یزدانی: ویکی لیکس افشا می کند: دیدار عبدالرحمان قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان با صدام حسین

حنیف یزدانی: ویکی لیکس افشا می کند: دیدار عبدالرحمان قاسملو رهبر حزب دموکرات کردستان با صدام حسین

سند زیر از چندین جهت قابل مطالعه و درنگ است. به صورت خلاصه تعدادی از این نکات را اشاره کرده و بلافاصله خواننده را به مطالعه اصل سند دعوت می کنم.

۱-سند مربوط به دیدار مفصل عبدالرحمان قاسملو با سفیر امریکا در بغداد در سال ۱۳۶۶ است.

۲-در گفتگو قاسملو می‌گوید که به صورت مداوم با صدام دیدار می‌کند و آخرین آن ۱۰ روز قبل از گفتگوی او با سفیر است. این نکته از آن جهت اهمیت دارد که بدانیم که آن سالها اوج جنگ ایران و عراق و جنگ شهرها بوده است. برای مثال یک سال قبل از این مصاحبه عراق مردم سنندج در بمباران می‌کند و چند روز بعد از مصاحبه تهران و اصفهان را.

۳-همانطور که مجاهدین به نفع صدام در جنگ عمل می‌کردند، طبق این سند می‌بینیم که حزب دموکرات کردستان نیز علیه نیروهای ایرانی و به نفع صدام می‌جنگند.

۴-رابطه او با کردهای عراق، حزب بارزانی و طالبانی، به صورتی بوده است که به رابطه او با صدام آسیبی نرسد. برخلاف پروپاگاندای احزاب کرد او پناهنده به صدام بوده است نه احزاب کرد عراقی.

۵-رابطه وابستگی او و حزب مطبوعش به قدرتهای غربی همچنان ادامه دارد و این موضوع را می‌توان در سایر اسنادی که در ویکی لیکس منتشر شده است، دید.

نکات مهم دیکری قابل اشاره و بررسی است که آنها را به عهده خواننده واگذار می کنم.

https://wikileaks.org/plusd/cables/88BAGHDAD855_a.html

موضوع: دیدگاه قاسملو رهبر کردهای ایران

از: سفارت امریکا در بغداد

به: وزارت کشور واشنگتن

تاریخ 16فوریه 1988 (27 بهمن 1366)

1. محرمانه – کل متن.

2- خلاصه: برای یکی از سفرهای گاه به گاه خود به بغداد، قاسملو رهبر کردهای ایران در 10 فوریه با صدام دیدار کرد.

قاسملو اعتراف کرد که گلوله‌باران شدید در منطقه مقر سابقش (پایین رودخانه از شهرک جنگی ماوات) اخیراً او را مجبور به حرکت 35 کیلومتری به شمال کرده است. او مدعی شد که 10 تا 12 هزار جنگجوی فعال دارد و توانایی برای فراخوانی بسیاری دیگر و داشتن سلاح‌های فراوان (به غنیمت گرفته شده از ایرانیان) و پول (از طریق قاچاق) دارد. او درخواست “حمایت اخلاقی و سیاسی” ایالات متحده کرد، و خاطرنشان کرد که حزب او همیشه به شدت با گروگان‌گیری مخالفت کرده است. سفیر ایتالیا از طرف ربوده‌شدگاه که توسط طالبانی نگهداری می‌شود، به او نزدیک شده است و امیدوار است که بتواند آنها را آزاد کند.

3-قاسملو روابط خود با طالبانی را خوب توصیف کرد، اگرچه سیاست بی‌طرفی شدید او بین طالبانی و عراقی‌ها گاهی اوقات باعث ایجاد تنش می‌شود. قاسملو نیاز به اتحاد با دیگر گروه‌های اپوزیسیون ایرانی را تشخیص داد، اما رجوی – که او را “آماتور” توصیف کرد – به نظر می‌رسد تمایلی ندارد. اقدامات نظامی محدود رجوی در شمال، روابط قاسملو را با طالبانی پیچیده کرد و رجوی اکنون فعالیت‌های خود را به سمت جنوب خواهد برد. بر خلاف رجوی، قاسملو از عکاسی با صدام اجتناب می‌کند. قاسملو وضعیت در کردستان ایران را با ثبات توصیف کرد، در حالی که وضعیت در کردستان عراق “به شدت وخیم‌تر” شده است (یعنی از نقطه نظر مقامات مرکزی در بغداد). کمپین تخریب روستاهای عراق هنوز در مقیاس وسیع در ایران تکرار نشده است.

پایان خلاصه

 

4-در پایان کنگره 1988 حزب دموکراتیک کردستان ایران (KDPI)، دبیر کل عبدالرحمن قاسملو (که نامش را GHASSEMLOU می‌نویسد) در 10 فوریه برای ملاقات با صدام حسین از کوه‌ها پایین آمد. به دلیل تعداد زیادی از کردهای ایرانی در سوئد و فرانسه، قاسملو معمولاً هر پنج تا هفت ماه یکبار هنگام سفر به بغداد با سفیران سوئد و فرانسه تماس می‌گیرد. پلچیف ( رئیس گروه اطلاعاتی آمریکا در بغداد. مترجم) برای ملاقات قاسملو با سفیر سوئد، تورن، وساطت کرد و برای ناهار شش ساعته در 12 فوریه دعوت شد. قاسملو فردی بسیار باز، پیچیده و گویا به نظر می‌رسد، حتی به زبان انگلیسی که ششمین زبان اوست (پس از کردی، فارسی، عربی، فرانسوی و چک). مدیران دفاتر حزب دموکرات کردستان در پاریس، استکهلم و بغداد (عبدالله قادری، ابراهیم جورابکا، و سلام عزیزی) او را همراهی کردند.

درخواست برای حمایت اخلاقی

5- قاسملو درخواستی قوی برای «حمایت اخلاقی و سیاسی» آمریکایی‌ها کرد. او مشاهده کرد که حزب دموکرات کردستان همیشه سیاست مخالفت شدید با تروریسم و گروگان‌گیری را داشته است، و او مقاله‌ای را که اخیراً (از طریق نماینده‌اش) در سمپوزیوم پاریس درباره تروریسم ارائه کرده بود، در اختیار پلچیف قرار داد که در آن او با تروریسم به عنوان ابزاری برای گروه‌های آزادیبخش انقلابی مخالفت می‌کند. او مدعی شد که متحیر است که رئیس جمهور ایالات متحده “مجموعه‌ای از بنیادگرایان عقب مانده افغان” را پذیرفته است و در تلاش برای تقویت “گروههای غیر قابل اعتماد نیکاراگوئه ” اصرار دارد، در حالی که توجهی به “گروه‌های دموکراتیک واقعی” که برای “حقوق بشر به رسمیت شناخته شده جهانی” می‌جنگند، نمی‌شود.

6-پلچیف مشاهده کرد که همدردی عمومی با وضعیت کردها در ایالات متحده وجود دارد، اما اطلاعات زیادی در مورد آن وجود ندارد. شاید برای قاسملو بهتر باشد که به پرورش روزنامه‌نگاران خوب عمل کند. قاسملو گفت که یکی از کارهایی که او این بار در بغداد داشت این بود که برای جاناتان راندال از واشنگتن پست (پاریس) ویزا صادر کند. او گفت که کتابی در مورد کردها می‌نویسد و چهارده ساعت با او مصاحبه کرده است. قاسملو ابراز تاسف کرد که “شوروی ها همیشه تمایل دارند حزب دموکرات کردستان را مورد حمایت آمریکایی‌ها ببینند و آمریکایی‌ها همیشه به شوروی‌ها مشکوک هستند” در حالی که در واقع حزب دمکرات کردستان هیچ دوستی ندارد. “تنها دوستان ما کوه‌ها هستند.”

گروگان های ایتالیایی

7-قاسملو تصدیق کرد که او به تازگی با سفیر ایتالیا، توسکانو ملاقات کرده و به او تعهد داده است که در مورد سه ربوده ایتالیایی که توسط اتحادیه میهنی کردستان طالبانی ربوده شده بودند، کاری انجام دهد. او خاطرنشان کرد که در گذشته هرگاه در این موارد مداخله کرده در تحت تاثیر قرار دادن طالبانی برای آزادی گروگان‌ها موفق بوده است، و او “با تمام اطمینان” ابراز داشت که اینبار هم موفق خواهد شد. (او این تصور را ایجاد کرد که این اولین باری است که ایتالیایی‌ها به او نزدیک می‌شوند و بنابراین او قبلاً هیچ تلاشی برای آزادی غیرنظامیان انجام نداده است.) قاسملو ناخشنودی خود را از جلب توجه بیشتر به سایر گروه‌هایی که تمایل به توسل به تروریسم دارند، را ابراز کرد در حالی که به ادعای او، حتی با وجود اینکه حزب دموکرات کردستان “سازمان بسیار محکم‌تر و گسترده‌تری است.”

پایه‌های قدرت حزب دمکرات کردستان ایران

8-قاسملو گفت که او 10-12 هزار رزمنده فعال دارد و “نمی‌تواند” بیشتر از آن را اداره کند، برای لجستیک هر زمان که او نیاز داشته باشد، او می‌تواند “چندین گروه” از این مبارزان را فراخوانی کند. او ادعا کرد که هیچ رقابت واقعی برای نفوذ در میان کردهای ایران ندارد (“80 درصد پشت سر من هستند”) و او وضعیت عراق را به تمسخر گرفت: «در ایران چیزی شبیه به طاها معروف (کرد) به عنوان «معاون رئیس جمهور» یا کردهایی که در اینجا وزارتخانه دارند، وجود ندارد. هیچ چیز مانند تعداد بسیار زیاد «جاش» نیست» (اصطلاح تحقیرآمیز نیروهای قبیله‌ای کرد که توسط وینیرایی (##) اداره می‌شود – و بنابراین تبدیل به چیزی معادل «جاش» می‌شود).

9-قاسملو در درخواست خود برای “حمایت اخلاقی و سیاسی” آمریکایی، تاکید کرد که او به دنبال پول یا اسلحه نیست. “البته همیشه آدمی دوست دارد بیشتر داشته باشد، اما ما چیزهای زیادی داریم.” او ادعا کرد که حزب دمکرات کردستان در طول سال‌ها توانسته است اسلحه‌های فراوانی را از ارتش/پاسداران ایران به غنیمت بگیرد. او تمایلی به وارد شدن به تامین منابع مالی خود نداشت و فقط ادعا می کرد که “هر خانواده در کردستان مشارکت داوطلبانه انجام می‌دهد”، اما در جریان گفتگو، مشخص شد که هم حزب دموکرات کردستان ایران و هم اتحادیه میهنی کردستان PUK تا حد زیادی خود را از طریق قاچاق حفظ می‌کنند. قاسملو گفت که او “تنها” “سه درصد عوارض” را برای کالاهایی که از عراق به ایران منتقل می‌شود، در مقابل “بیست درصد” دریافتی توسط طالبانی تعیین می‌کند. نمونه‌هایی از کالاهایی که به ایران می‌روند شامل ویسکی و ویدئو و کالاهایی که به عراق قاچاق می‌شود، فرش و پسته است. قبلاً چای از عراق و شکر از ایران می‌آمد، اما اخیراً هم چای و هم شکر از عراق به ایران منتقل کرده‌اند. قاسملو گفت که اخیراً از طالبانی پرسیده بود که اگر منابع پولی او ناگهان بریده شود، چقدر می‌تواند از نظر مالی زنده بماند و طالبانی گفت: “دو ماه”، در حالی که قاسملو مدعی بود که برای «حداقل دو سال» هیچ مشکلی نخواهد داشت.

10- قاسملو وضعیت در کردستان ایران را “باثبات” توصیف کرد، یعنی دقیقاً مانند سال 1980 (1359)، زمانی که حزب دمکرات کردستان کنترل خود را بر شهرها از دست داد و از جنگ متعارف به تاکتیک‌های چریکی تغییر کرد. ایرانی‌ها اکنون شهرها را کنترل می‌کنند، اما فقط بزرگراه‌های اصلی را از ساعت هشت تا پنج کنترل می‌کنند. حزب دموکرات کردستان در تمام شب کنترل می‌کند. قاسملو اظهار داشت که نسبت به آینده “خوشبین” است، زیرا حمایت او در کردستان ایران “مانند صخره” است. او گفت که آماده است که برای 25 سال در کوهستان‌ها دوام بیاورد، اما اگر خمینی به زودی بمیرد، ممکن است آشفتگی قابل توجهی در تهران رخ دهد، و اقتصاد ایران به سمت “نابودی” برود. وقتی از قاسملو پرسیده شد که آیا او یا طالبانی و بارزانی بر مناطق بیشتری کنترل دارند، قاسملو گفت که سه سال پیش او به مناطق بیشتری مسلط بود، اما اکنون کردهای عراق تسلط بیشتری دارند. او توضیح داد که دلیل آن این نیست که او بدتر عمل می‌کند – برعکس، او قسمت خودش را نگه می‌دارد – بلکه این است که وضعیت رژیم بغداد در کردستان عراق به شدت “وخیم‌تر” شده است. (#) مدعی شد که در گرد هم آوردن طالبانی و صدام برای مذاکرات طولانی سال‌ها پیش که شکست خورده بود، نقش کلیدی داشته است.

اجبار به جابجایی دفاتر اصلی

11- قاسملو اعتراف کرد که اخیراً به دلیل گلوله باران شدید ایران مجبور به جابجایی مقر خود شده است. مقر سابق او–او متأسفانه بر روی یک نقشه نه چندان با جزئیات کافی نشان داد– به نظر می‌رسد که نزدیک رودخانه زاب کوچک جایی که به عراق وارد می‌شود (تقریباً 4520E 3601N) بوده است. او در آنجا بیمارستان بزرگی داشت که پزشکان فرانسوی هر ماه به آنجا مراجعه می‌کردند، و غالباً حزب دموکرات کردستان در وضعیت نابهنجاری قرار می‌گرفت که زیرا این بیمارستان در عین حال پذیرای مجروحان هر دو طرف، طالبانی و ارتش عراق می‌شد. آن محل غیرقابل تحمل شده بود، زیرا ارتش ایران در شرق بود، ارتش عراق در غرب، و نیروهای طالبانی در پشت ارتش عراق، – «همه با هم می‌جنگیدند». اکنون او به یک نقطه (تقریباً N3620 4515E) حدود سی و پنج کیلومتر به سمت شمال حرکت کرده است. دوباره درست در مرز ایران بنابراین قاسملو بیشتر وقت خود را در خاک ایران می‌گذراند (او مدعی است) اما جایی که ارتش عراق بسیار دورتر در غرب است. بنابراین، اکنون به نظر می‌رسد که مقر او در نوعی منطقه بی‌طرف است، جایی که حزب دموکرات کردستان در آن کنترل کامل دارد. او می‌گوید که بیمارستان را در آنجا بازسازی کرده است و پزشکان فرانسوی به آمدن خود ادامه می‌دهند.

12-قاسملو در مورد نبرد در موات در رودخانه گوگاسور، درست در جنوب جایی که مقر سابق او بود، گفت که هدف ایران پاکسازی دسترسی شرق به غرب برای طالبانی است. او ادعا کرد که مقر طالبانی در جنوب شرقی ماوات واقع شده است (جایی به طور مبهم در دره رودخانه شیلر که با گوگاسور در جنوب ماوات ملاقات می‌کند، تقریباً در4540E N3547). ایرانی‌ها یال مشرف به ماوات به شرق را کنترل می‌کنند، عراقی‌ها تپه‌های جنوب غربی ماوات را کنترل می‌کنند، و جنگ‌های زیادی در آنجا و در کوه غرب ماوات وجود داشته است که ایرانی‌ها بر آن نظارت دارند. درست همان روز صبح قاسملو از ستاد فرماندهی خود تماس گرفت مبنی بر اینکه عراقی‌ها به تازگی حمله جدیدی به مواضع ایران در غرب ماوات انجام داده‌اند. خود ماوات، «مثل پنجوین»، قاسملو اظهار داشت، کاملاً رها شده است.

