صدارت- نقش نظامیان در سرنوشت ملت‌ها

علی صدارت- نقش نظامیان در سرنوشت ملت‌ها
تاریخ تولید و انتشار: ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳ = 29-04-2024 دوشنبه

هفته‌ای که گذشت مصادف بود با:
۱- قتل شهید محمود افشارطوس، ریاست کل شهربانی منصوب توسط مصدق
ما مردم ایران باید زمینه را برای مدیریت انتظامی کشور توسط افشارطوس‌ها را فراهم آوریم، و نه رادان‌ها!
۲- کودتای دموکراتیک پرتغال، از نوادر است که در آن بدنه ارتش علیه دیکتانوری کودتا کرد و سپس زمینه را برای انتخابات آزاد فراهم نمودند.
از جمله احتمالات برای سقوط فیزیکی رژیم، کودتا در ایران است. ولی ما مردم ایران باید زمینه را برای سناریویی مشایه پرتغال فراهم آوریم!

مطلب را به شکل صوتی، در👇همین‌جا👇بشنوید:


❊ گزارش، بررسی، و ارزیابی رویدادها ❊

مطلب را به صورت تصویری در این‌جا ببینید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:
یوتیوب

https://www.youtube.com/watch?v=OkPKhbsxBXA

مطلب را همچنین می‌توانید به شکل صوتی، در👇همین‌جا👇بشنوید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:
پادکست اسپاتیفای

https://open.spotify.com/episode/1OZRXpP3FfkMg5GKTBpuBl

لینک مطلب در رسانه‌ها و شبکه‌بندی‌های اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن و مشترک شدن، رای‌دادن، ابراز نظر، پسندیدن، پیاده کردن، به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و لطفا هم‌رسانی:
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/C6WvHeduiMP/


تلگرام
https://t.me/sedaratMD/2572

واتساپ
در واتساپ با شناسه:
علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل
با آدرس:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu

فرازهایی از محتوی و مطالب مرتبط:


در شب ۲۵ آوریل ۱۹۷۴ آهنگی به نام «گراندولا» در رادیوی کشور پرتغال پخش شد
برای افسران جوان ارتش پرتغال پخش این سرود در رادیو علامتی بود که نشان داد که وقت سرنگونی دیکتاتوری فاشیستی فرارسیده‌است. کودتای افسران تنها حدود ۱۸ ساعت طول کشید تا اینکه قدیمی‌ترین دیکتاتوری اروپا سرنگون شد.
در مدت خیلی کوتاهی یک دیکتاتوری فاشیستی سقوط کرد و سیزده سال جنگ استعماری هم در آفریقا با سقوط دیکتاتوری فاشیستی پایان یافت.
یکی از مهم‌ترین نتایج این انقلاب مستقل شدن تمام مستعمره‌های پرتغال در آفریقا بود. در شش سال آخر حکومت «استادوو نوو» جنگ‌های استعماری زیان عظیمی به بودجه دولتی زده بود. مردم پرتغال هم هر روز بی‌تفاوت‌تر و فرسوده‌تر می‌شدند.
مهم‌ترین مطالبات اپوزیسیون نظامی و غیرنظامی در پرتغال در سال 1974 عبارت بود از:
پایان اشغال سرزمین‌های مستعمراتی پرتغال،
آزادی‌های مدنی،
توسعۀ اقتصادی.
اشغال مستعمرات، بار اضافی سنگینی بر دوش ارتش پرتغال قرار داده بود و موجب فرسودگی و ناکارآمدی ارتش این کشور شده بود. دلیل اصلی نارضایتی نظامیان از رژیم سالازار همین بود.
کودتای افسران در پرتغال دست کم به سه نام مشهور شد: انقلاب میخک، انقلاب جمهوری، انقلاب دموکراتیک. دلیل اطلاق نام “انقلاب دموکراتیک” بر این کودتا این بود که کودتا بدون کشتار و خونریزی انجام شد.
رژیم نظامیان در پرتغال بحران‌های متعددی در سیاست داخلی و خارجی ایجاد کرده بود، اما آنچه باعث شد که افسران پرتغالی علیه این رژیم کودتا کنند، بی‌اعتبار شدن ارتش پرتغال به علت عهده‌دار شدن نقش‌هایی غیرحرفه‌ای بود.

