صدارت : اعلامیه جهانی لائیسیته (بخش ۱از۳) مقدمه و اصول بنیادین
مصاحبه آقای مرتضی عبدالهی از تلوزیون سپیده استقلال و آزادی با علی صدارت
علی صدارت : اعلامیۀ جهانی لائیسیته
یکصدوهشتمین سالگرد قانون لائیسیته.
ماه دسامبر، در محفوظات تاریخی مربوط به لائیسیته اهمیت خاصی دارد و به مناسبت و به پیشواز آن، بحثی را در یکصدوهشتمین سالگرد آن قانون میگشایم. در دسامبر 1905 آقای ژول فری قانون لائیسیته را به مجلس فرانسه برد. روندی که در آن روزگاران منجر به این قانونگذاری شد، از جمله جدل مابین پوزیتیستها و کلیسا بود که با اعلام آقای فری در مجلس که: “…تکلیف دین را مدرسه معین میکند…” با توجه با فراز و نشیبهای که در طول این یکصدوهشت سال و در عرض جغرافیا در دنیا و به ویژه در منطقه و خصوصا در سه دهۀ اخیر در وطن خود شاهد آن بودهایم، به نظر صاحب این قلم، تکلیف دین را خود انسان معین میکند. در فرانسۀ 1905 بنا بر این بود که علم و تجدد و دانش، به برهه دینباوری و دینداری، پایان خواهد داد. “انقلاب مسیحی” روندی کند داشت و چند قرنی به طول انجامید تا مسیحیت قرون وسطی به طور عام، و مذهب کاتولیک به طور خاص، منقلب شد و به شکلی که امروزه میبینیم رسید. لائیسیته در مقابل کشیشگرائی و کلرکیسم قد علم کرد. در تاریخ معاصر ایران، تجربۀ ایرانیان و قانون اساسی جمهوری اسلامی، در خلاف جهت این جریان شنا کردن بوده است. از جمله به این دلیل بود که “انقلاب اسلامی” در روندی شتابگیر در سه دهه، امروزه به اینجا رسیده است. با تفسیر “خلیفهگری” از “جمهوری” و با ابداع “ولایت فقیه” در “اسلام” میبینیم که “جمهوری اسلامی ایران” در عین اینکه نه جمهوری است و نه اسلامی، حتی با ایران و ایرانی و ایرانیت هم در تضاد مستقیم واقع شده است. این روند، حیات ملی ما را هرچه بیشتر به لبۀ پرتگاه نزدیک میکند، و این در حالی است که مهرههای فراوان و رنگارنگی که در مقامات کلیدی این رژیم از پی هم میآیند و میروند، این نظام را هرروزه اصلاحناپذیرتر میکنند.
لائیسیته را در مفهومی بالینی و معنایی عملگرا، به این ترتیب ارائه کردهام:
اینکه هر فردی مختار باشد که به طور هرچه خودانگیختهتر، عقیده و دین را بدون هیچ اکراهی، خودش اتخاذ کند؛
و اینکه هر فردی مختار باشد که به طور هرچه خودانگیختهتر، نوع آن عقیده و دین را بدون هیچ اکراهی، خودش انتخاب کند؛
این خودانگیختگی است که لائیسیته را در سطح افراد و هستههای مردمی و به تبع آن در سطح جامعه و ملت به طور عملی متبلور میکند.
این تبلور، با اشراف به حقوق ذاتی حیات، و بر اساس این حقوق (از جمله استقلال و آزادی) استوار است.
یک چنین جامعه و ملتی به این ترتیب، یک قانون اساسی تدوین میکند که مملو از حقوق و خالی از مرام باشد و بدین ترتیب مردم به طور مداوم، لائیسیته را هرچه بیشتر به دولت تحمیل میکنند که
دولت نسبت به نهادهای دینی و عقیدتی، پیوسته بیطرفتر بگردد،
و
قلمرو خصوصی از تجاوز قلمرو قدرت، پیوسته به میزان بیشتری مصون بماند.
و
تکلیف دین و عقیده را، خود مردم معین میکنند، و نه مدرسه و نه مسجد و نه دولت و حکومت.
❊
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.