صدارت: گروگان‌ها، در واقع مردم ایران (و نه کارکنان سفارت امریکا) بوده و هستند، و گروگان‌گیرها، قدرتهای خارجی و داخلیِ دولتی و غیردولتی (و نه «دانشجویان خط امام») بوده و هستند!

گروگان‌گیری ایران‌گیت اکتبرسورپرایز

علی صدارت: بدون هیچ تردیدی، «گروگان‌گیری» اعضای سفارت امریکا در تهران، بزرگترین حادثه و بحران‌ بعد از انقلاب بهمن ۱۳۵۷ است. بدون این ماجرا، حوادث، و بحران‌ها، و فجایعی که به علت چهار دهه ادامه حیات رژیم ولایت فقیه اتفاق افتاد، غیرممکن بود.
حمله صدام به وطن ما با چراغ سبز قدرت‌ها، نپذیرفتن تقاضای صلح صدام و کودتا علیه مردم و منتخبشان در خرداد ۱۳۶۰، عملی شدن خواست قدرت‌های داخلی و خارجی در ممانعت از پایان جنگ و ادامه جنگ به مدت نزدیک به هشت سال، فاجعه ملی جنایت علیه بشریت و کشتارهای دهه ۱۳۶۰، قتل‌ها و حذف‌های فیزیکی در داخل و در خارج کشور، از بین رفتن و یا منفعل شدن نسل انقلاب، به انحصار در آمدن مناصب و مقامات کشور توسط خائنان و جانیان بی‌کفایت و بی‌لیاقت و فاسد،… فقط مثال‌هایی از خسران‌های کلان و متعددی هستند که در پی «گروگان‌گیری» گریبان ایران و ایرانیان را گرفته است. 

«گروگان‌گیری» انجام شد، ولی بعد از چهار دهه، شکی نمانده است که گروگان‌ها، در واقع مردم ایران (و نه کارکنان سفارت امریکا) بوده و هستند، و گروگان‌گیرها، در واقع قدرت‌های خارجی و داخلیِ دولتی و غیردولتی (و نه «دانشجویان خط امام») بوده و هستند!

فرزند آقای علی مشکینی، که نخستین رئیس «مجلس خبرگان رهبری» بود در زندان به آقای محمد جعفری گفت که مدتی قبل از گروگان‌گیری در دو جلسه که از جمله با حضور آقایان موسوی خوینی‌ها و حسن آیت شرکت داشته که آن ها در آن موقع، گروگان‌گیری را مورد بحث قرار داده بودند.

 

سرهنگ فکوری، فرمانده نیروی هوایی، بعد از انجام گرفتن گروگانگیری، گفته بود که وقتی در امریکا دورههای آموزشی را طی می‌کرده، اساتید وی در جلساتی نظرات آن‌ها در مورد سناریویی که در آن به سفارت امریکا حمله، و اعضای سفارت به گروگان گرفته شوند را جویا شده بودند. وی تعجب فراوان خود را در آن زمان، و تعجب بسیار بیشتر خود را بعد از انجام طرح گروگان‌گیری ابراز می‌کرد!

 

طرح حمله به سفارت امریکا و به گروگان گرفتن کارمندان آن، در امریکا طرح‌ریزی گردید و توسط افراد واسطی، به عنوان یک طرح «انقلابی» به «دانشجویان خط امام» حقنه شد! 

محمد منتظری هم در این باره، هشدارهایی را داده بود.

مهدوی کنی در خاطراتش آورده است که حل نشدن بحران گروگان‌ها مشخصا نظر آقایان روح‌الله و احمد خمینی بوده است. در زمان گروگان‌گیری، آقای مهدوی کنی مسئول کمیته حفاظت سفارت امریکا بود و پیش از حمله به سفارت، ۶۰ نفر از اعضای کمیته آنجا مستقر بودند. 

