علی صدارت : دو سال از تولد کووید۱۹، و چهل و دو سال از مرگ آبله گذشت!
تاریخ تولید و انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۰ برابر با ۳۱ دسامبر ۲۰۲۱ جمعه
ویروس سارس-کوو-۲ برای اولین بار در چین، در دسامبر ۱۹۹۹ خود را ظاهر کرد. در سالگرد تولد دو سالگی این ویروس، سویه جدید آن با نام اومیکرون، با سرعتی که در این دو سال سابقه نداشته، ابعاد جدیدی را در دنیا پیدا کرده است. پایان عمر این ویروس، و یا لااقل پایان پاندمی بیماری کووید۱۹، هنوز در برد دوربینهای محققان اپیدمیولژی نمیگنجد.
پیدایش ویروس آبله به بیش از ۳۰۰۰سال پیش و به هند و یا مصر نسبت دادهاند. در دسامبر ۱۹۷۹ متخصصان امر، اعلام کردند که این بیماری در دنیا ریشهکن شده است. جالب توجه است که این ریشهکن شدن، در حالتی واقع شد که برای این ویروس هیچ وقت (حتی تا به امروز) هیچ درمانی پیدا نشد.
کنجکاوی ادوارد جنر (Edward Jenner) در سال ۱۷۹۸ بود که سرانجام به ریشهکن شدن آبله انجامید، زمانی که هیچ کس حتی از وجود موجودی به نام ویروس خبر نداشت. این کنجکاوی از دقت و نکتهسنجی بر این مشاهده شروع شد که کسانی که بطور اتفاقی به آبله گاوی مبتلا میشدند، مصونیت خوبی را در مقابل آبله انسانی پیدا میکردند. آلوده کردن عمدی افراد به ویروس آبله گاوی، روشی مناسب برای جلوگیری از ابتلا به بیماری آبله انسانی تشخیص داده شد و در بعضی مناطق رایج گردید. از این تدبیر، به عنوان اولین تلاشها برای ایمنیزایی و واکسیناسیون، میتوان یاد کرد.
–
بطور کلی ویروسهایی که از راه دستگاه تنفسی سرایت میکنند(مانند ویروس سارس-کوو-۲) مسریتر از سایر ویروسها هستند، ولی میزان مسری بودن آنها متفاوت است. گرچه آبله بیماری مهلکی بود که بیش از ۳۰٪ مبتلایان را میکشت، ولی به اندازه سارس-کوو-۲ مسری نبود. سرایت ویروس آبله، که آن هم از راه دستگاه تنفس است، توسط تماس نزدیک مبتلایان به آبله که هنوز دارای ضایعات پوستی هستند انجام میشود، ولی اشیاء آلوده به این ویروس هم میتوانند بیماری را سرایت دهند. ضایعات پوستی بیماران مبتلا به آبله هم حاوی مقادیر فراوانی از ویروس بودند. برای علاقمندان به تاریخ این مطلب میتواند جالب باشد که ژنرال انگلیسی جفری امهرست، به یکی از فرماندهان نظامی تحت امر خود، که با سرخپوستان امریکایی مشغول مذاکرات صلح بود، دستور داد که پتوهای مریضخانههای مخصوص مبتلایان به آبله به آنها «هدیه» داده شود، و این بیوتروریسم منجر به اپیدمی در میان ساکنان اصلی امریکا، و مرگ میر فراوان آنها گشت.
بعد از گذشت سالهای بسیار، ۱۸۱ سال بعد، با امکانات علمی آن زمان و تا قبل از طب و طبابت مدرن امروز، و البته قبل از انقلاب الکترونیک و دادهورزی، واکسن آبله تهیه و در سطح جهان مصرف شد. در نتیجه، اپیدمی آبله کمکم مشاهده نشد و جامعههای مبتلا به آبله کوچکتر و کمشمارتر شدند. آخرین انسانی که به طور طبیعی به این بیماری مبتلا شد، در سال۱۹۷۷ در سومالی بود. در سال ۱۹۷۸ یک نفر بطور اتفاقی در یک آزمایشگاه در بریتانیا به این ویروس آلوده شد و از بیماری آبله، جان خود را از دست داد.
