودند. آنچه مانده بود سازماندهی بدان با هدف مداوم کردنش (طرح شوراها) بود. بدینسان، این حق، وسیله شد برای استقرار ولایت مطلقه آقای خمینی:
10.3. تا اینجا، ولایت با جمهور مردم است براندازی استبداد سلطنتی را توجیه میکرد بیآنکه درجا، سازمان بجوید. اما آقای خمینی آن را بکار میبرد در توجیه رهبر یک و یکدانه شدن خویش بمثابه کسی که جمهور مردم به او رجوع کرده اند و او را نماد ولایت جمهور مردم کردهاند. و
10.4. ولایت جمهور مردم نه شرکت جمهور مردم، برخوردار از حقوق انسان و حقوق شهروندی و حقوق ملی در اداره امور خویش، که جانشین کردن دولت جدید بجای دولت سرنگون شده، گشت. بدینسان بود که در ولایت مطلقه فقیه از خود بیگانه شد. از آن ببعد، حقوق بیمحل و مصلحتها با محل شدند.
بدینقرار، از آنجا که حقوق را انسانها دارند و هر برنامهای که پیشنهاد میشود برای آن پیشنهاد میشود که مردم تغییر کنند و تغییر دهند، پس هر ادعائی که یکایک مردم (حقوق انسان و حقوق شهروندی) و جمع آنها، خود نتوانند به آن عمل کنند، فریب است و فریب خورندگان نقشی جز آلت فعل پیدا نمیکنند.
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
قسمتی از این گفتگو به صورت نوشته:
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.
بازتاب: صدارت: اعتراف و پوزش کلینتون بابت کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و براندازی مصدق. | علی صدارت