تحقیقی در باره زندانهای ایران:زندانهای رﮊیم ولایت مطلقه فقیه، شکنجه گاهها و قتلگاه مبارزان و جوانان – بخش نخست
❋ زندانهای رﮊیم ولایت مطلقه فقیه که دﮊخیمان خمینی و خامنهای دانشگاهش میخوانند:
يكي از مراكز سركوب، دستگيري، شكنجه، اعدام، قتل، خودكشي، ناقصالعضو كردن، تجاوز و… مبارزان و زندانيان منتقد حاكميت ولايت فقيه كه بعد از استقرار استبداد فقیه، هماره كمك كار نيروهاي نظامي، امنيتي و اطلاعاتي بودهاست، بازداشتگاه ها و زندانها يا به قول خميني دانشگاهها ميباشد.
اين دانشگاهها توسط خشن ترين و مخوفترين نيروهاي رﮊیم ولایت فقیه اداره میشوند. اینان که بندگان زور هستند و طرزفکرشان حذف مخالف را واجب میداند، با زندانيان هرچه بخواهند میکنند. براي شكستن مقاومت زندانيان از هیچ سبعیتی رویگردان نیستند.
در اين زندانها، نيروهاي «متعهد، مكتبي و انقلابي» از كليه وسايل، از جمله «تعزيرات حكومتي»، (شلاقهاي مختلف «مورد تاييد حضرت امام خميني»، به قول سيد هادي خامنهاي)، تا تجاوز به دختران و زنان و از آن، تا خواباندن در زندانهاي قبري شكل، اعدام هاي مصنوعي، جوجه كردن (اويزان كردن)، و… استفاده میکنند. دینشان، النصر بالرعب، «فرموده امام خامنهای» است. مأموریتشان شکستن مقاومت زندانيان بهر قیمت، از جمله کشتن زیر شکنجه یا «خودکشان» است.
بجا است بدانیم هستند جوانان مقاومی که حقارت بازجويان و شكنجه گران را، به یمن استقامت در برابر شکنجه، بیادشان میآوردند. آنها موفق نمیشوند از این گونه جوانان دلیر، حتی نامشان را از زبانشان بشنوند. بسیار پیش آمدهاست که قضات شر حكم اعدام كساني را صادر کنند که ندانستهاند کیستند و جرمشان چيست.
از آن زمان تا كنون زندانهاي كشور به همان روال ابتداي انقلاب به كار خود ادامه مي دهند و هر فردي كه در راس آنها قرار مي گيرد به خوبي ميداند با زندانيان چه بايد بكند. او باید آنقدر هزينه زنداني شدن را بالا ببرد تا هم زندانيان و هم خانواده آنها سعي كنند تا اقدام به انجام كاري نكنند كه سر و كارشان با زندان و قوه قضاييه بيفتد. در اينجا بار ديگر به نامه آیةالله منتظري در سال 67 اشاره ميشود كه وضعيت زندان و زندانيها را براي خميني شرح ميدهد، مینویسد:
«حدود هشت سال است با خشونت و اعدام زياد و بازداشت زياد و مصادرههای بيجا حكومت كرديم و به جائي نرسيديم. آيا ميدانيد در زندانهاي جمهوري اسلامي به نام اسلام جناياتي شده كه هرگز نظير آن در رژيم منحوس شاه نشده است؟ آيا میدانید عده زيادي زير شكنجه بازجوها مردند؟ آيا میدانید در زندان مشهد در اثر نبودن پزشك و نرسيدن به زندانيهاي دختر جوان، بعدا ناچار شدند حدودبيست و پنج نفر دختر را با اخراج تخمدان و يا رحم ناقص كنند؟ آيا میدانید در زندان شيراز دختري روزه دار را با جرمي مختصر بلافاصله پس از افطار اعدام كردند؟ آيا میدانید در بعضي زندانهاي جمهوري اسلامي دختران جوان را به زور تصرف كردند؟ آيا میدانید هنگام بازجوئي دختران استعمال الفاظ ركيك ناموسي رائج است؟ آيا میدانید چه بسيارند زندانياني كه در اثر شكنجه هاي بي رويه كور يا كر يا فلج يا مبتلا به دردهاي مزمن شده اند و كسي به داد آنان نمي رسد؟ آيا میدانید دربعضي از زندانها حتي از نور روز هم براي زنداني دريغ داشتند اين هم نه يك روز و دو روز بلكه ماهها؟ آيا میدانید برخورد با زنداني حتي پس از محكوميت فقط با فحش و كتك بوده؟ و…»
اين اعمال تا كنون نيز ادامه يافته است به گونه اي كه در جريانات سال 88 حتي انجام شكنجه را برخي از نمايندگان مطرح كرده بودند:
● در اين مورد به خبر پارلمان نيوز توجه فرماييد كه مينويسد:
«یک عضو کمیته ویژه مجلس فاش کرد: تجاوز با باتوم و شیشه نوشابه به برخی از بازداشتشدگان محرز شد» (پارلماننیوز، ۴ شهریور ۱۳۸۸)
● همچنين نامه حجت الاسلام كروبي به هاشمي رفسنجاني در مورد تجاوز به دختران و پسران، در مورد شكنجه و قتل نيز گزارش هاي زندان كهريزك به صورت علني مطرح شده است. در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۸۸، مهدی کروبی در نامهای جنجال برانگیز به هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان، از وی خواست تا به موضوع «تجاوز به دختران و پسران» بازداشتی پس از انتخابات ریاست جمهوری رسیدگی کند. وی نوشته بود:
«عدهای از افراد بازداشت شده مطرح نمودهاند که برخی افراد با دختران بازداشتی با شدتی تجاوز نمودهاند که منجر به ایجاد جراحات و پارگی در سیستم تناسلی آنان گردیدهاست. از سوی دیگر افرادی به پسرهای جوان زندانی با حالتی وحشیانه تجاوز کردهاند به طوری که برخی دچار افسردگی و مشکلات جدی روحی و جسمی گردیدهاند و در کنج خانههای خود خزیدهاند».
●مجید انصاری، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هم از موارد متعدد تجاوز جنسی به بازداشتشدگان خبر داد و آن را قطعی و اثباتشده دانست( همين حجت الاسلام اولين رييس سازمان زندانها در سال 65 بود)
نوشته آیةالله منتظري بيانگر عمق جنايت در زندانها ميباشد و جالب اينكه در ميان اسامي رؤساي سازمان زندانها نام مجيد انصاري عضو با سابقه دفتر خميني ديده ميشود كه اين روزها دم از اصلاح طلبي و آزادگي سر میزند. این ایام، او منتقد استفاده از شنودها شده است.
بعد از انقلاب،ابتدا به موجب لایحهی قانونی واگذاری امور زندانها به وزارت دادگستری، اداره کلامور مربوط به زندانها و مؤسسات وابسته به آن در سراسر کشور به اين وزارتخانه واگذار گشت و به عنوان اداره کل زندانها، جزو سازمان دادگستری کشور قرار گرفت. به موجب همین مصوبه، مقرر شد زندانها به صورت شورایی اداره شود.
به این ترتیب که شورایی مرکب از سه نفر از کارکنان موظف دولت که توسط شورای عالی قضایی انتخاب میشدند، زیر نظر دادستان کل کشور، مدیریت ادارهزندانها را بر عهده داشتند. بنا بر ماده یک مصوبه، طبق این لایحه و آییننامهی اجرایی آن، زندانهای کشور به لحاظ تشکیلاتی، اداری و بودجه در ردیف سایر ادارات قوه قضايیه درآمدند.
سالهاي بعد،در تاريخ بهمن ۱۳۶۴، قانون تبدیل شورای سرپرستی زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی کشور به «سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی به تصويب رسيد كه طبق مادهیک این قانون شورای سرپرستی زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی که در سال ۱۳۵۸ تشکیل شده بود، به «سازمان زندانها و اقدامات تأمینی و تربیتی تغيير يافت و این سازمان زیر نظر شورای عالی قضایی قرار گرفت.
بر اساس آيين نامه، رئیس این سازمان به پیشنهاد دادستان کل کشور و با تصویب شورای عالی قضایی به مدت دو سال انتخاب میشد. عزل وی نیز در صلاحیت شورای عالی قضایی قرار گرفت. طبق این مصوبه، از نظر حقوقی جایگاه اداره زندانها به سازمان ارتقا یافت و بودجه و اعتبارات آن همانند دیگر سازمانها در ردیف مستقل در بودجه کشور پیشبینی شد.
با جایگزینی ریاست قوهقضائیه به جای شورای عالی قضایی در بازنگری قانون اساسی به سال ۱۳۶۸، مدیریت عالی زندانها بر عهدهریاست قوه قضائیه قرار گرفت و ایشان عزل و نصب رئیس سازمان زندانها را بر عهده دارد.
● ماده۲ قانون ۱۳۶۴ وظایف سازمان زندانها را به شرح زیر احصا کرده است:
1. ادارهکلیهامور مربوط به زندانها، بازداشتگاهها و مراکز اقدامات تأمینی و تربیتی کشور و کلیه مؤسسات صنعتی و خدماتی وابسته به آنها.
* اين در حالي است كه نهادهاي به اصطلاح انقلابي مانند سپاه پاسداران، نيروي انتظامي ، بسيج، وزارت اطلاعات و… هر كدام براي خود زندانهاي مخصوصي داشتهاند و دارند كه نه اداره زندانها و نه سازمان زندانها هيچ دخالتي در اداره آنها نداشتهاندو اينك نيز ندارند
2. ایجاد امکانات و تسهیلات لازم در زمینهاصلاح و ارشاد و آموزش زندانیان و اشتغال و حرفهآموزی آنها
3. کمک به رفع مشکلات مادی و معنوی خانواده زندانیان
4. جذب کمکهای مردمی و مؤسسات خیریه
5. برنامهریزی جهت اشتغال زندانیان داوطلب کار با استفاده از امکانات سازمان و…
6. تهیهآمار و اطلاعات لازم به منظور استفاده در مطالعات مربوط به جرم شناسی و…
7. تهیهفهرست اسامی زندانیان محکوم واجد شرایط عفو یا تخفیف مجازات و…
8. برنامهریزی برای مراقبت بعد از خروج با همکاری دستگاههای ذیربط
* بند 8 اين قوانين از همه خنده دارتر است زيرا اين سازمان برنامهاي براي حفظ جان زندانيان و سلامت آنها در درون زندان ندارد، آن وقت در پي حل مشكل آنها در خارج از زندان است .
❋وضعيت زندانها تا قبل از سازمان زندانها:
زندانها و بازداشتگاه ها،تا قبل از تشكيل سازمان زندانها، در ايران تابع نظام ولايت فقيه،هر نهاد، ارگان، بنياد، سازمان و شخص و…براي خود زنداني جداگانه داشت و هر آنچه را ميخواست، در آن زندان، بر سر كساني كه به هر دليل بازداشت ميشد، ميآورد.
اقاي بنيصدر در عاشوراي سال 59 در ميدان آزادي به وجود اين زندانها اشاره ميكند و حال بعد از حدود 40 سال باز هم همان زندانها با نامهاي ديگر را ميتوان در سراسر كشور مشاهده نمود. زيرا اين نظام نيازمند دراختيار داشتن زندانهاي فراوان و متفاوت براي سركوب مردم ميباشد و نمي خواهد مردم از جنايات آنها آگاه شوند.
● بنيصدر در سال 59 با اعتراض به وجود زندانها تلاش كرد مانع از تبدیل زندان به شکنجه گاه و قتلگاه شود. اما آن زمان همين اصلاح طلبان و اعتداليون به مخالفت با او برخواستند و الان مشاهده ميشود كه او چگونه پيش بيني آينده سیاه ايران را كرده بود. اكنون ديده ميشود، در زندانهاي مختلف در ايران چه بلايي بر سر مردم و جوانان معترض ميآورند. وقتی هم زیر شکنجه میکشند، مدعی میشوند که خودكشي کرد. در بسياري مواقع اصلا صدايش را هم در نميآورند. جالب اينكه تنها 40 نفر از نمايندگان مجلس در نامهاي خواستار بازديد از زندان و مطلع شدن از وضعيت زندانيها شدهاند در حاليكه 170 نفر از همين نمايندگان خواهان فيلتر شدن تلگرام گشتهاند.
● بنيصدر در عاشوراي 59 گفت:«در قانون اساسی مگر شکنجه حرام نشده؟ ممنوع نشده؟ در کجای دنیا، در کدام دین و در کدام کشور و حکومت اسلامی 6 نوع زندان وجود دارد؟ چرا اینها تعطیل نمیشود؟
ما الان شش نوع زندان داریم. زندانهای آقای خلخالی، زندان دادگاه انقلاب، زندان شهربانی، زندان دادگستری، زندان کمیتهها ، زندان سپاه پاسداران. دهها و صدها نفر بیجهت گرفتار شدهاند . با این 6 نوع زندان ما چیزی بدتر از گذشتهایم.
چرا باید هر کس و هر نهادی یک زندان داشته باشد؟ اینها باید تعطیل شوند. جو اسلام جو اعتماد است این همه دستگاههای ترسناک مخوف درست نکنید. چرا هیئتی تشکیل نمیشود که به کار زندانهای گوناگون برسد؟ چرا در رژیم اسلامی، انسان و جان او این همه بیمنزلت شدهاست که بتوان مثل آب خوردن محکوم کرد و بدون اینکه کسی بفهمد کار او را تمام کرد؟
چطور میشود که اشخاص را میگیرند و به زندان میبرند و ماهها جزو فراموششدگان میگردند؟ بس کنید این کارها را. دستگاه قضایی نباید ابزار قدرت شود. اگر این طور شد این همان است که حسین به خاطرش قیام کرد و شهید شد».
بنيصدر همان زمان به جنايات سپاه پاسداران اشاره كرد. همان نهادي كه هم اينك به دليل سكوت و حمايت اصلاح طلبان و اعتداليون به كار خود به شديدترين وجه ادامه ميدهد و نه تنها زندانهايش را تعطيل نكرد بلكه در حال حاضر دهها زندان بدون نظارت سازمان زندانها در اختيار دارد و جنايات بيشماري را مرتكب ميشود.
● در سال 59، بنيصدر در رابطه با شكنجه زندانيان توسط سپاه و كشته شدن مردم به دست بازجويان آن نهاد گفت :
«وقتی فهرست شکایات واصله از سپاه را طی دو ماه برای آقای موسوی اردبیلی فرستادم کمترین عملی از سوی دستگاه قضایی که باید عدل اسلامی را برقرار سازد مشاهده نشد. آنچه از این فهرست به یادم مانده ، 250 مورد شکنجه ، 31 مورد قتل و بسیاری موارد توقیف و مصادره بود، با آقای خمینی هم در این باره صحبت کردم. اما هیچ جوابی نداد».
باید خاطر نشان کرد که هم اينك، در زندان اوين، كه سابقاً خانه سید ضیاءالدین طباطبایی بود و اينك زندان معروف ايران گشته، برخی از بندهای آن، زیر نظر قوه قضائیه(سازمان زندانها و…)، نبوده و توسط سایر نهادها اداره میشود.(گويا هنوز ابتداي انقلاب است و صداي بنيصدر به گوش ميرسد كه چرا اين همه زندانهاي مختلف در ايران وجود دارد). برای مثال،
● بندهای 209 و 240وابسته و تحت نظر واواک ميباشند. در اين بازداشتگاهها، بازجويان واواک هر بلايي را بر سر زنداني ميآورند و سازمان زندانها حق دخالت در کار آنها را ندارد.
● بند 2-الف يكي از بندهاي غير مخفي سازمان اطلاعات سپاه پاسداران ميباشد. بازجويان سازمان اطلاعات سپاه انچنان با زندانيان برخورد مي كنند كه گويي اگر نتوانند انها را از انديشه هايشان برگردانند بايد به نوعي به خودكشي وادار كنند يا زمينه ايجاد و بروز بيماريهاي لاعلاج را فراهم آورده و يا به انحاء مختلف به قتل برسانند.در گزارشي نام بر خي از بازجويان اين بند را آورده اند كه در زير ميآيد:
● حمید نمازی ملقب به حاج حمید بازجوی و شکنجه گر بند ۲ الف زندان اوین و یکی از مجریان اعدامهای محکومین سیاسی در سالهای گذشته
● حمزه شریفی دوست ملقب به حاج شریف بازجوی بند ۲ الف زندان اوین و یکی از متصدیان پرونده سازی علیه اشخاص مورد بازجویی
● علی ناصری راد بازجو بند ۲ الف زندان اوین و یکی از مجریان اعدامهای محکومین سیاسی در سالهای اخیر
● بازجو رحیمی ( نام مستعار) مجری پروژه پرونده سازی علیه اشخاص همراهان عرفان کیهانی و رابط قرارگاه ثارالله در دادگاه انقلاب. بازجو رحیمی دراعدام زندانیان عقیدتی سیاسی نقش عمدهای داشته است.
● محمود رضا قاسمی رحمانی بازجو و شکنجه گر زندان اوین ملقب به حاج رحمان – او بعنوان کارشناس مذهبی بر روند پرونده محکومین عقیدتی اعمال نفوذ مینماید.
● بند 350 بند مخصوص قوه قضاييه در زندان اوين است. اين بند در سالهاي گذشته مورد حمله اراذل و اوباش حزباللهي و زندانبانان قرار گرفت.
● بندهاي 7و 8 مخصوص زندانيان مالي ميباشد و نهاد يا سازمان دستگير كننده مسئوليت بازجويي از زنداني را بر عهده دارد
بند ويژه روحانيون بندي است كه بيشتر زندانيان آن توسط دادگاه ويژه روحانيت محكوم شدهاند .
بندهاي ديگر و مخفي زندان اوين را كسي نميداند .
❋ زندانهای مخفی:
چندي پيش وب سايت كلمه نزديك به حاميان موسوي گزارشي را از کانون حمایت از جان باختگان درباره شیوههای دستگیری و بازجویی زندانیان توسط بازجویان سپاه پاسداران ایران تهيه نمود كه به بخشهايي از آن، اشاره ميشود تا معلوم شود چرا آقاي بنيصدر ميخواست مانع از زندانسازي نهادهاي نظامي و سركوبگر شود:
تعداد زندانهای مخفی سپاه همواره در حال افزایش بوده است. به طوريكه در استان تهران بیش از ١٥ زندان و در هر شهرستان و مرکز استان، تقریباً، بیش از ٣ زندان مخفی دارد.
البته سپاه پاسداران از هر گونه امکاناتی برای ساختن و ازدیاد چنين مکانهایی استفاده ميكند تا بلکه بتواند مخالفین خود را در آن زندانی و شکنجه كرده و تحت بازجویی قرار دهد وحتی به شکل پنهان و مخفیانه مورد تجاوز قرارداده و اعدام کند.
برخي از زندانهاي واواک و سپاه و نيروي انتظامي و بسيج در تهران را شناسائی میکنیم:
● سپاه، اين ارگان نظامي، كه مدعي محافظت از انقلاب ميباشد علاوه بر نظامي گري و ایفای نقش نيروهاي پليس درون شهري با در اختيار داشتن بسيج طرحهای سركوبگرانه خود را به اجرا در ميآورد.
اين ارگان نظامي – امنيتي در طول سالهاي بعد از انقلاب و با توجه به اختلافاتي كه با نهاد رياست جمهوري و مجلس و قوه قضاييه دارد، تلاش کردهاست همچون واواک، سازمان اطلاعاتي خود را به مدرن ترين امكانات تجهيز نمايد تا متكي به واواک و حتي اطلاعات بيت رهبري نباشد. اين نهاد سركوبگر هر زمان که توانسته است، بنا بر دستور رهبري ، قوه مجريه را نيز به چنگ آوردهاست. هر زمان كه امكان نیافتهاست، با استفاده از نيروهايش در مجلس نفوذ كرده و با وجود داشتن نيروهاي اصلي در قوه قضاييه كنترل كشور را در اختیار گرفتهاست.
نبايد اين نكته را فراموش كرد برخي از فرماندهان اين نيرو، حتي به بيت رهبري هم اعتماد نداشته و سعي ميكنند آنچه را كه به سود خود و آينده سپاه است، به چنگ آورند. فرقي هم نميكند با چه كسي و كدام جانشين ولايت فقيه .
● زندانها و بازداشتگاههاي وابسته به نيروهاي سپاه، اطلاعات، بسيج و نيروي انتظامي كه تحت نظر سازمان زندانها نيستند، عبارتند از:
بازداشتگاه مرصاد واقع در زیر پل کالج
بازداشتگاه 59 سپاه واقع در پادگان عشرت آباد
بازداشتگاه 64واقع در 30 متری جی(پادگان جی)
بازداشتگاه 36 واقع در چهار راه فاطمی ( متعلق به حفاظت اطلاعات سازمان قضایی نیروهای مسلح)
بازداشتگاه ثارالله واقع در قرارگاه ثار الله سپاه پاسداران
بازداشتگاه عبدالله انصاری واقع در اتوبان همت شرقی
بازداشتگاه مطهری واقع در زیر زمین گذرنامه ناجا
بازداشتگاه فرودگاه واقع در محوطه فرودگاه مهر آباد
بازداشتگاه امام زمان واقع در پشت پارک طالقانی ،پشت ایستگاه مترو میرداماد
بازداشتگاه اطلاعات(واحد پیگیری واواک) چهارراه ولی عصر ، خیابان برادران مظفر(صبا)
بازداشتگاه ارتش واقع در اکثر پادگانهای ارتشی که بوسیله حفاظت اطلاعات ارتش و سپاه اداره میشود و تمامی آنها خارج از حیطهِ نظارتی سازمان زندانها میباشد.