بعد از سرکوب جنبش ۱۳۸۸ که جناح‌های رژیم به جان یک‌دیگر افتاده بودند، «سردار مشفق» در یک سخنرانی در مشهد، آقای موسوی خوینی‌ها را رابط امریکایی‌ها با «دانشجویان خط امام» در طرح امریکایی گروگان‌گیری اعلام کرد.

بر طبق برخی از اسناد بدست آمده سفارت آمریکا در تهران، به وجود آمدن یک واکنش تند از سوی نیروهای انقلابی و حتی اشغال سفارت و گروگان گرفتن کارمندان آنرا پیش‌بینی کرده بود

آنچه در ذیل جمع‌اوری شده است، چند مطلب در باره «گروگان‌گیری» و «اکتبر سورپرایز» و «ایران کنترا» و «ایران گیت» است. باشد که خوانندگان گرامی، با استفاده از این مطالب، و سایر مطالب متعدد دیگری که در این زمینه در این سایت در دسترس است، بر غنای وژدان تاریخی خود و سایر هم‌وطنان خود بیافزایند. سرنوشت امروز ما این است که هست را دلایلی موجب شدند. بدون آگاهی از چرایی واقعی آن، نخواهیم توانست از ساز و کارهای جنگ روانی قدرت‌ها علیه مردم در آن موقع پی ببریم، و در نتیجه نمی‌توانیم و نخواهیم توانست در این هنگام  و در آینده، در این جنگ، از خود دفاع کنیم. 

❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊

کامبیز غفوری: بازخوانی یک ملاقات محرمانه بین روحانی و مقام اسرائیلی

«نظامِ» عزیزتراز «فرزند» وانتظارعبثافشاگریروحانی

آیا از حسن روحانی، فردی که هرگز معمای «قتل سیاسی» فرزندش را فاش نکرد، می‌توان انتظار داشت که در مجلس افشاگری کند؟

***

حسن روحانی، رییس دولت در نظام جمهوری اسلامی، روز ششم شهریور به مجلس رفت تا به پنج سوال نمایندگان مجلس شورای اسلامی پاسخ گوید. گروه عمده‌ای از افراد و جناح‌های نزدیک یا دل‌بسته به دولت، امید داشتند که او «کارشکنی»های جناح‌های مخالف را «افشا» کند و از موانع داخلی بر سر راه دولتش پرده بردارد.

روحانی خود این امید را در دل هواداران دولت کاشته بود. او درنامه‌ای

(link is external)

که روز چهاردهم مرداد به علی لاریجانی نوشت، زمان و شرایط سوال از خود را نامناسب خواند و خطاب به رییس مجلس نوشت: «این امر می‌تواند فرصت خوبی باشد تا برخی از حقایق را برای مردم عزیز کشورم بازگو نمایم که آن‌ها صاحب واقعی کشورند و مشروعیت من و شما نیز از آراء آنها است.»

روحانی همچنین در یک مصاحبه تلویزیونی تصریح کرد: «زمانی که یک نماینده سوالی را مطرح کند، من می‌توانم راحت‌تر از زمانی که سخنرانی دارم و یا گفت‌وگویی انجام می‌دهم، به برخی نکات و مسائل اشاره کنم.»

به هر روی، روحانی در روز ششم شهریور، سخنان خود را با ارجاع‌دادن به «توصیه‌های رهبری» آغاز کرد و نه‌تنها دل مخالفان را در مجلس به‌دست نیاورد، بلکه هواداران خود را راضی نکرد. برخی تحلیل‌گران، سخنان او را «اشتباه در اشتباه» دانستند ونوشتند: «امروز روحانی هم چوب مجلس (اکثریت مخالفان) را خورد، و هم پیاز نارضایتی و رنجش افکار عمومی را.»

اما از قرائن این‌گونه برمی‌آید که نه‌تنها این بار، بلکه تا زمان استقرار نظام جمهوری اسلامی، هواداران آقای روحانی از او «ساختارشکنی» نخواهند دید و جملات «افشاگرانه» نخواهند شنید.

مرگ مشکوک فرزند روحانی؛ یک «قتل سیاسی» مکتوم

اگر از ایوان جنوبی موسوم به «صحن شهدا» در حیاط مشرف به متروی بهشت زهرا بازدید کنید، سنگ مزاری را به‌ناممحمدروحانی

(link is external)

خواهید دید. او پسر بزرگ حسن روحانی است و از نخستین کسانی است که در مجموعه مقبره بنیان‌گذار جمهوری اسلامی دفن شده است.

تاریخ مرگ او که به‌روایتی ۱۳۷۶ و به‌روایتی دیگر ۱۳۷۰

(link is external)

است، تنها موضوع مبهم پرونده درگذشت او نیست. دلیل مرگ او نیز طبق روایات موجود، از «خودکشی عشقی» با «کلت کمری» پدر، تا «لو رفتن انتقال اطلاعات محرمانه به مخالفان نظام ازسوی فرزند حسن روحانی و کشف آن توسط وزارت اطلاعات»، متفاوت است. در سال ۱۳۹۲ برخی هواداران دولت احمدی‌نژاد، ازجمله اکبر جباری، مدعی شدند که دست حسن روحانی «به خون پسرش آلوده است».

شاید معتبرترین روایت در مورد نحوه مرگ فرزند روحانی را حسین موسویان، دیپلمات سابق جمهوری اسلامی ارائه کرده باشد. او که معاون حسن روحانی در زمان تصدی ریاست شورای‌عالی امنیت ملی بود، بهمجلهتایم

(link is external)

گفت که پسر بزرگ روحانی با انگیزه سیاسی به‌قتل رسیده است. به گفته موسویان، محمد در بیست‌وچند سالگی، در خانه‌ روحانی واقع‌در یک پایگاه نظامی در جنوب تهران، به قتل رسید. او در زمان قتل، دانشجوی خلبانی بود.

جزئیات این قتل هرگز فاش نشد. آن‌گونه که موسویان ادعا می‌کند، حسن روحانی پس از چند سال پی‌گیری ماجرا، «تصمیم گرفت تا سکوت کند و دنباله مسأله را نگیرد». روشن است که مصالحی بالاتر از حب فرزند، باعث شد تا حسن روحانی سکوت پیشه کند. شاید این همان باشد که «مصلحت نظام» نام دارد و روحانی عضو مجمعی برای تشخیص مصادیق آن است.

روحانی و رازهای سر به مهر دیگر

حسن روحانی در کنار سوابق دور و درازش در سیستم امنیت جمهوری اسلامی، ازجمله شورای‌عالی امنیت ملی و سرپرستی تیم مذاکره برای حل مسأله هسته‌ای ایران، پیشینه مذاکره با مقام‌های آمریکایی و اسرائیلی را نیز در دهه ۱۳۶۰ دارد.

او به‌عنوان معتمد اکبر هاشمی رفسنجانی، تلاش کرد تا در جریان خرید اسلحه از آمریکا که به رسوایی ایران-کنترا منتهی شد، اسرائیل را دور بزند، اما در دامی افتاد که امیرام نیر، افسر امنیتی اسرائیل، با کمک منوچهر قربانی‌فر، دلال نه‌چندان خوش‌نام اسلحه، برای او گسترانده بودند.

۳۲ سال پیش در چنین روزهایی، سی‌ام اوت ۱۹۸۶ (هشتم شهریور ۱۳۶۵)، روحانی به‌طور محرمانه در پاریس با امیرام نیر، مشاور نخست‌وزیر وقت اسرائیل در امور مبارزه با تروریسم، ملاقات کرد. به روحانی گفته بودند که طرف او یک مأمور آمریکایی است.

