صدارت- با افزودن بر تلاش‌ها برای استقلال و آزادی، روح مصدق را شاد می‌کنیم

علی صدارت- با افزودن بر تلاش‌ها برای استقلال و آزادی، روح مصدق را شاد می‌کنیم
آشکاریِ افزایشِ انزوایِ رژیم در رفراندم «انتخابات» و همزمانی با سال‌مرگ مصدق
تاریخ تولید و انتشار: ۱۴ اسفند ۱۴۰۲ = 04-03-2024 دوشنبه
❊❊❊
فرازهایی از جلسه‌ی امروز:
چرا قدرت‌ها، هر زمانی که خود را در خطر و تزلزل می‌بینند، مجبور می‌شوند به «مصدقی‌ها» مستمسک شوند؟ (مراجعه پهلوی به «مصدقی‌ها» در ماههای قبل از انقلاب، مراجعه خمینی به «مصدقی‌ها» برای حکومت موقت در بهار انقلاب ایران)
چرا قدرت‌ها، هر زمانی که خود را در قدرت و ثبات می‌بینند، مجبور می‌شوند به «مصدقی‌ها» بیش از پیش حمله کنند؟ (خمینی و شرکا از زبان چماقداران در کودتای خرداد ۱۳۶۰: «حالا که رهبرت مصدق شده، رای ما رو پس بده»)
تصویر مصدق، در وژدانِ عمومیِ همگانی، چگونه مصور شده است؟
اگر مصدق به‌جای من بود، در این زمان چه کارهایی می‌کرد، و چه کارهایی نمی‌کرد؟
اثباتِ افزایشِ انزوای رژیم در رفراندم «انتخابات» و همزمانی با سال‌مرگ مصدق
مصدق – از کالبد خاکی در ۱۴ اسفند ۱۳۴۵ پرواز کرد، ولی هنوز در این زمان، زنده و جوان،.
[تولد ۲۹ اردیبهشت۱۲۵۸ (=۱۹می۱۸۷۹) و یا(طبق محاسبه برخی مورخین:) ۲۶خرداد۱۲۶۱(=۱۶جون۱۸۸۲)]

مطلب را به شکل صوتی، در👇همین‌جا👇بشنوید:


❊ گزارش، بررسی، و ارزیابی رویدادها ❊

مطلب را به صورت تصویری در این‌جا ببینید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:
یوتیوب

https://www.youtube.com/watch?v=yyPGPsKQyHE


مطلب را همچنین می‌توانید به شکل صوتی، در👇همین‌جا👇بشنوید و در هم‌رسانی مشارکت بفرمایید:
پادکست اسپاتیفای
https://open.spotify.com/episode/2UBgCeA5ut15ZYd2YuwLvT


آدرس مطلب در سایت (سایت علی صدارت : رسانه‌های ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت) را در ذیل آورده‌ایم.
مطلب صوتی/تصویری را، می‌توانید مستقیما در این آدرس بشنوید/ببینید.
در این آدرس، می‌توان به بعضی دیگر رسانه‌ها که هم این مطلب و نیز برخی دیگر از مطالب سایت در آن‌ها منتشر می‌شوند، دسترسی داشت.
از این راه شما هم می‌توانید به سهم خود و به نوبه خود، به عنوان یک «کنش‌گر حقوق بشر» فعال شوید. با عضو شدن، و دنبال کردن، و مشترک شدن، و رای‌دادن، و ابراز نظر، و پسندیدن، و پیاده کردن، و به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و ابتکار برای سایر روش‌های هم‌رسانی، برای احقاق حقِ اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی، نقش‌آفرین گردید:
https://alisedarat.com/2024/03/04/13098/

❊❊❊
❊ گزارش، بررسی و ارزیابی رویدادها ❊

سکوت تو، انفعال ما، کم کاری من = خود را شریک جرم تجاوزها به حقوق بشر کردن!
میزان سکوت و تحمل امروز من است که میزان خشونت‌های فردا را پیش‌بینی می‌کند!