تعجب‌آور نیست که افسران ارتش عاملان اصلی انقلاب گل میخک بودند. آنها در جنگ‌های استعماری آخرین توهمات و خیال‌های باطل خود را در مورد حکومتی که به نام کاتولیک‌گرایی به ستم‌های خود ادامه می‌داد از دست داده بودند. آنها به این نتیجه رسیده بودند که رژیم «استادوو نوو» دیگر نمی‌توانست کارایی مثبتی داشته باشد. آن رژیم دیگر نمی‌توانست مردم را بسیج کند و به این صورت دیکتاتوری، به صورت نسبتاً صلح‌آمیز و بدون خشونت سقوط کرد.
بین سال‌های ۱۹۱۰ تا ۱۹۲۶ در پرتغال دولتی حکومت می‌کرد که رسماً مشروطه بود. در این شانزده سال ۲۰ بار در آن کشور کودتا شد، ۴۲ بار کابینه دولت عوض شد، ۱۵۸ بار اعتصاب شد و ۳۲۵ بار بمب‌گذاری شد. در این ۱۶ سال پرتغال هشت رئیس جمهور عوض کرد
چهل سال بعد از انقلاب گل‌های میخک، بحران اقتصادی در اروپا، تاثیرات بی‌نهایت منفی بر مردم پرتغال گذاشته‌است. روحیه آنها این بار زیر فشارهای اقتصادی فرسوده شده‌است. یک افسر پرتغالی که به قول این روزنامه تمام زندگی خودش را صرف مبارزه برای دموکراسی در کشورش کرده‌است، امروز به این نتیجه رسیده که ارزش‌های انقلاب ۱۹۷۴ زیر فشار بحران اقتصادی نابود شده‌اند
البته دولت پرتغال طی پنجاه سال گذشته مسائل زیادی را حل کرده‌است. مثلاً ۸۰ هزار پرتغالی که در مستعمره‌ها زندگی می‌کردند به میهن‌شان برگشتند و در آنجا دوباره شروع به زندگی کردند. این خود مسائل اقتصادی بزرگی برای بازار کار پرتغال بوجود آورد.

در دوران جنگ سرد، ۶۸ درصد از کودتاهای موفق به تغییر رژیم انجامید، در حالی که این رقم پس از سال ۱۹۹۰ به ۹۰ درصد افزایش یافته است.
در مقایسه با کودتای موفق، احتمال تغییر رژیم پس از کودتای نافرجام کمتر است، و حتی در صورت تغییر رژیم، احتمال تأسیس حکومت دیکتاتوری جدید از احتمال ایجاد دموکراسی بیشتر است،
در بسیاری از کودتاهای موفق: جانشینی یک دیکتاتوری با دیکتاتوری دیگر
در دوره‌ی یک ساله‌ی پس از کودتاهای منتهی به تأسیس نظام‌های دیکتاتوری جدید، میزان سرکوب از دوره‌ی یک ساله‌ی پیش از کودتا بیشتر است
برعکس، میزان سرکوب پس از کودتاهای منتهی به دموکراسی کاهش می‌یابد،
جانِ کلام ما این است: هرچند کودتا علیه حاکمان خودکامه گاهی به دموکراتیزاسیون انجامیده، کودتا اغلب گروه جدیدی از رهبران خودکامه را به قدرت می‌رساند و شهروندان را در معرض سرکوب بیشتر قرار می‌دهد.
گروهی از خودکامگان جایگزین گروهی دیگر می‌شوند – این همان اتفاقی است که پس از کودتا در دیکتاتوری‌های نظامی در مصر، عراق، لیبی، و یمن رخ داد.
پس از اکثر کودتاها، خواه موفق و خواه نافرجام، سرکوب شهروندان افزایش می‌یابد.

