ندادن ویزا به حمید ابوطالبی، فرصتی شد برای بازپرداختن به ماجرائی بس شگفت:

sick.octobersurpriseخوانندگان آگاهند که، در بحبوحه گفتگوهای اتمی، حکومت روحانی حمید ابوطالبی را نماینده ایران در سازمان ملل متحد کرد. کنگره امریکا واکنش نشان داد و طرحی را تصویب کرد که دادن ویزا به او را مشکل می‌کند. و در تاریخ 11 آوریل 2014، حکومت اوباما اعلان کرد که به ابوطالبی ویزای ورود به نیویورک را نمی‌دهد. به مناسبت، در تاریخ 9 آوریل 2014، روبرت پاری نوشته‌ای درباره گروگانگیری و نقش ریگان و بوش در معامله برسرگروگانها انتشار داد:    

سنا می‌خواهد جلوی ورود سفیر ایران در سازمان ملل متحد را به نیویورک بگیرد. چرا که او در گروگانگیری اعضای سفارت امریکا در تهران، شرکت داشته‌است. اما این عمل ستاندن اعتبار و آبرو از رونالد ریگان و جرج بوش است که هردو با طولانی کردن مدت گروگانگیری، تا انتخابات ریاست جمهوری در نوامبر 1980، موجبات شکست کارتر و پیروزی خود را فراهم کردند. 

مقامات امریکا از انتصاب ابوطالبی به سفارت ایران در سازمان ملل متحد، سخت برآشفته‌اند. حال این‌که اونقش ناچیزی در گروگانگیری داشته‌است. اما همین مقامات دلایل و اسناد مسلم دال بر نقش رونالد ریگان و جرج بوش در طولانی کردن مدت گروگانگیری را نادیده می‌گیرند. 

سیاست یک بام و دو هوا، خشمگین شدن بابت انتصاب ابوطالبی و سکوت در باره اسناد گویای معامله پنهانی ریگان و بوش با مقامات وقت ایران، نمونه‌ای از نمونه‌های ریکاری دولت امریکا است. در حقیقت، می‌توان فکر کرد که رفتار نزدیک به خیانت ریگان و بوش بیشتر انزجار آور است تا انتصاب ابوطالبی بعنوان سفیر ایران در سازمان ملل متحد. ابوطالبی شرکت مستقیم خویش را در گروگانگیری انکار کرده‌است. از قرار، نقش مترجم را داشته است. او اینک، مشاور نزدیک حسن روحانی است و بعنوان سفیر ایران در بلژیک و ایتالیا و استرالیا و اتحادیه اروپا، خدمت کرده‌است. 

ندادن ویزا به سفرای کشورها در سازمان ملل متحد، امری بس نادر است. گزیدن ابوطالبی، بعنوان سفیری که به او ویزا نباید داد، کوشش دیگری از سوی سخت سران کنگره برای جلوگیری از به نتیجه رسیدن گفتگوهای برسر محدود کردن برنامه اتمی ایران و نه حذف آن، است که بعمل می‌آورند. روز دو شنبه، 7 آوریل، سنا طرح قانونی را تصویب کرد که سناتور تد کروز تقدیم مجلس کرد. بنابراین طرح، حکومت امریکا نباید به ابوطالبی، برای ورود به امریکا، ویزا بدهد. حکومت اوباما نیز این انتصاب را مورد انتقاد قرارداد. 

طرفه این‌که سناتور کروز همانند اغلب سران جمهوریخواه، پشتیبان ریگان و بوش در انتخابات ریاست جمهوری 1980 بودند. خوب می‌دانند دلیل انتخاب این دو به ریاست و معاون ریاست جمهوری امریکا، نتیجه معامله پنهانی برای به تأخیر انداختن آزادی گروگانها بود. براثر این معامله بود که گفتگوهای حکومت کارتر با حکومت ایران در ماه اکتبر 1980، قطع شد و گروگانها، در 20 ژانویه 1981، لحظه‌ای بعد از ادای سوگند ریگان، فرودگاه مهرآباد تهران را ترک گفتند. جلوگیری از موفق شدن کارتر در آزاد کردن گروگانها، کاری بس زشت‌تر از شرکت در گروگانگیری اعضای سفارت امریکا است.   

مدارک دال بر معامله پنهانی برسرگروگانها: 

مدارک دال بر شرکت جمهوریخواه‌ها در معامله پنهانی برسرگروگانها، در طول سه دهه، گردآوری شده‌اند. در سال 1980، میان گروه ریگان و رادیکالهای ایران، فصل اول افتضاح ایران –کنترا را تشکیل می‌دهد. ایران گیت نیز ارتباطهای محرمانه و فروش محرومانه اسلحه به ایران در ازای آزاد کردن گروگانها بود. 

هردو عملیات پنهانی را جمهوریخواهان، با اتخاذ رویه تهاجمی، در فاصله سالهای 1986 تا 1993، در پرده نگاه داشتند. هرچند که تحقیق کنندگان در مورد ایران -کنترا بهتر عمل کردند تا در باره اکتبر سورپرایز. 

بانماینده دموکرات از ایندیانا، درباره مدرکی که من برای او فرستاده بودم و حاکی از این بود که سفارت امریکا در اسپانیا، به وزارت خارجه امریکا، گزارش می‌کرد که ویلیام کیسی، رئیس ستاد انتخاباتی ریگان – بوش، سفری به مادرید کرده‌است و این سفر ربط داشته است با معامله پنهانی معروف به اکتبر سورپرایز، گفتگوی تلفونی انجام دادم. سفر کیسی به مادرید، در 1980، محور کار کمیسیون تحقیق درباره اکتبر سورپرایز، تحت ریاست هامیلتون ، در سالهای 1991 – 1992، بود. در اوائل 1993، کمیسیون تحقیق ادعای سفر کیسی به مادرید را مردود شناخت و گفت: کیسی هیچ‌گاه به مادرید نرفته‌است. ما هیچ مدرکی حاکی از سفر کیسی به مادرید نیافتیم. وقتی مدرک پیدا شد، هامیلیتون به من گفت: کاخ سفید می‌باید مدرک را دراختیار کمیسیون تحقیق قرار می‌داد زیرا می‌دانست که به چنین مدرکی علاقه داشتیم. وقتی از او پرسیدم اگر این سند دراختیار کمیسیون قرار می‌گرفت آیا سبب تغییر نتیجه تحقیق می‌شد؟ پاسخ داد: آری. زیرا مسئله سفر کیسی به مادرید کلیدی بود که قفل تحقیق را می‌گشود. اگر کاخ سفید می‌دانست که کیسی در مادرید بوده‌است، باید ما را از آن آگاه می‌کرد. باید بتوان به اشخاص صاحب مقام، وقتی از آنها اطلاعی خواسته می‌شود، اعتماد کرد. 

مدرکی که در اختیار کاخ سفید بود و فاش می‌کرد که کیسی در مادرید بوده‌است را به من، بایگانهای کتابخانه جرج بوش دادند. گزارشی بود از سفارت امریکا در مادرید به وزارت خارجه امریکا درباره سفر کیسی به مادرید. این سند را مشاور حقوقی کاخ سفید، ادوین ویلیامسون، در آغاز نوامبر 1991، درست زمانی که تحقیق در باره اکتبر سورپرایز آغاز می‌شد، از وزارت خارج به کاخ سفید برد. در 4 نوامبر 1991، او گزارشی کرده بود که گزارش مدرکی است حاکی از حضور کیسی در مادرید بخاطر هدفی که بر سفارت دانسته نبود. این مدرک می‌توانست ثابت کند که معامله اکتبر سورپرایز واقع شده‌است.   

پوشاندن مدرک از دید کمیسیون تحقیق: 

دو روز بعد، در 6 نوامبر 1991، رئیس مؤسسه پلاژ و مشاور کاخ سفید، بویدن گری، جلسه‌ای ترتبب داد و درآن، توضیح داد چرا باید تحقیق کنگره درباره اکتبر سورپرایز را مهار کرد. هدف این بود که مانع از آن شوند که افتضاح رو شود و شانس تجدید انتخاب بوش به ریاست جمهوری را، در انتخابات 1992، از میان ببرد. 

در آن جلسه، راه‌کاری برای جلوگیری از به نتیجه رسیدن تحقیق درباره اکتبر سورپرایز، جسته می‌شد. حاضران آن را دنباله خطرناک تحقیق درباره ایران – کنترا می‌دانستند. در 1987، یکی از دو رئیس کمیسیون تحقیق در باره ایران –کنترا نیز هامیلتون بود. قاضی مستقلی که لورانس والش بود نیز درباره ایران – کنترا تحقیق می‌کرد و برخی از تحقیق کنندگان او برآن شدند که سرآغاز ایران – کنترا را باید در مبارزات انتخاباتی سال 1980، گروه ریگان – بوش جست. 

تا آن زمان، تحقیق درباره ایران – کنترا محدود می‌شد به بررسی فروش غیر قانونی اسلحه به ایران، در ازای رها شدن گروگانهای امریکائی. ریگان در سالهای 1985 و 86 اجازه این کار را داده بود. باوجود این، برخی از شهود می‌گفتند که فروش محرمانه اسلحه از طریق اسرائیل به ایران از سال 1980 آغاز شده بود. 

این چشم انداز که دو رشته عملیات فروش محرمانه اسلحه بهم ربط دارند و یک رشته بیش نیستند، تهدیدی بسیار سخت برای تجدید انتخاب جورج بوش در انتخابات 1992 بود. رونالد ونلامبک، معاون مشاور کاخ سفید گفت: در 1991، هدف کاخ سفید این بود که «تحقیق درباره اکتبر سورپرایز را بکشد» . برای رسیدن به این هدف، جمهوریخواه‌ها ضد حمله خویش را توسط دفتر گری، تحت نظارت ژانت رنکیست، وکیل دادگستری، دختر قاضی درگذشته، ویلیام رنکیست، هم‌آهنگ کردند. 

درکاخ سفید، در جلسه برای تعیین استراتژی، گری توضیح داد که هر شکلی که تحقیقات به خود بگیرند، مورد علاقه ویژه رئیس جمهوری خواهد بود. در میان «سنگ پایه‌هائی» که گری از آنها سخن گفت یکی این بود که «کاخ سفید نباید غافلگیر بشود و باید قابلیت مقابله با درز کردن اطلاعات و مدارک را، در دم، داشته باشد. و دیگری این بود که کاخ سفید باید دایره تحقیق درباره اکتبر سورپرایز را محدود کند به سالهای 1979 و 1980 و نیز مدت تحقیق کمیسیون را نیز باید محدود سازد تا کمیسیون بهمان نتیجه‌ای برسد که کاخ سفید می‌خواهد. 

حال آنکه کلید گشاینده معمای اکتبر سورپرایز این‌است که آن معامله سرآغاز افتضاح ایران گیت بوده‌است. بخش اول یک افتضاح است که در آن، بر سر به تأخیر انداختن آزادی 52 گروگان امریکائی تا بعد از انتخابات ریاست جمهوری امریکا، در عمل، تا 20 ژانویه 1981، در ازای دریافت اسلحه، معامله شده‌است. ایران – کنترا قسمت بعدی افتضاحی است که در 1986، از پرده بیرون افتاد.  

وسائل ارتباط جمعی دستیار کاخ سفید در پوشاندن حقیقت: 

مجله نیوزویک و نوول ریپابلیک دستیار کاخ سفید شدند در پوشاندن حقیقت: این دو مجله اصرار کردند که دفاتر ثبت سفر معلوم می‌کنند که کیسی برای شرکت در کنفرانسی پیرامون تاریخ، صبح 28 ژوئیه – همان تاریخ که بنابر قول شاهد، کیسی در مادرید برای دیدار با فرستاده تهران بوده است – در لندن بوده‌است. بدیهی است این دو مجله لازم ندیدند از ترتیب دهندگان کنفرانس و شرکت کنندگان درآن بپرسد تا بدانند کیسی در جلسه صبح آن روز شرکت نداشته است. بعد از ظهر وارد جلسه شده‌است. آن زمان سند یعنی گزارش سفارت امریکا در مادرید در اختیار نبود و اینک می‌دانیم که سند شهادت جمشید هاشمی را تصدیق می کند . 

با آنکه سند در اختیار نبود، من از ترتیب دهندگان وشرکت کنندگان در کنفرانس لندن پرسیدم و این واقعیت را که کیسی صبح آن روز در لندن نبوده‌است را روشن کردم. باوجود این، دو مجله به کار من اشاره نیز نکردند و کمیسیون تحقیق نیز بدان وقعی ننهاد. وگرنه بدون سند نیز معلوم بود که کیسی صبح روز 28 ژوئیه در محل دیگری غیر از لندن بوده‌است. 

کار این دو مجله، بدتر از اشتباه، قلب حقیقت بود. کرگ آنژر، روزنامه نگاری که نیوزویک استخدام کرده بود تا بر روی ماجرای اکتبر سورپرایز کارکند، به من گفت: او معلوم کرد که ثبت دفتر سفر را بد خوانده‌اند. پیش از انتشار مقاله در نیوزویک، او واقعیت را به گروه تحقیق گفته‌است. سرپرست گروه سردبیر مجله، ماینار پارکر بود. پارکر به او می‌گوید: به درک که دفتر ثبت سفر جز این می‌گوید! 

در سالهای 1987 تا 1990 که من در نیوزویک کار می‌کردم دشمن اصلی من بود. او از نزدیکان محافظه‌کاران جدید، از جمله کسانی چون الیوت آبرامس بود که در ایران گیت شرکت داشت. و باز، با وزیر خارجه اسبق امریکا، کیسینجر، نزدیک بود. او عضو شورای مشاوران بانک داوید روکفلر نیز بوده‌است. بنابراین، می‌کوشید نگذارد تحقیق دامن بگسترد و دامن سروران او را بگیرد.

 



بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

Subscribe to get the latest posts sent to your email.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

پیمایش به بالا

بیشتر از رسانه‌های ملیِ همگانی به‌مثابه شاخه‌ چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید

برای ادامه خواندن و دسترسی به آرشیو کامل، اکنون مشترک شوید.

ادامه مطلب