تصور کنیم که پساحقیقتی را که امروز در مورد درمان کووید۱۹ و نیز در مورد پیشگیری این بیماری با واکسن علیه ویروس سارس-کوو-۱۹ را در مورد آبله، و سایر بیماریها و یا واکسنها شاهد بودیم، و همچنین بیندیشیم که اگر ادوارد جنر مشاهدات خود را «تقدیر مسیح» و یا «خواست خدا» میخواند، و یا فردی مانند خامنهای پیدا میشد که ورود واکسن آبله را ممنوع اعلام کند، شاید هنوز هم بیماری آبله ریشهکن نشده بود.
با غنای وژدان تاریخی و وژدان علمی، وژدان عمومی هر فرد، غنیتر میگردد، و در نتیجه وژدان عمومی همگانی افراد در کشور، توانگرتر و بارورتر میگردد (دقت در شمایی که در ذیل آورده شده، برای درک بیشتر این مفاهیم مفید است) بدین ترتیب، پندار پرسشگرتر میشود، و گفتار و نوشتار و کردار، از توازن قوا دورتر میگردد، و با عدمیتر شدن موازنه، مشارکت در ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، آسان میشود.
با در دست داشتن حجم عظیمی از اطلاعات در اکوسیستم دادهها، در این عصر انقلاب دادهورزی، و امکانات هوش مصنوعی که هرروز جای خود را در زندگی ما بیشتر باز میکند، و با تجربه ۱۸۱ ساله آبله و مصونیتزایی و پیشگیری، و نیز با همین تجربههای اخیر از انواع عفونتهای ویروسی مانند ایدز و یا سارس-کوو-۱، و…، پرسیدنی است که چرا هنوز با چنین اپیدمی، که تابحال به مدت دو سال ادامه پیدا کرده و هر روزه ابعاد گستردهتری به خود میگیرد، روبرو هستیم؟
پرسش فوق، خود پرسش دیگری را میطلبد! گرچه به هنر و ورزش علاقمند هستم و به اهمیت و ارزش آنها واقف، چرا باید مثلا به یک جوان بیست چند ساله، برای توپبازی در زمین فوتبال، صدها هزار دلار پول پرداخت شود و با داغتر شدن و «سلبرتی» شدن، درآمدش در سی-چهل سالگی به میلیونها دلار برسد (رونالدو=هفتهای ۵۳۱هزار دلار! در سال ۲۰۲۱) و تازه در جوار آن با قراردادهای چرب با سازندگان وسایل ورزشی، و نیز با گذاشتن اسم خود بر انواع مدهای لباس و عطر و ادکلن و… و ارائه آنها به بازارها، میلیونها دلار دیگر هم درآمد داشته باشد، و در جوانی و رفاه مالی بازنشسته شود و…، ولی… ولی یک دانشمند و محقق ویروسشناس، و یا اپیدمیولژیست، و یا… بعد چندین و چند سال تحصیل و زحمت و فعالیت شبانهروزی، به سختی سالی ۶۰-۷۰هزار دلار بدست بیاورد؟
نقلی از تاریخ، باز هم ممکن است جالب باشد که از ژنرال فرانسیسکو فرانکو (دیکتاتور اسپانیا در سالهای ۱۹۳۹-۱۹۷۵) منقول است که رموز ولایت و سلطۀ وی بر جامعه، در سه عامل خلاصه میشد:
الف- تلاش در خبرسازی و پخش شایعات و اخبار جنجالی؛
ب- برگزاری مسابقات ورزشی پیاپی، بخصوص فوتبال؛
ج- کمک همه جانبه به ترویج موسیقی مبتذل و تشکیل اینگونه کنسرتها.
فرانکو معتقد بود که این سه عامل، فکر و وقت دهها میلیون انسان، چه موافق و چه مخالف، را به خود مشغول میکند و دولت به کار خود ادامه میدهد!
در عصر حاضر هم، همین روش را قدرتهای دولتی و غیردولتی در میهن ما، و نیز در روسیه و امریکا و بسیاری دیگر کشورها بکار میبرند. بدون این جنگ روانی، قدرتهای دولتی و غیردولتی امریکا نمیتوانند از بودجه نظامی ۷۶۸میلیاد دلاری برای سال ۲۰۲۲ سخن برانند.
چرا راه دور برویم؟ از دو فرزند فرهیخته خود، آقایان علی یونسی و امیرحسین مرادی، که در سطوح بینالمللی و مسابقات المپیاد علمی دنیا شناخته شده هستند، یادی کنیم. چرا ما مردم باید از حقوق امثال این استعدادها که حتی بدون هیچ ابلاغیه قضایی، از ۲۲فروردین۱۳۹۹ در زندان بسر میبرند و در اثر شکنجه، در ۳دی۱۴۰۰ مجبور به «اعتراف» اجباری شدند، به اندازه کافی دفاع نکرده باشیم که حالا آنها را در معرض خطر اعدام ببینیم؟
چرا باید استعدادهای فرهیخته و نخبه در کشورهایی چون وطن ما، در میهن خود مکان شکوفا شدن که هیچ، فضای نفس کشیدن هم نداشته باشند، تا بتوانند با مشارکت در راهگشایی برای بحرانهای کشورشان، در حل مشکلات و بحرانهای جهانی نقشآفرین باشند؟
–
سیر و سیاحت در دنیای علم پزشکی و تاریخ آن، نه تنها به ریشیابی مشکلات بهداشتی و درمانی کمک فراوانی میکند، بلکه حتی برای گرهگشایی سایر معضلات و بحرانها هم میتواند آموزنده باشد.
با توجه به پاندمی کووید۱۹، و دو سالگی آن، و با توجه به بیماری آبله، و چهل و دو سالگی ریشهکن کردن آن، و در رابطه با نکات متفاوتی که تلاش شد در این نوشتار کوتاه گنجانده شوند، خوب است که ارتباط نکات ارائه شده با یکدیگر، دریافته شوند و پرسشهایی در پندارمان نقش ببندند:
باید از خود بپرسم که اگر من بجای ادوارد جنر بودم چگونه عمل میکردم؟
اگر من بجای جفری امهرست بودم چگونه عمل میکردم؟
اگر من بجای فرانسیسکو فرانکو بودم چگونه عمل میکردم؟
اگر من بجای رونالدو بودم چگونه عمل میکردم؟
اگر من بجای خامنهای بودم چگونه عمل میکردم؟
اگر من بجای آقایان علی یونسی و امیرحسین مرادی بودم، چگونه عمل میکردم؟ و این هموطنان ما، در همین لحظه، از من که هنوز در حال حاضر بیرون زندانها هستم، ولی به سادگی و در هر زمان میتوانم در وضعیت آنها قرار بگیرم، چه انتظاری دارند؟
باید از خود بپرسم که ریشههای بحران بیماری کووید۱۹و علتهای دنیاگیر شدن آن، کدامها هستند؟
این ریشهها در قلمرو علم طب و طبابت کدامها هستند؟
و این ریشهها آیا فقط به گستره و حوزه پزشکی خلاصه میشوند؟
کدام دسته از عوامل در قلمروهای غیرپزشکی باعث بحران پاندمی شدهاند؟
و راه حل آنها چیست؟
و راه حل آنها در سطح افراد، و در مورد خود من، و شخص شما، و تک تک ما، و همه ما، کدامها میتوانند باشند؟
و آن راه حلهایی که من نویسنده و شمای خواننده میتوانیم به سهم خود و به نوبه خود به عهده بگیریم کدامها هستند؟
از این ریشهیابی، در شناسایی سایر بحرانها و مدیریت آنها چه درسهایی میتوان آموخت؟
از خود میپرسم که اگر من مسئولیت خود را در تدبیر امور به دیگری و دیگران محول کنم، و اگر هر فرد دیگری هم، در ایران و در سراسر دنیا، همین کار را بکند، چطور ممکن است برای مشکلات راه حلی پیدا شود.
ما مردم، هر یک به سهم خود و به نوبه خود، در ایران و سراسر دنیا، با این ریشهیابیها، چگونه باید به نقش خود در این بحران پی ببریم؟ و با عبرتآموزی و با کنکاش در خود و در وژدان عمومی خود، چگونه باید برای این بحرانها راه حل بیابیم؟… هر یک به سهم خود و به نوبه خود!
باید ریشههای بحران پاندمی کووید۱۹ را به عنوان چراغی ببینم که روشنگر راه حل بحرانهای دیگر باشد. در غیر این صورت به من خواهند گفت: …تو که چراغ نبینی، با چراغ چه بینی؟!
علی صدارت
http://alisedarat.com/contact-us
❊
شمای ذیل میتواند برای پیشبرد این بحث مفید واقع شود:
«وژدان» یا «وجدان»؟!
در فارسی، بسیاری از همزبانان، بدون اینکه اصلا از مطلب ذیل آگاهی داشته باشند، و حتی بدون آنکه صدای تلفظ خود را متوجه باشند، واژه مورد نظر را با «ژ» تلفظ میکنند، و نه با صدای «ج» و میگویند «وژدان»
در فرهنگ لغات میخوانیم:
وژدان املای درست واژه وجدان است که به عربی نوشته شده است. این واژه در اصل یک واژه در زبان کردی است که از دو بخش تشکیل شده است: بخش نخست: “وژ” به معنای خود و بخش دوم: “دان” به معنای دانایی و آگاهی است. که نهایتا واژه ی وژدان را که به معنای خوددانایی و خودآگاهی میباشد تشکیل می دهد.
https://www.vajehyab.com/wiki/%D9%88%DA%98%D8%AF%D8%A7%D9%86
–
وجدان در گویش لکی منطقه غرب کشورمان از دو واژه وژ و دان می باشد که وژ به معنای خود و خویشتن است و دان نبز به معنای دانستن میباشد و با ترکیب این دو واژاه وژدان حاصل می شود که به معنای خود دانستن است و در زبان عربی ژ به ج تبدیل شده است
https://www.vajehyab.com/wiki/%D9%88%D8%AC%D8%AF%D8%A7%D9%86
❊
مختصری در رابطه با این مطلب را به شکل صوتی، در همینجا بشنوید:
❊
در همین زمینه:
وژدان احساسی-روانی (۱) روانشناسی «خودزنی» بخشی از ایرانیان مبتلا به انفعال
http://alisedarat.com/1397/08/30/4162/
–
وژدان احساسی-روانی (۲) نقش روانشناسی فردی و جمعی در گفتار و کردار افراد و عملکرد جمعی ملت در برهههای مختلف تصمیمگیری
http://alisedarat.com/1397/09/01/4390/
–
آگاهی از خلقیات خود و دیگران (وژدان احساسی-روانی) در مدیریت بحران کرونا و نقش سلطه و قدرت در روابط در دوران بحران
http://alisedarat.com/1399/01/21/5892/
–
چرا مردم در ساعات آخر مهلت ”انتخابات” تغییر عقیده میدهند و به حوزههای ”رایگیری” هجوم میبرند؟ رفتارشناسی از منظر وژدان احساسی
http://alisedarat.com/1400/03/12/7859/
❊
آدرس لینک این مقاله دز سایت:
http://alisedarat.com/1400/10/10/8306/
❊
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.