صدارت: سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۲)اصول حاکم بر دولت دوران موقت، که ضمانت اجرایی آنها، حضور ما مردم است
میهن ما دستخوش حوادث غیر قابل پیشبینی گوناگونی خواهد بود. کودتا، استعفای پزشکیان، حمله خارجی، تغییر و براندازیِ مسالمتآمیز نظام حاکم بر ایران،… و بسیاری دیگر، همه حوادث و سناریوهایی هستند که ممکن است به وقوع بپوندند.
در این رابطه، برای ما مردم ایران دو راه بیشتر متصور نیست:
۱- منفعلانه به انتظار بنشینیم تا قدرتهای داخلی و خارجی، در «توازن قوا» تصمیم بگیرند که چه سناریویی منافع آنها را بهتر تامین میکند و آن سرنوشت را به ایران و ایرانیان تحمیل کنند. این یعنی ادامهی وضعیت فاجعهبار ۴-۵ دههی گذشته، و بد و بدتر شدن سرنوشت ما برای ۴-۵ دههی آینده! و حتی بسیار طولانیتر!
۲- فعالانه برای فکر ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر برای خود باشیم، و سناریوهایی که برای خشونتزدایی و برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری مناسب و مناسبتر هستند را به بحث بگذاریم، و برای به واقعیت پیوستن آن تلاش کنیم، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبهی خود. انفعال و سکوت و سکون و بیغمی بر ما بخشوده نیست!
این مشارکت فعال برای ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، منافاتی با زندگی معمولی در عرصهی شخصی و حرفهای، و حتی هیچ تضادی با تفریح و شادی عید و… ندارد. برای ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر، اصلا لازم نیست زندگی معمولی را تعطیل کنیم.
برای ما ایرانیان، گزینهی دیگری به غیر از انتخاب یکی از این دو راه وجود خارجی ندارد! افرادی که راه اول را میروند، همان کسانی هستند که چهل سال دیگر انگشت خود را اتهام به دیگران نشانه میگیرند. در این دوران هم هستند همان نوع ایرانیانی که تقصیرِ انفعالِ خود را به گردن امریکا و انگلیس و کارتر و گوادلوپ و… میاندازند!