صدارت (۲)رسانه‌های همگانی ملی به‌مثابه شاخه چهارم دولت- جلسه دوم: پروپاگندا، پان‌اوپتیکان واژگونه

علی صدارت (۲)رسانه‌های همگانی ملی به‌مثابه شاخه چهارم دولت- جلسه دوم: پروپاگندا، پان‌اوپتیکان واژگونه

تاریخ تولید و انتشار: ۱۳ تیر ۱۴۰۱ برابر با ۴ جولای ۲۰۲۲ دوشنبه 

معرفی کتاب:

معرفی کتاب: رسانه‌های همگانی به مثابه شاخۀ چهارم دولت

http://alisedarat.com/1400/01/01/7612/ 

رسانه‌هایِ همگانیِ ملی، که بودجهٌ آن‌ها توسط دولت پرداخت می‌شود، که یعنی در واقع متعلق به خود ما مردم هستند، باید توسط کسانی اداره شوند که توسط خود ما مردم، مستقیما، برای مدت محدودی انتخاب می‌گردند، و در نتیجه، مستقیما، به ما پاسخ‌گو هستند.

رسانه‌های شخصی، و رسانه‌های خصوصی، هیچ ارتباطی به «شاخه چهارم» ندارند و همه آن‌ها به صورت مستقل و آزاد از هر چهار شاخهٌ دولت (از جمله شاخه چهارم)، باید بتوانند آزادانه فعالیت کنند. 

مطلب را به شکل صوتی، در این‌جا بشنوید:

پروپاگندا propaganda، حربه‌ای قدیمی در جنگ روانی!

در بحبوحۀ مبارزات سالهای نخست‌وزیری دکتر مصدق، کارخانه پروپاگندا و دستگاه مـغزشویی و سانسور و ایجاد خودسانسوری، سخت فعال شد. با توجه به انتشار مدارک آمریکایی و انگلیسی ِ کودتای ۲۸مرداد (از جمله http://www.banisadr.com.fr/Books/CIA/html/CIA.html) و مطالعۀ آن‌ها، حال می‌دانیم که حتی بعضی از کایکاتورهایی که در مطبوعات موافق ولایت مطلقه پهلوی، برای تخریب دکتر مصدق و همراهان وی منتشر می‌شدند، توسط کاریکاتوریست‌های آمریکایی و انگلیسی وابسته به دستگاه جاسوسی کشورهای متبوعشان، تهیه و برای طبع به ایران فرستاده می‌شدند.

و به یاد داریم که شهید فاطمی را  «جاسوس انگلیس‌ها»  تبلیغ می‌کردند! در حالی که بر اساس آن مدارک، بعد از کودتا،  یکی از خواست‌های غیرقابل گذشت انگلیس، اعدام کردن دکتر فاطمی بود. ولی با تمام این احوال، این مطلب در ذهن عده‌ای جا افتاده بود که دکتر فاطمی جاسوس انگلیس است! و این در حالی است که شهید فاطمی از جمله هم‌وطنانی بود که بیشترین ضربه‌ها را به استعمار انگلیس زد و تا پای مرگ در این مبارزه ایستادگی و  مقاومت کرد. آیا اگر آقایان فاطمی و مصدق و سایر طرفداران استقلال و آزادی، از رسانه‌های گروهی آن زمان برای رساندن پیامشان به مردم و اطلاع‌رسانی ِ جزئیات کودتا به مردم و در صحنه نگه داشتن آنها، بیشتر استفاده می‌کردند، می‌توانست بیست و هشت مردادی در کار باشد؟   (http://alisedarat.com/1396/04/25/3507/)

در ادامه این نوشته در اینجا، سعی خواهم کرد از افکار ِ بعضی فکوران، و سَیّاسی ِ بعضی سیاست‌بازان، و ترجمه بعضی نظرات و نوشته‌های بعضی نویسندگان،  مثال‌هایی، به صورت گفتاورد و بعضی عینا از منابع و ماخذ، بیاورم. 

واژهٌ پروپاگندا (propaganda) روش و تکنیک و رویه‌ای است که با مدیریت تخصصی، و دستکاری علمی در اطلاعات و خبرها و داده‌ها، در حداقل لازمی از مردم  «رضایت»  یا  «موافقت»  را طوری  «خلق»  می‌کند که آن‌ها به این باور می‌رسند که آن نظر تنها حقیقت و واقعیت محض است. 

 پروپاگندا  روش و وسیله‌ای است که از نظر لغوی، تعریف‌هایی چون: 

«تلقین و القای نظر»، 

«مغزشویی»، 

«جو سازی»، 

«غوغاسالاری»،  

«در جامعه‌ای،  بی‌تفاوتی به موضوعی، و حساسیت به مطلبی دیگر را برانگیختن»، 

«نیمی و یا قسمتی از حقیقت را گفتن و مابقی را عمداً حذف کردن»( که از کذب آشکار، شنیع تر است)، 

«انتشار اخبار کذب»، «شستشوی مغزی توده‌ها»، 

«بی‌تفاوتی به موضوعی، و حساسیت بیش از حد به مطلبی دیگر را در جامعه برانگیختن»، 

«فکر سازی»، 

«نظر سازی»، 

و یا اشاعه «سوء اطلاعات» و «ضد اطلاعات» و «خبرهای دروغین»، 

و یا با تفصیل  «پیش‌برد سیستماتیک روش‌مند و سامانه‌مند و مدون یک نظریه  یا یک تئوری یا یک دکترین یا یک هدف و یا یک نظرو عقیده…» 

و یا  «پیش‌برد و تسری اطلاعات ِ بازتابندۀ یک تئوری یا یک دکترین یا یک هدف و یا یک نظرو عقیده…» معنی شده است. 

این روشِ قدیم، در طول تاریخ و در عرض جغرافیا، متداول قدرت‌مداران و سلطه‌گران، برای سلطه بر سلطه‌بران بوده و هست. گرچه تاریخ را آن‌هایی می‌نویسند که در جنگ پیروز می‌شوند (و البته به میل خود هرگونه دستکاری در آن‌را جایز می‌دانند!) ولی از این وسیله و روش، بخصوص در جنگ بین‌الملل و از جانب همۀ کشورهای وارد در آن، چه متفقین و چه رژیم‌های فاشیست و نازیست، استفاده شد.

خشونت، خلاف ذات بشری است (یعنی درست بر خلاف آن‌چه نظایر موجوداتی چون مصباح یزدی‌ها ادعا می‌کنند!). تجاوز به حقوق ذاتی بشر، و خشونت‌گستری و اِعمال قدرت و زور، و بدون جنگ روانی برای رام کردن و مدیریت افکار عمومی ناممکن است. هرچه میزان و ابعاد خشونت گسترده‌تر، نیاز به مغزشویی توده‌ها بیشتر.  از این وسیله و روش برای ساختن جو لازم برای جنگ و خون‌ریزی در ابعاد گسترده و جهانی، بخصوص در جنگ بین‌الملل و از جانب همۀ کشورهای درگیر در جنگ و خونریزی استفاده شد. 

لغت پروپاگندا در تاریخ قرن بیستم، زورمداران و خشونت‌گسترانی چون استالینیست‌های روسیۀ شوروی و یا فاشیست‌ها و نازی‌ها در زمان جنگ جهانی را در اذهان تداعی می‌کند. در این عصر، مغزشویی همان قدر برای داعش و دولت ولایت پهلوی و خامنه‌ای لازم است که برای دولت ولایت ترامپ و ناتانیاهو و السیسی و جانسن و بولسونارو و…

این روش در ابتدا، نه تنها باری منفی نداشت، بلکه وزنی مثبت و یا لااقل خنثی داشت. در تحقیق در این روش، در زمانی دور، در حدود دهه سوم قرن هفدهم، کلیسای کاتولیک رم، برای گستردن گسترهٌ جغرافیای پیروان خود،  دست به تاسیس (Sacred Congregation for Propagation of Faith) یا «گروه مقدس برای پیش‌برد ایمان» زد. این «گروه مقدس»، با تبلیغات یک‌طرفه و بلامنازع، و با پشتیبانی کلیسای رم، توانست عدهٌ قابل توجهی از مردم آن مناطق را مجبور کند که به مذهب کاتولیک بگروند. همین روش را امروز داعش با موفقیت در دنیا بکار می‌برد و بدین وسیله توانسته است جوانان زیادی را از تمام دنیا به خدمت زور و خشونت درآورد.  

به زمان‌های نزدیک‌تر رجوع کنیم. شاید هارولد لاسول (Harold Lasswell 1902-1978) که بعد از مرگ برادرش در سن کودکی تنها فرزند پدر ِ کشیش ومادر ِ معلمش شد و از نظرات فروید متآثر بود، از اولین کسانی بود که از پروپاگندا تعریفی کاربردی، درسی و دانشگاهی و کلاسیک داد. روشی و راهکاری که در خدمت راهبرد قدرت‌مداری باشد. تاٌثیر خانوادۀ مذهبی وی بر هرولد لاسول، مذهبی یونان‌زده که سازنده و پردازندۀ دوران تفتیش عقاید و ولایت مطلقۀ پاپ بر جان و مال ناموس مردم، غیرقابل انکار است. او که از اساتید سرشناس دانشگاههای معتبر آمریکا بود، و این مقام در پیشبرد نظرات وی در افکار منورالفکران آن زمان مؤثر بود («سنجیدن حق به مرد» عادتی همه‌مکانی و همه‌زمانی است، و منحصر به یک فرهنگ و یا یک کشور خاص نیست!)، از پایه‌گذاران ارتباطات مدرن و از شخصیت‌های برجستۀ علوم سیاسی آمریکا محسوب می‌شود. کتاب‌هایی که از او منتشر شده، چون «تکنیک‌های پروپاگندا در جنگ جهانی»  و  «پروپاگندا، ارتباطات، و رفتار عمومی»  و  «امنیت ملی و آزادی فردی»  و  «سایکوپاتولژی و سیاست»  و  «سیاست: چه کسی، چه چیزی، چه وقتی، چگونه بدست می‌آورد»  و  «بررسی رفتارشناسی سیاسی»  حاکی از دیدگاه او به این مبحث است.

پنج رسالت اصلی برای پروپاگندا مطرح شده است:

اول:  مغزشویی برای «خط‌کشی‌های ارزشیِ مصنوعی در جامعه و تقسیم من‌درآوردی ِ خودی‌ها  و غیر آن‌ها»  و 

دوم: مغزشویی برای «نگهداری و استحکام دوستی و مودت در بین خودی‌ها» و

سوم: مغزشویی برای «جلب دوستی و همکاری افراد خنثی» با استفاده از پروپاگندا، و 

چهارم: مغزشویی برای برانگیختن خشم مفرط  ونفرتِ کور علیه دشمن، و

پنجم: مغزشویی برای خراب کردن روحیۀ دشمن.

بعضی جملات لاسول جالب است و گویایی فراوان دارد. مثلا این‌که وی معتقد بود که «ما نباید به دگماتیسم دموکراتیکی که می‌‌گوید مردم صلاح خود را بهتر می‌دانند گردن نهیم. این ما هستیم که توانایی این قضاوت را داریم و خوب و بد مردم را بهتر از خودشان می‌دانیم. ما می‌بایست هوشیار باشیم که مردم این فرصت را پیدا نکنند که بر اساس سوء قضاوت‌هاشان تصمیمی بگیرند!»

 هیهات که این تفکر نیز مرزهای زمان و مکان را در نوردیده و محصولی چون آقای خمینی در بعد از ورود به ایران را ببار می‌آورد. آقای خمینی، به قول خودش «تا آخر رفت» و بالاخره، واضح و صریح در مقابل مردم قرار گرفت و در خرداد ۱۳۶۰، ثابت کرد که مکان پندارش در میان مردم و حقوق نیست و بلکه درست در نقطهٌ مقابل و در قدرت و زور است و در آن خرداد ماه،  سه بار این واقعیت را اعلام کرد:

در ۶خرداد: ملت موافقت کند، من مخالفت می‌کنم!

و در ۲۵خرداد: ۳۵ میلیون نفر بگوید آری من می‌گویم نه!

و در ۳۱خرداد، بهنگام امضای حکم عزل اولین منتخب تاریخ ایران گفته بود: اگر ۳۶میلیون مرگ بر خمینی بگویند من این حکم را امضاء می کنم! (لازم به یادآوری است که ۷۶٪ این ۳۶میلیون به آقای بنی‌صدر رای داده بودند، و به ضرس قاطع می‌توان گفت که آن آراء که در بهمن ۱۳۵۸ بیش از ۷۶٪ بود، با عمل‌کرد آقای خمینی و شرکا در خرداد۱۳۶۰ بسیار بیشتر از ۷۶٪ می‌بود، و بسیار بیشتر از مردم ایران مخالف خمینی بودند که خود می‌دانست که در دل‌ها «مرگ بر خمینی» جاری است. بنا به نظر آقای محمد یزدی از زبان خودش در آن زمان، طرفداران آن‌ها، کمتر از ۵٪ بودند که او می‌گفت همین ۵٪ باید بر مردم حاکم باشند) 

❊❊❊❊❊

مطلب را به صورت تصویری در این‌جا ببینید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید: 

اینستاگرام:

 https://www.instagram.com/tv/CfmVlV0Arjj/ 

یوتیوب

 https://youtu.be/S3Rw-d9n-1A 

آدرس مطلب در سایت:

http://alisedarat.com/1401/04/13/8988/

مطلب را همچنین می‌توانید به شکل صوتی، در رسانه‌های ذیل بشنوید و هم‌رسانی بفرمایید:

واتساپ با شناسه: 

علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل

با آدرس:

https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu  

تلگرام:

 https://t.me/sedaratMD/1448 

پادکست انکر:

https://anchor.fm/sedarat/episodes/–e1kqai8

لینک سایر جلسات گفتگو در باره  «رسانه‌های همگانی ملی به‌مثابه شاخه چهارم دولت»:

جلسه اول:

http://alisedarat.com/1401/04/06/8955/

جلسه دوم:

 http://alisedarat.com/1401/04/13/8988/ 

 


بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

1 دیدگاه دربارهٔ «صدارت (۲)رسانه‌های همگانی ملی به‌مثابه شاخه چهارم دولت- جلسه دوم: پروپاگندا، پان‌اوپتیکان واژگونه»

  1. بازتاب: رسانه‌های همگانی ملی به‌مثابه شاخه چهارم دولت – جلسه دوم: پروپاگندا: پان‌اوپتیکان/علی صدارت واژگونه/ | اشتراک eshtrak

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب

پیمایش به بالا