از هنگام پایان جنگ سرد، نه تنها تناوب کودتاها کاهش یافته بلکه شمار فزاینده‌ای از کودتاها به برگزاری انتخابات رقابتی انجامیده است. در بازه‌ی زمانی 1989-1950، تنها 14 درصد از کودتاهای موفق علیه نظام‌های دیکتاتوری طی دو سال به استقرار دموکراسی انجامید، در حالی که این رقم در دوره‌ی زمانی 2015-1990 به 40 درصد افزایش یافته است.
در دوران جنگ سرد 48 درصد از کودتاها نافرجام ماند، در حالی که پس از جنگ سرد این رقم به 63 درصد افزایش یافته است. در هردو دوره، کودتاهای نافرجام به ندرت به تغییر رژیم انجامیده‌اند: 6 درصد از کودتاهای نافرجام به دموکراتیزاسیون و 3 درصد به تأسیس نظام‌های دیکتاتوری جدید منتهی شده‌اند. به اختصار می‌توان گفت که در بسیاری از موارد، کودتاها نافرجام می‌مانند و تغییر رژیم پس از آن‌ها به ندرت رخ می‌دهد.
در دوران پس از جنگ سرد، به استثنای یک مورد، در همه‌ی موارد پس از کودتا علیه دیکتاتوری‌ها شمار قتل شهروندان افزایش یافته یا تغییر نکرده است.
حتی اگر خود کودتا خونین نباشد، ماه‌های پس از آن می‌تواند خونین باشد.
کودتای 2008 گینه به تأسیس نظام دیکتاتوری جدیدی انجامید. رویدادهای پس از آن نشان می‌دهد که کودتا ممکن است پیامدهای زیان‌باری برای شهروندان داشته باشد. برای مثال، کودتا به جنگ‌های داخلی مرگ‌باری در الجزایر (1999-1991) و رواندا (1994) انجامید؛ کودتای 1999 ساحل عاج یک دهه خشونت و سرکوب سیاسی را در پی داشت و سرانجام به مداخله‌ی نیروهای خارجی انجامید.
نیجر:
۱۹۷۵ بدون تغییر رژیم
۱۹۹۹ دموکراتیزاسیون پس از برچیدن نظام دیکتاتوری
۲۰۱۰ دموکراتیزاسیون پس از برچیدن نظام دیکتاتوری

George Derpanopoulos, Erica Frantz, Barbara Geddes, and Joseph Wright, ‘Are Coups Good for Democracy?,’ Research & Politics, Sage Publications, 22 February 2016.

https://www.radiofarda.com/a/f12_carnation-revolution-portugal/25363258.html

https://www.akhbar-rooz.com/239500/1403/02/06/

کست‌باکس
https://castbox.fm/channel/علی-صدارت-id3317800?country=us

صفحه فیس‌بوک علی صدارت :

https://www.facebook.com/reel/949062467008493

https://www.facebook.com/Sedarat57/live_videos/


آدرس مطلب در سایت (سایت علی صدارت : رسانه‌های ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت) را در ذیل آورده‌ایم.
مطلب صوتی/تصویری را، می‌توانید مستقیما در این آدرس بشنوید/ببینید.
در این آدرس، می‌توان به بعضی دیگر رسانه‌ها که هم این مطلب و نیز برخی دیگر از مطالب سایت در آن‌ها منتشر می‌شوند، دسترسی داشت.
از این راه شما هم می‌توانید به سهم خود و به نوبه خود، به عنوان یک «کنش‌گر حقوق بشر» فعال شوید. با عضو شدن، و دنبال کردن، و مشترک شدن، و رای‌دادن، و ابراز نظر، و پسندیدن، و پیاده کردن، و به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و ابتکار برای سایر روش‌های هم‌رسانی، برای احقاق حقِ اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی، نقش‌آفرین گردید:
https://alisedarat.com/2024/04/29/13168/


لینکهای دسترسی به سایر تولیدات ما، و سایر رسانه‌های ما، و نیز راههای تماس و ارتباط با ما:
https://linktr.ee/sedarat


بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب