پس از 38 سال، دیدار عکاس فرانسوی شاهد حمله میگ های عراقی به هلیکوپتر حامل بنیصدر
سایت انقلاب اسلامی: تازه جنگ عراق برضد ایران شروع شده بود و هواپیماهای عراقی به ایران حمله میکردند. عکاس و خبرنگار فرانسوی، فیلیپ لدرو، که جریان جنگ را پوشش میداد، در یکی از سفرها همراه بنیصدر در هلیکوپتر بود. میگهای عراقی، به دنبال بمباران پالایشگاه تبریز، به هلیکوپتر بنیصدر حمله کردند. هلیکوپتر مجبور به فرود اضطراری شد. در هلیکوپتر شهید فکوری و اریک لو خبرنگار روزنامه لوموند نیز حضور داشتند. فیلیپ لدرو درست زمان خارج شدن از هواپیما هنگامی که هنوز میگهای عراقی در اسمان حضور داشتند عکسی تاریخی گرفت که در آن بنیصدر و فکوری مشاهده میشوند و کمی دورتر دودی حاصل از بمباران هواپیمایهای عراقی دیده میشود. این عکس همان زمان در مجله معروف فرانسوی پاری ماچ منتشر شد.
فیلیپ لدرو، امسال تابستان، 38 سال بعد از آن ماجرا به دیدار بنیصدر آمد. در این دیدار، او به بنی صدر گفت: “شما تنها رئیس دولتی هستید که در خط مقدم جبهه حضور داشته و من حتما میخواستم که با عکسهایم، نقش و عمل شما در تاریخ ثبت شود.”
او که در زمان انقلاب عکاس و خبرنگار جوانی بود و انقلاب ایران را برای مطبوعات غربی پوشش میداد از جمله عکس معروف پابین کشیدن مجسه شاه را گرفته بود. در این دیدار، او گفت: “وقتی برای پوشش جنگ ایران و عراق به ایران آمدم، تمام مطبوعات غربی پیروزی قطعی عراق را گزارش میدادند. وقتی آن زمان آن را به شما گفتم، شما از من دعوت کردید به همراه شما بیایم تا توقف پیشرفت عراق را خود مشاهده کنم.” او از بنیصدر تشکر کرد که با اینکه خبرنگار جوانی بود، پذیرفته بود تا در هلیکوپتر فرمانده کل قوا حضور یابد. فیلیپ لدرو، از ترسی که پس از حمله میگهای عراقی دچارش شده بود نیز تعریف کرد و گفت که عکسهایش در تمام مطبوعات دنیا مورد استقبال قرار گرفت و برای او بسیار مهم بودند.
بنی صدر در خط مقدم جبهه
مجله فرانسوی پاری ماچ- 24/10/1980 (2 آبان 1359)
برای رفتن به جبهه، رئیس جمهور بنیصدر، همراه با مصطفی انتظاریون، منشی مخصوصش، ژنرال فلاحی رئیس ستاد ارتش و وزیر دفاع و محافظ شخصیاش سوار بر یکی از 10 هواپیمای میستر 20 دولتی میشوند. همه روز، او از جبههها و مناطق جنگی بازدید میکند. هواپیما در شهرهای تبریز،دزفول، کرمانشاه، اهواز، فرود میآید و سپس برای رفتن به خط مقدم جبهه از هر وسیله ممکن، هلیکوپتر، اتوموبیل و گاه اتوبوس استفاده میکند. این هواپیمای میستر 20 همواره توسط دو بمب افکن شکاری اف5
اسکورت میشود. هواپیمای او، دوبار توسط میگهای عراقی مورد حمله قرار گرفتند. اما، هواپیما، توسط نیروی هوایی ایران نجات یافت و توانست از مهلکه بدر رود. پس از این دو کوشش عراقی ها برای حمله به او، تدابیر امنیتی شدیدتر شدهاند و احتیاط بیشتری رعایت میشود. عدهای، قاطعانه، بر این عقیدهاند که دشمن از این رفت و آمدها اطلاع دارد و تمام سعی خود را میکند تا در فرصتی دیگر، هواپیمای حامل رئیس جمهوری را ساقط کند.
هواپیمای او توسط مسلسل میگ های عراقی گلوله باران میشود
در عکس بالا یکی از دو هواپیمای اف 5 که هلیکوپتر حامل رئیس جمهوری را، به هنگام رفتن او به پایگاه هوایی تبریز، اسکورت میکنند مشاهده میشود. در عکس زیر آن، ستون دودی را میبینیم که حاصل حمله عراقیها به یک پالایشگاه نفت و شعله های آتش حاصل از این حمله است.
مردی اهل خلوت و مطالعه و نظر ساز، اینک، همه روز زیر آتش دشمن، در زمینهای سوخته، شاهد مرگ و ویرانیهائی است که جنگ ببار میآورد. این مرد، بنیصدر رئیس جمهوری ایران است. هلیکوپتر حامل او که مورد حمله شکاریهای عراقی قرار گرفته است مجبور به فرود اضطراری شده و در خط مقدم، نزدیک میدان نبرد، بر زمین نشسته است.
فرود اضطراری در میدان جنگ
(در این عکس که عکاس خبر نگار مجله فرانسوی پاری ماچ آن را گرفته است، شهید فکوری فرمانده نیروی هوایی و وزیر دفاع، همراه آقای بنیصدر مشاهده میشود- مترجم)
ابوالحسن بنیصدر، ایستاده پیشاروی ملت خود، از صمیم دل چنین می گوید: در نبرد بیامانی که وطنم با عراق در گیر آن است، « من هم یکی از بیست میلیون مبارز ایرانی هستم». این شعار دهان بدهان میشود.
اعتبار و محبوبیت رئیس جمهور، نزد نیروهای مسلح، هر روز، بیشتر میشود. آنها شاهدند و میبینند که این روشنفکر که در حقوق اسلامی، جامعه شناسی و اقتصاد تحصیل کردهاست، چگونه، همه روز، با حضور در خط مقدم جبهه و صحنههای نبرد جان خود را به خطر میاندازد.
تا به امروز، او در محیط بسته اطاق کوچکش انباشته از پروندهها، به سر میبرد. اینک و به ناگهان، فرماندهی قوای ایران را در جنگ، برعهده گرفته است. بنیصدر را در عکسی (عکس بالا همراه با شهید فکوری) که فلیپ لودرو بلافاصله بعد از حمله عراقیها به هلیکوپتر او گرفته است میبینیم. او در سفرها به مناطق جنگی و بازرسیهایش از جبههها، تصمیمات و تدابیر دولتی را برای افراد از سرباز ساده گرفته تا ژنرال تشریح میکند و در جلسات سران نظامی منطقه حاضر میشود. برای مشاهده و بررسی خسارات وارده ناشی از بمباران به تمام مکانهای بمباران شده از پالایشگاه و فرودگاه تا انبارهای مواد سوختی سرمیزند و از آنها بازدید میکند. بدفعات، به خاطر وضعیت خطری که اعلان میشود، مجبور میشود در محلی بماند. به هنگام حمله، او، با دقت و وسواس توصیههایی را که نظامیان برای حفظ امنیتش میکنند، رعایت میکند. درهمان جا که نظامیان میخوابند، میخوابد و از همان خوراکی میخورد که نظامیان میخورند. سپس بسوی جبههها، برای سرکشی، به راه میافتد. همه شجاعت او را تحسین میکنند. اما او نمیخواهد قهرمان بازی در بیاورد و با تواضع و البته عقلانیت و درایت کار خود را پی میگیرد. او نزد ارتش ایران محبوبیت ویژهای یافته است. در بحبوحه طوفانها که کشورش را دربر گرفتهاند و میلرزانند، و وطن او را تهدید میکنند، به همت او، وطن پرستی ملات وحدت ملی ایران شدهاست. همه بر محور شعار« ما ارتش بیست میلیونی هستیم»، جملهای که او درآغاز حمله عراق برزبان آورد، گرد آمدهاند.
فیلم دیدار در تابستان 1397
منبع:
دیدار فیلیپ لدرو با بنی صدر
فیلیپ لدرو، خبرنگار فرانسوی بعد از 38 سال به دیدار بنی صدر رفته است. اولین دیدار آنها در هفته های اول حمله عراق به ایران بود. در هلیکوپتری به همراه شهید سرهنگ فکوری و اریک رولو نشسته بود که میگ عراقی به قصد زدن هلیکوپتر به ان حمله کرد و هلیکوپتر به سرعت، نشست اضطراری کرد و بمب میگ عراقی در نزدیکی هلیکوپتر منفجر شد.
در این دیدار، لدرو که از هلیکوپتر از میگ عکس گرفته بود و بعد از فرود هلیکوپتر، عکسی تاریخی گرفته بود (در اخر فیلم آن را می بینید.) که در روی جلد مجله پاری ماچ چاپ شد، خطاب به بنی صدر می گوید:
“شما تنها رئیس دولتی هستید که در خط مقدم جبهه حضور داشته و من حتما میخواستم که با عکسهایم، نقش و عمل شما در تاریخ ثبت شود.”
هموطنان، بخصوص نسل جوان، قربانیان دروغها و تحریفها و جعلیات ضد انقلاب حاکم بر وطن:
ارتش ایران در نه ماه اول جنگ، ارتش عراق را شکست داده بود و بیش از نیمی از زمینهای اشغالی را پس گرفته بود. اینگونه بود که صدام برای جلوگیری از شکست کامل، با شرایط کشورهای عدم تعهد ( از جمله خروج از تمامی زمینهای هنوز در اشغال و دادن غرامت سنگینی و….و.) موافقت کرده بود که پیمان صلح را امضا کند و اینگونه بر پیروزی ایران گردن نهد. آقای خمینی هم موافقت کرده بود. ولی آقایان بهشتی و رفسنجانی و خامنه ای پیش خمینی رفتند و گفتند که محبوبیت بنیصدر بحدی است که تمامی روحانیت بدون شما قادر به مقابله با بنی صدر نیست. ولی اگر جنگ را تمام کند، دیگر شما هم حریفش نخواهید شد و سوار تانکهایش وارد تهران خواهد شد. اینگونه خمینی را ترساندند و در ساعت ده شب به یکباره رئیس جمهوری را از فرماندهی کل قوا خلع کرد و کودتای خرداد را سرعت بخشید و 10 روز بعد رئیس جمهور را در کودتایی که از طریق مجلس سعی کرد به آن پوششی قانونی بدهد سرنگون کرد. (روایت به سرقت رفته انقلاب ایران.)
تا آن زمان تعداد شهدای ایران 6هزار نفر بود و زخمی ها 24 هزار نفر. حال خود تصور کنید که بهایی را که ملت برای این کودتا و باز سازی استبدادی بس سرکوبگرتر از استبدادی که سبب ساز انقلاب شده بود، پرداخت و می پردازد.
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.