آقای رفسنجانی در کارنامه اش می گوید که احمد آقا آمد و گفت که کار بنی صدر را زودتر تمام کنید.
اگر من مسألۀ قدرت داشتم، می باید خودم را به آقای خمینی می چسباندم و همان کاری را که دیگران کردند، می کردم، نه اینکه روی این موارد می ایستادم.
اتفاقاً خود آقای خمینی در آخرین پیامی که در کرمانشاه به من داده بود این را خواسته که هرگاه من حاضر بشوم با سران حزب جمهوری اسلامی (آقایان بهشتی، رفسنجانی، خامنه ای) همکاری کنم، عزیزم، رئیس جمهور خواهم ماند، فرمانده کل قوا خواهم ماند، حکومت را هم هر طور بخواهم، همان خواهد شد. خوب، اگر من قدرت می خواستم، می باید می گفتم بله البته هرچه را آقا می فرمایند، همانطور است.
آقای خامنه ای می گوید بنی صدر جامعه را دو قطبی کرده بود، ولی در عمل کی بود که گفت اگر ۳۵ میلیون بگویند بله، من میگویم نه. چرا گفت؟ برای اینکه بنی صدر طبق قانون اساسی پیشنهاد کرد که رفراندوم بشود و مردم تکلیف معین کنند. پس اینکه می گوید بنی صدر دو قطبی می کرد، دروغ بود، آن کسی دو قطبی کرد که می گفت که این اقلیت ۵ در صدی حزب اللهی باید بر ایران حکومت بکند.
وقتی آقای خمینی گفت ۳۵ میلیون بگوید آری، من میگویم نه، یعنی یکی در برابر همه. این یعنی زور در برابر حق. حقی که مردم داشتند، انکار شد.
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.