بازداشتگاه حشمتيه
بازداشتگاه زير زمين وزارت كشور، خيابان فاطمي
سوله يا بازداشتگاه كهريزك
سوله يا بازداشتگاه پاسارگاد
بازداشتگاه نبوت در خيابان سهروردی . اداره آن مشترکا با واواک و سپاه پاسداران است
بازداشتگاه سئول معروف به ابوغريب در خيابان سئول و داخل شهرک مسکوني فاطميه واقع شده و وابسته به نيروي انتظامي است
بازداشتگاه وصال واقع در ابتداي خيابان انقلاب – وصال جنب پمپ بنزين كه حفاظت اطلاعات نيرويانتظامي از انجا به عنوان شكنجه گاه استفاده مي كند.
بازداشتگاه خاص متعلق به سپاه پاسداران که به 66 سپاه معروف است در اتوبان افسريه محدوده بلوار هجرت پشت پادگان علامه طباطبائی قرار دارد و داراي سلولهای انفرادی متعدد و حتي بند عمومی است
بازداشتگاه قمر که در خيابان دبستان محدوده بين رسالت و سيد خندان واقع شده است و نزديک وزارت دفاع و در کوچه پشتي بيمارستان قمر بنيهاشم است و تحت مديريت واواک قرار دارد.
و…
و دهها بازداشتگاه و خانههاي امني كه در اختيار نيروهاي سركوبگر، شكنجه گر و جنايتكار «رهبر» قرار دارد و خارج از نظارت سازمان زندانها ميباشد.
❋در گزارش ياد شده، در باره سرکوبگری سپاه، فهرست شکنجهها آمده است:
«یکی از مواردی که سپاه پاسداران در آن زمينه به جنایات آشکار پرداخته است، مبحث زندان و زندانی است که این مقوله مستقیما فعالین سیاسی، اجتماعی، مدنی ، فرهنگی،دانشجویی و روزنامهنگاران را در جمع قربانیان خود قرار داده است…سپاه پاسداران در واحدهای حفاظت اطلاعات خود ارگانی را مدیریت میکند که اعضای آن همواره بدون نام و نشان و با لباس شخصی در حال فعالیت هستند. این افراد که بیشتر به واحد شناسایی و پیشگیری شهرت دارند، در یک گسترهِ وسیع اجتماعی در حال فعالیت هستند. فعالیت این ارگان از سپاه پاسداران در هیبت مشاغل گوناگون اجتماعی از راننده تاکسی و رفتگر گرفته تا اساتید دانشگاهی و پستهای مدیریتی ادارات و ارگانها شعبه و شاخه دارد…هدف اصلی این واحد علاوه بر حضور همه جانبهی سپاه در میان جامعه، همواره جمع آوری تحرکات اجتماعی و هرگونه اخبار و رویداد در سطح جامعه است که این اخبار به شکل مداوم به مقامات ارشد واحد مربوطه سپاه پاسداران در طول ٢٤ ساعت شبانه روز مخابره میشوند.
در این واحد از سپاه پاسداران یک شاخه کاملا مستقل نیز طراحی شده است که به شکل تخصصی مسوول شناسایی و کنترل افرادی هستند که در جامعه دارای اسم و رسم و جایگاه خاص باشند. این واحد علاوه بر انجام ماموریتهای مخوف خود در داخل کشور و همکاری مستقیم با وزارت اطلاعات در دستگیری و شکنجه و از بین بردن مخالفین حکومت، در کشورهای همسایه مانند سوریه، عراق، لبنان و فلسطین نیز دارای شعبه و یگان مرتبط بوده و در آنجا نیز به همین شکل در حال فعالیت میباشد. درکل انهدام و منفعل ساختن هرگونه حرکت که به تشخیص سپاه پاسداران خطرناک برای منافع سپاه پاسداران باشد، وارد انجام عملیات شده و این افراد و اشخاص و گروههارا به شکل مخفیانه در داخل و خارج از کشور دستگیر و منهدم میسازد.
روزنامهنگاران، دانشجویان، پزشکان، اساتید دانشگاه، وکلا، فعالین مدنی و اجتماعی جزو افراد صدرنشین لیست کنترلهای این واحد از سپاه پاسداران هستند که در صورت مشاهده هرگونه تحرک، فعالیت و موارد مشکوک که به ذائقه سپاه پاسداران خوش نیاید، مراتب بعدی جهت دستگیری این افراد به فرماندهی حوزه حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران منتقل میگردد.
…دستگيري افراد مورد نظر به تشخیص واحد حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران به هیچ عنوان نیازمند حکم قضایی و اجازه از ارگانهای ناظر بر صدور حکم بازداشت نبوده و دستگیریها کاملا خودسرانه و به تشخیص سپاه انجام میشوند.
افراد دستگیر شده تحت شرایط فوق همواره به مکانهایی انتقال داده میشوند که جزو زندانهای رسمی و آشکار تحت نظارت قوه قضائیه و سازمان زندانهای کشور نمیباشند و معمولا در اختفای کامل ساخته و یا در نظر گرفته شدهاند…تعدادی از این مکانها در داخل پادگانهای آموزشی سپاه، پایگاههای فرماندهی و اماکنی که کاملا محیطهای حفاظت شده و تحت نظر و حراست هستند قرار دارند. تعدادی دیگر از این مکانها که زندانهای مخفیانه سپاه پاسداران هستند، معمولا خارج از محیطهای نظامی و در مکانهایی هستند که فقط مسؤلین رده بالای سپاه و واحد حفاظت اطلاعات از آنها مطلع میباشند. این مکانها به شکل منازل خارج از شهر، زیر زمینهای ادارات و نهادهای وابسته به سپاه پاسداران، بخشی از شرکتها و آپارتمانهایی که مخفیانه توسط سپاه پاسداران کنترل و نگهداری میشوند میباشد.
ساختمانهایی با گنجایش متفاوت و دارای نوع ساختمان سازی متفاوت، کاملا عایق بندی شده و دارای چندین راه برای عبور و مرور به داخل با اتومبیل که در داخل آنها، مخالفین حکومت اسلامی و سپاه پاسداران تحت بازجویی، شکنجه، اعتراف و حتی اعدامهای نهانی قرار میگیرند.
سپاه پاسداران یک بخش ویژه از این نوع زندانها را نیز مدیریت میکند که مختص به افراد و اعضای سپاه پاسداران میباشد. اعضایی که بنا به هر دلیلی از سیاستهای سپاه پاسداران تخطی نمایند و یا بر خلاف نوع سیاست سپاه پاسداران دست به اعتراض و یا هرگونه حرکتی نمایند که سپاه به واسطه آن احساس خطر نماید، به این بخش از زندان که بخش نظامی اعضای سپاه میباشد منتقل خواهند شد. اغلب این افراد که از اعضای کادر سپاه پاسداران بودهاند در صورتي که سپاه پاسداران حضور و وجود آنها را خطرناک و یا مایه دردسر بداند، معمولا بعد از آزادی از زندان و بازداشت دچار عارضههای قلبی، مرگ و میر ناشی از حمله و سکته قلبی یا مغزی میشوند و در ظاهر با مرگ طبیعی فوت مینمایند اما در واقع این بخشی از شیوه عملکرد سپاه برای ازبین بردن مخالفین خود است.
*آيا اين بخش از سپاه پاسداران ميتواند در مرگ چند سردار زير كه در عرض 5 ماه به علت سكته مغزي و قلبي فوت كرده اند(سالهاي 90 و 91 بعد از سركوب هاي كودتاي انتخاباتي)، دخيل باشند گفتني است سه سردار اول از دوستان و ياران و همسنگران سردار احمد غلامپور بوده اند كه بعد از جنگ به هيچ مقامي كه زير دستي هاي او دست يافته اند،نرسيد:
● سردار سرتيپ سوداگر در دوران جنگ ايران و عراق مسوول اطلاعات قرارگاه کربلا يعنی مهمترين قرارگاه رزمی ايران در سالهای اول جنگ و قبل از تشکيل قرارگاه جنگی خاتم الانبياء وهمچنين فرمانده سه لشکر رزمی ۲۷ محمد رسول الله تهران، ۸ نجف اصفهان و ۲۵ کربلای مازندران بوده كه آخرين سمت او موسس و رييسپژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس بود.
● سردار سرتيپ احمد سياف زاده،قبلا همکار سرتيپ سوداگر و از مسوولان طرح و عمليات قرارگاه مرکزی کربلا و معاون احمد غلامپور فرمانده وقت اين قرارگاه بوده است.
● سردار سرتيپ محمد مهدی قاصدی در دوران جنگ مسوول ترابری سنگين قرارگاه کربلا بوده و آخرين مسوليتش مدير عامل شرکت جهاد نصر بوده است.
او در عمليات خيبر در سال ۱۳۶۲ در جزاير مجنون، از مسولان حمل و نصب قطعات عظيم پل خيبر بود که در نيزارها و هورهای منطقه مجنون عراق در شرق رودخانهدجله نصب شد. در عمليات والفجر- ۸ يا همان عمليات تصرف فاو در سال ۱۳۶۴ هم مسوول حمل و نقل پل بزرگ بعثت برای عبور دادن هزاران نفر از نيروهای ايرانی تک کنندهبه فاو و نيز عبور دادن هزاران تن تدارکات و مهمات برای اين نيروها بوده است.
● سردار سرتيپ وفا غفاريان که مدتی معاون وزير دفاع و رييس هيات مديره مخابرات متعلق به سپاه بوده است. وفا غفاريان در زمان جنگ از مسئولان مخابراتی و الکترونيکی سپاه بود و بعد از جنگ هم شش سال مدير عامل شرکت صنايع مخابرات ايران (صما) و چند سال هم مدير عامل صا ايران بوده است. وی در سال ۷۹ مدير عامل سازمان صنايعدفاع شد و همزمان استاد دانشگاه صنعتی مالک اشتر يعنی مهمترين دانشگاه دفاعی- صنعتی ايران بوده است.
● سردار مهندس منصور ترکان برادر اکبر ترکان وزير دفاع در دولت اکبر هاشمی رفسنجانی. او از فرماندهان سابق سپاه بوده که آخرين سمتش مديرعامل شرکت يادمان سازه، سازنده برج ميلاد تهران بود.
● سردار سرتيپ احمد منصوری، معاون سابق نماينده ولی فقيه در سپاه پاسداران
● سردار سرتيپ عباس مهری، جانشين دانشکده فرهنگی دانشگاه نظامی امام حسين سپاه پاسداران
علاوه بر این نوع زندان و بازداشتگاههای مخفی، سپاه پاسداران در زندانهای مرکزی و تحت نظارت اداره کل زندانهای کشور که تحت نظر مستقیم قوه قضائیه میباشد، نیز، دارای بندهای مختص به خود میباشد که تعدادی از زندانیان سیاسی که حکومت جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران آنان را امنیتی مینامند، در آنها نگهداری و تحت مهار دارند. این بندها نیز کاملا توسط سپاه پاسداران کنترل میشوند و ریاست زندانها و مامورین زندان فاقد قدرت اجرایی و یا دخالت در پرونده و امورات این دسته از زندانیان بند مخصوص سپاه هستند (بند 2- الف زندان اوين از اين دسته زندانها است).
بخش دیگری از زندانهای مخفی سپاه پاسداران در ساختمانهای پلیس و نیروی انتظامی قرارگرفته است. در کنار شعبههای مختلف اداره اگاهی و بازداشتگاههای معمول ومشخص نیروی انتظامی نیز ساختمان و یا مکانهایی تحت فرماندهی و کنترل سپاه میباشند که تعدادی از زندانیان و قربانیان خود را در آنجا نگهداری و تحت بازجویی و شکنجه قرار میدهند. در این زندانها یک سلسله کادر تخصصی مشغول به کار هستند که شامل گارد حفاظتی، بازجوها، شکنجه گران و پزشکان و کادر بهداری هستند. این کادر تخصصی و آموزش یافته دارای امکانات و ادوات کاملا حرفهای بوده که اکثرا از کشور چین و یا دیگر کشورهای همکار و همیار ایران و سپاه پاسداران تهیه و تامین میشوند:
– داروهای تشنج دهنده
– آمپولهای منتقل کننده بیماریهای ناشناخته
– داروهای محرک روان و اعصاب که شخص را در مسیر کارهای خطرناک همچون خودکشی قرار میدهد
– بروز حمله و سکتههای قلبی و مغزی در افراد به وسیله یک سری دیگر از داروها و آمپولهای مخصوص شکنجه نیز تنها تعداد بسیار کمی از ابزار آلات مورد استفاده در این زندانهای مخفیانه هستند.
در این زندانها، زندانی مورد آزار و آسیبهایی قرار میگیرد که کاملا طاقت فرسا و شکننده است. شکنجههایی همچون؛
● انواع شکنجههای رایج در زندانها:
١- شکنجههای فیزیکی شدید
٢ – شکستن عمدی استخوانهای دست و پا و سر زندانیان..
*در كالبد شكافي شكستگي برخي از انگشتان دست و پاي خانم زهرا كاظمي و ستار بهشتي نشان دهنده همين مسئله ميتواند باشد.
٣ – ضربه زدن به بدن زندانیان با کابلهای ضخیم با دست و پای بسته شده
٤ فشارهای روحی روانی و جلوگیری از استراحت و خواب زندانی
٥ – انجام مانور اعدامهای نمایشی و قلابی بر روی زندانی
٦ – تجاوز جنسی به زندانی
٧ – تجاوز به اعضای خانواده زندانی در مقابل چشم وی
٨ – تهدید به هتک حرمت زندانی در جامعه
٩ – تهیه عکس برهنه از زندانی یا اعضای خانواده وی و تهدید به انتشار آنها
١٠ – وادار نمودن زندانی به اعترافات تلویزیونی و تصویری دروغین
11داغ کردن و سوزاندن بدن زندانی با اتو و سیگار
*علاوه بر شکنجههاي فوق ميتوان انواع دیگر شکنجه را یادآور شد که بازجويان با زندانيان دستگير شده سال 88، بکار میبردند. ا برخي از آنها سابقه در ابتداي انقلاب دارد :
– زدن ،شلاق بر کف پا
– استفاده از شوکر برقی در بازجویی ها
-ضربات متوالی به بیضه تا حد بیهوشی
-ادرار کردن بازجویان روی سر و صورت بازداشت شده
– بی خوابی دادنهای طولانی
– استفاده از انبردست برای نیشگون گرفتن از جاهای مختلف بدنپ
– انداختن در بشکه آب سرددر زمستان،
– ده روز نگه داری در سلولی که ارتفاعش یک متر و بیست سانتی متر است
– فرو کردن سر درکاسه توالت و کشیدن سیفون (عبدالله مومني و احمد باطبي)
– ساعتها نگه داشتن بصورت ایستاده بطوریکه برخي اوقاتمنجر به بيهوشي ميشود.
– خوراندن قرصهای روانگردان(هنگامه شهيدي و سعيد حجاريان ومحمد علي ابطحي )
● هنگامه شهيدي که خبرنگار و عضو ستاد مهدی کروبی بود پس از مدتها بازداشت در سلول انفرادی توانست با مادر خود دیدار کند و بخشهایی از شکنجههای صورت گرفته را افشا نماید. وی از جمله تأکید کرد که بارها بطور مصنوعی اعدام شدهاست. او همچنین اشاره کردهاست که قرصهایی به وی میدهند که آثار شدیدی بر ذهن وی دارد.
● همسر محمدعلی ابطحی گفت که همسرش پس از دستگیری هجده کیلو وزن کم کرده است و از محمد علی ابطحی نقل کرد که قرصهایی به او میدهند که او را از جار و جنجال و هیاهوی این دنیا فارغ میکند.
– آویزان کردن از کتف یا پا
– کوبیدن سر و صورت به دسته صندلی
– لگد زدن به نقاط حساس بدن همچون بیضه ها
– خواباندن روی شکم و سپس ایستادن دو سه نفری روی کمر زندانی ،
واحد بهداري زندانهای سپاه نیز به نوبه خود گونههایی از شکنجه را در مورد زندانیان اعمال میکند که در نوع خود کاملا ضد انسانی و غیر قابل تصور است:
١- تزریق داروهای تاثیر گذار بر روان زندانی
٢- تخلیه مقادیر زیادی از خون زندانیان برای بانک خون سپاه
٣- تست آزمایشات مختلف دارویی و شیميایی بر روی بدن زندانیان
٤- تزریق مقادیر زیادی مرفین و معتاد کردن زندانیان به مواد مخدر
٥- تجزیه بدن زندانیان کشته شده و قربانی و استفاده از اعضای بدن آنها
٦- خوراندن داروهای محرک اعصاب و مجنون کردن زندانیان پس از آزادی
٧- استفاده از داروهایی که موجب سکته مغزی و یا حمله قلبی زندانی در دراز مدت بشود
منبع:
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
تحقیقی در باره زندانهای ایران: زندانهای رﮊیم ولایت مطلقه فقیه، شکنجه گاهها و قتلگاههای مبارزان و جوانان – بخش دوم
❋ نمونههائی از کشتن و وادارکردن به «خودکشی»:
● «…یکی از این موارد شکنجه، دختری است به نام «شلر» که محمد نوری زاد در وبسایت رسمی خود در موردش مینویسد. دختری که دانشجوی مقطع لیسانس علوم سیاسی بوده و تنها به جرم امضاکردن طوماری اعتراضی به وضعیت دانشگاه دستگیر و به سرنوشتی شوم دچار میشود.
منبع: ((دوماه سه ماه چهارماه. کمی به پنج ماه مانده است که اززندان اوین به پدرزنگ میزنند. که: بیا ودخترت را ببر.پدرسراسیمه به تهران میرود. به زندان اوین. بعد ازکلی معطلی، درِزندان گشوده میشود. بانوانی زیربغل شلر را گرفتهاند. روی پایش بند نیست.
ای خدا، این که شلرنیست. شلر برورویی داشت. چالاک و ورزشکار وکمی حتی تپل بود. این دخترکه چهل پنجاه کیلو بیشتر وزن ندارد. پدر، شلررا تحویل میگیرد. بشرطی که هروقت زنگ زدند وگفتند: بیاورش، بیاوردش. سال گذشته کمی پیش ازاین روزها، « برادران» زنگ میزنند که: شلررا بیاور. داستان تلفن را به شلر میگویند. که آماده شو. سه روز مهلت دادهاند. شلردو روز درخود فرومیشود. بازهمان سکوت و بُهت و زانوان لرزان. درانتهای روز دوم، که فردایش باید حرکت میکردهاند، شلررا میبینند
که خوابیده. این چه وقت خواب است؟ پدربزرگ، ازسالهای دور، یک تفنگ شکاری داشته که درخانهِ آنها نگهداری میشده است. یک حولهِ خیس، پیچیده برسرِلولهِ تفنگ، انگشت برماشه، و: شلیک!»
● پیمان کاوسی ، مهندس برق نیز یکی از قربانیان مورد تجاوز قرارگرفته در زندانهای سپاه پاسداران است. دو مورد ديگر كه خودكشان كردهاند را ميآوريم تا بگوييم كه كشتن يا خودكشي كردن زندانيان براي حاكميت فرقي نميكند در مورد چه كساني باشد، اگر لازم بود «برادران» به آن اقدام ميكنند:
● روح الله حسينيان از قاتلان معروف و اعضاي برجسته جنايت در ايران در مورد خودكشي سعيد امامي در مدرسه فيضيه ميگويد: «ما خودمان یک زمان قاتل بودیم، یک زمانی زندانبان بودیم. تاکنون صدها نفر واجبی خوردند و نمردند. آخه چه طور با یک استکان آن هم که شما میگویید که بلافاصله بردید به بیمارستان و شستشو دادید، این خورد و مرد؟
میگوید نه نمرد، ۴ روز زنده ماند و خوب شد. حتی تماس هم گرفتند با ما که بیایید و ببریدش که یک مرتبه اعلام کردند که ایست قلبی پیدا کرده و بیایید و ببرید که تمام کرد. گفتم آخه جای تحقیق دارد. اولاً من نمیگویم نخورده، شاید، شاید خط بهش دادند همان بازجوهایی که چپ بودند و کسانی که پرونده دستشان است، این کار را بکن، بیا بیرون نجاتت میدیم، چون خودش هم گفت، گفت آنجا داد و بیداد میکرد و میگفت آقا به داد من برسید، پدرم را درآوردند، کشتنم، شکنجهام میکنند. توی بیمارستان داد و فریاد میکرد. شاید واقعا همین خطی به او دادهاند و بعد آوردهاند بیمارستان، آمپول هوا بهش زدند، سکته کرده. تحقیق کنید، بررسی کنید. آخه سعید اسلامی آدمی نبود که خودکشی کند. ما میشناختیم. سعید اسلامی را. به هر حال جواب قانع کنندهاي آقای نیازی واقعا برای این مسأله نداشتند و ندارند. همین هم پیشبینی شده. یکی از عواملی هم که باعث شد بنده به ختم سعید اسلامی بروم همین هست که همان وقتی که این جریان اتفاق افتاد به دوستان گفتم که اینها میگویند سعید اسلامی از جناح راست بود، متهم شماره یک هم بود و همه قتلها هم زیر سر ایشان بود و خودشان کشتنش که قضیه را تمام کنند و سرنخ را قطع بکنند. همین جور هم شد.
● در بيانيهاي كه نشان از درگيري ميان نيروهاي اطلاعاتي در مورد مهدي محمودي يكي از افراد دخيل در دزديدن و خوردن دكل ها نفتي بوده است بخشي از نيروهاي اطلاعات در حمايت از او اينگونه نوشته اند:
«مصطفی احدی معروف به مصی افغانی عضو اطلاعات سپاه و فامیل آقای دکتر سعید که هر پنج شنبه جلسات نهار و شام خانوادگی دارند ( و در خصوص پرونده های مختلف صحبت میکنند ) از شکنجه گران معروف اوین و با همکاری مهدی بادی و در حضور امیر حسین سلطانی و یاسینی در قسمتی از بند دو الف زندان اوین ( معروف به اتاق آخرت ) متهمین را با شیوه های خاص منجمله: نوشتن وصیت نامه ، تماس با خانواده برای خداحافظی ، پرکردن فیلم ویدئویی قبل از اعدام ، خوابیدن در قبر و …. تهدید به مرگ مینمایند. پس از آن از متهمین قبض روح شده هر آنچه که میخواهند و اهداف سیاسی و کثیفشان میطلبد را اخذ کتبی اطلاعات میکنند. این موضوع را مهدی محمودی بارها به مادرش در ملاقاتها گفته وایشان به اطلاع بازپرس دکتر سعید رسانده اما ایشان خود را به نفهمی زده تا جایی که محمودی تهدید کرده اگر به دادم نرسید دست به خود کشی میزنم ».
❋ چند نمونه در سالهاي اخير :
●زهرا بني يعقوب پزشك و نفر ششم كنكور سراسري كه در حين گفتگو با نامزدش در يكي از پارك هاي همدان در تاريخ ۲۰ مهر ۱۳۸۶توسط نیروهای بسیج دستگیر و به بازداشتگاه ستاد امر به معروف و نهی از منکر شهر همدان فرستاده شده بود. پس از ۴۸ ساعت، خانوادهاش که برای آگاهی از وضعیتش به نیروی انتظامی همدان مراجعه کرده بودند با خبر مرگ وی روبرو شدند. به آنها گفتند او خودكشي كردهاست.
شيرين عبادي ميگويد: «من به اتفاق سه وکیل دیگر برای خواندن پرونده به دادسرای همدان رفتیم و از محل بازداشت زهرا دیدن کردیم. مسوولان به ما نشان دادند که زهرا چطور خود را حلق آویزکرده بود. اما آنچه ما دیدیم در واقع صحت ادعای خانواده زهرا مبنی بر اینکه خانم دکتر جوان خودکشی نکرده است را تایید میکند.چرا که زهرا ۱۷۵ سانتی متر قد و ۸۰ کیلو وزن داشته است و اگر این دختر پارچه را به چارچوب در یعنی جایی که به ما نشان دادند نصب کردهباشد، باید بلندی پارچه و چارچوب را هم در نظر بگیریم
که با این اوصاف پای زهرا هنگام خودکشی به زمین میرسیده و وی معلق نمیشده است».
در 19 تیرماه ۸۷ از طرف بازپرس شعبه سوم دادسرای عمومی و انقلاب دادگاه همدان حکمی به دست خانواده بنی یعقوب رسید که براساس آن «مرگ دکتر زهرا بنی یعقوب خودکشی تشخیص و پرونده مختومه اعلام شد». و «برای متهمان این پرونده قرار منع تعقیب صادر شد».
اما غلامرضا موحدیان رئیس این شعبه در ۲۸ بهمن ۱۳۸۸ با صدور حکم نهایی «محمد حسین قره باغی، رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان را به «اتهام جعل در اسناد» و «بازداشت غیرقانونی» و همچنین به اتهام استنکاف از انجام دستور قضایی به دو سال زندان و شش ماه انفصال از خدمات دولتی و حسن مستقیمی دیگر عضو ستاد امر به معروف و نهی از منکر همدان و از نیروهای بسیج همدان که زهرا بنی یعقوب را در پارک دستگیر کرده بود به اتهام «توقیف اشخاص بر خلاف قانون در جرم غیر مشهود»، به یک سال حبسمحکوم کرد.
● ولی الله فیض مهدوی در مهرماه سال ۱۳۸۰ بازداشت شد و در ۱۵ شهریور سال ۱۳۸۵ مقامهای زندان اوین خبر مرگ او را به طور رسمی اعلام کرده و مدعی شدند که « ولیالله فیض مهدوی خود را در سلولش حلقآویز کرد و پس از انتقال به بیمارستان، در آنجا فوت کرد.
سهراب سليماني در حاليكه مهدوي كشته شده بود از او به عنوان «محارب» نامبرد و با این ادعا که «وضعیت مهدوی عادی بوده و هیچ گونه اعتصاب غذایی نبوده است»، گفت: «در حال حاضر وی در بیمارستان شریعتی بستری و تحت نظر است».
در همان زمان، خبرگزاري فارس به نقل از سهراب سليماني نوشت: مدیرکل سازمان زندانهای استان تهران:خودکشی یک عضو فعال منافقین در زندان ناکام ماند. دو روز بعد مدیر روابط عمومی سازمان زندانها از مرگ ولی الله فیض مهدوی خبر داد و برخلاف سازمان زندانها که ادعا کرده بود این زندانی در حمام زندان خودکشی کرده، این بار ادعا کرد که «ولیالله فیض مهدوی خود را در سلولش حلقآویز کرد و پس از انتقال به بیمارستان، در آنجا فوت کرد». (خبرگزاری ایسنا،۱۵ شهریور ۱۳۸۵)
● ابراهیم لطف اللهی فعال دانشجویی در شهر سنندج در ۱۶ دی سال ۱۳۸۶ بازداشت شد و تنها ۹ روز بعد در ۲۵ دی ماه ۱۳۸۶ ماموران امنیتی در تماس با خانواده او ادعا کردند این فعال دانشجویی در بازداشتگاه اطلاعات سنندج خودکشی کرده و جسدش را در گورستان سنندج دفن کرده اند.
● هاشم رمضانی،شهروندي کرد اهل مهاباد، در هفته دوم دی ماه 1387 از سوی ماموران واواک ارومیه بازداشت شد. ماموران پس از بازداشت وی باردیگر به منزلشان مراجعه کرده و کامپیوتر و دیش و رسیور دریافت شبکههای تلویزیونهای ماهوارهای موجود در منزل را با خود بردند. چهار روز بعد، ماموران در تماسی با خانواده هاشم رمضانی اعلام کردند برای تحویل گرفتن جسد او به واواک ارومیه مراجعه کنند. در مراجعه خانواده وی به واواک ارومیه، به آن ها اعلام شد که هاشم رمضانی در جریان بازداشت «خودکشی» کرده است.
❋كشته شدگان زير شكنجه و مرگ با بيماري:
اين اعمال و رفتار در حالي است كه قانون در مورد شكنجه اينگونه مقرر کردهاست:
ماده ۵۷۸ قانون مجازات اسلامی که در مورد شکنجه است مقرر میدارد: «هر یک از مستخدمین و مأمورین قضائی یا غیر قضائی دولتی برای آن که متهمی را مجبور به اقرارکند او را اذیت و آزار بدنی نماید علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه حسب مورد به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم میگردد و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد فقط دستور دهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متهم بواسطه اذیت و آزار فوت کند مباشر مجازات قاتل و آمر مجازات قتل را خواهد داشت».
در زير به برخي از جنايات نظام ولايت مطلقه فقیه در حق زندانيان بيدفاع اشاره ميشود كه برخي زير شكنجه به قتل رسيدهاند و برخي به دليل نرساندن به بيمارستان فوت كرده اند.
● امیر جوادی فر، يكي از بازداشت شدگان سال 88 كه در زندان كهريزك به دليل شكنجه و ضرب و شتم كشته شد
● محمد کامرانی، يكي از بازداشت شدگان سال 88 كه در زندان كهريزك به دليل شكنجه و ضرب و شتم كشته شد . او جوان ۱۸ سالهای بود که در درگیریهای ۱۸ تیر در میدان ولیعصر دستگیر شد از جمله قربانیان بازداشتگاههای ایران است. وی که به گفته خانواده اش تنها در حال عبور از میدان بودهاست، توسط نیروهای امنیتی دستگیر و پس از چند روز در بیمارستان لقمان در وضعیت وخیم جسمی به خانوادهاش تحویل میشود. مقامات ابتدا از خانواده او خواسته بودند که با اتومبیل برای تحویل گرفتن او به زندان اوین مراجعه کنند. اما با جنازه او روبرو شدند.
● محسن روحالامینی، يكي از بازداشت شدگان سال 88 كه در زندان كهريزك به دليل شكنجه و ضرب و شتم كشته شد، پدر او به دليل وابستگي به مافياهاي امنيتي تنها كسي بود كه قاضي مرتضوي را نبخشيد و به دادگاه كشاند و به زندان محكوم كرد.
پدر محسن روحالامینی نیز بعد از دیدن جسد پسرش گفت او مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و دهانش را خرد کرده بودند. او گفت: «فرزندم انسان صادقی بود. دروغ نمیگفت. مطمئنم هر چه از او سؤال کردهاند، درست پاسخ دادهاست. آنها احتمالاً نتوانستهاند صداقت او را تحمل کنند و وی را به شدت کتک زده و زیر شکنجه کشتهاند.»
● رامین آقازاده قهرمانی، يكي از بازداشت شدگان سال 88 كه در زندان كهريزك به دليل شكنجه و ضرب و شتم كشته شد، او در زندان شكنجه شد و هنگامي كه آزاد شد فوت كرد.
بعداز افشاي جنايت در زندان كهريزك مسئولان هر كدام بهانه وتوجيه كردند كه كار غلطي بوده است و عوامل بايد محاكمه شوند .
حمید درخشان نیا،قائم مقام رییس دادگستری تهران،اعلام کرد که «تعطیلی بازداشتگاه غیرقانونی کهریزک را از دو سال پیش درخواست کرده بودند و این بازداشتگاه زیرنظر سازمان زندانها نبوده است». ازبیتفاوتی دو ساله نسبت به تذکر رییس دادگستری تهران درباره تعطیلی این بازداشتگاه انتقاد کرد و «از دادسرای انتظامی قضات خواست تا با قضاتی که متهمان را به کهریزک معرفی کردهاند، برخورد کند». (خبرگزاری ایسنا،۷ مرداد ۱۳۸۸)
در ۲۱ دی ماه سال ۱۳۸۸، «کمیته ویژه مجلس شورای اسلامی برای پیگیری حوادث پس از انتخابات» گفتهاست: «فقدان جا و ظرفیت زندان اوین، مطلب صحیحی نیست و زندان اوین کاملا آمادگی پذیرش آن بازداشتشدگان را داشتهاست. علاوه براین علت مرگ بازداشت شدگان نیز ضرب و شتم و بیتوجهی مأموران و مسئولان بازداشتگاه، ازدحام زندانیان، ضعف امور بهداشتی، تغذیه نامناسب، انتقال نامناسب با اتوبوس و گرما بوده است».
● عبدالرضا رجبی به اتهام عضویت در سازمان مجاهدین خلق در سال1380 پس از یک درگیری مسلحانه دستگير شد.ابتدا از سوی دادگاه انقلاب به اعدام محکوم شد. اما پس از چندی محکومیت او با یک درجه تخفیف به حبس ابد تبدیل شد. عبدالرضا رجبی دوران محکومیت خود را در زندان دیزل آباد کرمانشاه،و بند ۳۵۰ زندان اوین و پس از آن اندرزگاه ۸ این زندان گذراند. او در 7 آبان 1387 از زندان اوین به گوهردشت (رجایی شهر) منتقل شد و همان شب خبر مرگ این زندانی اعلام شد.
● کاوه عزیز پور در سال 1385 وقتی ۲۳ سال داشت به اتهام ارتباط با احزاب اپوزیسیون کرد از سوی واواک مهاباد بازداشت شد.دادگاه انقلاب مهاباد او را به 3سال زندان محکوم کرد.این زندانی سیاسی اما در اوایل اردیبهشت ۱۳۸۷ پس از انتقال به بیمارستان ارومیه و ۲۰ روز کما، در27 اردیبهشت درگذشت.
کاوه عزیز پور در دومین سال از دوران محکومیت خود بر اثر آنچه که نزدیکانش «سکته مغزی در اثر شکنجه» اعلام کردند، در بیمارستان ارومیه بستری و دو بار تحت عمل جراحی قرار گرفته بود.گزارشهایی نیز علت بستری شدن او بر اثر”تومور مغزی” در بیمارستان و جراحی مغز حکایت کرده اند.
● ستّار بهشتی، کارگر و وبلاگنویس در تاریخ 9 آبان ماه 1391توسط پلیس فتا دستگیر شد. او به اتّهام «اقدام علیه امنیت ملی از طریق فعالیت در شبکه اجتماعی و فیس بوک» بازداشت و به مکانی نامعلوم منتقل شده بود. در مدّت بازجویی به شدت از سوی پلیس فتا شکنجه شدو زیر شکنجه درگذشت و در گورستان رباط کریم (محل زندگیاش) به خاک سپرده شد. بر اساس گزارش ثبت شده در روابط عمومی بهشت زهرای تهران، بهشتی در13 آبان ماه فوت کردهاست.(يعني در طول چهار روز باداشت با او كاري كردند كه با دست و پاي شكسته و بيضه هاي تركيده به قتل رسيد.
او در تاريخ 10 آبان 1391: وارد بند 350 زندان اوین شد. وی به شدت شکنجه شده بود و مچهای هر دو دستش به شدت کبود بود که نشان میداد جوجه شدهاست. (نوعی شکنجه که در پلیس آگاهی ایران مرسوم است. دستها را میبندندو مظنون یا متهم را مانند جوجه از سقف آویزان میکنند) این زندانی پیش از انتقال به بند در بهداری بستری بودهاست.
در 16 آبان ۱۳۹۱، سایت اصلاح طلب کلمه خبر مرگ این وبلاگ نویس را منتشر کرد و نوشت که به خانواده ستار بهشتی اطلاع داده شده که برای تحویل گرفتن جنازه او به پزشکی قانونی کهریزک مراجعه کنند
در تاريخ 20 آبان ماه 1391زندانیان سیاسی محمدعلی دادخواه، علیرضا رجایی و علیرضا بهشتی شیرازی گواهینامهای را امضا کردند. بنابر آن: «زمانی که ستار به بند ۳۵۰ آورده شد آثار شکنجه در تمام قسمتهای مختلف بدنش مشهود بود و وی در شرایط کاملاً دردناک و مجروحی قرار داشت.» زندانیان سیاسی امضاکننده این گواهینامه میگویند بهشتی از اوین به بازداشتگاه پلیس امنیت منتقل شده و هنگام انتقال نگران بوده و گفته: «اینها قصد کشتن مرا دارند.
در 21 آبان ماه 1391، احمد توکلی نماینده مردم تهران در مجلس ضمن انتقاد از سکوت دستگاه قضایی نسبت به موضوع مرگ یک وبلاگ نویس در زندان گفت: «دولتهای خارجی در اینباره غوغا به پا کردند چرا وزارت خارجه و دستگاه قضایی در این خصوص توضیح نمیدهند، مرگی اتفاق افتاده و باید توضیح داده شود.
ستاد حقوق بشر قوه قضاییه، با صدور بیانیهای از عزم جدی دستگاه قضایی کشور برای برخورد سریع، قاطع و بدون اغماض با مقصر یا مقصرین فوت یک شهروند ایرانی در زندان خبر داد.اين هم يكي از طنزهاي قوه قضاييه و عدالت در كشور است كه محمد جواد لاريجاني دلش براي زندانيان سوخته باشد.
در 9 دی ۱۳۹۱: ۵۰روز پس از مرگ ستار، در گزارش محرمانه پزشکی قانون فاش شد:ستار بهشتی براثر ضربه و شوک فیزیکی و متلاشی شدن، بیضهاش کشته شدهاست. همچنین آثار سوختگی نیز در ناحیه بیضههای وی نیز ثبت شدهاست.
در 18آبان ۱۳۹۲، دکتر رضا حیدرپور که پس از مرگ ستار بدن او را معاینه کرد و در گزارش خود آثار ضرب و شتم و شکنجههایی که روی بدن ستار بود را در پرونده وی درجکرده بود بازداشت شد و به بند ۲۰۹ انتقال یافت.
● محسن دكمه چي زنداني سياسي در تاريخ 16 شهريور سال 1388 توسط واواک دستگير و به بند 209 زندان اوين منتقل شد و روز دوشنبه 8 فروردين ماه سال 1390 در گذشت و همسر او به خاطر حفظ جان فرزندش از پيگيري مرگ او خودداري كرد.
● حسن ناهید مهندس مخابرات در سال 1383 به اتهام «افشای اسناد طبقه بندی شده» بازداشت شد. او از سوی دادگاه انقلاب به 3 سال زندان و پرداخت 63 هزار یورو محکوم و دوران حبس خود را در بند350 زندان اوین گذراند و به دليل ابتلا به سرطان و ممانعت مسئولان از مداوا در خارج از زندان در مراحل اوليه درگذشت
● زهرا كاظمي خبرنگار ايراني كانادايي به هنگام تهيه گزارش مقابل درب زندان به دستور سعيد مرتضوي دستگير و بعد از شكنجه و وارد شدن ضربه به سر او به قتل رسيد اما كسي از اين بابت مسئول شناخته نشد. اینک یونسی میگوید برابر تحقیق واواک، او جاسوس نبود اما مرتضوی پرونده را از واواک گرفت و او مسئول قتل زهرا کاظمی است.
او از زمان بازداشت (ساعت ۱۷ و ۴۰ دقیقه، ۲ تیر ۸۲)، تا ساعت ۲۰ دقیقه بامداد ششم تیر ماه که به بیمارستان بقیةالله الاعظم منتقل شده، به ترتیب در اختیار دادستانی،اطلاعات نیروی انتظامی و واواک بودهاست.
● اکبر محمدی فعال سياسي در 10 تیر ۱۳۷۸ و در جریان اعتراضات دانشجویی دستگير شد و از سوی دادگاه انقلاب به اعدام و پس از آن به ۱۰ سال زندان تعزیری و ۵ سال زندان تعلیقی محکوم شد.
بعد از گذشت نيمي از زندان جهت مداوا آزاد شد. اما در تاريخ خرداد 85 بارديگر دستگير شد و اعتصاب غذا كرد و مورد ضرب و شتم قرار گرفت و روز 8 تيرماه همان سال به طرز مشكوكي فوت كرد. رييس زندانهاي تهران يعني سهراب سليماني برادر سردار سليماني مدعي شد او در اعتصاب غذا نبوده است. وکیل مدافع محمدی، خلیل بهرامیان از قول زندانیان دیگر همبند موکلاش از جمله
علی افشاری گفت که محمدی در طول چند روز پیش از مرگ، بارها وحشیانه مورد ضرب و شتم قرار گرفته بود و آثار شکنجه بر بدن او به خوبی نمایان بودهاست.
● امیرحسین حشمت ساران از زندانیان سیاسی زندان گوهر دشت در کرج، جمعه ۱۶ اسفند ۱۳۸۷ پس از چهار سال تحمل زندان،به مرگی مشکوک در زندان درگذشت. همسر ساران به دیده بان حقوق بشر گفت: «متخصص پزشکی که مراقبت از او را به عهده داشت به من گفت وی خونریزی مغزی کرده و عفونت ریوی داشت که به همه بدنش سرایت کرده بود و باید زودتر به بیمارستان آورده میشد. او موقعی به بیمارستان آورده شد که در واقع مرده بود»/
● امید رضا میرصیافی – وب لاگ نویس: او اولین بار در ۳ اردیبهشت سال ۱۳۸۷ به اتهام «توهین به علی خامنهی رهبر جمهوری اسلامی» در وبلاگش، «روزنگار»، بازداشت و پس از ۴۱ روز با تعیین وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی آزاد شد. در آبان ۸۷ او از سوی شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران محاکمه و به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام» به ۶ ماه و به اتهام «توهین به آیةالله خامنهای» به ۲سال زندان محکوم شد.
این وبلاگ نویس زندانی در ساعت ۱۲ ظهر ۲۸ اسفند ۸۷ در زندان اوین تهران «دچار افت شدید فشار خون» شده و به درمانگاه اندرزگاه شماره ۷ و پس از آن به بهداری زندان اوین منتقل و با تاخیری سه ساعته به بیمارستان لقمان حکیم منتقل شد. اما یک ساعت بعد در بیمارستان در گذشت و این بیمارستان علت مرگ امیدرضا میرصیافی را ” مسمومیت دارویی ناشی از ۵۰ قرص پروپرانولول ثبت کردهاست. اما معصومه میرصیافی خواهر امید میرصیافی پس از شناسایی جسد برادرش اعلام کرد: «گوش سمت چپ خونریزی داشت،
بینیاش پر از لختههای خون بود. صورتش کبود بود. پشت کتفها و کمر نیر آثار کبودی پیدا بود و ظاهرا قسمت پشت گوش، آن قسمت جمجمه شکستگی هم داشت».
منبع:
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
گزارش در باره زندانهای رﮊیم ولایت مطلقه فقیه – بخش سوم: دستگاه قضائی تحت امر «ولایت مطلقه فقیه»، دستگاه شکنجه و ترور
❋ وقتی دﮊخیمان شکنجه را تعزیر میخوانند:
● «تعزیر باید پوست را بدرد، از گوشت عبور کند و استخوان را بشکند» قول محمد محمدی گیلانی، حاکم وقت شرع و رئیس دادگاههای انقلاب و از جلادهای بنام خمینی، درباره، نحوه شلاقزدن زندانیان (در مصاحبه با روزنامه کیهان، مورخ ۲۸ شهریور ۱۳۶۰ خورشیدی)
● موسوی تبریزی، یکی دیگر از قصابان اوین که دادستان انقلاب شد تا با جلادی، رﮊیم خمینی را حفظ کند، گفتهاست: «یکی از احکام جمهوری اسلامی این است که هرکس در برابر این نظام امام عادل بایستد، کشتن او واجب است. زخمیاش را باید زخمیتر کرد تا کشته شود.(محمد راجي،زهرا كاظمي،هدي صابر،…)این حکم اسلام است. چیزی نیست که تازه آورده باشم».
روشناست که تعزیرات مبنای قرآنی ندارند و مأخوذ احکام دوران تفتیش عقاید در قرون وسطای اروپا است و «اسرائیلیات» هستند. وقتی دینی وسیله توجیه قدرت میشود، همانند هر دولت توتالیتری، نخست، توجیهگر سرکوب و روش گرداندن جنایت دولت بر ضد شهروندان میشود. همان بلا که رﮊیم خمینی و جانشین او بر سر اسلام آوردهاند.
با بر سر كار آمدن نظام ولايت فقيه و تثبيت استبداد ملايان، براي هر چه بيشتر تحت كنترل داشتن مبارزان و مردم، با توجه به ممنوع بودن شكنجه طبق قانون اساسي،در زندانها ، روحانيون ولايت مدار با استفاده از قوانين ضد بشري و خود ساخته فقه ولايتي، تعزير را جايگزين شكنجه كردند. اين در حالي بود كه با توجه به سخنان برخي از حكام شرع، تعزير در برخي اوقات بايد منجر به مرگ شود( گفته «آيةالله» محمدي گيلاني).
به شهادت رسيدن درويش بيگناهي به نام محمد راجي، زير شكنجه و همچنين نمايش ويدئو كليپهايي از چگونگي وارد كردن ضرباتي به سر و صورت دستگير شدگان بيپناهي كه تنها به حمايت از رهبرشان كه هم اينك در حصر كامل خانگي است، میگویند و به وضوح میگویند که رﮊیم به «تعزير» در همه جا و در باره همه ایرایان کاربرد بخشیدهاست.
قبل از ورود به معرفي حكام شرع، رؤساي زندانها، دادستانها، بازجويان، بازپرسان، شكنجه گران، زندان بانان و… بهتر ديديم نگاهي به تفاوتهاي شكنجه و تعزير بيندازيم. شکنجهگران نه هم شکنجه را تعزیر میخواندند و میخوانند، بلکه آقاي بنيصدر را متهم به غير اسلامي انديشيدن میکردند. خمینی هم گفته بود او حدود را قبول ندارد.
اولين كس و تنها رييس جمهوري كه بر ضد شكنجه زندانيان در برابر نظام شكنجه گر ولايت فقيه ايستاد ابوالحسن بنيصدر بود كه فرياد بر ميآورد طبق قانون در زندانها نبايد شكنجه باشد اما همانگونه كه بيان شد ، ملايان جاه طلب و مستبد در برابر رييس جمهور موضع گرفتند كه ما كسي را شكنجه نميكنيم بلكه تعزير اسلامي ميكنيم!!
هنگامي كه بنيصدر به شكنجهها در زندان اعتراض كرد، عوامل موثر در استبداد بعد از كودتا بياناتي به شرح زير ايراد کردند :
● «حجةالاسلام ریشهری: «اگر مقصود رئیس جمهور از شکنجه، همان تنبیهاتی است که اسلام به عنوان حدود و تعزیرات مطرح میکند، ما منکر آن نیستیم، زیرا دستور اسلام است.»
● لاجوردی، معروف به قصاب اوین: «تعزیر میکنیم و تعزیر با اجازه حکام شرع است.»
● محمدی گیلانی: «محارب بعد از دستگیر شدن، توبهاش پذیرفته نمیشود و کیفرش همان است که قرآن گفته. کشتن به شدیدترین وجه. حلق آویز کردن به فضاحتبارترین حالت ممکن. تعزیر باید پوست را بدرد، از گوشت عبور کند و استخوان را درهم شکند.»
● «آیةالله» قدوسی: «در زندانها شکنجه صورت نمیگیرد، اما مجازاتهای شرعی اسلامی اعمال میگردند.»
● «آیةالله» موسوی تبریزی: «یکی از احکام جمهوری اسلامی این است که هرکس در برابر این نظام امام عادل بایستد، کشتن او واجب است. زخمیاش را باید زخمیتر کرد تا کشته شود.این حکم اسلام است. چیزی نیست که تازه آورده باشم.»
● خلخالی: «بنیصدر مرتبا مسئله شکنجه را برای کوبیدن دادگاههای انقلاب عنوان میکرد و تا این اواخر دست بردار نبود . بنیصدر تعزیرات شرعی را جزو شکنجه به حساب میآورد و میخواست با روش اروپایی عمل نماید.»
● محمد منتظری: «اتهام وارده از سوی بنیصدر به روش بازجویی و بازپرسی به هیچوجه صحیح نمیباشد.» ( کیهان، 30 فروردین 60)
● در رابطه با گفتههاي محمد منتظري، بخشی از گفتههای آقای محمد آخوندان ، دوست محمد منتظری را ميآوريم: «… آقای خمینی بدنبال محمد فرستاد که برود جماران و آقای خمینی را ملاقات بکند. روزیکه به ملاقات آقای خمینی رفت من هم، همراه وی بودم. آقای خمینی به محمد توصیه کرد که برود و اعلام کند که شکنجه وجود نداشته است. محمد پاسخ داد من خودم شکنجه را در زندانها مشاهده کردهام. آقا گفتند فعلاً جمهوریاسلامی در خطر گروههای ملحد و ضد انقلاب است. فعلاً تو برو و اعلام کن که شکنجه وجود نداشته و شایعهای بیش نبوده است. بعد که وضعیت کشور آرام شد و قدرت ما تثبیت گشت و گروههای ضد انقلاب و ضد جمهوریاسلامی از بین رفتند، به همه امور رسیدگی میشود و جلو اینگونه مسائل گرفته میشود. محمد هم با فشار و اصرار آقای خمینی چاره دیگری نداشت و به خواست آقای خمینی آمد و اعلام کرد». (، سید مهدی جعفری – خاطرات زندان اوین .)
● «آیةالله» بهشتی از سازمان دهندگان سركوب و شكنجه، بنیصدر را به محاکمه تهدید کرد وگفت: «بیشک در موقع خود، کسانی که شایعه شکنجه در زندانها را درستکردهاند، تحت تعقیب قضایی قرار میگیرند.»
پس از اعتراضات پیدر پی بنیصدر، «هیئت بررسی شایعه شکنجه در زندانها» تشکیل شد. هیأت را خمینی تشکیل داد که حق این کار را نداشت. اعضای آن را هم خود او برگزید و به آنها مأموریت داد منکر وجود شکنجه در زندانها بگردند و آنها هم بدستور او عمل کردند.
بنیصدر در اینباره نقل میکند: «يك عضو همين هيأت رسيدگى به «شايعه وجود شكنجه»، آقاى بشارتى به من گفت: شكنجهها رواجى دارند كه مپرس. آنچه به شما گزارش كردهاند، در مقايسه با آنچه هست، مشت در برابر خروار است. گفتم پس گزارش كنيد بلكه پيش از آنكه دير شود، بتوان آن را ريشه كن كرد. گفت: نمىتوانم. ما مأموريم بگوئيم شكنجه نيست.»
بدين ترتيب شكنجههاي غير انساني به نام تعزيرات شرعي، با حكم حكام شرع و فرمان اجراي افرادي مانند لاجوردي، محمدي گيلاني، موسوي تبريزي، ريشهري و… آن چنان گسترده شد كه بسياري زير شكنجه(تعزير)، كشته شده يا براي فرار از زجر كشيدن، زير ضربات شلاقهاي استخوان خوردكن و تجاوزهاي دردآور (دختران و زنان كه از آنها به عنوان دشمن اسيراستفاده ميكردند)، اقدام به خودكشي كردند. حساب آنها از حساب کسانی که خودکشی میشوند جدا است.
دانش معتمدی که از افراد مطلع در امور مربوط به زندانها و تعزيرات است، در رابطه با شكنجه افرادي كه به اتهام ارتکاب «قتلهاي زنجيرهاي» (جنایتهای سبعانه رﮊیم که خود برآنها قتلهای زنجیرهای نام نهادهاست) دستگير شدهاند، ميگويد: «…تمامی فشارهای اعمال شده بر متهمان و ماموران دستگیر شده با صدور فرمانهای قانونی برای انجام تعزیر بشکل زدن دستبند قپانی واردکردن ضربات شلاق برکف پا و پشت ران و روی کفل از سوی حجةالاسلام محمد نیازی و عباسعلی فراتیان صورت گرفته و نمایندگان رؤسای قوه قضاییه و مجریه مستقیما از روند و کیفیت بازجوییها و نحوء رسیدگی مطلع بودهاند. مکررا و بیمحابا، آیین دادرسی در مورد متهمین نقش شدهاست. بازجویان مطلقا از بابت پیگرد بدلیل نقض حقوق انسانی و قوانین و مقررات، دغدغهای نداشته اند و این اثبات میکند که برای خشونت و ددمنشی علیه متهمان و مظنونان پرونده مجوز تام و تمام داشته اند».
● محسن مخملباف از نيروهاي نزديك به حاكميت تا قبل از خروج از كشور در مورد تجاوز جنسي ميگويد: «…بايد اضافه کنم که اين مسئله تازه نيست، فقط الان رو شدهاست. سی سال است که در جمهوری اسلامی چنين اتفاقهايی میافتد. در دههی اول به دليل فضای انقلابی بيشتری که حاکم بود اين موضوع کمتر ديده شد. اما رفته رفته با بالاتر رفتن فساد در نظام شدت پيدا کرد. در بعضی موارد جنبهِ شرعی و قانونی به آن دادند، مثل تجاوز به دختر باکرهای که قرار است روز بعد اعدام شود، فقط برای اينکه دختر اگر باکره باشد به بهشت میرود، با اين توجيه او را به اصطلاح به عقد و صيغهِ اجباری همين بازجوها و شکنجهگرها يا مأموران اعدام در میآوردند، حتی مبنای شرعی هم برايش درست کردند.خارج از اين، حتی يکی از تاکتيکهای رژيم جمهوری اسلامی است که فرض کنيد در مورد زن سعيد امامی، اينها نه تنها بازجويی کردند، نه تنها تجاوز کردند که حتی اسنادش را خودشان منتشر کردند، به قصد اينکه بگويند که اگر منافع ما به خطر بيافتد، افراد نزديک به نظام را هم اينجوری قربانی میکنيم تا بقيه حساب دستشان باشد. منتهی مردم و آدمهايی که خود يا نزديکان شان مورد تجاوز جنسی واقع شدند هميشه میتوانستند تصور کنند که شايد اين مورد، موردی استثنائی بوده است. شايد هر عيب که هست از مسلمانی ماست و شايد يک فرد خاصی اين کار را کردهاست. ولی رو شدن اين موضوع به اين شکل گسترده مردم را شوکه کرد، همانطوری که در شب انتخابات تقلب گسترده مردم را شوکه کرد. اين موضوع قطعی است، اسناد آن هم موجود است….»(۶)
❋ تعزير چيست و چگونه بکار برده میشود؟:
● معنی تعزیر در لغت نامه دهخدا ایناست: تعزير در اصطلاح فقه، شرعا تادیبی است مادون حد شرعی… و فرق بین تعزیر و حد آن است که
اول:حد معین است اما تعزیر منوط به رأی امام یا حاکم میباشد (چون تعزير به حكم امام يا حاكم شرع است بنابراين مي توان به شكل كوبيدن سر به جسمي سخت مانند زهرا كاظمي يا كوبيدن مشت به طحال، مانند هاله سحابي و تركاندن بيضه مانند ستار بهشتي … استفاده كرد. ا.ا)
دوم: حد در شبهات برطرف و تعزیر با شبهات واجب میگردد (مانند شبه جاسوس بودن زهرا كاظمي و دكتر سيد امامي كه انقدر تهزير كردند تايا شبه برطرف شود و يا كشته شوند. ا.ا)
سوم: حد برکودک واجب نشود اما تعزیر شرعا بر کودک هم وارد است (يكي از علل به قتل رساندن و شكنجه دختران و پسران زير 15 سال در زندانهاي ايران همين است. ا.ا)
چهارم: حد بر زنهاریان اطلاق میشود اگر معین باشد و تعزیر درباره ، زنهاریان غیروارد است.
● معني ديگر تعزير: تعزیر در حقوق کیفری ایران عبارت از مجازاتی است مادون حد شرعی. به عبارت دیگر تعزیر کیفری است برای
جرائمی غیر از آنهایی که در حقوق جزای اسلامی برایشان حد، قصاص و دیه در نظر گرفته شدهاست.
تعزيردر شرع از حیث مقدار مشخص نیست و در فقه به کیفری گفته میشود که برخلاف حد، قانونگذار اندازهای برای آن تعیین نکرده باشد و تعیین آن به صلاحدید قاضی میباشد (تعزیر باید کمتر از حد باشد). تعزیر در لغت به معنای تعظیم، تأدیب، نصرت و منع میباشد
ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی مقرر میدارد: تعزیر مجازاتی است که مشمول عنوان حد، قصاص یا دیه نیست و به موجب قانون در موارد ارتکاب محرمات شرعی یا نقض مقررات حکومتی تعیین و اعمال میگردد. نوع، مقدار، کیفیت اجراء و مقررات مربوط به تخفیف، تعلیق، سقوط و سایر احکام تعزیر به موجب قانون تعیین میشود.
1. تعزیرات کیفرهای معین یا نامعین هستند، اما حدود مجازات معین و منصوص بر اساس کتاب و سنت میباشند.
2. بر خلاف حد، مقدار و کیفیت تعزیر در صلاحدید حاکم شرع (قاضی) است.
3. در تعزیر شخصیت مجرم، وضع روحی و جسمی و زمان و مکان دخالت دارد، در صورتی که حد تابع صدق عنوان است.
4. در تعزیر، امید به اصلاح و تأدیب مجرم شرط است، امّا فلسفهٔ اجرای حد، دفاع از مصالح بنیادین جامعه است.
5. تعزیر با توبه ساقط میشود، در حدود اختلاف نظر است، ظاهر سقوط آن است در اثر توبه قبل از رسیدن نزد حاکم و قیام بینه.
6. تعزیر قابل شفاعت است، اما در حد، وساطت و شفاعت ممنوع است.
7. در تعزیر، حاکم اسلامی حق عفو دارد ولی در حد چنین حقی ندارد.
حکومت گران براي تعزير كه با حكم حاكم شرع در زندانهاي ايران به اجرا در ميآيد، از ميان عوامل خود و بازجوها و شکنجه گرها کسانی را که به لحاظ روانی و شخصيتی توانايی اعمال شکنجههای جسمي، روحي و جنسی را دارند، برمیگزينند. خصوصيات اين افراد عبارتند از :
● افرادي كه از قربانيان خشونتها و ناهنجاریهای خانوادگی يا اجتماعی بودهاند؛
● كساني كه از قربانيان تجاوزهاي جنسی در کودکی ( توسط افراد خانواده يا ديگران) بودهاند
● افرادي كه از اوباش و اجامر جامعه بودهاند
● کسانی که محروميتهاو انحرافهای جنسی داشتهاند.
● افرادی که شستشوی مغزی و توجيه ايدئولوژيک یا مذهبی میشوند. و
●كساني كه از نظر آنها زنداني کافر و مرتد و منافق است و حکم «غنيمت جنگی» را دارد و تصاحب و تصرف
آن «خلاف شرع» نيست.
❋ اعتبار اقرار زير شكنجه:
بسياري از قضات، حكام شرع، بازجويان و بازپرسان نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي معتقدند كه زندانيان در برابر استفاده از تعزيرات حكومتي اقدام به اقرار نمودهاند. در این باره، ريشهري ميگويد: «مهدي هاشمي تا زماني كه تعزير نشد هيچ كلامي را به زبان نياورد». همین جمله دروغگوئی شکنجهگران رﮊیم را آشکار میکند. چراکه تعزیر برای تنبیه مرتکب به عملی است. وقتی برای گرفتن اعتراف بکار میرود دیگر نه تعزیر که شکنجه با هدف گرفتن اعتراف دلخواه شکنجهگر است. نه هم اسلام شکنجه به قصد گرفتن اعتراف را ممنوع میداند که اینک یک قانون جهان شمول است ولو حتی حکومتی چون حکومت ترامپ نیز آن را رعایت نکند و شکنجهگر زندان گوانتانامو، را رئیس سیا کند.
سئوال اينجاست : در كدام يك از زندانهاي ايران، اقرار سياسيون بدون تعزيرات شديد و استخوان شكن به دست آمدهاست؟ آيا زهرا كاظمي خود اقرار به جاسوسي كرده بود؟ آيا دكتر سيد امامي خود اقرار به جاسوسي كرده بود؟ آيا ستار بهشتي خود و…
● امیر شریفی خضارتی ـ مدرّس دانشگاه – در مورد عدم اعتبار اقرارِ مبتنی بر اکراه و اجبار ميگويد: «طرح هر دعوایی ـ اعم از دعوای مدنی یا دعوای کیفری ـ در محاکم دادگستری، مستلزم اثبات آن است. به همین جهت به طور معمول در قوانین شکلی یا بعضاً قوانین ماهوی، به بحثهای پیرامون «ادلّة اثبات دعوا» پرداخته شدهاست و انواع این دلایل و تمامی احکام و مقررات راجع به آنها مورد اشاره قرار گرفتهاند.
یکی از مهمترین دلایل اثبات دعوا ـ چه در امور مدنی و چه در امور کیفری ـ «اقرار» است. تفاوت اقرار با سایر ادلّة اثبات دعوا در این است که بهطور معمول اقرار به جهت دلالت بیشتری که بر واقع دارد، از ارزش و اعتبار خاصی برخوردار است. اقرار از زمانهای گذشته به عنوان بهترین و مطمئنترین دلیل برای اقناع وجدان قاضی نسبت به محکوم کردن شخص محسوب شده است، هرچند که امروزه در صحت این سخن تردیدهایی به وجود آمده است».
«قانون مجازات اسلامی جدید (مصوّب 1392 کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی که پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت پنج سال، در تاریخ1392 به تأیید شورای نگهبان رسیده و در روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران درج شده است) برای پایان بخشیدن به اختلاف نظرهای حقوقدانان در تعریف اقرار و شهادت، هر کدام از این مفاهیم را به طور دقیق تعریف کردهاست:
مطابق مادّه ۱۶۴ قانون مذکور: «اقرار عبارت از اِخبار شخص به ارتکاب جرم از جانب خود است.» لیکن مطابق مادّه ۱۷۴ قانون فوق: «شهادت عبارت از اِخبار شخصی غیر از طرفین دعوا به وقوع یا عدم وقوع جرم توسّط متّهم یا هر امر دیگری نزد مقام قضایی است.» همچنین براساس مادّه175۵ این قانون: «شهادت شرعی آن است که شارع آن را معتبر و دارای حجّت دانستهاست اعم از آنکه مفید علم باشد یا نباشد.»
❋ چه زماني اقرار قابل قبول نيست؟:
از جمله مواردی که اقرار از دیدگاه حقوقی بدون ارزش و اعتبار قلمداد میشود، موردی است که «اقرارکننده» (مُقِر) شرایط قانونی لازم را که غالباً عبارتند از بلوغ، عقل، قصد و اختیار نداشته باشد. مطابق مادّه ۱۶۸ قانون مجازات اسلامی مصوّب ۱ر۲ر۱۳۹۲: «اقرار در صورتی نافذ است که اقرارکننده در حین اقرار، عاقل، بالغ، قاصد و مختار باشد.»
آنچه که از شرایط فوق به بحث شکنجه مربوط میشود، شرط اختیار است. در واقع، یکی از شرایط قانونی اقرارکننده این است که او باید در ادای اقرار، مختار باشد. بنابراین، هرگاه با تهدید و اعمال فشار، فردی را وادار به اقرار کنند، مُقِر به دلیل مُکرَه بودن (یا حتّی در مواردی مجبور بودن) دارای اختیار نیست، لذا اقرارش محل اعتبار نخواهد بود.
از این رو، اقرار مبتنی بر شکنجه هم که غالباً براساس فشارهای مادی ـ جسمی یا روحی ـ روانی به مُقِر، به عمل میآید، از لحاظ حقوقی بیاعتبار است. به همین دلیل مادّه ۱۶۹ قانون مجازات اسلامی مصوّب ۱ر۲ر۱۳۹۲ مقرّر داشته است: «اقراری که تحت اکراه، اجبار، شکنجه و یا اذیّت و آزار روحی یا جسمی اخذ شود، بدون ارزش و اعتبار است و دادگاه مکلّف است از متّهم تحقیق مجدّد نماید.»
قابل توجه نيروهاي افراطي مستقر در سازمان اطلاعات سپاه پاسداران و قوه قضاييه كه همواره مدعي هستند كه فلان شخص زنداني خود اقرار به گناه يا خيانت نمودهاست. در اين مورد توجه شود به گفته هاي اين مقامات در مورد مرحوم دكتر سيد امامي كه ادعا كرده اند او خود اعترافاتي در باره جاسوس بودن خویش، انجام داده است. دستگاه قضائی دروغ ساز، را روزنامه جوان مورخ چهارشنبه 17 اسفند سال 96 (وابسته به سپاه پاسداران) تکذیب میکند: با وجود زنداني بودن دكتر سيد امامي از ابتداي بهمن، او مطالب مهمي را بيان نداشتهاست (نقل به مضمون). اگر او مطالب مهمي را مطرح نساختهاست، پس ادعای مسئولان امنيتي و قضايي دروغ است. بنابر اطلاعی، او قربانی اطلاع از ثروت شخصی شد که سپاه بر آن دست گذاشته بود و به خود یارای اقدام برای بیرون کشیدن آن ثروت از چنگ سپاه داد.
