صدارت- فروپاشی از درون، یکی از طرق محتمل سقوط فیزیکی رژیم، بهمناسبت سالروز سقوط شوروی. من چه کنم!؟
رژیمهای دیکتاتوری، هژمونیک و تمامتخواه هستند. برای به قدرت رسیدن و برای در اریکه قدرت ماندن، از هر شگردی برای حذف سایر احزاب و تشکیلات و افرادی که روش و منش آنها را با خود منطبق نمیبینند، استفاده میکنند.
گردانندگان رژیمهای دیکتاتوری و شرکای سلطهسالار آنها در جامعه مدنی و جامعه سیاسی، به تدریج و به روشهای مختلف، دگراندیشان را حذف میکنند. برای استفاده از قهر و خشونت، ابایی ندارند.
بعد از حذف مخالفان، نوبت به حذف رقبا میرسد. سپس به بهانهی «یکدست» شدن، حتی به جان عناصر وفادار به رژیم میرسد. در رژیم ولایت مطلقه پهلوی و در دربار پهلوی، هر چه چاکرتر و پستتر، بالا رفتن از پلههای ترقی و رسیدن به «دروازههای تمدن بزرگ» آسانتر! در رژیم ولایت مطلقه فقیه و در «بیت رهبری» هر چه ذوبشدهتر و پستتر، بالا رفتن از پلههای ترقی و رسیدن به «اسلام ناب محمدی» و «بهشت» آسانتر! به جایی میرسد که هر گونه اصلاحی غیر ممکن میگردد.
رژیمهای دیکتاتوری مجبور هستند مردم را از جنس خود کنند. هر چه ابعاد کیفی و کمی این همسانسازی بیشتر شود، طول عمر رژیم طولانیتر میشود. این کار برای رژیمهایی غیردموکراتیکی که در موضع سلطهگر قرار دارند، بسیار آسانتر است. چرا که وژدان عمومی همگانی را راحتتر میتوان سلطهسالار کرد. رژیمهای اسرائیل و امریکا مثالهای خوبی از این دست هستند. ولی در جوامع استبدادزدهی زیر سلطه، مردم مقاومت بیشتری از خود بروز میدهند تا همجنس رژیم نشوند. ایران مثال خوبی است.