علی صدارت: ساواک و شکنجه از زبان ولایت مطلقه پهلوی! مصاحبههای محمدرضا پهلوی
❊
بدون شرح!!!
❊
❊❊❊
یوتیوب:
https://www.youtube.com/watch?v=TLzXCwK5X1A
❊
واکنش شاه به تحقیق سیا درباره مشخصات روانی او: پس چطور توانستم مأمور شما باشم؟ منافع شما را محافظت کنم؟
سایت انقلاب اسلامی در هجرت:
در تاریخ 11 ژولای 1975 (۲۰ تیر ۱۳۵۴)، «تحقیقات سیا شاه را مردی غیر قابل اعتماد تشخیص میدهد» تیتر اصلی واشگتن پست بود. نویسندگان این مقاله، جک اندرسن و لس ویتن، تحقیق روانشنان سیا در باره مشخصات روانی شاه را منتشر کردند. جک اندرسن، روزنامه نگار مهم امریکایی بود که بخاطر مقالات تحقیقاتیاش جایزه مهم پولیتزر را در سال 1972 دریافت کرده بود. او بعدها در باره افتضاح ایرانگیت تحقیقاتی را منتشر کرد.
در سال 75، اکثراً بر این باور بودند که شاه در اوج قدرت است. بودجه نظامی شاه از 200 میلیون دلار در سال 64 به 4 میلیارد در سال 1374 و 10 میلیارد دلار در سال 77 رسید. زمانی که این تحقیق منتشر شد از بالا رفتن قیمت نفت به میزان 6 برابر، 2 سال گذشته بود و شاه درآمد سرشار از نفت را اکثر صرف خریدهای نجومی اسلحه از امریکا میکرد. نفتی که شاه و دیگر صاحبان نفت خلیج فارس طبق قراری که با امریکایی ها داشتند مجبور بودند به دلار بفروشند تا معاملات بینالمللی در جهان با دلار انجام بگیرد و کنترل اقتصاد جهان در دست امریکا بماند. بدین ترتیب، درآمد نفت ایران صرف مصرف کالاهای امریکائی و چرخش اقتصاد امریکا میشد.
اما در مصاحبه تلویزیون امریکا در باره واکنش شاه در باره تحقیق سیا، او به دو امر شگرف و بسی شرم آور اعتراف میکند که از عوامل وقوع انقلاب ایران شدند:
● اقرار به شکنجه به دستور مستقیم شاه. او به خبرنگار میگوید: شما را از تحمل آزمون وحشتناک شکنجه معاف میکنم!
● اقرار شاه به سرسپردگی به امریکا!
❋ مصاحبه شاه با تلویزیون امریکائی در 24 اکتبر 1976 (2 آبان 1355)
● خبرنگار: شما از پروندهء روان شناختی سیا در باره خودتان خبر دارید؟
◑ شاه: نه باید اعتراف کنم که اولین بار است چنین چیزی را می شنوم
● خبرنگار: واقعاً
◑ شاه: بله حالا چی هست؟
● خبرنگار: علاقه دارید بدانید که سیا چه نظری دارد؟
◑ شاه: بله چرا که نه؟
● خبرنگار: واقعاً؟
◑ شاه: بله چرا که نه؟
● خبرنگار: اجازه شما را دارم
◑ شاه: بله حتماً
● خبرنگار: مرا نمی فرستید به ساواک؟
◑ شاه: نه شما را از تحمل آزمون وحشتناک شکنجه معاف میکنم.
● خبرنگار: این گزارش شما را هم چون یک فردی ترسیم کرده که خطرناک و باهوش است، ولی توهم قدرت دارد و احتمال میرود یک روزی بدون اعتنا به منافع امریکا، دنبال اهداف خودش برود.
◑ شاه: پس چطور توانستم آدم شما باشم؟ مامور شما باشم؟
● خبرنگار: منظورتان چیست؟
◑ شاه: که منافع شما را محافظت کنم؟
❋ تحقیق سیا در سال 1975 درباره مشخصات روانی نگران کننده شاه:
مقاله واشنگتن پست
سیا مشخصات روانی نگران کنندهای از شاه ایران که امریکا پرورانده است تا از منافعاش در خلیج فارس حفاظت کند، را گردآورده است.
این مطالعه مخفی، شاه را مردی با هوش اما مگالومن خطرناکی که میتواند اهداف خودش را بدون توجه به منافع امریکا دنبال بکند، به تصویر میکشد.
او از همین حالا، برای اوج گرفتن قیمت نفت، از دیگر مستبدهای نفتی پیشی گرفته است. با اینحال، کیسینجر، وزیر امور خارجه، آسیب های اقتصادی ناشی از آن را نادیده گرفته است.
امریکا با ارسال اسلحه و کمک های فنی هنگفت، به شاه کمک می کند تا ایران را به یک قدرت جهانی تبدیل کند. هدف امریکا از این کار اینست که چاه های افسانهای نفت خلیج فارس را تحت تسلط دوستان امریکا قرار گیرد.
با اینحال، مطالعات روان شناختی نشان میدهد که شاه متحد مطمئنی نیست. رؤیاهای شکوه او بیش از توانائی مالی برای تحقق بخشیدن به آنها است. زمانی که درآمد نفت ایران به اتمام برسد، که تخمین زده میشود در دو دهه آینده صورت خواهد گرفت، شاه باید از قدرت نظامی خود استفاده کند تا چندتائی از چاه های نفت همسایگان را بتصرف درآورد.
سازمان سیا تمامی این خصوصیات شاه را ناشی از سه علت میداند:1
- داشتن پدری مقتدر؛
- 2- حقارت از اینکه در ابتدای حکمرانی خود، عروسک خیمه شب بازیای بیش نبوده است
- 3- سالها ناتوانی از داشتن یک جانشین پسر.
پدر شاه زمانی که حرفه سربازی خود را شروع کرد، بیسواد بود . او توانست راه خود را به تخت شاهی بازکند. او رفتار خش قزاقهاها را داشت. او به این شناخته شده بود که اگر سگی در حضورش جرأت میکرد پارس کند، او را میکشت، و زیر دستی را که تخلف کرده بود از پنجره به زیر میانداخت و دشمنهایش را با طناب از پا آویزان میکرد و دندانهایشان را میشکست.
او با پسرش زیاد بردبار نبود، پسری ضعیفالنفس و رؤیاپرداز. روزی پدر پیر به طرف پسر که در کنار استخر کاخ ایستاده بود، میرود و از او میپرسد چکار میکند. شاهزاده جواب میدهد که دارد فکر میکند. پدر زیر لب ناسزائی میگوید و با لگد او را به استخر میاندازد.
شاهزاده اشرف خواهر دوقلوی شاه بر خلاف برادر، روحیهای قوی، پرخاشگر و سرزنده داشت. او بر صورت هر کس از اطرفیانش، بمحض اینکه از او خوشش نمیآمد، سیلی مینواخت. پدر عادت داشت زیر لب زمزمه کند که «حیف که او پسر نیست».
در جریان جنگ جهانی دوم، شاه پیر از بخت بد، طرف نازیها را گرفت و این امر باعت شد که انگلیسیها و امریکائیها تشویق بشوند ایران را در سال 1941 اشغال کنند. آنها او را عزل کردند و پسرش را که بیست و یک سال داشت، به تخت سلطنت نشاندند.
بمدت 12 سال، شاه جوان فقط حضور نمایشی داشت. وزرای او که نگران اشغال دائمی ایران توسط روسها و انگلیسها بودند، از امریکائیها دعوت کردند به ایران بیایند. امریکائیها موقتآ ایران را اداره میکردند. در این مدت، شاه جوان وقت خود را صرف اسب سورای، هواپیما سواری و اتوموبیل رانی با ماشین ها سریع و یا عیش و نوش با زنها میکرد.
اما در آنچه مربوط به سلطنت بود، آدمی ضعیف و شخصی کنارهگیر بود. وقتی در سال 1950 آپاندیس او را عمل کردند، در تهران، خارجیها برای او لطیفه ساختند و او را مسخره کردند که شاه دیگر دل و جگر ندارد.
بنابر تصویری که سیا از شاه ارائه میدهد، او هرگز نتوانستهاست این که نسبش از خاندان سلطنتی نیست و رنج بردن از خواری پادشاهی کردن بسان عروسک خیمه شببازی را فراموش کند. در نتیجه، کینهاش نسبت به کشورهای غربی بتدریج افزایش یافت و مصمم شد که «به آنها نشان دهد» که او چند مرده حلاج است.
اما او هنوز در اوائل سالهای 1950، زمانی که مصدق قدرتش افزایش پیدا میکرد و با سرعت کشور را به طرف چپ رهبری میکرد، ضعیف بود. شاه از مقابله با او پرهیز میکرد و هواپیمایی کرایه کرد و به رم رفت. سیا وقتی که شاه در هتل اکسیلور مخفی شده بود، سلطنت او را نجات داد.
بنابر گفته یک شاهد عینی، وقتی برای او خبر آوردند که نجات پیدا کرده است، مشغول شام خوردن بود. رنگش پرید و بنظر آمد که میخواهد غش کند و بلاخره بزبان آمد و گفت: در این صورت من و ملکه بزودی به خانه برخواهیم گشت. او 12 پاند وزن از دست داده بود و موهایش زودرس سفید شده بودند.
مسئله دیگری که شاه را مدت دو دهه عذاب میداد، عاجز بودنش از داشتن یک جانشین پسر بود. او در اولین ازدواجش با شاهزاده فوزیه، خواهر پادشاه مصر، فاروق، خوشبخت نبود. خواهر فاروق که در محیطی لوکس متولد شده بود، از زندگی در شهر تهران که شهریت نداشت، حوصلهاش سر رفته بود و در حسرت شب نشینیهای قاهره بود.
چون شاه صاحب پسری نشده بود، بنابه گزارش سیا، فوزیه شاه را مسخره و تحقیر میکرد و او را به ناتوانی جنسی متهم میکرد. شاه در سال 1948، بعد از 9 سال ازدواج، فوزیه را طلاق داد.
ملکه ثریا همسر دومش، به مدت هفت سال تلاش کرد جانشینی برای شاه بیاورد. در نهایت، آنها تصمیم گرفتند به مرکز پزشکی در نیویورک برای آزمایش بروند. به آنها گفته شد که آنها سالم هستند و از نظر پزشکی مشکل ندارند، ولی هنوز از پسر خبری نبود. آنها در سال 1958 از هم جدا شدند.
آرزوی دیرین شاه که سالها در انتظار پسری بود، با ازدواج با فرح دیبا، دختر یک مرد ثروتمند ایرانی، بالاخره برآورده شد. فرح به او یک جانشین داد، شاهزاده رضا.
روانشناسان سیا بر این باورند که تمام این عناصر (پدری بیرحم، سالهایی که او بازیچهای بیش دردست غربیها نبود، نبودن از خاندان متشخص، ترس از ناتوانی) منجر به کمپلکس شدید حقارت شدهاند.
روانشناسان بر این نظرند مردی که بخود اطمینان ندارد، غرق در میلیاردها پول درآمد نفت و برخوردار از حمایت امریکاییها، حال مصمم است قدرت خود را به دنیا نشان بدهد.
❊
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.
بازتاب: نگاهی به تاریخ - دکترعلی صدارت - جبهه ملی ایران
بازتاب: نگاهی به تاریخ – دکترعلی صدارت - جبهه ملی ایران
بازتاب: صدارت: مسابقه دویدن صد متر، یا ماراتون، یا…؟ نگاهی به تاریخ | علی صدارت