● اما قانون اساسی در باره شکنجه چه میگوید:
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران (همسو با قوانین اساسی غالب کشورهای جهان و اسناد بینالمللی و همچنین نظر مشهور فقهای شیعه، ارتکاب شکنجه را ممنوع اعلام کردهاست. مطابق اصل ۳۸ این قانون:
«هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطّلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است. متخلّف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
بنابراین اقرار مأخوذه به وسیله اجبار یا تهدید، فاقد اعتبار است و محکومیّت مستند بر چنین اقراری در معرض بطلان است.
در واقع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، شهادت و سوگند و اقرار توأم با اجبار و اکراه را هم ممنوع اعلام کرده است و هم باطل. به عبارت دیگر، قانون اساسی در صدر اصل ۳۸ حکم بر عدم جواز اقرار و سوگند و شهادت اجباری داده و مقرّر داشته است: «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطّلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست…» بدینسان، در ادامه این اصل، حکم بر بطلان و عدم اعتبار این نوع اقرار، سوگند و شهادت و گفتهاست: «چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.»
بدینقرار، اصل 38 قانون اساسی واجد دو حکم است:
اول ـ ممنوعیّت و حرمت که حکم تکلیفی است.
دوم ـ بطلان و عدم اعتبار که حکم وَضعی است.
البته نکته مهم آناست که قانون اساسی برای تأمین دو حکم فوق، در پایان اصل ۳۸، ضمانت اجرا هم مقرّر کردهاست: «متخلّف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.»
●رویکرد قوانین کیفری ایران نسبت به ممنوعیّت شکنجه:
ماده ۵۷۸ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی «تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده» (مصوّب ۲ر۳ر۱۳۷۵ مجلس شورای اسلامی که در تاریخ ۶ر۳ر۱۳۷۵ به تأیید شورای نگهبان رسیده و در روزنامه رسمی جمهوری اسلامی ایران به شمارة ۱۴۹۴۳ـ۴ر۴ر۱۳۷۵ درج شده است) و به نوعی تکمیلشده ماده ۵۸ قانون تعزیرات (مصوّب ۱۳۶۲) است مقرّر میدارد: «هر یک از مستخدمین و مأموران قضایی یا غیر قضایی دولتی برای این که متّهمی را مجبور به اقرار کند، او را اذیّت و آزار بدنی نماید، علاوه بر قصاص یا پرداخت دیه حسب مورد، به حبس از شش ماه تا سه سال محکوم میگردد و چنانچه کسی در این خصوص دستور داده باشد، فقط دستوردهنده به مجازات حبس مذکور محکوم خواهد شد و اگر متّهم به واسطه اذیّت و آزار فوت کند، مباشر، مجازاتِ قاتل و آمر، مجازات آمرِ قتل را خواهد داشت.»
قابل توجه قوه قضاييه و عدالت خواهان در رابطه با قتل زهرا كاظمي، ستار بهشتي، دكتر سيد امامي، محمد راجي، زهرا بني يعقوب و ….
قسمت آخر ماده فوق بر موقعیّت جزایی دستوردهندة شکنجه تأکید کرده و از این جهت، همسو با مادهّ ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی سابق (مصوّب ۸ر۵ر۱۳۷۰ کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی) بود که مقرّر میکند: «اکراه در قتل و یا دستور به قتل دیگری مجوز قتل نیست. بنابراین اگر کسی را وادار به قتل دیگری کنند یا دستور به قتل رساندن دیگری را بدهند مرتکب، قصاص میشود و اکراهکننده و آمر، به حبس ابد محکوم میشوند.»
نکته مهمی که در مورد دیدگاه حقوق کیفری ایران نسبت به ممنوعیّت شکنجه مطرح میباشد، این است که مطابق اصل ۳۸ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران «هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار یا کسب اطّلاع ممنوع است.» عبارت «هرگونه شکنجه» مذکور در این اصل به طور مطلق ذکر شده است و دارای قید نیست و به این ترتیب، هم شامل شکنجه بدني و فیزیکی (شکنجه مادی) میشود و هم شامل شکنجه روحی و روانی (شکنجه معنوی).
امّا ماده۵۷۸ کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی «تعزیرات و مجازاتهای بازدارنده» (مصوب ۱۳۷۵) که مجازات شکنجه کردن را معیّن کرده بود، فقط به عبارت «اذیّت وآزار بدنی» اشاره کرده و همین امر، این مطلب را به ذهن متبادر میکرد که از نظر قانون مجازات ایران، تنها شکنجه بدنی و جسمی (شکنجه مادی) جرم و قابل مجازات است.این گونه تردیدها ادامه داشت تا این که قانونگذار با تصویب «قانون منع شکنجه» در ۱۸ اردیبهشت۱۳۸۱ به آن خاتمه داد و انواع شکنجههای روحی و روانی را نیز داخل در تعریف شکنجه قرار داد.
مطابق ماده یک قانون فوق: «موارد مذکور در این قانون در حکم شکنجه و اعمال آن ممنوع است:
۱ـ هرگونه اذیت یا آزار بدنی برای گرفتن اقرار و نظایر آن
۲ـ نگهداری زندانی به صورت انفرادی یا نگهداری بیش از یک نفر در سلول انفرادی
۳ـ چشمبند زدن به زندانی در محیط زندان و یا بازداشتگاه
۴ـ بازجویی در شب
۵ـ بیخوابی دادن به زندانی
۶ـ انجام اقداماتی که عرفاً اعمال فشار روانی بر زندانی تلقی میشود
۷ـ فحاشی، به کاربردن کلمات رکیک، توهین و یا تحقیر زندانی هنگام بازجویی یا غیرآن
۸ـ استفاده از داروهای روان گردان وکم و زیاد کردن داروهای زندانیان مریض
۹ـ محروم کردن بیماران زندانی از دسترسی به خدمات ضروری
۱۰ـ نگهداری زندانی در محلهای با سروصدای آزاردهنده
۱۱ـ گرسنگی و یا تشنگی دادن به زندانی و رعایت نکردن استانداردهای بهداشتی و محروم کردن زندانی از استفاده از امکانات مناسب بهداشتی
۱۲ـ طبقه بندی نشدن زندانیان و نگهداری جوانان یا زندانیان عادی در کنار زندانیان خطرناک
۱۳ـ جلوگیری از هواخوری روزانه زندانی
۱۴ـ ممانعت از دسترسی به نشریات و کتب مجاز کشور
۱۵ـ ممانعت از ملاقات هفتگی یا تماس زندانی با خانوادهاش
۱۶ـ فشار روانی به زندانی از طریق اعمال فشار به اعضای خانواده زندانی
۱۷ـ ممانعت از ملاقات متهم با وکیل خود
۱۸ـ ممانعت از انجام فرایض مذهبی.»
بدینترتیب، موافق قانون اساسی و قانون مجازات، در ایران، شکنجه ممنوع است. اما در عمل، رﮊیم زندانهای دستگاه ولایت مطلقه فقیه، رﮊیم انواع شکنجهها – تمامی انواع شکنجه را نشریه انقلاب اسلامی انتشار دادهاست – است. و چون شکنجه را قانون ممنوع میکند، اعمال شکنجه به حکم حکومتی انجام میگیرد. زندان کهریزک که ابوغریب خامنهای نام گرفت، زندان کشتن زندانیان با شنیعترین و بیرحمانهترین شکنجهها شد. کسانی بسیاری زیر شکنجه کشته شدند. دستگاه قضائی در باره آمران و مأموران آن جنایتها، قانون را اجرا نکرد. زیرا مجوز را «رهبر» و « رئیس» این دستگاه صادر میکنند. اسامی یک چند از متصدیان این دستگاه و واواک، میگویند چرا دستگاه قضائی، دستگاه شکنجه و ترور است:
1. شیخ محمد یزدی
2. «آیةالله» محمود شاهرودی
3. شیخ صادق لاریجانی
4. حجت الاسلام دری نجفآبادی
5. حجت الاسلام علی رازینی
6. حجت الاسلام مصطفی پور محمدی
7. حجت الاسلام ابراهیم رییسی
8. حجت الاسلام محسنی اژهای
8. حجت الاسلام جمال کریمی راد
9. صفار هرندی
10.منوچهر متکی
طرفه اینکه سخنگوي اين ستاد است بر عهده دكتر محمد جواد لاريجاني است . و او مسئول برخورداری ایرانیان از حقوق انسان است!!
گزارش در باره زندانهای رﮊیم ولایت مطلقه فقیه – بخش چهارم: فهرست اسامی “قاضیان”،زندانبانان و شکنجه گران
❋ فهرست اسامی قاضیان و زندانبان و شکنجهگران نامآور در جنایت در زندانها:
ابراهیم خانی سرپرست دادگاههای تجدید نظر استان تهران
ابراهيمي، از قضات دادگاه هاي انقلاب كه سال ها در زندان اوين به نام قاضي احكام شديدي را صادر نمود.
ابطحي، سيد عباس، پاسدار و شکنجه گر زندان و راننده حسینعلی نیری حاکم شرع زندان اوین
اتابکی دادستان انقلاب ارتش که موجب صدور احکام بسیاری از نظامیان مبارز گردید .
اثنی عشری،محمد، پرسنل معاونت امنیت . شاغل در اداره عملیات آن معاونت و مشارکت در قتل داریوش و پروانه فروهر تحت امر عزیزپور(مسئول مستقیم).
اجير،رجبعلي، مسئول فرهنگي زندان گوهردشت
احدزاده، احد، رئيس زندان فرديس كرج در سال84 و بعد به رياست زندان كرج رسيد
احسانی – پاسدار و شکنجه گر زندان چالوس در «دهه طلايي خمینی»
احمد زاده، ماشاالله، دادیار شعبه ششم اجرای احکام که مانند دیگر دادیاران در صدور احکام شقاوت آمیز شرکت داشت
احمدي، ناصر، از مسئولان و دادیاران زندان اوین بود که موجب اعدام جوانان میبود .
احمدی، او از شغل دادیاری به ریاست زندان رسید و به دلیل دزدی اخراج شد .
احمدی، مدیر کل زندانهای استان هرمزگان
احمدي،حسين، جانشين سرپرست دادسراي عمومي و انقلاب ناحيه 6
اخريان،حسن ، پاسدار سپاه و رئيس بند2 زندان گوهردشت
اخوان، مهدي، مدير كل استان چهار محال و بختياري واواک در وزارت علي فلاحيان
ارجمندی معاون دادستان تهران و سرپرست اجرای احکام تهران . او معاون سعید مرتضوی بوده است
ارض پيما،کامران از عناصر اطلاعاتي و از زمينخواران معروف تهران در مصادره اموال زندانيان سياسي
ارغوان مدیر کل زندانهای استان بوشهر
ارگاني، مهدي، از عوامل سركوب و شكنجه كه زماني در شهرداري تهران مسئولت داشت
آرمین، محسن، از مجاهدين انقلاب اسلامي و سازماندهندگان سركوب مبارزان و دستگير و شكنجه در دهه طلايي كه بعدها اصلاح طلب شد .
آزاد، مهدي، مدير كل آسيا و اسراييل واواک دوران ريشهري و جانشين معاون امنيت سعيد امامي در دوران فلاحيان
استادي، رضا، از عوامل سركوب دهه طلايي و امام جمعه موقت قم كه بعدها تغيير موضع داد.
استكي، فريد، پاسدار زندان اوین
اسداللهی، از روسای با سابقه زندانها. وی زمانی رییس زندان آمل بود .
اسدزاده، كريم، معروف به امين از عوامل دخيل در سركوب و دستگيري مبارزان
اسدي خونساري، سیدمحمدباقر، از حکام شرع دادگاههاي انقلاب
اسدي، افسر نگهبان زندان مركزي اصفهان كه بعد به رياست بند 3 اين زندان رسید
اسدي،حسين، پاسدار بند350 زندان اوين
اسكندري، صادق، جانشين مدير كل فن آورري واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
اسكندري، محسن، جانشين مدير كل اداري واواک در دوران ريشهري
اسلامي، علی، از مرتبطین با قوه قضاییه
اسلامي، سرباز جو شعبه 7 اوین و از شکنجه گران اصلی اوین
اسماعیلی پاسدار زندان صومعه سرا در دهه طلايي
اسماعيلي، غلامحسين، سردار سپاه، رئيس سابق سازمان زندانها و رييس دادگستري فعلي استان تهران ترتیب دهنده حمله و كشتار وحشيانه زندانيان بيدفاع قزلحصار كرج در اسفند ماه 89 و حمله به بند 350 زندان اوين.
اشتری از پاسداران مقیم کرج در گوهر دشت .
اشجعي،خلیل، ازنیروهای مرتبط به سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در کمیته مستقر بود و در سرکوب مردم به صورت فعال شرکت داشت .
اشراقي گلپايگاني، مرتضي، از جنایتکار ترین دادستانهای نظام ولایت که در کشتار زندانیان در سال 67 شرکت داشت.
اشك تلخ، صادق، از نيروهاي سركوبگر انصار حزب الله در كرمانشاه و سركوبگر مردم
آشنا، حسام الدين، جانشين مدير كل آموزشي واواک دوران ريشهري و مشاور فعلي حسن روحاني و داماد دري نجف آبادي وزیر سابق واواک که در جنایتهای سیاسی که رﮊیم بر آنها، «قتلهای زنجیرهای» نام نهاد، از آمران بود.
اصغر پور از روسای زندانهای ایران در زندان قزلحصار .
عابدي، حسین، از روسای زندانهای ایران رییس زندان انزلی . وی از شغل بازجویی و سر بازجویی به این مقام رسید .
اصغر زاده ، ابراهيم،مسئول روابط عمومی واواک در دوران ريشهري، عضو اسبق شوراي شهر تهران و از دانشجويان خط امام و اصلاح طلب فعلي
اصغرزاده، از قاضيان مستقر در اوين وي فردي بسيار خشن و سفاك بوده كه در قتل زهرا كاظمي هم نام او برده شده است.
اصفهاني،جمال، از سربازجویان ابتدای انقلاب که مسئوليت سرپرستي بازجويي از گروه فرقان را بر عهده داشت
اعتمادیان از نیروهای وابسته به هیات موتلفه که سالها در امر اعدامها همکاری صادقانه با دستگاه ولایت فقیه داشت
اعرابي، عباس، مدير كل استان سمنان واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
افراشته، محمد باقر، مدير كل استان مركزي واواک در دوران علي فلاحيان
افشار،عليرضا، سردار سپاه پاسداران ، از عوامل سركوب هاي دهه طلايي
آقا پور، مدیر کل زندان بابل
گرگانی مدیر کل زندان گنبد
آقا تهراني، مجتبي، معلم اخلاق دولت احمدي نژاد از حكام شرع ابتداي انقلاب و داراي گرين كارت امريكا و عامل حمله به حسينيه دراويش در قم
آقايي، از پاسداران سركوبگر معروف بند يك گوهر دشت
اكبري، از مسئولان اجراي حكم اعدام در گوهر دشت كرج
امامي، سعيد، جانشين مدير كل امنيت واواک دوره ريشهري و مدير كل اروپاي واواک بعد از مهدي نصيري ، جنايتكار معروفي كه گفته شد خودكشي كرد
امامي كاشاني،محمد از عوامل سركوب و حكام شرع ابتداي انقلاب و عضو خبرگان رهبري و امام جمعه موقت تهران
اماني، محمد علي، از عوامل دادستاني و زندان اوين و از وابستگان به سعيد اماني و لاجوردي ، رييس زندان که در بازجویی شرکت داشت .
امیر خانی دادستان عمومی و انقلاب اهواز
شفيعي خورشيدي،علی اصغر، دادستان کرج و از عوامل سركوب
امين زاده، محسن، از نيروهاي متخصص و مدير در واواک . از بازجويان و سركوبگران دهه طلايي كه در سال 88 به زندان افتاد، وي زماني مدير كل آسياي واواک در دوران ريشهري بود.
امینی پاسدار زندان اوین مستقر در آسايشگاه
اميني پاسدار سپاه زندان گوهر دشت در سال 89
انصاري، جمال، رییس کل دادگستری استان بوشهر
انصاري، غلامرضا، رییس کل دادگستری استان اصفهان
ايئجی، رضا، درقتل فرزين مقصودلو و شبنم حسيني درگرگان دست داشت
ایرانفر، شکنجه گر و از بازجویان زندان گوهر دشت
ايراني، حسين، از باند خشونت طلب مصباح يزدي در قم .
ایزد پناه از قضات با سابقه در جنايت و از شاگردان مدرسه حقانی.
ايلخاني، هاشم، پاسدار زندان اوین .
ايوبي ، حيدرعلي، از باند خشونت طلب مصباح كه زماني معاون روح الله حسينيان بود و بعد به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي آمد و در بخش فيلم مسئول شد
باباپور در خرداد89 رئيس بند مخوف 240 زندان اوين بود
بابازاده، داريوش، مدير كل استان خوزستان واواک دوران ريشهري ومعاون خارجي علي فلاحيان
بابايي، جمشيد، جانشين مدير كل امنيت واواک در دوره ريشهري و علي فلاحيان
بابايي رئيس زندان دستگرد اصفهان در سال87
بابايي مدير دفتر اجراي احكام زندان گوهردشت
بابايي،مظفر با نام مستعار تهراني از شكنجه گران و جلادان زندان اوين است. وي همراه محمد بخشي از جمله دست اندركاران قتل خانم زهرا كاظمي بودند.
بادمچيان، اسدالله، از عوامل سركوب و جنايت دستگاه ولايت فقیه و دخيل در امر دستگيري، شكنجه، قتل و ترور
باريك بين، هادی،از مرتبطین با قوه قضاییه در قزوین و امام جمعه سابق
باقري، علي، جانشين مدير كل حقوقی و پارلمانی واواک در دوران ريشهري
باقري كني ، محمد باقر ، برادر مهدوي كني و پدر مصباح الهدي باقري كني كه داماد خامنهاي است از عوامل خشونت و سركوب در دهه طلايي
باقري منشي دادگاه انقلاب
باوند، علي اكبر،” معروف به “مجتبی بابایی” مشهور به “امیری”؛ – از گروه شکنجه گران متهمان به قتل های زنجیره ای و از نیروهای جنایتکار واواک .
بحرینی، سردار سپاه مأمور خدمت در واواک و از سر بازجویان .
بختياري، مرتضي، از روسای زندانها و رییس سازمان زندانها بود و در حال حاضرمعاون رييسي است و قبلا استاندار اصفهان بود.
بديعي، مجتبي ، جانشين مدير كل بولتن ها واواک در دوران ريشهري
براتي، اكبر، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه در دورهای به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
برخورداری، روحانی بازجوی زندان امل
بروجردي،محمد، سردار سپاه، مسئول واواک در زندان اوین و در بند 209 بود . او یکی از سرپرستان بازجویی از زندانیان وابسته به گروه فرقان بود .
بزرگ نيا، مصطفي،رئيس بند350 اوين از عوامل حمله به زندانيان و جمعه سياه زندان اوين . او قبلا در سكوب زندانيان گوهر دشت دخالت داشت.
بشيري به نوشته خبرگزاري حكومتي فارس (3شهريور83) رئيس سازمان اطلاعات تهران بود.
بصیرت، مسئول کلاسهای آموزشی در زندان اوین
بعدها در گمرک مهرآباد به مقام و منصب رسید .
بنايي رئيس حفاظت و اطلاعات زندان اصفهان
بوذری از بازجویان مخوف زندان که به سرگرد سعد حداد معروف بود .
بهادر معروف به حاج آقا بهادر از اعضای واواک
بهجتي، محمد حسين ، از عوامل قوه قضاييه
بهرامي، محمد كاظم، حاکم شرع دادگاههای نظامی و از جمله قضاتی که در بسیاری از جنایات دست داشت
بهروش، سرهنگ و فرمانده یگان حفاظت زندانها
بهشتي، سيد محمد حسين ، رييس ديوان عالي قضايي و از عوامل گسترش استبداد و سركوب در ايران
بهمنيار، حسين، معاون آموزشي واواک فلاحيان
بیات، مسئول بهداری زندان گوهر دشت گفته میشود دستور داد یک زندانی را با برانکاد به میدان اعدام ببرند .
بياتي، علي ، مدير كل فنآوري واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
بيگلري،اکبر،دادستان کل استان همدان
بهزادی پور، معاون دادگستری استان خوزستان
امي،محمد حسین، دادستان عمومی و انقلاب ورامین
بيگي،از بازپرسان امنيتي سابق واواک كه در دادگاه انقلاب بازجو است
پروانه معروف به حاج آقا پروانه از اعضاي بالاي واواک مشغول به كار در دادگاه انقلاب
پرورده، مهدي،موسوم به مجيدی، از عوامل واواک در امر شكنجه و قتل
پناهنده، سيد كاظم، مدير كل استان مركزي واواک در دوران ريشهري و معاون قاره امريكاي وزارت و جانشين اداري مالي دردوره علي فلاحيان
پور حيدري، جواد، مدير كل استان بوشهر واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
پور رزاز، جعفر، پاسدار زندان كه بعدا یکی از مسئولین زندانها شد .
پور سيف، سيد مجيد، ابتدا منشی قاضی حداد بود و بعد دادیار شد و حالا در مجتمع قضایی میرداماد مشغول به کار است .
پور علي، مسعود، جانشين امريكاي واواک دردوران ريشهري و معاون التقاط واواک در دوران فلاحيان
پور محمدي، مصطفي، معاون خارجي واواک در دوران ريشهري و وزير اسبق دادگستري و از عوامل دخيل در ترورهاي داخلي و خارجي و یکی از سه «قاتل تاریخی» کشتارکنندگان زندانیان در تابستان 1367.
پهلواني، علي ، از عناصر قوه قضاييه و مصباح يزدي
پير عباسي قاضياي که جعفر پناهي و محمد رسولاف را به شش سال حبس و ۲۰ سال محروميت از فيلمسازي و حتي خروج از کشور محکوم کرده است
پیشوا از مدیران میانی زندان اوین وی قبلا بازجو و سپس سر بازجو شده بود . او به دلیل سابقه در کار اعتراف گیری به پست های بالاتری رسید .
پينه دوز، علي ، مدير كل استان كرمانشاه واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
تاجزاده،مصطفي، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
تاجيك، محمد رضا، مدير كل آموزشي واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
تاجيك، بيژن، از نیروهای امنیتی و اطلاعاتی سالهای 59 به بعد که در جریان سرکوب مردم و کودتا در کنار افرادی چون بهزاد نبوی و سعید حجاریان و …بود.
تاروردي از مسئولان زندان گوهردشت در شهريور89 بعدا رييس بند 4 زندان گوهر دشت شد.
تبريزي، مصطفي مدير كل ايلام واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
تبريزي،مجید، از مدیران داخلی زندان اوین و از بازجویان و شکنجه گران از سال 60 به بعدو در سال 67 درجریان اعدامها بسیار فعال بود او در سال 66 مسئول بخش آسایشگاه زندان اوین بود
ترابي، رضا، از مأموران واواک در زندان گوهردشت شكنجه گرو متجاوز به زنان و دختران
تسخيري، محمدعلی ، از حکام شرع و وابستگان به قوه قضاییه و دیگر مافیاها از جمله افرادی است که با خانواده در سالهای بعد از انقلاب تا به حال مشغول حیف و ميل اموال ايرانيان است
تقوي، سیدرضا از حکام شرع و مسئولین تبلیغاتی وابسته به بیت رهبری، دبير ستاد ائمه جمعه و جماعت
توانا، محمد، از نیروهای واواک در زندان اوین .وی در کار بازجویی مشغول بود .
توکلی، از مسئولین زندان قزلحصار ، وی مسئول تدارکات و شکنجه بود
توكلي، احمد، از عوامل سركوب و شكنجه در ابتداي انقلاب در شهرهاي شمالي و دادستان بهشهر بود و زن جوان آبستنی را اعدام کرد و…
تهراني،علی اکبر، از یاران گروه بهزاد نبوی که در امور امنیتی، بازجويي و شكنجه دخالت داشت .
تيموري، عباس، پاسدار زندان در بخش کارگاه که بعد به مسئولیت در این بخش رسید .
ثقفي، دادیار ناظر زندان گرمسار
سرهنگ جاسمي، علي، پاسدار زندان گوهر دشت که به مقام افسر نگهبانی ارتقا یافت .
جاويد، مهران، مدير كل بولتن هاي واواک
جباري، ابراهيم، سردار سپاه و از عوامل سركوبو دستگيري و شكنجه مبارزان و مسئول حفاظت خامنهاي
جباري، سیدصابر، از مرتبطین به قوه قضاییه
جدی از مدیر کل های سیاسی واواک.
جلالی جعفری ، رشيد، معاون واواک و از نیروهای امنیتی دهه شصت او در مجلس هفتم عضو کمیسیون امنیت ملی بوده است .
از جنايتكاران دهه طلاييي و بعد از آن
جنتي، علي، جانشين مدير كل افريقاي واواک در دوران ريشهري و مدير كل آسياي واواک در دوران علي فلاحيان
جنتي، احمد، از عوامل سركوب و ترور و قتل و عضو شوراي نگهبان و رئیس خبرگان رهبري و…
جوادی آملی، از مسئولان شورای عالی قضایی در دهه شصت .
جواهری از وابستگان به قوه قضاییه و رییس تحقیقات قضایی
جولايي، سيد اسدالله، از ياران لاجوردي در زندانها و دادستاني كه بعدها به سرپرستي ستاد ديه رسيد
جوهری فرد با نام مستعار حاج مهدوی، از دوستان لاجوردی و از بازاریان تهران او سالها مسئولیت زندان دادستانی را بر عهده داشت و در جریان اعدامهای سال 67 شرکت داشت و بعد از آن به سرپرستی زندان قصر رسید .
چوپان، رمضان زندانبان و شکنجه گر زندان اوین
حائری زاده از وابستگان به قوه قضاییه و مصباح یزدی
حاج امجد پاسدار نگهبان زندان اوین . در دهه طلايي
حاج خاموشي،محمد از مدیران میانی زندان قزلحصار . او معاون زندان بود و از بازجویان روانی ساز بود و
حاج شیرینی از مسئولان بخش کارگاه زندان اوین .در دهه طلايي
آقايي، ناصر، از مسئولان قسمت کارگاه زندان اوین
حاج فلاح معاون قاضي حداد
حاج مهدی از زندانبانان و شکنجه گران دهه شصت و یکی از مسئولان ایجاد درگیری در عربستان
حاجی کاظم از روسای باسابقه زندانهای کشور وی زمانی رییس زندان گوهردشت کرج بود .
حبيبي، اكبر، مدير كل استان خوزستان علي فلاحيان
حجاريان، سعيد، جانشين وزير واواک (ريشهري)، و معاون امنيت واواک و از عناصر مهم امنيتي و اطلاعاتي دهه طلايي كه در دوره خاتمی ترور شد و در سال 88 به جرم فتنه انگيزي به زندان افتاد و اصلاح طلب است.
حجازي، سید جواد، رئیس ستاد اجرائی در همدان
چهاردولی معاون ستاد اجرائی در همدان و از عوامل قتل زهرا بنييعقوب
حسنی، از دادیاران زندان اوین که در جنایات بسیاری شرکت داشت .
حسين پناه، علي، از نیروهای توبه کرده که خود مدتها بازجوی توابین بود و بعدها به مسئولیت تهیه بولتن های سیاسی رسید و در کنار حسین شریعتمداری كار مي كرد.
حسین زاده از مدیران داخلی زندان اوین كه از سال 60 در اکثر شکنجه دادنها شرکت داشت و در سال 67 در كشتار زندانيان شركت داشت. وی شوهر خواهر حاج محمد کچویی رییس مقتول زندان اوین بود .
حسين زاده ، محمد، از باند مصباح يزدي در قوه قضاييه
حسيني بوشهري،سیدهاشم، از مرتبطین قوه قضاییه و مديران حوزه هاي علميه
حسيني رئيس بند زندان دستگردي اصفهان
حسيني، مظفر، از نیروهای واواک و مجری قتلها در گرگان
حسيني، آصف، رئيس شعبه يك دادگاه انقلاب
حسيني،جلال ، پاسدار کمیته زندانهای ارومیه
حسينيان، روح الله، دادیار ناظر و معاون پور محمدی در مشهد، همه كاره در جنايت و قتل و شكنجه كه گرفتار سرطان بد خيم روده شده است .
حقانی از باند خشونت طلب مصباحیه .
حقانی پرسنل معاونت اطلاعات مردمی و مدیرکل پشتیبانی عملیاتی آن معاونت در واواک. به لحاظ اداری تحت مسئولیت محمد شفیعی (معاونت وقت اطلاعات مردمی) قرار داشته، در انجام دوفقره قتل دو نویسنده، مختاری و پوینده، به درخواست موسوی شرکت کردهاست.
حقي فرمانده گارد زندان كهريزك
حلوايي،مجتبی، از شکنجه گران و بازجویان معروف زندان اوین او معاون انتظامات اوین را بر عهده داشت
حيدريفر از معاونان سعيد مرتضوي كه به جرم دزدي و اختلاس در زندان است
خادم رئيس بند يك زندان گوهردشت كه در سركوب زندانيان نقش بسيار فعال دارد.
خاکی مسئول ملاقات زندانیان در گوهر دشت .
خالدی از نیروهای نزدیک به گروه خسرو تهرانی که در کمیته مستقر بود و در جریان سرکوب سالهای 59 و 60 شرکت فعال داشت و بعدا به پست معاون وزیری بازرگانی نیز رسید
خامنهاي، سيد هادي، از جمله نمايندگان خميني در سركوب ملت ايران كه اصلاح طلب شده است
خامنهاي، محمد، از حكام شرع دهه طلايي خميني و مسئول ستاد ملا صدرا
خاني زاده، عباس، رئيس سابق زندان اوين بود. وي فشارهاي بسيار زيادي بر زندانيان اعمال ميكرد.
خداياري، اصغر، جانشين مدير كل التقاط واواک در دوران ريشهري
خداییان دادستان خرم آباد و از عوامل سركوب
خديوي، نويد، رئيس حفاظت و اطلاعات زندان گوهردشت
خرازي ، محسن، از حكام شرع دادگاه هاي انقلاب در دهه طلايي و پدر عروس سيد علي خامنهاي و صادق خرازي
خرسند، ناصر، مدير كل استان كردستان واواک در دوره علي فلاحيان
خزائي از عناصر سابقه دار واواک است. وي در دوران دري نجف آبادي مدير كل اطلاعات قم و مدير حوزه وزارتي و رییس دفتر و مسئول انتشارات واواک بود.
خزعلي، ابوالقاسم ، از حكام شرع دادگاههاي انقلاب
خضرايي، عباس، پاسدار نگهبان آموزشگاه زندان اوین.
خطيب، سيد محمد، جانشين معاون حفاظت اطلاعات واواک در دوران ريشهري
خلیلی پاسدار زندان گوهر دشت کرج
خليلي پاسدار سپاه و از نگهبانان سلولهاي انفرادي زندان اوين
خوشكوش، اكبر، از نيروهاي معروف واواک در بازجويي و ترور و بمبگذاري
خوشوقت، عزيز الله ، از حکام شرع و مفتیان قتلهاي زنجيره اي
خوشه چین پاسدار زندان انزلی
داداشي، حبیب، از نیروهایی که به اصطلاح اصلاح طلب شده است. او در جریانات سال 59 و 60 از عوامل مهم دستگيري و شكنجه در كنار نيروهاي سازمان مجاهدين انقلاب بود.
داراب كلايی از باند خشونت طلب مصباح .
دارابي ، كاظم، از نیروهای تروریست واواک که در ضرب و شتم دانشجویان در المان شرکت داشت. بعدها به جرم ترور شرفکندی 15 سال در زندانهای آلمان بود او دوست نزدیک حسین شریعتمداری است .
داوود آبادي، محمد، محمد مهر آیین، از مسئولان بند هفت زندان اوین و کسی که به قول لاجوردی ستون فقرات دادستانی بود .
داوودی پاسدار نگهبان زندان انزلی
دبيري، عباس، مدير كل استان يزد واواک در دوران ريشهري و جانشين مدير كل ضد جاسوسي در دوره فلاحيان
دزفولی دادیار زندان قزلحصار از جمله دادیارانی بود که در اعدام مبارزان بسیار کوشا بود .
دستواره ، ناصر ، جانشين مدیر کل اداره التقاط واواک در دوران فلاحيان
دعاگو، حجت الاسلام از عوامل دستگيري و بازجويي زندانيان و امام جمعه مرحوم شميرانات پسر او داماد عباسعلي عليزاده است
دفتري پاسدار سپاه و از نگهبانان سلولهاي انفرادي زندان اوين
دنيا مالي، احمد، از عوامل سركوب و شكنجه كه به مقام معاونت سازمان بنادر و كشتيراني و زماني رييس فدراسيون شنا و قايقراني شد.
دوستی، جليل، پاسدار نگهبان زندان قزلحصار
ده نمكي، مسعود ، از نيروهاي وابسته به سپاه و از عوامل سركوب و شكنجه و بازجويي
دهقان طرزجاني، محمد رضا ، رییس دادگاههای انقلاب يزد
ذوالقدر،محمد باقر، سردار سپاه از عوامل سركوب، دستگيري، شكنجه، ترور، ادم ربايي و….زماني مشاور رييس قوه قضاييه و زماني معاون وزير كشور بود.
ذوالنور، مجتبي، از حكام شرع دادگاههاي انقلاب و نماينده فعلي مجلس و قائم مقام اسبق نماينده رهبري در سپاه
رئوف منش، پرويز، جانشين ،مدیر کل حوزه وزارت واواک (از سال ۱۳۶۵)
راجي رئيس بند بدنام 240 اوين بوده است
رازيني ، ابراهيم، برادر علي رازيني و حاكم شرع دادگاههاي مرتبط با امر به معروف و نهي از منكر
رازيني ،علي، از جنايتكارترين حكام شرع دادگاههاي انقلاب و ويژه روحانيت و رييس ديوان عالي قضايي
راستي كاشاني ، از حكام شرع دادگاه هاي انقلاب و مسئول نظارت بر انحلال سازمان مجاهدين انقلاب از سوي خميني شد
رامش پاسدار نگهبان و از مسئولان بند در زندان قزلحصار در دوران طلايي
راوندي، از قضات و حکام شرع دادگاههای انقلاب و مستقر درزندان اوین که در دهه شصت احكام بسياري راصادر نمود
ربانی املشی دادستان کل و از حكام شرع دادگاه هاي انقلاب در ابتداي دهه طلايي
ربيعي، علي، مدير كل آذربايجان غربي واواک در دوران ريشهري و معاون حقوقی، پارلمانی علي فلاحيان و وزير كار و امور اجتماعي فعلي
رجبي، محمود، از شاگردان برجسته گروه مصباحیه که مورد تایید او است. وی نیز مانند دیگر اعضای این باند در قوه قضاییه جایگاه خاصی دارد .
رحمانی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
رحمتي، امان الله از بازجويان زندان اوين
رحيم پور ازغدي، حسن، از بازجويان دهه طلايي و متخصص تواب سازي زندانيان و عضو شوراي انقلاب فرهنگي
رحيم زاده، مهدي، مدیر کل اداری واواک در دوران ريشهري و معاون نیروی انسانی واواک در دوره علي فلاحيان
رحیمی مجری پروژه پرونده سازی علیه اشخاص همراهان عرفان کیهانی و رابط قرارگاه ثارالله در دادگاه انقلاب. بازجو رحیمی دراعدام زندانیان عقیدتی سیاسی نقش عمدهای داشته است.
رحيمي، پاسدار زندان اوین که بازجوی زندانیان بود
رسولي، حمید، پرسنل امنیت و مدیر کل پشتیبانی عملیاتی آن معاونت در واواک بود. او مستقیما تحت مسئولیت سرمدی بود اما در انجام دو جنایت سیاسی، یعنی کشتن داریوش و پروانه فروهر، به دستور موسوی(قائم مقام معاونت امنیت) عمل کرد.
رضایی پاسدار زندان اوین و بازجوی گروههای اقلیتهای مذهبی .
رضایی راد سرهنگ و فرمانده حفاظت زندان های استان مرکزی
رضايي، عباس ، جانشين مدير كل حراست واواک در دوران اول فلاحيان
رضايي، محسن، سردار سپاه،از عوامل امنيتي و اطلاعاتي و از بازجويان خشن دهه طلايي خميني
رضايي، ناصر، مدير كل سياسي دوران فلاحيان
رضواني جيحوني، علي، پاسدار و شکنجه گر زندان اوین بند 209 .
رضواني، غلامرضا، از مرتبطین با قوه قضاییه
رضوي ، محمد ، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
شيخ عطار، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
رضوي، محمد، از نیروهای مستقر در تیم های عملیاتی و اطلاعاتی در سالهای 59 و 60 که در بسیاری از برنامه های سرکوب شرکت داشت .
رفيعي، جمشيد، مدير كل واواک استان اصفهان در دوران ريشهري و فلاحيان
رمضانزاده، مجتبي، جانشين مدير كل آسياي واواک در دوران ريشهري
رمضانی پاسدار زندان اوین در بخش آموزشگاه .
رمضاني،غلامحسين، فرمانده سابق سازمان حفاظت و اطلاعات نيروي انتظامي و رئيس فعلي سازمان حفاظت و اطلاعات وزارت دفاع از عوامل خشن و سركوبگر دهه طلايي
رويايي فرج، مرتضي، پاسدار زندان گوهر دشت که به افسر نگهبانی ارتقا یافت .
رهبر، فرهاد، مدير كل استان لرستان واواک در دوران ريشهري و فلاحيان، رييس اسبق دانشگاه تهران و رئیس فعلي دانشگاه آزاد اسلامي از عنصر سركوبگر و خشونت طلب
رهنما از باند خشونت طلب مصباح .
رهنما، احمد، از روحانيون حامي مصباح يزدي و عوامل قوه قضاييه
رياحي،مهدي، از پرسنل واواک و از بازداشت شدگان پرونده قتلهاي زنجيرهاي
ريايي از مسئولان زندان اوين و معاون «اندرزگاه 8» اين زندان است كه در ضرب و شتم دانشجويان دربند نقش فعال دارد.
رييس السادات ، ابراهيم ، از بزرگان سركوب، شكنج، قتل، ترور، كشتار و… در ادوار تاريخ انقلاب
رئیسی، ابراهیم، یکی از سه «قاضی» جنایتکار ثبت در تاریخ که کشتار زندانیان در تابستان 1367 را تصدی کرد. او نامزد ریاست جمهوری شد و اینک نایبالتولیه آستان قدس رضوی است.
روحاني، حسن، ریيس جمهور فعلي و دبير شوراي عالي امنيت ملي و از عوامل سركوب و كودتا در دوران طلايي خميني
زارع از مسئولان زندانها فومن و گیلان كه بعد مسئول سازمان زندانها در استان گیلان شد .
زارع بيدكي،محمود از عناصر اطلاعاتي و نزديك به قاضي حداد
زارع دهنوي قروه، حسن، معروف به قاضي حداد از دهه60 در كشتار و شكنجه زندانيان سياسي حضوري فعال دارد. او در كنار لاجوردي بکار جنایت مشغول بود.
زارع،كمال، بعد از عباس خاني زاده در سال84 به رياست زندان اوين برگزيده شد. وي قبلا رياست زندان كرج را به عهده داشت
زرگر ، احمد، از حكام شرع دادگاههاي انقلاب و مواد مخدر و از عوامل سركوب و شكنجه
زرین گل پاسدار زندان اوین و عامل اجرای اعدام از بند 209 .
زفرقندی از حکام شرع دادگاههای انقلاب مستقر در شهرستان کرج
زنجانی معاون داوود رحمانی رییس زندان قزلحصار
زندی حاکم شرع دادگاههای انقلاب کرمانشاه و امام جمعه آن شهر
زندي معاون شكنجه گاه كهريزك. او سروان پاسدار است.
زيارتي سنگسري، سيد صادق(حميد روحاني)، از حكام شرع دادگاههاي انقلاب و رييس اسبق مركز اسناد انقلاب اسلامي و مسئول مجله 15 خرداد
سازگارا، محسن، از عوامل دخيل در سركوب ملت ايران به همراه بهزاد نبوي كه اصلاح طلب شد و به زندان افتاد و مهاجرت كرد
ساعي، احمد رضا، مدير كل استان خراسان واواک در دوره علي فلاحيان
سالار كيا ، محمود، از معاونین دادستانی در دوره سعید مرتضوی. او سالها در یک خیاطی شاگرد بود
ستاريفر رئيس دفتر قاضي پيرعباسي و از ماموران واواک است.
سجادي، سيد رضا (نام مستعار فيروزآبادي)، معاون فنآوري واواک دردوران ريشهري و فلاحيان
سخي، مجيد، از اعضاي واواک
سراج ، رضا، سردار سپاه، از شكنجه گران و بازجويان كاركشته نظام ميباشد.
سرافراز از نیروهای بازجو و تواب ساز زندانهای کشور و رييس سابق صدا و سيما و از اعضای هیات موتلفه و رییس اسبق شبکه تلویزیونی پرس – تی – وی – بود.
سرحدي زاده، ابوالقاسم، از وزرای نظام ولایت و از مسئولین سازمان زندانها
سرلك، – مجید، پاسدار زندان اوین و تیر خلاص زن .
سرلك، محمود، از اهالی الیگودرز و از زندانبانان شکنجه گر که تا سال 61 در اوین بود و بعد به گوهر دشت انتقال یافت .
سرلك، مصيب، – پاسدار زندان گوهر دشت در دوران طلايي خميني
سرمدي پارسا، ناصر، جانشين مدير كل اروپاي واواک در دوران ريشهري و معاون امريكاي واواک در دوره فلاحيان
سرمدي، حميد معاون واواک، قبلا مسئول اطلاعات پاکستان و افغانستان بود
سرهنگ کتیبه از نیروهای مرتبط با دستگیری ها و بازجویی ها که در تصادفي مشكوك كشته شد
سعادت پرور، از باند خشونت طلب مصباح .
سعادتی رییس زندان گوهر دشت بعد از صبحی .
سعد الدين ، علي، جانشين معاون افريقاي واواک در دوره فلاحيان
سعيدي، علي، جانشين معاون اداری و مالی واواک در دوران ريشهري
سعيدي فر، عباس ، افسر پاسدار زندان اصفهان
سلامتي، محمد، از بزرگان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و از نیروهای فعال در بسیاری از عملیات دستگیری بازجویی و شکنجه مبارزان
سليم، اكبر، پاسدار سپاه با نام مستعار شيخ، افسر كشيك بند6 زندان گوهردشت
سليماني، عباسعلي، از حکام شرع دادگاههای انقلاب حائري شيرازي، محمدصادق، از امامان جمعه و حکام شرع شیراز
دستغيب،سیدعلی اصغر، از مرتبطین با قوه قضاییه و وابسته به دستغیب بزرگ که در بسیاری از جنایات شرکت داشت
بهشتي،احمد، از حکام شرع دادگاههای انقلاب كه كشته شد
شب زنده دار، مهدی، از حکام شرع دادگاههای انقلاب و وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم ايماني، اسدالله، از حکام برجسته دادگاههای انقلاب در پرونده وی می توان رد صدور دهها حکم اعدام مبارزان را مشاهده نمود .
سلیمانی، سهراب، مسئول زندان هاي مركز و برادر سردارقاسم سليماني
سليمي، محمد رضا، معروف به محمد صداقت از عوامل سركوب و شكنجه
سليمي،محمد، دادستان ويژه روحانيت و حاكم شرع دادگاههاي انقلاب در شهرستان هاي مختلف
سود مند فرمانده یگان انتظامی زندان گوهر دشت
سياح، اصغر، پرسنل معاونت امنیت شاغل در اداره کل چپ واواک – اداره چپ نو – او تحت مسئولیت اداری صادق در قتل پوینده شرکت کرده بود.
براتي، خسرو، منبع اداره چپ نو ، بنا به درخواست صادق، در دو قتل مختاری و پوینده شرکت داشت.
سيد حاتمي، سیدابراهیم از حکام شرع و مرتبط با قوه قضاییه
سيفاللهي، رضا، سردار سپاه،از عوامل امنيتي و اطلاعاتي دهه طلايي و معاون شوراي عالي امنيت ملي
شاه محمدی از سپاه پاسداران در زندان اوین
شاهچراغي امير، معاون حقوقی، پارلمانی واواک در دوران ريشهري، فوت كرد
شاهچراغي، سیدمحمد، از مرتبطین با قوه قضاییه و برادر شاهچراغی همکار لاجوردی
شاهرودی، احمد، از وابستگان به قوه قضاییه مسئول توسعه قضایی
شاهمرادي، مرتضی، از بازجویی به بازپرسی در زندان رسید .
شريعتمداري، محمد، از جمله نیروهای ا واواک و مسئول بسیاری از دستگیری ها و شکنجه ها و اعدام ها که بعدها به وزارت بازرگانی رسید .
شريعتمداري،حسین،از مسئولان زندان قزلحصار در سال 1364 . او مسئول تواب سازی زندانیان بود و اینک روزنامه کیهان در تیول او است.
شريعتي، حسن، مدیر کل دادگستری استان خراسان رضوی
شريف زاده، محمد، – معروف به محمدی – از مسئولین گروه ضربت دادستانی در زندان اوین .و مسئول حفاظت دادستانی . زمانی مسئول بند 209 بود
شريفي دوست، حمزه، ملقب به حاج شریف بازجوی بند ۲ الف زندان اوین و یکی از متصدیان پرونده سازی علیه اشخاص مورد بازجویی
شریفی منش پاسدار زندان اوین .
شريفي، حمید، از نیروهای سعید مرتضوی و از حلقه دادستاني
شفيعي، احمد، مدير كل استان گيلان واواک در دوران ريشهري و فلاحيان كه در زمان دري نجف آبادي به معاونت دانشجويي اين وزارتخانه رسيد و در قتل هاي زنجيرهاي دخالت داشت .
شکاری رییس بند جهاد در زندان گوهر دشت .
شكوهي، علي، مدير كل التقاط واواک در دوران ريشهري
شمس آبادی معاون فرهنگی زندانهای خراسان شمالی
شمس، سعيد، پاسدار زندان قزلحصار بود وی یکی از پاسدارانی است که در قتل عام روستای قارنا شركت داشت.
شهاب، احمد، از نيروهاي هيات موتلفه مأمور «خدمت» در دادستاني و زندانها
شيخا،احمد، معروف به “احمد نیاکان” مشهور به “تفتازانی”، از گروه شکنجه گران و متهمان به ارتکاب قتل های زنجیره ای و از نیروهای جنایتکار واواک.
شیرازی از پاسداران زندان گوهر دشت
شیرازی، عباس، عضو ارشد گروه ضربت دادستان انقلاب
شيرخاني پاسدار زندان گوهر دشت
صابري همداني، احمد ، از حکام شرع دادگاههای انقلاب در همدان
محمدي،غیاثالدین، از وابستگان به قوه قضاییه
صادقی پاسدار و بازجوی زندان انزلی
صادقی زندانبان پاسدار زندان اصفهان
صادقي، حسين، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
صادقي، محمد، از مسئولان زندان اوین که زمانی معاونت آموزشگاه را بر عهده داشت .
صادقي،محمد تقي، مدير كل استان اذربايجان شرقي واواک در دوره علي فلاحيان
صادقي،نور الدین، رییس کل دادگستری استان کرمانشاه
تویسرکانی رییس کل دادگستری استان کرمان
طالبی رییس کل دادگستری استان مازندران
آقا زاده رییس کل دادگستری استان ﺁذربایجان شرقی
صافی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
صالحي، سيد محمد حسين، جانشين معاون فنآوري واواک دردوران ريشهري و فلاحيان
صانع، صادق، مدير كل استان كهكيلويه و بوير احمد وزارت اطلاعات دوران ريشهري و معاون خاورميانه وزارت اطلاعات فلاحيان
صانعی ، يوسف،عضو شورايعالي قضاييه دهه طلايي و از حكام شرع دادگاه هاي انقلاب
صبحی، (مرتضی صالحی) ازمهرماه سال۶۱ رئيس زندان گوهردشت بود
صداقت، علیرضا، از سربازجویان با تجربه زندانهای کشور که دوره های خاص روانگردانی را در کشور کره گذرانده است
صدر- محمد، مدير كل افريقاي واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
صدیقی از مسئولان شورای عالی قضایی در دهه شصت و امام جمعه موقت تهران و از حكام شرع .
صفائی پرسنل معاونت امنیت . شاغل در اداره عملیات آن معاونت مشارکت در قتل فروهر و همسرش تحت امر عزیز پور(مسئول مستقیم) قرار داشت.
صفار هرندي، محمدحسين،سردار سپاه، جانشين فرماندهی منطقه ۶ کشوری درسالهای ۵۹ تا۶۴، مسئول دفترسياسی سپاه ،از بازجويان ابتداي انقلاب
صفاري،حسين، از نیروهای بازجو و شرکت کننده در ترورهای خارج از کشور
صفري تبار ، حسين، از پاسداران زندان و از اعضای گروه انصار حزب الله .
صفري مهدي، جانشين مدير كل ضد جاسوس واواک در دوران ريشهري و مديركل معاونت ضد جاسوسي واواک در دوران فلاحيان
صلح جو، مرتضي، مدير كل استان كهكيلويه و بوير احمد واواک در دوره علي فلاحيان
ضرابي، مرتضي، مدير كل استان تهران واواک در دوره علي فلاحيان
ضيايي،سید مجید، از بازجویان زندان اوین که به مقام دادیاری در اوین رسید .
طالبی، علي، پاسدار زندان اوین
طالقانی از پاسداران زندان اوین .
طاهري خرم آبادي، سيد حسن، از حکام شرع دادگاههای انقلاب و مرتبطین با سپاه و قوه قضاییه
شاهرخي، سیدمحمد نقی، از امامان جمعه و وابستگان به قوه قضاییه
طاهري، طه، با نام مستعار صدر الاسلام، بازجو و شكنجه گر و از مسئولان امنيتي و اطلاعاتي از ابتداي انقلاب، سردار سپاه
طاهريان، بهمن، معروف به حاج حبيب از معاونان واواک در دوران احمدي نژاد كه خرابي هاي فراوان در رابطه با جاسوس كردن كساني كه جاسوس نبودند ببار آورد. بعدها سفير ايران در كشورهاي امريكاي جنوبي شد.
طباطباي، محمد، رييس جامعة الزهرا و از عوامل قضايي
طباطبایی از بازجویان زندان اوین
طباطبايي، سیدیوسف، از مرتبطین قوه قضاییه
طباطبايي،حمید رضا، دادستان استان اصفهان
طبرسي،نورالله از حکام شرع دادگاههای انقلاب
طوسی مدیر کل زندانهای استان کرمانشاه
پستچي، مدیر کل زندانهای استان خراسان شمالی
خلف رضايي،غلامرضا، مدیر کل زندانهای استان مرکزی
ولی نیا مدیر کل زندانهای استان یزد
گلپایگانی مدیر کل زندانهای استان اصفهان
جفعر قلي،ناصر، مدیر کل زندانهای استان فارس
محمدي،محمد علی، مدیر کل زندانهای استان همدان
مهربان مدیر کل زندانهای استان مرکزی
علوی مدیر کل زندانهای استان خوزستان
طيراني، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
عابدي ، حسين ، مدير كل استان يزد واواک در دوره علي فلاحيان
عادلی مسئول روابط عمومی زندان جیرفت
عاصف،رضا، از جمله نیروهای مستقر دراطلاعات نخست وزیری که در تیم عملیاتی بود و در دستگیری و سرکوب و شکنجه مبارزان در سالهای 59 تا 60 فعال بود .
عالمي، حسين، جانشين معاون اورپا واواک در دوران اول فلاحيان
عاليخاني( صادق)، پرسنل معاونت امنیت اداره کل چپ واواک و مسئول اداره چپ نو. مدیرکل وقت چپ محمد صداقت بود. وي در دوران ريشهري و فلاحيان مدير كل استان زنجان بوده است .
عاملي،سیدحسن از حکام شرع دادگاههای انقلاب
عباس زاده از پاسداران زندان اوین
عباسپور، احمد، مدير كل اطلاعات تهران واواک در دوران ريشهري و مدير كل امنيت واواک در دوران اول فلاحيان
عباسی پاسدار بازجو و شکنجه گر زندانهای اصفهان
عباسي معاون دادستان عمومي و انقلاب تهران
عباسي كنگوري، جواد معروف به “آزاده” مشهور به “آملی” از گروه شکنجه گران متهمان به قتل های زنجیرهای و از نیروهای جنایتکار واواک.
عباسی، ابتدا معاون دادیار ناصری بود و بعد خود دادیار شد. او نیز مانند بسیاری از نیروهای دادستانی در امر اعدام مبارزان دخالت مستقیم داشت .
عباسي،حمید، از بازجویان زندان اوین و گوهر دشت بود او سالها ی بعد از کشتار سال 60 به دادیاری اوین رسید و در کشتار سال 67 بسیار فعال بود و بعد از آن نیز در اوین به شغل شریف دادیاری مشغول شد.
عبدالله زاده، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
عبداللهي ، محمود، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
عبداللهي از حكام شرع دادگاههاي انقلاب و ارتش، حاكم شرع خوزستان
عبدي، عباس، از به گروگانگیران اعضای سفارت امریکا و جانشين معاون امنيت واواک، يعني سعيد حجاريان، و زماني در كنار موسوي خوئينيها در جريان كشتار 67 قرار داشت عضويت در واواک او را فلاحيان نيز تاييد مي كند.
عبوديت، عبدالرسول، از وابستگان به قوه قضاييه و مصباح يزدي
عجمين از شاگردان مصباح يزدي و نزديك به قوه قضاييه
عزت الله شاهی، مطهری – عرب شاهی، سربازجو و از نیروهای بالای کمیته های انقلاب اسلامی در سالهای ابتدای انقلاب و از دوستان فلاحیان و…
عزیزپور، محمد، پرسنل معاونت امنیت و مسئول اداره عملیات امنیت به لحاظ اداری تحت مسئولیت حمید رسولی بوده و امر به انجام دو قتل داریوش و پروانه فروهر را از رسولی گرفته و به زیر مجموعه خود ابلاغ کردهاست.
عسگري، علي ، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
عسگري، علي ، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
عطريانفر،محمد، بازجوی زندان اوین – بند 209- از مسئولان بازجویی از گروه فرقان و از اعضای اطلاعاتی کمیته های انقلاب اسلامی و نيروي انتظامي كه بعدها اصلاح طلب شد
علوی تبار از نیروهای وابسته به سازمان مجاهدین انقلاب که گفته میشود از جمله بازجویان در ابتدای انقلاب بوده است و هم اکنون در طیف اصلاح طلبان است
علوي، نام مستعار سردار رضا سراج بازجوي اطلاعات سپاه پاسداران.
علوي، هاشم، از مسئولین واواک. وی بعدها از مسئولین امنیت واواک شد . وقتی فهمید سعید امامی همجنس باز است اطاق محل کار وی را با آب شست. در زمان احمدي نژاد به قائم مقامي آن وزارتخانه رسيد
علی عبدالله دادستان دادگاه ویژه روحانیت قم
بهرامي،حسین ، دادستان دادگاه ویژه روحانیت قم
مصدق، محمد، معاون قضایی و حقوقی سازمان قضایی نیروهای مسلح
عبداللهی قائم مقام دادستان خراسان شمالی
علی محمدی از مدیران زندانهای کشور وی زمانی معاون زندان گوهر دشت بود .
علیزاده ، قاسم، پاسدار زندان اوین
عندلیب حاکم شرع دادگاههای انقلاب شیراز
غرضي، محمد، -با نام مستعار حیدری – سربازجو کمیتههای انقلاب اسلامی و عامل دستگیری فرزندان آیةالله طالقانی که موجب قهر کردن او شد. عضو سپاه پاسداران و…
غضنفری دادستان همومی و انقلاب گرمسار
قربانی دادستان استان خراسان جنوبی
غلامی پاسدار نگهبان زندان گوهر دشت
غلامي، رضا، از جمله نیروهایی بود که تحت امر رازینی و پور محمدی کار بازجویی و شکنجه زندانیان در مشهد را عهده دار بود .
غياث الدين، حسين، جانشين مدير كل حفاظت اطلاعات وزارت اطلاعات دوران اول فلاحيان
فاتحی مسئول اطلاعات کرج که در اعدام بسیاری از زندانیان شرکت داشت
فاضل، بازجوي شعبه 7 اوين گفته ميشود عضو هيات علمي دانشگاه بهشتي بود.
فتح عليخاني، سعيد، مدير كل استان هرمزگان وو جانشين نيروي انساني علي فلاحيان
فتوت، عباس، پاسدار نگهبان اوین که به افسر نگهبانی ارتقا یافت .
فخر آرا رییس کل دادگستری استان خراسان جنوبی
فدايي، حسين، سردار سپاه، از عوامل اطلاعاتي و امنيتي در سركوب و شكنجه و بازجوييها شركت داشت .
فرجي معاون اطلاعات زندان گوهر دشت
فروتن از مسئولان زندان های کشور وی در سالهای 64 و بعد از ان به مدت کوتاهی سرپرستی زندانهای اوین و گوهردشت را در اختیار داشت .
فروزان،رضا مسئول سونای زعفرانیه و از یاران سعید امامی
فروغي، عطاء الله، مسئول بهداری زندان اوین که مجوز مرگ اعدام شدگان را صادر میکرد .
فريماني، عباس، مدير كل استان خراسان می کرد در دوران ريشهري
فقانی مدیر کل زندانهای استان گیلان و نصیری جانشین آذر مهر مدیر کل زندانهای استان سمنان
فلاح سرتیم عملیات و قائم مقام اداره عملیات امنیت واواک. فلاح نیز تحت مسئولیت و هدایت مسئول مستقیم اش محمد عزیزپور که در خارج از منزل در ارتباط با آنها در داخل بوده قرار داشتهاست.
روشن، رضا،پرسنل معاونت امنیت واواک شاغل در اداره کل التقاط در اداره پدیده های التقاط تحت مسئولیت ( احتمالا کامیار) قرار داشته که او تحت مسئولیت آقای اسماعیلی مدیر کل وقت التقاط بوده است . به دستور موسوی، روشن در دو فقره قتل مختاری و پوینده شرکت کردهاست.
فلاحی زندانبان و شکنجه گر زندانهای اصفهان .
فلاحيان ، علي، وزير معروف واواک و از عوامل سركوب و قتل و ترور و شكنجه
فنايي،محمد، از باند خشونت طلب مصباحیه .
فولاد آملي، محمد رضا، رییس کل دادگستری استان مازندران
فهیم کرمانی نماینده موسوی تبریزی در زندان اوین، از حكام شرع جنايتكار
فياضي، غلامرضا، از باند خشونت طلب مصباح .
فيض، اکبر، رییس کل دادگستری استان آذربایجان غربی
سياوش پور، احمد، رییس کل دادگستری استان فارس
كيخسروي، احمد،ریس کل دادگستری استان خراسان شمالی
ملكشاهي، الله یار، رییس کل دادگستری استان لرستان
قاسمی از بازجویی به معاونت بخش آموزشگاه رسید معروف به مهندس بود .
قاسمي رحماني، محمود رضا،بازجو و شکنجه گر زندان اوین ملقب به حاج رحمان . او بعنوان کارشناس مذهبی بر روند پرونده محکومین عقیدتی اعمال نفوذ مینماید.
قاسمی رییس کل دادگستری استان قزوین
قاليباف، محمد باقر،فرمانده نيروي انتظامي و از سركوبگران و چمقاداران معروف
قبه،مرتضي،– معروف به اصفهانی – رییس دفتر سعید امامی، برادر ديگر او همراه كرباسجي در جريان خورد و بردهاي زمين قرار دارد
قدوسي، علي، حاكم شرع و دادستان جنايتكار ايران كه ترور شد. داماد علامه طباطبايي بود.
قدوسي، مجيد،از نزدیکان شاهچراغی که در دادستانی بود. او از سال 63 تا 65 مسئول آموزشگاه زندان اوین بود و بعد از آن دادیار شد و بعد از مدتی نیز مسئول گرفتن فیلم مصاحبه زندانیان گشت . او مدتی مسئول ورزشگاه آزادی بود .
قدياني، پرويز ، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
قدیری،جواد، از نیروهای مستقر در اطلاعات نخست وزیری و شوهر خواهر محمد عطریان فر که از سران سازمان مجاهدین بود . او در تیم عملیاتی شرکت داشت و زیر نظر خسرو قنبری کار میکرد .
قديريان، احمد، سردار سپاه و از دوستان لاجوردي در دادستاني و زندانها بود.
قربانی از پاسداران زندان اوین
قرباني، زين العابدين ، از حكام شرع و امام جمعه دزد رشت، كه جريان ساخت و ساز مجتمع تجاري وي اين روزها بر سر زبانها افتاده است
قريب،سيدجليل، تحت نظارت و فرماندهي رئيس اوين و حيدريفر به ناصر زرافشان، هجوم برده و او را به شدت مجروح كرد. زرافشان وکیل دادگستری که وکالت قربانیان قتلهای سیاسی رﮊیم (قتلهای زنجیرهای) را بر عهده داشت. .
قريشي، سیدعلی اکبر، از حکام شرع و امامان جمعه
قره باغي،سیداکبر، از حکام شرع و مسئولین قضایی
شكوري، سیدرضیی، از مرتبطین قوه قضاییه
قطبی از باند خشونت طلب مصباح .
قطبی مدیر نمونه بسیجی استان و مدیر کل زندانها استان قم
عرب مدیر کل زندانهای استان گلستان
الوندی مدیر کل زندانهای استان گیلان
علی پور معاون مدیر کل زندانهای استان لرستان
مباشری مدیر کل زندانهای استان لرستان
سلیمان نصب مدیر کل زندانهای استان جنوبی
امیری مدیر کل زندانهای استان کرمان
قلي پور، عباس، جانشين مدير كل بولتن هاي واواک
قنادان از نیروهای نزدیک به طیف بهزاد نبوی که در کمیته انقلاب اسلامی مستقر بود و در جریان سرکوب ها نقش داشت
قنبري تهراني ،خسرو، از مسئولان امنيتي و اطلاعاتي دفتر نخست وزيري و از عاملان سركوب مبارزان در دهه طلايي
قوامي هنر، مهدي، معروف به “قوام” از گروه شکنجه گران متهمان به قتل های زنجیرهای و از نیروهای جنایتکار واواک.
کاظمی شکنجه گر و مسئول اعدام زندانیان در اصفهان
کربلایی از بازاریان تهران که در ابتدا مسئول ملاقاتها بود و بعد مسئول کارگاه زندان اوین شد و درآمد زیادی را به چنگ آورد وی از دوستان لاجوردی بود .
کرماني رييس اطلاعات زندان گوهر دشت
کریمی، عباس، پاسدار نگهبان زندان گوهر دشت کرج
كاشفي ، علي، جانشين معاون خارجي واواک در دوران ريشهري و فلاحيان كه فوت كرد
كاظمي، مصطفي، مدير كل استان فارس واواک در دوران ريشهري و لي فلاحيان
كاظمي،((موسوی)، قائم مقام معاونت امنیت، مدیر کل طرح و بررسی واواک و دخیل در 4 فقره قتل. نامبرده به لحاظ اداری تحت مسئولیت معاونت وقت امنیت واواک، سرمدی بودهاست.
كاوه، كميل، از سربازجويان زندان هاي اصفهان و از عوامل سركوب و فرمانده چماقداران اين استان
كبيري اراني،اکبر، حاج فکور از بازجویی کار خود را شروع کرد و در نهایت به ریاست زندان در اوین رسید . وی بازجوی شعبه هفت زندان اوین بود .
كبيري،قاسم، معاون مجید قدوسی بود و بعدها به معاونت رییس زندان رسید و در سال 67 در کشتار زندانیان در همان پست بود.
كچويي،محمد، از روسای زندانهای کشور و رییس زندان اوین بود که ترور شد
كرباسی بازجوی زندانهای مشهد . وی پاسدار سپاه پاسداران بود .
كردي پاسدار سپاه و از نگهبانان سلولهاي انفرادي زندان اوين
كرمي افسر سپاه در زندان اصفهان
كرمي، وحيد، جانشين مدير كل سياسي واواک در دوران اول فلاحيان
كريمي ، نظر علي، از نیروهای واواک گرگان
كريمي، حميد، از بازجویان و شکنجه گران در سال 60 بود او در سال 61 معاونت آموزشگاه را عهده داشت و در سال 68 به مسولیت ورزش زندان رسید و سپس مدیریت ورزشگاه امجدیه را عهده دار شد . او از نیروهای سپاه پاسداران بود .
كريمي، رییس کل دادگاههای عمومی و انقلاب استان تهران
ماندگاري، معاون قضایی دادستان عمومی و انقلاب تهران
مظفری مستشار دادگاه کیفری استان تهران
سراج،ناصر، رییس کیفری استان تهران
كشاورز، علي، جانشين معاون حقوقی، پارلمانی واواک دردوران ريشهري و فلاحيان
كعبي ، عباس، از حكام شرع و عضو شوراي نگهبان
كمالي، خسرو، مدير كل معاونت ضد جاسوسي واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
كنگرلو،محسن، از نیروهای فجر اسلام و فردی اطلاعاتی و امنیتی که به گروه میر حسین موسوی مربوط بود و در کودتای خرداد 60 شرکت داشت. در افتضاح ایران گیت (معاملههای پنهانی سیاسی – تسلیحاتی) یکی از رابط ها بود. ایران گیت امریکائی با افشای سفر محرمانه مك فارلين به ایران، از پرده بیرون افتاد.
كوشادادستان دهه 60 در بندر انزلی که موجب صدور احکام اعدام مبارزان در آن شهر شد .
كوليوند، عباس، پاسدار نگهبان زندانهای اوین و گوهر دشت
كهفي، رضا، مدير كل استان كرمان واواک در دوره علي فلاحيان
كياني، بيژن، مدير كل استان همدان واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
گرجي،عباس، معاون حفاظت و اطلاعات زندان اصفهان
گلپايگاني،معاون اداری، مالی واواک در دوران ريشهري
گوهری پاسدار زندان اوین
گيوه چي، محمد تقي،(مصباح يزدي)، از عوامل سركوب و از حاميان قضات خشونت طلب
لاجوردي،اسدالله، – دادستان انقلاب – معروف به قصاب اوین. او زماني هم رييس سازمان زندانها شد از خشن ترين نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي رﮊیم ولایت فقیه بود.
لاريجاني، محمد جواد، سخنگوي سازمان حقوق بشر اسلامي از سركوبگران وحاميان ترور و خشونت
لاريجاني،صادق، از وابستگان به شورای نگهبان و رييس قوه قضاییه
لاوندي،حمزه، پاسدار زندان اوین در دهه طلايي
لشكري،داوود، – مدیر زندانهای ایران – گوهر دشت. وی از جمله افرادی است که در کشتار زندانیان سیاسی در سال 67 از مسئولان زندان گوهر دشت بوده است
لطفي،محمدنقی، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
لطفيان، هدايت الله، فرمانده اسبق نيروي انتظامي و از عوامل سركوب دانشجويان
الله بخشي، محمد، پاسدار زندان اوین
الله كرم ، حسين، سردار سپاه، گفته میشود یکی از شقی ترین بازجویان و سرکوبگران بود. او در جمع انصار حزب الله گروهي بود كه به مردم حمله ميكرد.
ماكويي، بهروز، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
ماندگاری معاون قضایی دادستان عمومی و انقلاب تهران
مبشري،علي، از رؤسای دادگاههاي انقلاب
متقی رییس دادگاه انقلاب همدان و از جمله بازپرسان این دادگاه
متوليان، ابراهيم، مدير كل استان مازندران واواک در دوران ريشهري
مجتهد شبستري، حسن، از حکام شرع و امامان جمعه تبریز
محبي نيا، جهانبخش، مدير كل آذربايجان غربي دوره علي فلاحيان
محتشم ، عبد الحميد، عبداللهي،سردار سپاه و از سركوبگران انقلاب اسلامي و مدير مسئول نشريه يا لثارات الحسين
محتشمي پور،علي اكبر،وزير اسبق و نماينده مجلس از حكام شرع دادگاههاي دهه طلايي خميني
محسني ،از حکام شرع دادگاههای انقلاب
محسني اژهاي، غلامحسين معروف به غلام بلبل، از عوامل مهم سركوب و شكنجه و ترور و قتل. دادستان و از حكام شرع دادگاههاي انقلاب و اینک سخنگوی قوه قضائیه.
محسنی پرسنل معاونت امنیت واواک. شاغل در اداره عملیات آن معاونت. مشارکت در قتل فروهر و همسرش تحت امر عزیزپور(مسئول مستقیم).
جعفرزاده پرسنل معاونت امنیت واواک. شاغل در اداره عملیات آن معاونت مشارکت در قتل فروهر و همسرش تحت امر عزیزپور(مسئول مستقیم).
هاشمی پرسنل معاونت امنیت واواک. شاغل در اداره عملیات آن معاونت. مشارکت در قتل فروهر و همسرش تحت امر عزیزپور
محمدي عراقي،محمود، رييس اسبق سازمان ارتباطات اسلامي و داماد مصباح يزدي از حكام شرع دهه 60
محمدي گلپايگاني، غلامحسين، از حكام شرع دادگاههاي انقلاب و نظامي و رييس دفتر خامنهای
محمدی گیلانی ، رییس حکام شرع ، حاکم شرع زندان اوین و معروف به جلاد اوین.
محمدی معاون قضایی سازمان زندانها
محمدي نيك، محمد(ريشهري)، وزير اسبق واواک و آمر و عامل سركوب و قتل و ترور و شكنجه
محمدي، تقي، از نيروهاي امنيتي در نخست وزيري كه بعدها در زندان لاجروردي گفته شد كه خودكشي كرده است
محمدي، تقي، از نیروهای مرتبط با واواک و دانشجويان خط امام كه به اتهام بمب گذاري دفتر نخست وزيري دستگير شد و در زندان گفتند خودكشي كرد.
محمدي، حسين،از نیروهای واواک در دوران فلاحیان . وی مدیر کل بود
محمدي،علي،معاون زندان گوهر دشت
مراد فانی رییس زندان سنقر
مرتضوي، سعيد، دادستان معروف و جنايتكار تهران كه در قتل زهرا كاظمي و كهريزك فعال بود.
مرتضوي، شيخ حسين،معروف به حاجي زماني، رییس زندان اوین در سال 67 به هنگام اعدام زندانیان
مرتضوي،صولت، از مسئولان زندانها که به استانداری رسید
مرعشي،جواد، مدير كل استان كرمان واواک دردوران ريشهري و جانشين معاون سياسي واواک در دوران اول فلاحيان
مرويان حسيني، سيد علي، از دوستان اسدالله لاجوردي در دادستاني تهران
مسرور از دادیاران دادگاههای انقلاب و معاون دادستان بندر انزلی بود که بسیار سختگیر و خشن بود
مسعودي خميني ، علي اكبر، از حكام شرع ابتداي انقلاب
مسلم پرسنل معاونت امنیت واواک. شاغل در اداره عملیات آن معاونت. مشارکت در قتل فروهر و همسرش تحت امر عزیزپور(مسئول مستقیم) . زماني معاون سعيد مرتضوي بود.
مصباح مدیر کل زندان انزلی
مصباح، مدير زندان رشت بعد از اعدامهای سال 67 او قبلا در اداره اگاهی مشغول به کار بود .
مصطفوي، رضا، مدير كل استان آذربايجان شرقي دوران ريشهري
مصطفوي پاسدار بازجوي بند 2- الف زندان اوين
مصطفوي، علي، معاون حفاظت اطلاعات واواک در دوران اول فلاحيان
مصلحي عراقي، حيدر، وزير اسبق واواک و از عوامل دخيل در ایجاد اطلاعات موازي و حاكم شرع و عامل ترور و شكنجه و اعدام مبارزان
مظاهری حاکم شرع دادگاههای انقلاب در اصفهان
مظفری از مسئولان زندانها که به استانداری رسید.
مظفری مستشار دادگاه کیفری استان تهران
مظفري،سعید، از نیروهای دخیل در دستگیری و بازجویی از نیروهای مستقر در اطلاعات نخست وزیری. او زیر نظر خسرو قنبری تهرانی بود .
معتمدي، حميد، جانشين مدير كل حفاظت اطلاعات واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
معصومی از باند خشونت طلب مصباح و قوه قضاييه
معصومي، حسين، شوهر خواهر فلاحیان که در ترورهای خارج از کشور دست داشت .
مغنيان، محمود، پاسدار سپاه و رئيس بند4 گوهر دشت
مغيسهاي، محمد(ناصريان)، از بازجویان زندان اوین بود از سال 64 به عنوان دادیار به زندان قزلحصار رفت و بعد دادیار زندان گوهر دشت شد
مفيدي ، حسن، از حکام شرع دادگاههای انقلاب در دهه شصت که زمانی در شورای عالی قضایی بود .
مقتدايي،مرتضیی هنوز در مناصب قضایی مشغول به کار است، از حكام شرع ، فرزند او اختلاس گر بود. .
مقدس، حسن، سرپرست دادسراي ويژه ارشاد و از عوامل دخيل در قتل زهرا كاظمي
ملاکی رییس زندان دستشتان
ملكيان، عليرضا، جانشين مدیر کل مالی واواک در دوران ريشهري
ممدوحي، حسن، از وابستگان به قوه قضاییه
امينيان، مختار، از حکام شرع دادگاههای گیلان
منتظر قائم، حسن، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
منتظری معاون دادستان کل کشور
منتظري، محمد جعفر، دادستان كل كشور كه همواره در سركوب مبارزان دخيل بوده است.
چاووشي، حميد، رییس سازمان قضایی نیروهای مسلح کرمانشاه
موحدي،حمید رضا، معاون حوزه ریاست قوه قضاییه
سارچي، محمد رضا، قاضی دادگاه مطبوعات
ساعدی معاون مدیر کل دفتر امور بین المللی قوه قضاییه
رزاقی معاون نمایندگی بنگاه تعاون و حرفه آموزی و اشتغال زندانیان استان مازندران
یزدانیان مدیر کل قضایی نیروهای مسلح
محمدی معاون قضایی سازمان زندانها
منتظري، مصطفي، معروف به “فرقانی” مشهور به “شربیانی” از گروه شکنجه گران و در شمار متهمان به قتلهای زنجیرهای و از نیروهای جنایتکار واواک
منتظري، مهدی، از جمله نیروهای امنیتی و اطلاعاتی در جریان سالهای 59 به بعد بود او نیزدر کنار محسن رضایی زمانی در جریان کودتا یابی بود
موحدی کرمانی از قضات نظام ولایت كه زماني نماينده ولي فقيه در سپاه بود و امام جمعه موقت تهران است.
موسوی از نیروهای دادستانی که در زندانهای قزلحصار گوهر دشت و اوین خدمت میکرد. وی قبلا در جهاد سازندگی زنجان به کار مشغول بود .
موسوی پاسدار زندان اوین .
موسوي اردبيلي،سید عبدالکریم، رييس قوه قضاييه اسبق و از حاميان سركوب و ترور و شكنجه كه فوت كرد
موسوي تبريزي، محمد حسين، دادستان کل بعد از مرگ قدوسی از خشن ترين حكام شرع دادگاه ها كه اصلاح طلب شده است
موسوي جزايري، سیدمحمد علی، از حکام شرع و امامان جمعه در خوزستان نقش وی در اعدام های سراسری در این استان در دهه شصت مشهود است .
شفيعي،سیدعلی از حکام شرع و جنایتکاران به نام خوزستان. وی نیز از سالهای اول انقلاب در راه حفظ نظام ولایت فقیه، موجبات صدور دهها حکم اعدام جهت نظامیان و مبارزان را فراهم آورد .
حيدري، محسن، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
موسوي شوشتري، سید محمد حسن، از حکام شرع و اعضای شورای عالی قضایی در دهه شصت .
موسوي فراز، محمد رضا، از باند خشونت طلب
مومن، محمد، عضو شورايعالي قضاييه دهه طلايي، از حكام شرع و عضو شوراي نگهبان و خبرگان رهبري
مويدی از باند خشونت طلب قوه قضاييه
مهاجري، مسيح، از حكام شرع ابتداي انقلاب و نماينده رهبري در نشريه جمهوري اسلامي كه فعلا اصلاح طلب شده است
مهدوي كني، محمد رضا، رييس كميته هاي انقلاب و وزير كشور اسبق
مهدوي، سید ابوالحسن، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
شريعتي كاشاني، حسن آقا، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
مهمان نواز، حبیب الله، از مرتبطین با قوه قضاییه
مهندس، رضا، جانشين معاون آسياي واواک در دوره فلاحيان
ميانجي،احمد، از وابستگان به قوه قضاییه رییس گزینش
میثم از مدیران زندانهای کشور از اوایل انقلاب وی زمانی رییس زندان شیراز بود. بعدها در سال 1363 به زندان قزلحصار رفت و دو سال در آنجا بود و بعد به زندان اوین آمد .
مير حجازي، سيد علي اصغر،معاونت حفاظت واواک دردوران ريشهري و از حكام شرع خشن و معاون سيد علي خامنهاي
میردامادی یکی از مسئولین و برنامه ریزان اغتشاش در مکه و از عوامل امنيتي و اطلاعاتي دهه طلايي كه در سال 88 دستگير شد او پسر دايي خامنه ي است .
ميرزا آقايي افسر پاسدار زندان گوهردشت.
میرزایی پاسدار زندان لنگرود
میرزایی مسئول دفتر اسدالله لاجوردی که مجوز مرگ زندانیان را صادر میکرد .
ميرمحمدي، ابوالفضل، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
محسني گوركاني، احمد، از مرتبطین به قوه قضاییه
ميري،جواد، پاسدار نگهبان زندان
ميريان، حجت ، جانشين معاون ضد جاسوسي واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
نادران، الیاس، سردار سپاه، از بازجویان و شکنجه گران سالهای ابتدای انقلاب
ناصري راد،علی، بازجو بند ۲ الف زندان اوین و یکی از مجریان اعدامهای محکومین سیاسی در سالهای اخیر
ناصري، محمدرضا، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
ناصری، مسئول روابط عمومی زندانهای خراسان رضوی
ناصریان، دادیار زندان اوین و از یاران لاجوردی او در کنار لاجوردی در اعدام مبارزان بسیار خشن بود.
ناظري، علی ، پرسنل معاونت اطلاعات مردمی واواک و مسئول اداره عملیات آن معاونت بود و تحت مسئولیت حقانی قرار داشت و به دستور او در دو فقره قتل مختاری و پوینده شرکت کرد.
فلاح پرسنل معاونت امنیت و در اداره عملیات آن معاونت در قتل فروهر و همسرش شرکت داشت .
ناظمي اردكاني، محمود، نمايندگی حاکم شرع دادگاه های انقلاب ارتش در غرب کشور و همکاری با دفتر سپاه پاسداران کردستان
نبوي، بهزاد، از مسئولان امنيتي و اطلاعاتي مستقر دركميته ها كه ازابتداي انقلاب در سركوب مردم نقش داشت و بعدها اصلاح طلب شد . او همچنان مدافع دهه طلايي است. قرارداد خائنانه الجزایر را در باره گروگانها امضاء کرد و خود این خیانت را با خیانت وثوقالدوله عاقد قرارداد 1919 برابر شمرد.
نجمي،محمدصادق از حکام شرع و مفتیان احکام شرعی
فیض سرابی، محمد، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
پور محمدي، محمدنقی از حکام شرع دادگاههای انقلاب
نسب زاده، امير، مدیر کل مالی واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
نصيري، مهدي، مدير كل اروپاي واواک در دوران ريشهري ومدیر کل حوزه وزارت از سال ۱۳۶۵
نعيم آبادي،غلامعلی، از امامان جمعه و مرتبط با قوه قضاییه
نعيمي پور، محمد، مدیر کل بولتنهاي واواک در دوران ريشهري. او از نیروهای مستقر در اطلاعات است که موجبات دستگیری – شکنجه و اعدام دهها نفر را به فراهم میآوردند.
نقدي، محمد رضا، وی سربازجوی نیروهای مبارز و از جمله شهرداران تهران بود. او مسئول و شريك ترور مهاجراني و عبدالله نوري بود.
نمازي، عبدالنبی، از حکام شرع و توجیه کننده اعدام مبارزان
نكونام از دادستانهای برجسته و از قضات نمونه دوران طلايي خميني بود
نمازي،حمید، ملقب به حاج حمید بازجوی و شکنجه گر بند ۲ الف زندان اوین و یکی از مجریان اعدامهای محکومین سیاسی در سالهای گذشته
نواب، سيد حسن، از یاران مصباح یزدی و از حکام شرع جوان ابتدای انقلاب که بعدها به مقام ریاست سازمان تبلیغات اسلامی تحت امر احمد جنتی رسيد.
نوبري مهدي، جانشين مدير كل آسيا و اسراييل واواک در دوران ريشهري
نوجوان از بچههای مسجد شهدا که در درگیریها با دانشجویان شرکت داشت و بعد به بازجویی از دستگیر شدگان میپرداخت .
نوربخش، مجيد، مدير كل كردستان واواک در دوران ريشهري ومديركل حوزه وزارت واواک در دوره علي فلاحيان
نوري حمداني، ميرزا علي، از خشنترين ملایان و برادر همسر مصباح يزدي. او در سال 67 در جریان اعدام زندانیان قرار داشت .
واعظ طبسي، عباس، – سلطان خراسان – از حکام شرع و بزرگان مافیا در بخشهای قضایی – اقتصادی و…
علم الهدي، سیداحمد،هدی، از حکام شرع و امامان جمعه مشهد
معصومي، علی اصغر ، از حکام شرع و مرتبط با واواک
فاكر،محمدرضا، از حکام شرع دادگاههای انقلاب
واعظي، حسن، ، از اعضاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي كه دوراني به دستگيري و بازجويي مبارزان ميپرداخت.
واعظي، محمدتقی ، از مرتبطین با قوه قضاییه
واعظي، موسی، – با نام مستعار حاجی زمانی – نماینده واواک در زندان اوین و یکی از دست اندرکاران اعدام زندانیان سیاسی در زندانها .
واعظي،محمد، از حکام شرع دادگاههای انقلاب ورییس شعبه ویژه 1010
واله(والي)، حسن ، مدير كل حفاظت اطلاعات واواک در دوران ريشهري و فلاحيان
وردي نژاد، فريدون(مهدي نژاد)، از نيروهاي امنيتي و اطلاعاتي و نظامي وابسته به سپاه كه در سركوب دهه 60 فعال بود و همچنين داز است اندرکاران روابط پنهانی بود که افتضاحها ببار آورد که بدانها ایران گیت نام دادند.
وکیل زاد حاکم شرع بندر انزلی و بعدها به حاکمیت شرع کل استان گیلان رسید
وکیلیان از وابستگان به قوه قضاییه
الوندی مدیر کل روابط عمومی سازمان زندانها
الوندی، از مسئولان زندانها که به استانداری رسید .
الويري،مرتضی، از نیروهای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در ابتدایانقلاب در بسیاری از اعمال اطلاعاتی و امنیتی و سرکوب فعال بود
هاشمي ، ياسر، معاون اروپاي واواک در دوران اول فلاحيان
هاشمي رفسنجاني اكبر، همه كاره در امور مختلف سركوب، ترور، شكنجه، قتل، ادم ربايي، بمب گذاري ، اختلاس و…
هاشمي شاهرودي، محمود، رييس قوه قضاييه سابق كه در پرونده او جنايات زيادي از جمله حمايت از قاتل زهرا كاظمي و… ديده مي شود. او اینک رييس مجمع تشخيص مصلحت نظام است.
هاشمي، سيد محمد ، مدير كل امريكاي واواک در دوران ريشهري
هاشميان، محمد از حکام شرع دادگاههای انقلاب
هدايتي پاسدار سپاه و از نگهبانان سلولهاي انفرادي زندان اوين هم بازجو بود و هم تیر خلاص زن زندانیان
همتي، محمد رضا مدير كل چهارمحال و بختیاری واواک در دوران ريشهري و معاون اسراييل واواک در دوران اول فلاحيان
الهي،محمد، پاسدار زندان اوین .
ياوري، حسين، مدير كل حقوقی، پارلمانی واواک در دوران ريشهري
يزدان پناه، عباس، از اعضای هیات علمی در دانشگاه شیراز میباشد. او در ابتدای انقلاب به کمیتههای انقلاب اسلامی رفت و در بسیاری از سرکوب ها شرکت داشت
يزداني، روح الله، مدير كل استان سيستان و بلوچستان واواک در دوران ريشهري و فلاحيان و مدير كل حراست در دوره فلاحيان
يزدي، محمد، رييس اسبق قوه قضاييه از حكام شرع و عضو شوراي نگهبان و خبرگان رهبري و فاسدان و مفسدان طراز اول.
يساقي،علی اکبر، از معاونین عباسعلی علیزاده در مشهد
یکتا از حکام شرعی که مورد تایید خمینی بود..
یکتن خدایی رییس دادگستری استان هرمزگان
الساران، اکبر، رییس کل دادگستری استان خوزستان
يوسفي پاسدار زندان گوهر دشت
یوسفی نگهبان زندان اوین
یوسفی، بازجوی زندان انزلی او در کشتار زندانیان نقش زیادی داشت .
يونسي، علي ، معروف به ادريسي از حكام شرع و قضات دادگاههاي انقلاب و نيروهاي نظامي و وزير اسبق واواک كه اینک اصلاح طلب شدهاست.
منبع:
❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.