مفاد این مکالمه که ضبط شده بود، پس از مرگ امیرام نیر، در دست جودی شالوم نیر-موزس، همسر او قرار گرفت که دختر بنیان‌گذار روزنامه یدیعوت آخرونوت است. او این نوار را در اختیار ران بنی‌یشای، روزنامه‌نگار یدیعوت آخرونوت، قرار داد و مفاد آن در تاریخ ۱۵ ماه مه ۱۹۹۴ در این روزنامه به زبان عبری منتشر شد. گفتنی است که در آن زمان، حسن روحانی در سپهر سیاسی جهان، مهره‌ای مهم شناخته نمی‌شد و این مقاله، توجه خاصی را به خود جلب نکرد. اما امروز نگاهی به مفاد مکالمه می‌تواند از رازهایی سخن بگوید که روحانی در جریان سال‌ها کار امنیتی در سینه دارد.

او در بخشی از مکالمه، به نیر می‌گوید: «بدانید آنچه که تا حالا گفتم، همان است که رفسنجانی از من خواسته است تا بگویم. اگر این کار را نکنم، تحت فشار قرار خواهم گرفت. افراطی‌هایی مانند آیت‌االله خمینی و پسرش احمد خمینی در این اواخر، در ایران ما را رهبری می‌کنند. من تحت محاصره مخالفان هستم. شخصا چیزی برای خودم نمی خواهم… آنچه من می‌خواهم، منافع کشورم است. شما باید بفهمید که با چه کسی طرف هستید. اگر شخصیت خمینی را تحلیل کنیم، می‌بینیم که اگر شخصی قوی جلوی او بایستد، وی صد قدم به عقب می‌رود. اگر او قوی باشد و شخص مقابلش ضعیف بایستد، او صد قدم به‌پیش می‌رود. بدبختانه شماها قدم‌های غلط برداشته‌اید. با او نرم برخورد کرده‌اید. اگر کمی خشن‌تر عمل می‌کردید، حالا دست بالاتر را می‌داشتید. از خودتان قدرت نشان ندادید. تمامی میانه‌روها در کشورم بر روی طنابی نازک قدم برمی‌دارند… اما اول از هر چیز، شما باید به ما کمک کنید تا اسلام واقعی را در کشورمان پرورش دهیم و برای همین، ما نیاز به پول داریم و کمک شما؛ تا به این جنگ (با عراق) پایان بدهیم.»

کلیت بحث این نوار، مربوط به ماجرای ایران-کنتراست و مقاله مفصل دیگری را طلب می‌کند. بدون شک سطوح عالی رهبری سیاسی و سیستم امنیتی ایران، از این مکالمه و مندرجات آن که کپی‌اش در کتابخانه‌ها و بایگانی روزنامه‌های جهان موجود است، آگاه‌اند. اما این امر باعث نشده تا در اعتماد آیت‌الله خامنه‌ای نسبت‌به این چهره امنیتی نظام جمهوری اسلامی خللی وارد شود؛ چرا که او به‌خوبی از جریان ایفای نقش هاشمی-روحانی در حذف احمد خمینی و یارگیری‌های خارجی این ائتلاف خبر داشت.

سوال این‌جاست که آیا شخصی با این درجه از نفوذ و اطلاعات محرمانه، شخصی که نظام و کشور را از آن خود می‌داند، روزی در سپهر عمومی، سخنانی خواهد گفت که به «نظام» عزیزتر از «فرزند»ش ضربه وارد کند؟

شاگرد مکتب هاشمی رفسنجانی

حسن روحانی شاگرد مکتب اکبر هاشمی رفسنجانی است. شاید رفسنجانی را بتوان در صدر سکوت‌کنندگان «به‌خاطر مصالح انقلاب» جای داد. او همان است که قتل رفیق دیرین و صمیمی خود، حسن لاهوتی اشکوری، را که در زمان بازداشت به‌دست اسدالله لاجوردی صورت گرفت، نادیده انگاشت و به گریه بسنده کرد.

دو پسر لاهوتی، شوهران فاطمه و فائزه هاشمی بودند. اکبر هاشمی رفسنجانی به دو دختر خود و شوهرانشان گفت که به‌خاطر مصالح نظام و انقلاب، سکوت کنند. همان‌گونه که هاشمی به‌خاطر مصالح نظام، رازهای سینه‌اش را به‌زیر آب برد، احتمالاً روحانی نیز تا زمان برقراری نظام جمهوری اسلامی، همین روش را برخواهد گزید.

