چراغ سبز برژینسکى در ژوئن۱۹۸۰ به صدام حسین برای حمله به ایران
برژیسنکی: سیاست جدید امریکا ایجاد درگیریهای قومی و مذهبی و جنگهای بدون پیروزی کشورهای انقلابی با همسایگان است.
مجله فرانسوی «فیگارو» می نویسد: «جریان جنگ عراق و ایران در واقع از زمانى آغاز شد که برژینسکى در ژوئن۱۹۸۰ (تیرماه ۱۳۵۹)، به اردن سفر و در مرز میان دو کشور اردن و عراق با شخص «صدام حسین» ملاقات کرد و قول داد که از «صدام حسین» حمایت کند.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس، از مقطع پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تا مقطع آغاز جنگ تحمیلی، آمریکایی ها اقداماتی را علیه جمهوری اسلامی ایران به عمل آوردند. از جمله این اقدامات قطع کامل روابط سیاسی با ایران در ۱۹ فروردین ۱۳۵۹ (۸ آوریل۱۹۸۰) بود.
در همین روز، «کارتر»، تحریم اغلب کالاهای صادراتی و معاملات مالی با ایران را اعلام کرد و برای انزوای سیاسی ایران، از همه متحدان سیاسی اروپایی درخواست کمک کرد. «وارن کریستوفر»، معاون وزارت امور خارجه وقت آمریکا، در یک مصاحبه تلویزیونی با شبکه خبری «ای بی سی» اعلام کرد: “چنانچه متحدین آمریکا به تصمیمات ایالات متحده مبنی بر شرکت در تحریم اقتصادی علیه ایران نپیوندند، ایالات متحده آمریکا تصمیمات دیگری از جمله یک سلسله عملیات نظامی علیه ایران اتخاذ خواهد نمود”.
آمریکا در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ (۲۵ آوریل۱۹۸۰) عملیات حمله به ایران را در منطقه طبس به اجرا درآورد و از ۱۰ خرداد ۱۳۵۹ (۳۱ می۱۹۸۰)، رسماً تحریم اقتصادی علیه ایران را آغاز کرد. در اقدام دیگری، کودتای نوژه را با حمایت سازمان سیا، به اجرا گذاشت که در ۲۰ تیر ۱۳۵۹ (۱۱ ژوئیه۱۹۸۰) با ناکامی روبرو شد.
کاخ سفید که از طولانی شدن زمان تسخیر لانه جاسوسی و شکست عملیات طبس و کودتای نوژه کاملا مضطرب و سر درگم شده بود، به وضوح می دید که «صدام حسین» آمادگی لازم را برای هرگونه فشار به ایران دارد.
«روزنامه نیویورک تایمز» پنج ماه قبل از آغاز حمله عراق در آوریل ۱۹۸۰ (اردیبهشت ۱۳۵۹) نوشت: “واشنگتن امیدوار است که تحریم اقتصادى و سیاسى ایران بتواند در تیرگى روابط ایران و عراق تأثیر بیشترى داشته باشد. عده اى معتقدند چشم انداز جنگ با کشورى نیرومند، شاید ایران را وادار سازد که در سیاست خود تجدید نظر کند”.
پیش از این نیز «رونالد واتز» و «روبرت نواک» نویسندگان روزنامه «واشنگتن پست» آمریکا ،در ۲۴ دسامبر ۱۹۷۹ (سوم دی ۱۳۵۸) در سرمقاله ای به این موضوع اشاره کرده و نوشتند: “مشارکت در خصومت با (امام) خمینی، به طور رسمی ، روابط منجمد و سرد میان بغداد و واشنگتن را گرم ساخته است”.
در چنین شرایطى «برژینسکى»، مشاور امنیتى رئیس جمهور آمریکا، اظهار داشت: «استراتژى آمریکا در مقابله با انقلاب ایران باید تقویت دولت هایى باشد که توان انجام عملیات نظامى علیه رژیم (امام) خمینى را دارا هستند».
در این رابطه مجله فرانسوی «فیگارو» مینویسد: «جریان جنگ عراق و ایران در واقع از زمانى آغاز شد که برژینسکى در ژوئن۱۹۸۰ (تیرماه ۱۳۵۹)، به اردن سفر و در مرز میان دو کشور اردن و عراق با شخص «صدام حسین» ملاقات کرد و قول داد که از «صدام حسین» حمایت کند و این امر را تفهیم کرد که آمریکا، با آرزوهاى عراق در مورد اروندرود و احتمال برقرارى یک جمهورى عربستان در این منطقه، مخالفتى نخواهد کرد».