روابط با طالبانی

13- قاسملو مدعی شد که با طالبانی “دوستان بسیار خوبی” هستند. او اخیراً از طالبانی خواسته بود که برای او خاویار دریای خزر بیاورد، و زمانی که طالبانی آن را برای او آورد او به شوخی گفته که برای دریافت خاویار بیشتر از آنچه که در حال حاضر مجاز است باید از کانال های ویژه‌اش اقدام می‌کرده و اگر مقامات ایرانی می‌دانستند که خاویار برای چه کسی است “آنها ممکن است که سکته کنند.” قاسملو اعتراف کرد که مواقعی هست که مسائل حساسی پیش می‌آید. به عنوان مثال، اخیراً 52 سرباز عراقی، از جمله شش افسر، به حزب دموکرات کردستان ایران پناهنده شده بودند و طالبانی خواستار تحویل آنها شده بود. اختلاف به مدت دو هفته ادامه داشت، اما قاسملو قاطعانه گفته بود که حزب دمکرات کردستان باید در همه مسائل بین عراقی‌ها و کردها “کاملا بی‌طرف” بماند، و او در نهایت سربازان را به ارتش عراق تحویل داد. قاسملو که در عین اینکه به طرز قابل توجهی باز بود، تمایل داشت کلمات خود را با دقت انتخاب کند، تمایلی نداشت که در مورد رابطه خود با مسعود بارزانی مورد توجه قرار گیرد، اما او ایده اینکه حزب دموکرات کردستان عراق یک حزب واقعی است، را به تمسخر گرفت : “آنها صرفا یک قبیله هستند.”

صدام مسئول است

14-قاسملو تمایلی به بحث در مورد ملاقات خود با صدام نداشت، در واقع حتی به طور مستقیم اعتراف می‌کرد که این ملاقات انجام شده است (اگرچه به طور خصوصی نزد سفیر سوئد، او صادقانه تر صحبت می‌کرد). اگرچه او به فارسی اشاره کرد و گفت که “اگر می‌توانید خدا را ملاقات کنید، نیاز به آشنایی با امامان دوازده‌گانه نیست.” قاسملو گفت که بر خلاف رهبر مجاهدین خلق رجوی، «مطلقاً هیچ تمایلی ندارد» که با صدام عکاسی شود و یا خبر سفر او به بغداد علنی شود و حتی خیلی کم تمایل تر برای انتشار خبر ملاقات با صدام است؛ “در ایران خیلی خوب دیده نمی شود.” پلچیف او را تحت فشار قرار داد که چه کسی در عراق مسئول مسائل کردی است و قاسملو گفت: “صدام. او مسئول همه چیز است.” به غیر از این، اما، او ادامه داد و گفت که در امور روزمره، «سه شخص مهم در عراق وجود دارد: صدام؛ عدنان (خیرالله، وزیر دفاع پسردایی و برادرزن صدام) ، که مسئول جنوب است. و علی حسن (المجید، پسر عموی پدری و که قیافه‌اش شبیه ساوا است) که در شمال است. با این حال، قاسملو نشان داد که او علی حسن را که مقر او در کرکوک است، زیاد ندیده است، ظاهراً به این دلیل که قاسملو هرگز به دیدار کسی کمتر از «خدا» رضایت نمی‌دهد.

ویرانی روستا

15- پلچیف از قاسملو درباره کمپین تخریب روستاهای کردستان عراق پرسید. قاسملو اذعان داشت که “بیشتر” روستاها ویران شده‌اند، اما او در این نقطه بی‌عاطفه به نظر می‌رسید. پلچیف پرسید که آیا این کمپین تاثیری بر افزایش تعداد چریک‌ها و پناهندگان داشته است یا خیر. او پاسخ داد که تعداد چریک‌ها را “بسیار” افزایش داده است، اما نه او و نه طالبانی ایده پناهندگان به قلمرو دیگران را تشویق نکرده‌اند، به دلیل مشکل بزرگ در تغذیه و مراقبت از مردم. او تصدیق کرد که اثر خالص کمپین تخریب روستاهای عراق، نابودی تقریباً کامل شیوه زندگی سنتی ارضی کردهای عراق است. مردان کرد در عراق فقط دو انتخاب دارند، برای رفتن به شهرها یا اقامت در مراکز تازه ساخته شده که تنها محل امرار معاش «جاهاش» ها است. قاسملو گفت که ایرانیان تاکنون تنها 25 روستا را از بین بیش از هفت هزار روستا در کردستان ایران (و ادعا می‌شود که یک جمعیت هفت میلیونی کرد در ایران) تخریب کرده‌اند. اما او اظهار داشت: “افسوس، هر طرف تمایل دارد عادات بد را از دیگری بیاموزد.” یکی از عادت‌های بدی که او مدعی شد ایرانی‌ها دارند (#) استفاده از سلاح‌های شیمیایی است: “هر دو طرف این کار را انجام می‌دهند، اگرچه عراقی‌ها خیلی بیشتر.” پلچیف پرسید که آیا با توجه به ماهیت برهنه شده اکثر مناطق کردستان، هلیکوپترها و سایر حملات هوابرد مشکلی جدی برای پیشمرگه ایجاد می‌کند یا خیر؟ قاسملو گفت: “نه ما و نه کردهای عراقی نگران هلیکوپترها نیستیم. ما می‌توانیم از پس آنها بر بیاییم. اما توپخانه برای ما یک مشکل جدی است. جنگ شیمیایی نیز یک مشکل دیگر است.”

نگاه کردها به عراق

16- قاسملو برای انتقاد از عراق از راه خود خارج نشد، اما نتوانست در برابر رگبار سخنان کوتاهی که به وضوح نشان دهنده بیزاری او از اعراب و عراق بود، مقاومت کند. به طور خاص، او گفت که از بغداد بسیار بیزار است و از آمدن خودداری می‌کند، مگر اینکه کاملاً ضروری باشد. او با بی‌میلی اعتراف کرد که ایران جامعه‌ای روان‌تر و پویاتر است : “بله، در ارومیه مردم می‌توانند هر زمان که بخواهند تلفن را بردارند و به ایالات متحده زنگ بزنند و برای مسافرت به خارج از کشور آزاد هستند.” او با حوصله گفت – اما او سریعاً تأکید کرد که دخالت کمتری در اخلاق خصوصی مردم در عراق وجود دارد و اینکه عراق از “ایده‌های مدرن‌تر” دفاع می‌کند. او از شاه متنفر بود، “اما خمینی خیلی بدتر است.” او در سال 1979 دو بار خمینی را دیده بود و “بی‌شرمانه” به او دروغ گفته بود. قاسملو به ایراد سخنانی در مورد اعتقاد شیعه به «تقیه» (فریب برای خدمت به هدفی بالاتر) به عنوان بخشی برجسته از شخصیت شیعه پرداخت. پلچیف خاطرنشان کرد که ما اخیراً چند درس در این مورد خودمان یاد گرفته‌ایم.

رجوی

17- قاسملو اذعان داشت که حزب دمکرات کردستان به اتحاد با دیگر گروه های اپوزیسیون ایرانی نیاز دارد، زیرا واضح است که به تنهایی نمی تواند رژیم را سرنگون کند. او اعتراف کرد که رژیم از حمایت گسترده‌ای برخوردار است (“صدها هزار آخوند که همگی امرار معاش خود را در خطر می‌بینند”) و سرنگونی آن کار آسانی نخواهد بود. پلچیف در مورد اتحاد احتمالی با رجوی پرسید که در هر صورت گزارش شده است که در حال افزایش اقدامات نظامی در شمال بوده است. قاسملو رجوی را یک “آماتور” توصیف کرد که “حداکثر” 1200 جنگجو دارد اما یک دستگاه پروپاگاندای خوب دارد. او اعتراف کرد که رجوی “چند اقدام را در شمال امتحان کرده بود”، اما برخلاف حزب دموکرات کردستان، مجاهدین خلق “در ایران هیچ قدرت واقعی ندارند.” قاسملو مدعی شد: «در واقع، از میان همه گروه‌های اپوزیسیون، تنها حزب من در داخل ایران از قدرت قابل توجهی برخوردار است». قاسملو گفت که اقدامات اخیر رجوی در شمال مشکلاتی را برای حزب دموکرات کردستان ایجاد کرده بود، زیرا نیروهای طالبانی را درگیر کرده بود. قاسملو گفت که از این پس رجوی در شمال فعالیت نخواهد کرد، اما اکنون به جنوب رفته است. او اعتراف کرد که رجوی “ظاهراً مشتاق هیچ اتحادی نیست.”   “رجوی توهم خودبزرگ بینی دارد؛ او فکر می‌کند که می‌تواند آن را به تنهایی اجرا کند.”

کنگره حزب دموکرات کردستان KDPI

18- در این نماینده حزب دموکرات کردستان در پاریس (که با همکارش در استکهلم قرار بود در 15 فوریه به اروپا بازگردد) گفت که «تقریباً 200» نماینده حزب برای کنگره‌ای که در مقر حزب جدید برگزار شده بود، حضور پیدا کردند. قبلاً کنگره همیشه دوسالانه بوده است، اما به دلیل مشکلات بسیار زیادی که بسیاری از اعضای حزب در سفر از مناطق دورافتاده کردستان ایران از طریق مرز تا مقر در عراق با آن روبرو هستند، اکنون تصمیم گرفته شده است که کنگره بعدی به مدت سه سال برگزار نشود. قاسملو، در حالی که مکرراً بر ماهیت دموکراتیک حزب خود و سیاست‌های آن تأکید می‌کرد (و تصریح کرد که منظور او از «دموکراتیک» در معنای غربی‌اش هست و نه شرقی.) اعتراف کرد که برای سمت دبیر کل هیچ رقیبی نداشته است. پلچیف پرسید که آیا هیچ یک از نمایندگان حزب دموکرات کردستان از ایالات متحده شرکت کرده‌اند یا خیر؟ و پاسخ این بود که در حالی که یکی در کنگره قبلی شرکت کرده بود، این بار هیچ یک نیامد.

کومله

19- سفیر سوئد ابراز پریشانی کرد که دو هفته پیش به یک شخصیت برجسته کرد ایرانی، شیخ عزالدین حسینی، ویزای توریستی سوئد داده است و اکنون او درخواست پناهندگی کرده است. ویزا برای او، توسط دامادش به نام شمسی، نماینده کومله (گروه کوچک مارکسیست ایرانی کردی ایران) در بغداد درخواست شده بود. قاسملو اهمیت دینی شیخ حسینی و اهمیت کومله کم بها می‌دانست.

بیوگرافی

20- قاسملو (QASSEML GHASSEMLOU) در سال 1930 به دنیا آمد. تحصیلات اولیه او در ارومیه بود، اما در کالج آمریکایی تهران نیز تحصیل کرد. او در پاریس به دانشگاه رفت اما از ایران به دلیل فعالیت‌های انقلابی اخراج شد (#). او در دانشگاه پراگ بورسیه تحصیلی گرفت و به مدت بیست سال در پراگ استاد اقتصاد بود. هنگامی که شوروی‌ها در سال 1968 لشکرکشی کردند، آنجا را ترک کرد. او مدعی است که در خلال دهه 1970 به عنوان اقتصاددان در وزارت برنامه‌ریزی در بغداد خدمت می‌کرد و در طی آن یک طرح کلان اقتصادی برای عراق را تالیف کرد. با قد متوسط و اندام باریک، موهایش خاکستری است اما با سرعت و چابکی یک مرد جوان حرکت می کند. او خوب حکایت می‌گوید و گفتگویش را با شوخ‌طبعی دائمی ادامه می‌دهد.


بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب

پیمایش به بالا