صدارت- تشدید بحران‌ها، افزایش تنش‌های قدرتمداران، نقش ما مردم برای دفع خطرها

آیا ایدئولژی اصالت قدرت و اقتصاد سرمایه‌سالاری، و تحمیل انواع بحران‌ها و خشونت‌ها به مردم دنیا، حکایت از سرنوشتی مانند سرنوشت شوروی را برای رژیم‌های حاکم بر ایران، و اسرائیل، و… و بسیاری دیگر از کشورهای دنیا، و حتی به‌طور کلی سرمایه‌سالاری را پیش‌گویی می‌کند؟ 

پاسخ این پرسش از دید من مثبت است، اما فقط با یک شرط! به این شرط که یک حداقل لازمی از ما مردم دنیا بالاخره به این حقیقت آگاهی پیدا کنیم که ما باید در ساختن سرنوشت‌ خود، فعال باشیم.

در ادامه‌ی جنگ سرد، بین دو بلوک شرق و غرب، شوروی از درون فروپاشید. در یک پروپاگندای وسیع، دولت امریکا، فروپاشی شوروی را به حساب تدابیر خود نوشت! ولی واقعیت این بود که دستگاههای اطلاعاتی\امنیتی\نظامیِ امریکا حتی احتمال این فروپاشی را هم پیش‌بینی نکرده بودند! افزایش خشونتها، هزینه‌های هنگفت صنایع نظامی\امنیتی، افزایش کیفی و کمی فشار خشونت‌های اقتصادی بر لایه‌های بیشتری از مردم، اعمال انواع تبعیض‌های مثبت یا منفی، و تشدید سایر بحران‌ها، و…، باعث خودبراندازی شوروی شد. اصلاحات دیرهنگام، دکترین دوگانه‌ی گورباچف پرسترویکا (اصلاحات اقتصادی) و گلاسنوست (فضای باز سیاسی) موثر واقع نشدند.

آیا ترامپ و شرکا، به همان نتیجه‌ای رسیده است که گرباچف در اواخر دهه ۱۹۸۰ رسیده بود؟ و یا آیا شرایط و بحران‌های مشابه دارد در این زمان به آن‌ها تحمیل می‌شود؟…

صدارت- تشدید بحران‌ها، افزایش تنش‌های قدرتمداران، نقش ما مردم برای دفع خطرها بیشتر بخوانید »