همچنین برژیسنکی پیش از آغاز جنگ اعلام می کند: «هدف از سیاست جدید آمریکا در کشورهای جهان سوم، ایجاد موانع فراروی انقلاب های ملی و ممانعت از تحولات مترقیانه و رو به پیشرفت در این کشورها است که راهکار دستیابی به این هدف،مشغول کردن کشورهای انقلابی به امور داخلی خود از طریق ایجاد درگیریهای قومی و مذهبی و درگیر ساختن این کشورها با کشورهای همسایه در جنگ های بدون پیروز است».
بر اساس این استراتژی ایالات متحده آمریکا، تهاجم نظامی عراق به ایران در سپتامبر ۱۹۸۰ (شهریور ۱۳۵۹) که منجر به وقوع جنگ ٨ ساله بین دو کشور شد، در آخرین ماه های دوران ریاست جمهوری «کارتر» آغاز شد و در دوران «ریگان» ادامه یافت.
نقش ایالات متحده در کمک به صدام:
جنگ عراق و ایران در واقع از زمانى آغاز شد که برژینسکى در تیرماه ۱۳۵۹ با صدام حسین ملاقات کرد و قول داد که از وی حمایت کند.
– در ۱۹۸۲ (۱۳۶۱ شمسی) تلاش های کاخ سفید به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق متحدان خود در خاورمیانه و سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) با کمک به عراق برای از بین بردن دستاوردها و برتریهای نظامی ایران ادامه یافت.
– آمریکا در سال ۱۹۸۴ (۱۳۶۳ شمسی) اعلام کرد: «پیروزی های ایران با منافع ایالات متحده مغایر است.» و در دسامبر این سال (دی ماه ۱۳۶۲) «جفری کمپ»، مسئول شرق نزدیک، در شورای امنیت ملی آمریکا، با تهیه گزارشی برای «رابرت مک فارلین»، مدعی شد «آیت الله خمینی تهدیدی برای منافع غرب به شمار می رود» و به وی توصیه کرد عملیات مخفی را که حتی ممکن است به سقوط دولت ایران منتهی شود مدنظر قرار دهد. لذا کمک ۵۷۵ میلیارد دلاری دولت «ریگان» به عراق در نوامبر ۱۹۸۴ (آبان ۱۳۶۳) در همین راستا صورت گرفت.
علاوه بر این کمک مالی آمریکا، در داخل جامعه آمریکا و در جهان غرب نیز برای عراق تسهیلات ویژه مالی فراهم کرد؛ بدین شکل که ضمن تأمین اعتبار برای عراق نزد شرکت های آمریکایی، دولت های عمده غرب مانند: فرانسه، ایتالیا و بریتانیا را تشویق کرد تا با تعویق زمان بازپرداخت بدهی های عراق موافقت کنند.
آمریکا با بیم دادن کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس از به مخاطره افتادن موقعیتشان در صورت شکست عراق در جنگ، آنها را ترغیب به اعطای کمک های بلاعوض یا اعطای تسهیلات با شرایط آسان به عراق کرد.
– ۱۹ ژانویه ۱۹۸۵ (۳۰ دی ماه ۱۳۶۲) جورج شولتز، وزیرخارجه وقت آمریکا، اعلام کرد:”ایران حامی تروریسم بین المللی است. لذا از این پس دولت آمریکا به همپیمانان خود فشار خواهد آورد که ارسال اسلحه به ایران را متوقف کنند”.
لذا در این سال با اجرای پروژه «استانچ» و قرار دادن نام ایران در ردیف کشورهای حامی تروریسم، ضمن توقف فروش و ارسال تسلیحات به ایران، عراق را از این لیست خارج نمود و بدین طریق راه را برای صدور سلاح به عراق از سوی خود و متحدان اروپایی و خاورمیانه ای خود نیز باز کرد.
– در گزارش سالانه سنای آمریکا در اکتبر ۱۹۸۷ (مهرماه ۱۳۶۶) آمده است: “از آنجا که پیروزی ایران، ایالات متحده را با متغیرهای ناخوشایندی روبرو می کند، ایالات متحده منافع عظیمی در جلوگیری از شکست عراق دارد؛ اما متأسفانه راه چندان مؤثری برای تلاش آمریکا برای حفظ عراق باقی نمانده است. در حال حاضر آمریکا برای تحریم تسلیحاتی ایران از فعالیت های دیپلماتیک و اعتبارات مالی خود بهره می برد و یک نقش هماهنگ کننده در جلوگیری از ارسال سلاح به ایران دارد”.
– در همین راستا و برای جلوگیری از شکست عراق در جنگ، آمریکا از سال ۱۹۸۷ (۱۳۶۶ شمسی)، استراتژی مداخله مستقیم به نفع عراق را در پیش گرفت که ایجاد درگیری نظامی با نیروی دریایی ایران در خلیج فارس، نمونه بارز آن می باشد.
«وفیق السامرایی»، رئیس استخبارات نظامی عراق در زمان جنگ، طی مصاحبه ای با روزنامه «الحیات» در شماره ۱۲۶۰۸ اعلام کرد: “اگر حمایت غرب نبود، صدام نمی توانست جنگ علیه ایران را آغاز کند و ادامه دهد”. وی نقش ایالات متحده در کمک به صدام را چنین بر می شمارد: “ارائه اطلاعات کامل به عراق در مورد آرایش نظامی نیروهای ایران، تشویق متحدین خود در اروپا و منطقه به اعطای کمک مالی به عراق، تحریم ایران و جلوگیری از دستیابی آن به تسلیحات و تجهیزات مدرن”.
همچنین «هاوارد تیچر»، عضو شورای امنیت ملی آمریکا در زمان «ریگان»، معتقد است: آمریکا برای «صدام حسین» کاری کرد که تا آن روز برای هیچ یک از نزدیک ترین متحدان خود نکرده بود.
صدام حسین به تحریک و به پشتوانه آمریکا وارد جنگی شد که ۸ سال طول کشید و خسارات فراوانی را به دو کشور وارد ساخت، تراژدی صدام زمانی کامل شد که او نه تنها هیچ دستاوردی در این جنگ بدست نیاورد، بلکه چندین سال بعد به بهانه برخورداری از سلاح های شیمیایی و کشتار جمعی هدف حمله آمریکا قرار گرفت و سرنگون و اعدام شد.
او تنها نمونه از حکامی نبود که به خاطر اعتماد به آمریکا دست به جنایت زد و بعد با تمام شدن تاریخ مصرفش، توسط خود آمریکا از بین رفت.
منبع:
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
در هرگونه خشونت و جنگی، برنده قدرتها، بازنده ملتها هستند.
آمریکا در ۵ اردیبهشت ۱۳۵۹ (۲۵ آوریل۱۹۸۰) عملیات حمله به ایران را در منطقه طبس به اجرا درآورد. و از ۱۰ خرداد ۱۳۵۹ (۳۱ می۱۹۸۰)، رسماً تحریم اقتصادی علیه ایران را آغاز کرد. در اقدام دیگری، کودتای نوژه را با حمایت سازمان سیا، به اجرا گذاشت که در ۲۰ تیر ۱۳۵۹ (۱۱ ژوئیه۱۹۸۰) با ناکامی روبرو شد.
Operation Eagle Claw, the failed attempt to rescue 52 Americans held hostage in the U.S. Embassy in Iran. led by Navy Adm. James Holloway on April 24, 1980
A short time later, after one of six helicopters failed to make it to Desert One, the mission was called off by President Jimmy Carter. As troops and equipment were leaving Desert One, a helicopter — its pilot disoriented by blowing sand — struck a C-130. The five airmen and three Marines died in the ensuing explosion.
Among its findings, the Holloway Report noted that deficiencies in planning, along with problems with multiple military services working together, contributed to the failure of Operation Eagle Claw.
“This had never happened in all of U.S. history,” said Doug Ulery, then a major stationed at Hurlburt Field as an aircraft navigator.
Summoned to his wing commander’s office on a Friday afternoon, Maj. Ulery was told to be at the Pentagon at 8 a.m. the next day — not in uniform, but in civilian clothes, to disguise his reasons for being there.
“Everything was top secret,” he said.
According to Ulery, various groups of planners, addressing issues from logistics to radio frequencies, worked separately during much of the planning for Operation Eagle Claw. Complicating matters, Ulery said, was dealing with other nations to get permission for various military activities. In some instances, he said, plans already made had to be scrapped completely to accommodate those changing circumstances.
کاخ سفید که از طولانی شدن زمان تسخیر لانه جاسوسی و شکست عملیات طبس و کودتای نوژه کاملا مضطرب و سر درگم شده بود، به وضوح می دید که «صدام حسین» آمادگی لازم را برای هرگونه فشار به ایران دارد.
استیو بنن (Stephen Bannon) استراتژیست ارشد سابق دونالد ترامپ، از افسران نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا بوده و در ناوگان اقیانوس آرام ایالات متحده آمریکا به عنوان افسر سیستمهای جنگافزاری فعالیت کردهاست.
در سال ۱۹۸۰، بنن بر کشتی یواساس پالفاستر خدمت نظامی میکرد و به آنها دستور داده شد که حین عملیات برای آزادی گروگانهای آمریکایی به سواحل ایران نزدیک شوند. مأموریت با اصابت یک بالگرد آمریکایی به یک هواپیمای آمریکایی دیگر در بیابان ایران و کشته شدن ۸ نفر با شکست مواجه شد.
بنن این مأموریت شکست خورده نجات گروگانها را از لحظات تعیینکننده زندگی خود دانسته و آن را به عنوان نمونه سوزناکی از رهبری نظامی و ریاستجمهوری شکست خورده میداند. او گفت پیش از آن که به این نتیجه برسد که رئیسجمهور وقت جیمی کارتر نیروی دریایی را تضعیف کند و به مأموریت نجات ضربه بزند، علاقهای به سیاست نداشتهاست. بنن هفت سال در نیروی دریایی و سه سال در پنتاگون در امور بودجهای فعالیت کردهاست.[۹] او در گفتگویی در توصیف تجربه خود از لنگرانداختن کشتیشان در ایران گفتهاست: «وقتی ما به ایران رسیدیم مثل این بود که بر ماه فرود بیایی، عین قرن پنجم بود-کاملاً بدوی.»
به گفته بنن، او تا آن زمان علاقهای به دنیای سیاست و مشخصاً سیاست بینالملل نداشت. اما ماجرای طبس و بعد از آن، تصمیم مهم جیمی کارتر برای حمله نکردن به ایران، چنان استیو بنن را منقلب کرد که مسیر زندگیاش تغییر کرد. او به واشنگتن بازگشت. در پنتاگون مشغول شد و در همان زمان، شیفته رئیسجمهور بعدی، رونالد ریگان شد که استراتژی ویژهای برای افزایش قدرت نظامی آمریکا داشت.
در مطلبی که واشنگتن پست در همان روزهای نخست آغاز به کار دونالد ترامپ منتشر کرد، آمده بود که رد مواضع استیو بنن درباره کشورهای اسلامی، تروریسم اسلامی، ممنوعیت ورود مسلمانان و خطرات ایران، قابل ردگیری به تجربه سرنوشتساز او در ماجرای طبس است.
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
در زمان انقلاب ایران سه اتفاق باعث از بین رفتن توان دفاعی ایران در مقابل عراق شد.
۱- ده روز قبل از سقوط نظام شاهنشاهی ایران، شاپور بختیار ۳/۵ میلیارد دلار سلاح خریداری شده از آمریکا شامل صدها هواپیما و موشک پیشرفته را بدون پس گرفتن پول پرداخت شده در برابر آنها به آمریکا پس فرستاد که باعث کاهش توان دفاعی ایران شد.
۲- احمد مدنی، وزیر «دفاع ملی» بازرگان که مخالف هزینه در امور نظامی بود، دوره سربازی را از دو سال به یک سال کاهش داد و اندازه ارتش را نصف کرد.
۳- همچنین در یک سال اول انقلاب و علیالخصوص بعد از وقوع کودتای نوژه، بسیاری از افسران بلندپایه ارتش تصفیه شدند که باعث از بین رفتن ساختار ارتش شد.
این مسائل باعث شدند که صدام حسین به این ارزیابی برسد که بر خلاف ۱۰۴ مورد قبلی، این بار ایران توان دفاع دربرابر حملات او را نخواهد داشت و در عرض یک هفته تهران را فتح خواهد کرد. با این محاسبات، عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ برای ۱۰۵ امین بار از سال ۱۳۴۸ به ایران حمله کرد. این جنگ در نهایت پس از حدود ۸ سال در مرداد ۱۳۶۷ با قبول آتشبس از سوی دو طرف و پس از به جا گذاشتن یک میلیون نفر تلفات و ۱۱۹۰ میلیارد دلار خسارات به دو کشور خاتمه یافت. مبادلهٔ اسیران جنگی بین دو کشور از سال ۱۳۶۹ آغاز شد. ایران آخرین گروه از اسرای جنگی عراقی را در سال ۱۳۸۱ به عراق تحویل داد.
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
منبع
نشریه انقلاب اسلامی در هجرت ویکیپیدیا دیلی نیوز رادیو فردا
https://www.nwfdailynews.com/article/20190424/NEWS/190429165
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.