به هر میزان که تجاوزها به حقوق را امروز تحمل کنم، به همان میزان، فردا ابعاد کیفی و کمّی خشونت‌های رژیم بیشتر خواهد شد!

پیام و دعوت انقلابیون را بشنوم:
پشت به قدرت (قدرت‌های داخلی و خارجی، قدرت‌های دولتی و غیردولتی، قدرت‌های غربی و شرقی) و روی به ملت (همکاری برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش و اتحاد حول محور حقوق)

❊❊❊
مردمسالاری یک فرهنگ است و هر کدام از همه‌ی ما مردم، باید، باید برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردم‌سالاری تلاش کنیم. هر کدام از همه‌ی ما مردم، باید، باید به سهم خود و به نوبه خود، کاری انجام دهیم، هر چقدر هم آن کار در ظاهر به نظر کوچک بیاید.
«مردم» باید یک کاری بکنند! چه باید کرد؟
https://alisedarat.com/1397/08/06/4317/

❊❊❊
❊اطلاع‌یابی و اطلاع‌رسانی، حقی از حقوق بشر است❊
حقوق‌مدارتر شدن و حقوق‌مدارتر کردن، از پیش‌نیازهای برپایی و پویایی مردمسالاری در هر جامعه‌ای است. برای این کار، یکی از مهمترین راه‌ها، احقاق حق اطلاع‌یابی، و احقاق حق اطلاع‌رسانی است.
یک راه آسان برای مشارکت در ساختن سرنوشتی خوب و خوب‌تر در اینجا برای شما فراهم شده است:
لینک مطلب در رسانه‌ها و شبکه‌بندی‌های اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن و مشترک شدن، رای‌دادن، ابراز نظر، پسندیدن، پیاده کردن، به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و لطفا هم‌رسانی:
اینستاگرام
https://www.instagram.com/p/C4GhogROemH/

کست‌باکس
https://castbox.fm/channel/علی-صدارت-id3317800?country=us

تلگرام
https://t.me/sedaratMD/2551

واتساپ
در واتساپ با شناسه:
علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل
با آدرس:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu

صفحه فیس‌بوک علی صدارت :