درطول تاریخ بشری، همواره انسان‌هایی بودند که بت‌هایی تراشیدند و از آن بت، انتظار معجزه داشته‌اند. بت روحانی را کسانی تراشیدند که با رأی‌دادن به او انتظار گشایش معجزه‌وار فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران را داشتند. همان‌ها اکنون از او انتظار دارند تا نظم موجود را با سخنانی پرشور در فضای عمومی به چالش بکشد. غافل از اینکه روحانی خود بخشی لاینفک از ساختاری است که تمامی مصائب امروز را به مردم ایران تحمیل کرده است. روحانی نه سرهنگ و نه حقوق‌دان، بلکه عصاره نظام و حاکمیت جمهوری اسلامی است. او به‌سادگی خودزنی نخواهد کرد

کامبیز غفوری

چهارشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۷

منبع:

https://iranintl.com/ايران/«نظام%D9%90»-عزیزتر-از-«فرزند»-و-انتظار-عبث-افشاگری-روحانی

❊❊❊❊❊❊❊❊❊❊

برطبقبرخیازاسنادبدستآمدهسفارتآمریکادرتهران،بهوجودآمدنیکواکنشتندازسوینیروهایانقلابیوحتیاشغالسفارتوگروگانگرفتنکارمندانآنراپیش‌بینیکردهبود

(اسنادلانهجاسوسی.ج.۷)

تصرفسفارتآمریکا که در ادبیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران تسخیرلانهٔجاسوسی و در ادبیات رسانه‌ای غرب بحرانگروگان‌گیریدرایران (به انگلیسی: Iran hostage crisis) و خوانده می‌شود، به دوران ۴۴۴ روزه‌ای از دشمنی سیاسی-نظامی میان دولت انقلابی ایران و ایالات متحده آمریکا گفته می‌شود که در تاریخ ۱۳ آبان ۱۳۵۸ (برابر با ۴ نوامبر ۱۹۷۹) با حملهٔ تعدادی از فعالان حوضه دانشجویی موسوم به دانشجویان پیرو خط امام[۱] به سفارت آمریکا در تهران آغاز شد و با به گروگان گرفته‌شدن ۶۶ دیپلمات آمریکایی به یکی از عمده‌ترین بحران‌های بین‌المللی تبدیل شد. گروگان‌گیری در تاریخ ۳۰ دی ۱۳۵۹ (برابر با ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱) با پذیرش قرارداد الجزایر از سوی دولت‌های ایران و ایالات متحده آمریکا پایان یافت.[۲][۳][۴] به گزارش بی‌بی‌سی و نیویورک تایمز در دسامبر ۲۰۱۵ اعلام شد که پس از ۳۵ سال کنگره ایالات متحده موفق شده‌است که قانونی را تصویب نماید که از محل جریمه بانک فرانسوی پاریباس که به علت نقض تحریم‌های ایران، سودان و لیبی حدود ۹ میلیارد دلار جریمه شده بود به هر یک از ۵۳ دیپلماتی که ۴۴۴ روز در تهران گروگان گرفته شده بودند حدود ۴ میلیون و چهارصد هزار دلار غرامت پرداخت شود که معادل حدوداً روزی ۱۰ هزار دلار خواهد بود.[۱] …

تنها سه روز پس از وقوع انقلاب ۱۳۵۷ و باوجود آن که دولت ایالات متحده دولت جدید ایران را به رسمیت شناخته بود، در صبح روز ۲۵ بهمن ماه، یک گروه مسلح احتمالاً از هواداران سازمان مارکسیست انقلابی موسوم به سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران یا یک گروه مسلح مارکسیست دیگر به سفارت آمریکا در خیابان تخت جمشید یورش بردند. سفیر وقت آمریکا ویلیام سالیوان به تفنگداران دریایی محافظ سفارتخانه دستور داد تا تنها به منظور حفظ جان خود تیراندازی کنند و برای پراکنده کردن چریک‌هایی که اقدام به بالا رفتن از دیوارها کرده بودند، از گاز اشک‌آور استفاده نمایند. با وخیم تر شدن اوضاع، سالیوان با دولت موقت تماس حاصل کرده و از آن‌ها کمک خواست. کارکنان سفارت سپس همگی خود را در اتاق گنبدی شکل مخابره خبر حبس کرده و اقدام به از بین بردن اسناد کردند. پس از آن که مهاجمان، کارکنان سفارت را به مرگ و آتش زدن اتاق مخابره خبر تهدید کردند، به دستور سالیوان، آنان همگی تسلیم شدند. با این حال امتناع روح‌الله خمینی رهبر انقلاب ۱۳۵۷، از تأیید اقدام یادشده، ابراهیم یزدی وزیر امور خارجه دولت موقت را قادر ساخت تا به نمایندگی از دولتش، به این تنش پایان دهد. پس از گذشت دو ساعت، نیروهای کمیته انقلاب به همراه یزدی وارد درگیری شده و موفق شدند چریک‌ها را به ترک سفارت ترغیب کنند، به این ترتیب در ساعت دوازده ظهر آن روز، کنترل سفارت آمریکا به دست مقامات دولت موقت افتاد.[۵][۶] همان روز، روزنامه اطلاعات، در صفحه اول خود ذیل تیتر «سفارت آمریکا سقوط کرد» نوشت: «سرانجام سفارت آمریکا به تصرف ارتش انقلاب و چریک‌ها درآمد. مأموران سفارت آمریکا و تفنگداران دریایی که از داخل سفارت تیراندازی می‌کردند، در این دقایق تسلیم شدند و چریک‌ها و افراد مسلح به داخل سفارت رفتند.»[۷] یزدی ضمن عذرخواهی از سالیوان این واقعه را حاصل عوامل کنترل نشده انقلاب دانست و به او اطمینان داد که امنیت آن‌ها از آن به بعد تضمین خواهد شد.[۸] …

۶۶ گروگان (۶۳ نفر از سفارت آمریکا و ۳ نفر از دفتر کنسولگری در وزارت امور خارجه) از تاریخ ۴ نوامبر ۱۹۷۹ تا ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ گروگان بوده‌اند. گروه ۶۳ نفری در سفارت و گروه ۳ نفری در وازرت امور خارجه نگهداری می‌شدند.

۱۳ نفر از گروگان‌ها بین ۱۹ و ۲۰ نوامبر ۱۹۷۹ آزاد شدند و یک نفر از آن‌ها در ۱۱ ژوئیه ۱۹۸۰ آزاد شد. ۵۲ نفر باقی‌مانده ۴۴۴ روز به عنوان گروگان در اختیار و کنترل گروه دانشجویان بودند و در نهایت در ۲۰ ژانویه ۱۹۸۱ آزاد شدند…

دانشجویان پیرو خط خمینی

اعضای کمیتهٔ مرکزی تسخیر سفارت

ابراهیم اصغرزاده

محسن میردامادی

حبیب‌الله بیطرف

رضا سیف‌اللهی

رحیم باطنی

دیگر اعضا[ویرایش]

سعید حجاریان

معصومه ابتکار

عباس عبدی

کمال تبریزی

فروز رجایی فر

علی‌اصغر زحمتکش

محمد هاشمی اصفهانی

اکبر رفان

محمدرضا خاتمی

محسن امین‌زاده

رحمان دادمان

شمس‌الدین وهابی

وفا تابش

محمد نعیمی‌پور

حسین شیخ‌الاسلام

احمد حسینی

حسین کمالی

محمد چمنی

عبدالحسین روح‌الامینی[۵۷]

منبع:

https://fa.wikipedia.org/wiki/گروگان%E2%80%8Cگیری_در_سفارت_ایالات_متحده_آمریکا#cite_note-bbchostagecompensation-1

❊❊❊❊❊


بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب