نظر بنیصدر درباره گروگانگیری به روایت اسناد

BaniSadrSefaratAmrika1981

علی صدارت: شرایط داخلی ایران، اوضاع منطقه خاورمیانه، و بطور کلی اوضاع دنیا، شرایط لازم برای منقلب شدن ایرانیان را فراهم آورد. تنها دو «ابرقدرت» زمان، آمریکا و شوروی، دوران انبساط را پشت سر گذاشته و در حال انقباض بودند و تلاش آنها برای خواباندن موجهای انقلاب، بی‌نتیجه ماند.

برای قدرتها، مهمتر از اینکه یک رژیم سرسپرده سقوط کند، این بود که خبرهای جنبش خودجوش فراگیر مردم ایران، به گوش مردم سایر کشورهای زیرسلطه در منطقه و در سراسر جهان قرار گیرد و بدین ترتیب، دینامیک سلطه در دنیا در خطر بیفتد.

به همین دلیل، بنا بر تحقیقات انجام شده، نقشهٌ گروگانگیری در امریکا ریخته شد و در ایران به عنوان یک طرح انقلابی توسط دانشجویان به اجرا گذاشته شد. این بحران، به عنوان شاهرگ حیاتی ضدانقلاب که در اقلیت قرار داشتند، بکار قدرت‌مداران آمد و آقای خمینی آنرا بزرگتر از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ خواند. در آن زمان بسیاری با این عمل مخالفت کردند. آقای بنیصدر از جمله گفت که در واقع این ملت ایران هستند که به گروگان امریکا درآمدند.

اکنون، بسیاری از مردم، از جمله عاملان گروگانگیری، به خطا بودن این عمل و ضررهایی که برای ایران و ایرانیان داشته است پی برده‌اند.

کسانی که در چهار دهه اخیر به خیانت و جنایت و فساد و دزدی و ویژه‌خواری مشغول بوده‌اند، حالا طلب‌کار هم شده‌اند و با فرافکنی، به تخریب تنها بدیل استبداد، یعنی ایستادگان بر خط استقلال و آزادی و حقوق‌مندی مشغول شده‌اند.

 

گزارش روزنامه لوموند از بحث داغ بنی صدر با دانشجویان در سفارت امریکا

سایت انقلاب اسلامی در هجرت: به مناسبت سی و نهمین سالگرد انتخابات ریاست جمهوری در 5 بهمن 1358 و انتخاب نخستین رئیس جمهور تاریخ ایران، ترجمه گزارشی را انتشار می‌دهیم که اریک رولو،روزنامه نگار معتبر لوموند، که بعدها سفیر فرانسه در تونس و ترکیه شد، از دیدار بنی‌صدر با «دانشجویان پیرو خط امام» تهیه و لوموند آن را در تاریخ 14 آذر 1358 (5 دسامبر 1979) انتشار داد. گزارش نشان می‌دهد در جو آن روز که کسی را یارای انتقاد از گروگان‌گیری – چه رسد به اعتراض بکند- نبود، بنی صدر که در آن زمان، وزیر دارائی و نامزد ریاست جمهوری بود، با صراحت و شجاعت تمام و بدون ملاحظه از اینکه صحبتهایش به ضرر او در انتخابات ریاست جمهوری تمام شود، خطرهای حاصل از گروگانگیری برای ایران و ملت ایران را با «دانشجویان» مستقر در سفارت امریکا، مردم ایران و دنیا اظهار کرده‌است.

 https://www.enghelabe-eslami.com/component/content/article/21-didgagha/tarikhi/32041-2019-01-20-13-26-13.html?Itemid=0

● این ترجمه، ضمیمه‌ای هم دارد که توضیح است در باره یک عکس:

مقاله روزنامه لوموند فرانسه بتاریخ 5 دسامبر 1979- 14 آذر 1358

عنوان: انتقادهای آقای ادوارد کندی برضد رژیم شاه واکنش‌های شدیدی در واشنگتن برانگیخت. رفتار نایکسان بنی‌صدر

گفته های سناتور ادوترد کندی که رژیم شاه را یکی از خشونت‌بارترین رژیمهای تاریخ بشریت بوده و انتقادهایش برضد دستگاه کارتر بخاطر راه دادن شاه سابق به امریکا، اعتراضهای گسترده محافل سیاسی واشنگتن را برانگیخت. اما، در تهران، بنی‌صدر وزیر امور خارجه سابق ایران، تز رسمی در باره گروگانگیری را مورد تردید قرار داد.

ایرانیها بلوغ سیاسی چشمگیری از خود نشان داده‌اند. آنها در رفراندوم قانون اساسی نشان داده‌اند که حمایت آنها از امام خمینی بمعنی تبعیت کورکورانه از او نیست. سنجش افکارها و شهادتهای مختلف نشان می‌دهند که اکثر آنها (50 درصد یا بیشتر) در رای گیری برای قانون اساسی شرکت نکرده اند. یکی از دکان داران ساده بازار می‌گوید: «من احترام زیادی برای امام خمینی قائلم که ما را به پیروزی علیه شاه و امپریالیسم امریکا هدایت کرد. اما این قانون اساسی مناسب ما نیست».

بازار در تبریز، پایتخت آذربائیجان، شهری که در آن گفته می‌شود 70 در صد مردم در رفراندوم شرکت نکرده اند، قرار است سه شنبه اعتصاب کند.

باوجود دروغ‌ها و حیله‌گری‌هایی که رادیو و تلویزیون‌های محلی برای ترغیب مردم به رأی دادن مردم گیلان و مازنداران، استادنهای سنتاً لیبرال یا چپ، میزان شرکت مردم بخصوص کم بوده است. در کردستان و بلوچستان، نزدیک به صفر بوده است.

دولت شروع به عقب نشینی کرده‌است: رفسنجانی، وزیر کشور، اعلام کرده است رأی گیری مجددی در این دو استان صورت خواهد گرفت. او این‌طور وانمود کرده‌است که توافقی با رهبران سیاسی مردم این منطقه می‌تواند پیدا شود.

قاسملو، رهبر کردها که ما با او، در مهاباد، سه شنبه صبح تلفنی تماس گرفتیم به ما گفت که حکومت مرکزی به او اطلاع داده است که به زودی پشینهادهایی برای تغییر قانون اساسی دریافت خواهد کرد. دبیر کل حزب دمکرات کردستان خبر منتشر شده که طبق آن خودمختاری طلبان کرد به حکومت تهران اولتیماتوم داده اند، را تکذیب کرد. قاسملو گفت در واقع آتش بسی که در 25 نوامبر بسته شده بود، 14 دسامبر پایان می‌یابد. اما اگر مذاکرات پیش روند، آتش بس تمدید می‌شود، را تکذیب نکرد.

وحدت ملی در مخاطره

بنی صدر به زودی به قم خواهد رفت تا تلاش کند امام خمینی را قانع سازد که قانون اساسی را در جهتی تغییر دهد تا که وحدت ملی که از نظر او بطور جدی تهدید شده‌است، حفظ شود. وزیر اقتصاد و دارایی کنونی دو ماه پیش گزارشی به پیر قم داده بود که طبق آن، نیاز به همگرایی‌هایی است که آنچه در قانون اساسی آمده، آنها را تضمین نمی‌کند. از جمله، او پیشنهاد داده بود که اسلام سنی که در ایران میلیون‌ها نفر پیرو دارد، مانند اسلام شیعه بعنوان دین رسمی محسوب شود. امروز آقای بنی صدر تشکیل یک حکومت وحدت ملی که متکی به جبهه‌ای وسیع از احزاب و جریانهای سیاسی، بدون تبعیض، باشد، را توصیه می کند. بازبینی قانون اساسی هم بدست مجلس شورای ملی که انتخابات آن دو ماه دیگر است، سپرده خواهد شد.

در این بین، وزیر خارجه سابق یک کارزار قوی در جهت بازسازی سیاست خارجی جمهوری اسلامی را پیش می برد. به دعوت دانشجویان اسلامی، دوشنبه شب به سفارت امریکا رفت تا نظراتش را ارائه دهد. بحثی که با 200 تن از اشغالگران سفارت پیش برد، بسیار پرهیجان بود. یکی از سئوال های بسیار داغ که با رکی تمام به آن پاسخ داد این بود: «آیا با محاکمه گروگانها موافق هستید؟»

آقای بنی صدر پاسخ صریح داد: «نه. شما نمی‌توانید نمایندگان رسمی یک کشور خارجی را که به گروگان گرفته‌اید، خصوصاً که از مصونیت دیپلوماتیک برخوردار هستند، محاکمه کنید».

یکی از دانشجویان، در وسط صحبت او، می گوید:« اما اینها جاسوس هستند»

وزیر پاسخ می‌دهد:«حتی اگر جاسوس باشند، کنواسیون وین شما را از تنبیه آنها، باز می‌دارد. تنها می‌توان آنها را اخراج کرد».

یکی دیگر از دانشجویان می‌گوید:« ما مجبور نیستیم به کنواسیونی که امپریالیستها نوشته اند، پایبند باشیم».

«شرافت ما در میان است».

«قرآن به ما می آموزد که قردادهای بسته شده، حتی با کفار، مقدس هستند». بنی صدر تأکید می‌کند:«شرافتمان در میان است».

دیگری خطاب به بنی‌صدر می‌گوید: «شما فکر می کنید امریکاییها حقوق بین‌المللی را رعایت می‌کنند؟ آیا قوانینی که خود وضع کرده‌اند را دائم زیرپا نگذاشته‌اند، و آنهم اکثرآ در جهت منافع خودشان؟»

بنی‌صدر پاسخ می‌دهد:«حق‌دارید. رفتار دولت امریکا با ایران در این 25 سال،به آدمی حالت عصیان می‌دهد. اما بعنوان مسلمانهای درست کار، نبایستی رفتارمان را از واشنگتن تقلید کنیم. وظیفه ما اینست که حقیقت را آشکار کنیم نه اینکه با امریکا وارد زورآزمایی شویم. من 17 سال در غرب زندگی کردم، و می‌توانم به شما بگویم که امریکاییها مانند اروپاییها، دنبال معنویت جدیدی هستند. زمینه مساعد است برای یک اخلاق جدید بین‌المللی. کارتر بخاطر آنکه خود را مدافع حقوق بشر اعلام کرد، انتخاب شد. بخاطر این جانبداری از حقوق انسان است که او سامانه اخلاقی ضد انسانی رؤسای جمهوری پیشین را محکوم کرده است، باید با او از در این حقوق وارد شویم و توضیح دهیم چرا استرداد شاه را خواستار هستیم».

آقای بنی صدر با لحن شدید اضافه کرد:«با گروگانگیری، حقانیت موضع ما را تضعیف کرده‌اید، با آنها که در کار خفه کردن صدای ما در امریکا و در تمامی دنیا، هستند، همراه شده‌اید».

دانشجویان، مبهوت،تحت تأثیر یا برآشفته از تجزیه و تحلیل مردی که تئورسین انقلابش می‌دانند، از این حمله رویارو با سکوت طولانی استقبال می‌کنند.

یک دانشجو با کم رویی سئوال می‌کند: شما چه می‌خواهید؟

آقای بنی صدر با هیجان می‌گوید: «پیشنهاد می‌کنم مبارزه را در میدانهایی متفاوت از میدان شما ادامه دهیم. پیشنهاد می‌کنم که به بایکوت ملت امریکا، افکار عمومی دنیا و شورای امنیت سازمان ملل، خاتمه دهیم. ما در سازمان ملل، می‌توانیم روی شماری از دوستان بالقوه که حاضرند به ما کمک کنند تا پرونده شاه یا حکومت امریکا باز شود، حساب کنیم. پیشنهاد می‌کنم رادیو و تلویزیون ما به دروغ گفتن به مردممان با القای این دروغ که ما در دنیا تنها هستیم، خاتمه دهند. از سرپرستی وزارت امور خارجه استعفا داده‌ام زیرا این تبلیغات موفق شدند که من را فلج کنند».

جمعیت حاضر کف می‌زند. دانشجویان برای دست دادن به آقای بنی‌صدر یکدیگر را هل می‌دهند. آقای بنی صدر به سختی راهی بطرف در سفارت که در برابر آن هزاران تظاهرکننده اجتماع کرده‌اند، باز می کند. وزیر به روی دیواری که مسلط به خیابان طالقانی و سیاه از جمعیت است، می‌رود. او خطاب به مردمی که دائم او را تحسین می‌کنند، بیش از یک ساعت صحبت می‌کند. زمانی که بسوی خودرو خود می‌رود، تظاهرکنندگان شعار می‌دهند: بنی‌صدر رئیس جمهور ما است. رقابت بر سر ریاست جمهوری شروع شده است. اما می‌ماند که بدانیم امام خمینی در باره جسارت و بلندپروازی «فرزند معنوی‌اش» چه فکر می‌کند؟

Les critiques de M. Edward Kennedy contre le régime du chah suscitent un tollé à Washington L’anticonformisme de M. Bani Sadr

La déclaration du sénateur Edward Kennedy affirmant que le régime du chah était ” l’un des plus brutaux de l’histoire de l’humanité ” et critiquant l’administration Carter pour avoir admis l’ancien souverain iranien aux États-Unis, a suscité une véritable levée de boucliers dans les milieux politiques de Washington.À Téhéran, M. Bani Sadr, l’ancien chef de la diplomatie iranienne, a mis en cause la thèse officielle concernant les otages.

LE MONDE 05.12.1979 |ÉRIC ROULEAU.

Téhéran. – Les Iraniens viennent de faire preuve d’une remarquable maturité politique. Ils ont démontré au cours du référendum sur la Constitution que leur adhésion à l’imam Khomeiny ne signifiait pas pour autant obéissance aveugle.

Sondages et témoignages divers indiquent en effet que beaucoup d’entre eux – on cite le taux de 50 % ou plus – se sont abstenus de donner leur caution au texte que leur proposait le ” guide de la révolution “. ” J’ai le plus grand respect pour l’imam Khomeiny qui nous a conduit à la victoire contre le chah et l’impérialisme américain, nous a dit entre autres un modeste boutiquier du Bazar, mais je pense que cette Constitution ne nous convient pas. “

Le Bazar devait se mettre en grève ce mardi matin à Tabriz, capitale de l’Azerbaïdjan, où l’abstention serait de l’ordre de 70 %.

Malgré les contre-vérités et les ruses auxquels ont eu recours la radio et la télévision régionales pour inciter la population à voter au Guilan et au Mazanderan, provinces traditionnellement libérales ou de gauche, la participation au référendum y a été particulièrement faible. Elle a été presque nulle au Kurdistan et au Balouchistan.

Le pouvoir commence à reculer : le ministre de l’intérieur, l’ayatollah Rafsandjani, a annoncé lundi qu’une nouvelle consultation sera organisée dans ces deux provinces, laissant ainsi entendre qu’un accommodement pourrait être trouvé avec les dirigeants politiques que s’est donnés la population.

Le dirigeant kurde, M. Ghassemlou, que nous avons pu joindre mardi matin à Mahabad par téléphone, nous a précisé que le gouvernement central l’avait avisé qu’il recevrait sous peu des propositions concernant l’amendement de la Constitution. Le secrétaire général du Parti démocratique kurde d’Iran (P.D.K.I.) a démenti en outre l’information diffusée lundi par une agence de presse selon laquelle les autonomistes kurdes auraient adressé un ” ultimatum ” au gouvernement de Téhéran. En réalité, a poursuivi M. Ghassemlou, le cessez-le-feu conclu le 25 novembre vient à expiration le 14 décembre. Mais il n’est pas exclu, selon lui, que la trêve soit prolongée si la négociation devait progresser.

L’unité nationale menacée

M. Bani Sadr se rendra sous peu à Qom pour tenter de convaincre l’imam Khomeiny de remanier l’a loi fondamentale dans un sens qui sauvegarderait l’unité nationale, sérieusement menacée à ses yeux. Il y a deux mois, l’actuel ministre de l’économie et des finances avait soumis au patriarche de Qom un mémorandum dans lequel il concluait à la nécessité de nouveaux consensus, autres que celui qui avait été réalisé au sein de la Constituante. Il suggérait entre autres que le sunnisme – auquel adhèrent des millions d’Iraniens – soit proclamé religion officielle au même titre que le chiisme. Aujourd’hui, M. Bani Sadr recommande la formation d’un ” gouvernement d’union nationale qui s’appuierait sur un front très large de partis et de mouvements politiques sans exclusive “. La révision du texte constitutionnel serait alors confiée à l’Assemblée nationale, dont l’élection est prévue dans les deux prochains mois.

Entre-temps, l’ancien chef de la diplomatie mène une vigoureuse campagne en faveur de la refonte de la politique étrangère de la République islamique. Sur l’invitation des étudiants islamiques, il s’est rendu lundi soir à l’ambassade américaine pour exposer son point de vue. Le débat qu’il a engagé avec quelque deux cents des occupants de l’ambassade a été d’une rare vivacité. L’une des questions les plus brûlantes auxquelles il a dû répondre, d’ailleurs avec une brutale franchise, a été la suivante : ” Êtes-vous en faveur de la mise en jugement des otages que nous détenons ?

– Non, a répondu d’emblée M. Bani Sadr. Vous ne pouvez pas intenter un procès à des représentants officiels d’un État étranger que vous avez capturés de surcroît dans une enceinte qui bénéficie de l’immunité diplomatique…

– Mais ce sont des espions ! interjecte un étudiant.

– Même s’il s’agit d’espions, rétorque le ministre, la convention de Vienne vous interdit de les punir autrement que par leur expulsion.

– Nous ne sommes pas tenus d’appliquer une convention rédigée par des impérialistes, soutient un autre étudiant.

” Il y va de notre honneur “

– Le Coran nous enseigne que les accords conclus, même avec des couffars (les infidèles) sont sacrés. Il y va de notre honneur, insiste M. Bani Sadr.

– Estimez-vous que les Américains respectent, eux, le droit international ? Ont-ils jamais cessé de violer les lois qu’ils ont instaurées eux-mêmes, et le plus souvent dans leur propre intérêt ?

– Vous avez raison. Le comportement du gouvernement des États-Unis en Iran pendant plus d’un quart de siècle a été révoltant, déclare M. Bani Sadr, mais, en bons musulmans, nous ne devons pas calquer notre attitude sur celle de Washington. Notre devoir est de faire éclater la vérité et non pas d’engager une épreuve de force. J’ai vécu dix-sept ans en Occident, et je peux vous dire que les Américains, comme les Européens, sont à la recherche d’une nouvelle spiritualité, d’une nouvelle morale internationale. Carter a été élu parce qu’il s’était présenté comme le défenseur des droits de l’homme. C’est à cette opinion-là, qui a condamné le système moral inhumain de ses prédécesseurs, que nous devons nous adresser, lui expliquer pourquoi nous demandons l’extradition du chah. “

M. Bani Sadr ajoute alors en martelant ses mots : ” En prenant des otages, vous avez affaibli la justesse de notre cause, vous avez contribué à étouffer notre voix aux États-Unis et sur l’ensemble de la planète ! “

Stupéfaits, impressionnés ou révoltés par l’argumentation de l’homme qu’ils considèrent comme étant le théoricien de la révolution islamique, les étudiants accueillent cette attaque frontale par un silence prolongé.

” Que voulez-vous donc ? de-demande l’un d’eux timidement.

” Je propose de poursuivre le combat sur d’autres terrains que le vôtre, s’est exclamé M. Bani Sadr. Je propose que nous cessions de boycotter le peuple américain, l’opinion mondiale, le Conseil de sécurité. Nous comptons aux Nations unies un nombre d’amis potentiels qui sont prêts à nous aider, à ouvrir le dossier du chah, et celui du gouvernement américain. Je propose que notre radio et notre télévision cessent de mentir à notre peuple en lui faisant croire que nous sommes seuls au monde. J’ai démissionné de mon poste de ministre des affaires étrangères parce que cette propagande a réussi à me paralyser. “

L’Assemblée applaudit. Les étudiants se bousculent pour venir serrer la main de M. Bani Sadr, qui se fraie difficilement un passage vers la porte de l’ambassade devant laquelle sont massés plusieurs milliers de manifestants. Le ministre se hisse sur le mur qui surplombe l’avenue Taleghani, noire de monde. Il haranguera pendant plus d’une heure une foule qui ne cesse de l’acclamer. Et tandis qu’il se dirige vers sa voiture les manifestants scandent le slogan original : ” Bani Sadr raissé jouphouri mast ” (Bani Sadr est notre président de la République).

La course à la présidence est ouverte. Reste à savoir ce que pense l’imam Khomeiny des audaces et des ambitions de son ” fils spirituel “.

 

ضمیه: یادآوریهای مهم در باره وسیله کردن گروگانها به مناسبت انتشار این عکس

در (18 دیماه 1397) زیر این عکس به طعنه نوشته شده‌است: «این آقا مدعی بوده و هست که با گروگانگیری همیشه مخالف بوده».

اما دروغ‌ساز و دروغگو، نمی‌داند که دروغ بدون تناقض را نمی‌توان ساخت و این عکس فرصتی می‌شود برای خاطر نشان کردن خیانتی که به ایران شد:

1. حضور در آن محل دلیل موافقت با گروگان‌گیری نیست. چنانکه بهنگام دیدار بنی‌صدر با «دانشجویان پیرو خط امام» در محل سفارت، در 14 آذر 1358 (5 دسامبر 1979)، اریک رولو، فرستاده روزنامه لوموند حضور داشته و گزارش سخنان بنی‌صدر خطاب به آنان را انتشار داده‌است (ترجمه آن در بالا آمده است). بدین‌سان، پیش از انتخابات ریاست جمهوری، بنی‌صدر، در سفارت امریکا حضور یافته و مخالفت صریح خود با گروگان‌گیری را اظهار کرده‌است.

2. این عکس سخنرانی بنی‌صدر برای بار دوم را نشان می‌دهد و بعد از انتخابات ریاست جمهوری است. پشت سر رئیس جمهوری منتخب، حسن حبیبی ایستاده است که نامزد ریاست جمهوری بود و بیش از 4 درصد و اندی رأی نیاورد. انتخابات ریاست جمهوری در 5 بهمن 1358 انجام شد. و گروگانگیری در 13 آبان 1358 بعمل آمده بود. اما چرا رئیس جمهوری منتخب پذیرفت در آن محل حاضر شود و با مردم سخن بگوید؟ پاسخ به روایت آنچه در همان تاریخ انتشار نیز پیدا کرده‌است، این‌است:

3. در 16 آذر 58، روز دانشجو، دو روز بعد از سخنانش خطاب به «دانشجویان پیرو خط امام»، در مصاحبه با خبرنگاران خارجی، بنی‌صدر گفته‌است: «بحران‌های سیاسی، باید قبل از انتخابات ریاست جمهوری و مجلس حل شوند. در ملاقاتی که با دانشجویان در سفارت اشغالی داشتم، برای آنها توضیح دادم که با گروگان‌گیری و استفاده از زور مخالفم» (انقلاب اسلامی 17 آذر 59). در حقیقت،

4. بر سر مسئله گروگانها، این‌بار، به درخواست ایران، قرار بر تشکیل جلسه شد. حبیبی، سخنگوی شورای انقلاب به خبرنگاران گفت: در صورت تشکیل جلسه شورای امنیت، بنی‌صدر، سرپرست وزارت خارجه ایران در آن شرکت خواهد کرد. اما نماینده امریکا در شورای امنیت گفت: وزیر خارجه ایران نخواهد آمد. از کجا می‌دانست و چه کس یا کسانی نقش عامل امریکا را بازی می‌کردند که مانع از سفر سرپرست وزارت خارجه به نیویورک شوند؟ این پرسش، هنوز منتظر پاسخ است. روزی که بنی‌صدر آماده رفتن می‌شد، خمینی اعلام کرد هیچ‌کس از ناحیه ایران در جلسه شورای امنیت شرکت نخواهد کرد. بنی‌صدر استعفاء داد و در سرمقاله، 10 آذر 1358، علت استعفای خود را تشریح کرد. خوب است خواننده امروز بداند که فرستاده‌های بنی‌صدر به سازمان ملل، با دبیر کل آن سازمان که واسطه بود با طرف امریکایی، بر سر شرائط حل مشکل گروگانها گفتگو کرده بودند. دبیر کل پیشنهادی شامل سه شرط به ایران داد و بنی‌صدر، با موافقت شورای انقلاب، چهار شرط پیشنهاد کرد. از جمله مقرر شد که مسئله شاه و استبداد پرفساد و دست نشاندگیش نیز موضوع رسیدگی شورای امنیت بشود. بدین‌سان، آن فرصت بی‌مانند برای حل مشکل بسود ایران را به دست خمینی سوزاندند.

پس از آن، قرار براین شد که مسئله گروگانها را شورای انقلاب پیش از انتخابات حل کند. به دنبال انتشار سخنان بنی‌صدر خطاب به «دانشجویان»، آنها اعلان کردند قصد محاکمه گروگانها در میان نیست. اما دست‌هایی در کار بودند که مانع از حل مشکل پیش از انتخابات ریاست جمهوری شدند. این دست و آن دست کردند تا اینکه در 27 آذر، تصمیم شورای انقلاب اعلان شد: «تصمیم فعلی شورای انقلاب در مورد گروگانها، فقط تشکیل هیأت منصفه بین‌المللی است». قرار بر این شد که یک هیأت قضائی از سوی سازمان ملل به ایران بیاید و در باره سلطه امریکا بر ایران از کودتای 28 مرداد 32 تا انقلاب تحقیق کند و هم‌زمان گروگانها در اختیار شورای انقلاب قرار داده شوند.

4. در 4 دی‌ماه، بنی‌صدر، در سرمقاله انقلاب اسلامی، با حربه کردن «اسناد سفارت امریکا» برضد مدنی – که نامزد ریاست جمهوری بود – و امیر انتظام اعتراض کرد.

5. در 18 بهمن، بنی‌صدر «افشاگری دانشجویان پیرو خط امام» برضد میناچی را محکوم کرد. و در 20 بهمن 58 گفت: عمل «دانشجویان» با 10 اصل قانون اساسی مخالفت دارد.

6. در 4 اسفند کمیسیون تحقیق بین‌المللی به ایران آمد. خمینی توافق‌ها را بر هم زد وقتی گفت: هیأت قضائی پیش از ترک ایران باید گزارش خود را بدهد. آیا او نمی‌دانست قاضی باید بی‌طرف باشد و گزارش دستوری فاقد ارزش است؟ اگر هم نمی‌دانست به او توضیح داده شد. اما دنبال بهانه بود برای جلوگیری از حل مشکل گروگانها.

7. در 19 اسفند 58، «دانشجویان پیرو خط امام» اعلام کردند: «تا اطلاع ثانوی، گروگانها را به شورای انقلاب تحویل نمی‌دهیم». بدین‌قرار، بنابر تحویل گروگانها به شورای انقلاب بود و بنابر این بود که «دانشجویان» نقش دولت در دولت را رها کنند – در واقع، دولت در دولتی شده بودند که مرتب دولت را در برابر عمل انجام شده قرار می‌دادند – بنابر این، قرار بود که، رئیس جمهوری منتخب و حبیبی، سخنگوی شورای انقلاب، دعوت دانشجویان سفارت امریکا به سخنرانی را خطاب به مردم پذیرفتند. و این دومین سخرانی بود.

8. پس از آن‌که «دانشجویان»، به پشت گرمی خمینی، زیر قرار زدند و گفتند گروگانها را تحویل شورای انقلاب نمی‌دهند، بنی‌صدر در سرمقاله روزنامه انقلاب اسلامی (19 اسفند 58) زیر عنوان «سرگرمی‌ها و واقعیت‌ها» نوشت: «مبارزه با امریکا در نگاهداشتن گروگانها خلاصه می‌شود؟ کدام عقلی می‌پذیرد که ما تمام کوششها را متوقف کنیم و یا کاری کنیم که متوقف شوند و کشور را از پا در آوریم و همه توجه‌ها را جلب این شبه مسئله و مشکل تراشی کنیم؟ … مبارزه با امریکا است یا بحث بر سر تصدی زندانبانی گروگانها؟ کوشش برای استقرار حاکمیت دولت در همه نقاط کشور و استحکام مبانی جمهوری اسلامی مبارزه با امریکا است و یا جنگ اعصاب به راه انداختن بر سر تحویل دادن و یا تحویل ندادن گروگانها به شورای انقلاب؟»

بدیهی است این 8 مورد تمامی موارد نیستند. برایرانیان است که به سراغ کتابها در باره اکتبر سورپرایز که معامله پنهانی بر سر گروگانها با گروه ریگان-بوش بود و کتاب خیانت به امید بروند تا دریابند چسان گروگانگیری در امریکا طراحی و در ایران اجرا شد و بنی‌صد هم در آغاز کار هشدار داد: با گروگانگیری ایران به گروگان امریکا درآمد.

این امر که ارگانهای تبلیغاتی رﮊیم با گذشت 39 سال، برای توجیه خیانتی که گروگان‌گیری بود، به انتشار عکس متوسل می‌شوند، هم گویای نگرانی رﮊیمییها از 40 سال خیانت و جنایت و فساد است و هم بیانگر وحشت آنها از بدیل ایستاده بر استقلال و آزادی و دیگر اصول راهنمای انقلاب ایران است.


بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب

پیمایش به بالا