https://www.facebook.com/Sedarat57/videos/3478483022461926

https://www.facebook.com/Sedarat57/live_videos/

به مناسبت چهاردهم اسفندماه سالروز درگذشت دکتر محمّد مصدّق،
از یادداشت‌های مصدّق در زندان دربارۀ حوادث زندگی خویش:
پس از ورودم به تبریز چند روزی نگذشت که سرهنگ حسن بقائی که رئیس نظمیه بود آمد و اظهار کرد: «یکی از اتباع دولت شوروی که شبنامه علیه وزیر جنگ منتشر ساخته است باید دستگیر شود.» من موافقت کردم. پس از آن گفت: «باید به کنسولگری شوروی اطلاع دهم تا نماینده‌ای تعیین کنند و به‌اتفاق نویسندۀ شبنامه را دستگیر کنیم.»
گفتم: «مگر ما با دولت شوروی کاپیتولاسیون داریم که نمایندۀ آن دولت باید در این کار حضور پیدا کند؟»
گفت: «تا حالا این‌طور معمول بوده است. اکنون هر طور دستور می‌دهید عمل می‌شود.»
گفتم: «به هیچ وجه اطلاع دادن به آنها لازم نیست. باید ناشر شبنامه را توقیف کنید.»
سرهنگ بقائی رفت و این کار را کرد. کنسول شوروی بلافاصله آمد و اعتراض کرد. آن وقت ملتفت شدم که این عمل اخیر بیشتر سبب شده است که آنها مرا عامل بیگانه محسوب کنند. اما من غیر از انجام دادن وظیفه، نظری نداشتم و فهمیدم که انتصاب من به ایالت آذربایجان از چه نظر بوده است‌. دولت می‌دانست من کسی نیستم که زیر بار کاپیتولاسیون بروم و آنچه را که سابقاً معمول بوده است به‌کلی الغا می‌کنم.
روزی از روزها که در باغ سابق بانک استقراضی روس استراحت می‌کردم کنسول شوروی بدون اطلاع قبلی با حاج ساعدالدولۀ الهامی، نایب‌الایاله، و میرزا رضاخانِ منشی کنسولگری وارد اطاق من شد. من از این رفتار بسیار تعجب کردم.
کنسول بلافاصله پس از نشستن نامه‌ای روی میز گذاشت. بعد از اینکه میرزا رضاخانِ منشی آن را قرائت و ترجمه کرد، کنسول به من گفت: «شما با این نظمیۀ خودتان می‌خواهید کاپیتولاسیون را الغا کنید!»
شرح این قضیه این است که صاحبِ نامه، یکی از اتباع دولت شوروی و ساکن اردبیل بود و به‌واسطۀ قتل دکتر پرشین، تبعۀ شوروی، مظنون واقع شده بود. نظمیۀ اردبیل برای اینکه از او اقرار بگیرد، داغی عمیق در کفلش کرده بود و او را از اردبیل برای محاکمه به تبریز آورده بود. آن تبعۀ شوروی نامه‌ای به کنسول نوشته و واقعه را شرح داده بود.
کنسول نشست و گفت: «حالا چه می‌فرمایید؟ هرچه بفرمایید قبول می‌کنم.»
در قبال تقاضای او من چاره‌ای نداشتم جز اینکه بگویم: «شما از دارالایاله تشریف ببرید؛ زیرا عصر تکلیف این کار روشن می‌شود.»
وقتی کنسول رفت، سرهنگ بقائی را خواستم و به او گفتم: «مجروح را از زندان آزاد کنید و به او بگویید بر حسب تقاضای کنسول شوروی از زندان مرخص می‌شود، اما چون مجروح از کنسولگری بیرون آمد، دو نفر مفتّش مخفی او را تعقیب کنند و مجدداً بیاورند زندان توقیف کنند.»
از این دستور مقصودم این بود که مجروح خودش به کنسولگری برود، نه اینکه دولت او را روانۀ کنسولگری کرده باشد. یعنی عملی بر طبق کاپیتولاسیون نشده باشد. مجروح قبول کرد و بلافاصله هم به کنسولگری تلفن کرده بود و وقت برای عصر گرفته بود.
کنسول عده‌ای از اتباع شوروی را برای معاینۀ مجروح به کنسولگری خواسته و تشریفات مرسوم را به عمل آورده بود. مجروح در قبال سؤالات گفته بود که: «من سه ماه قبل در زمان ایالت حاج مخبرالسلطنه و حکومت بصیرالسلطنه در اردبیل مجروح شدم.» توضیحات مجروح موجب آن شد که کنسول به مجروح گفته بود: «تو سه ماه است مجروح شده‌ای و حالا آمده‌ای شکایت می‌کنی. برو. دیگر اجازه نمی‌دهم که اینجا شکایتی بکنی.» مجروح ناچار از کنسولگری خارج می‌شود و مأمورین مخفی مجدداً او را دستگیر و تسلیم نظمیه کردند.
[تقریرات مصدّق در زندان دربارۀ حوادث زندگی خویش، یادداشت‌شده به اهتمام جلیل بزرگمهر، تنظیم‌شده به کوشش ایرج افشار، تهران: انتشارات دکتر محمود افشار، چاپ دوم ۱۴۰۰، ص ۱۰۷-۱۱۱]


لینکهای دسترسی به سایر تولیدات ما، و سایر رسانه‌های ما، و نیز راههای تماس و ارتباط با ما:
https://linktr.ee/sedarat

https://linktr.ee/sedarat

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب