سخنرانان : آقایان کاوره آهنگری ، علی صدارت ، سعید بشیر تاش
جلسه بحث آزاد با موضوع نقش استقلال در فرایند مبارزه برای دمکراسی
شرکتکنندگان در بحث: آقایان کاوه آهنگری ، سعید بشیر تاش ، علی صدارت
نقش استقلال در فرآیند مبارزه برای دموکراسی شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵ برابر با ۲۵ فوریه ۲۰۱۷
علت مهمی که ایران و ایرانی، سرنوشت سوریه و لیبی و… را پیدا نکرده است، ارزش بودن استقلال و گناه کبیره بودن وابستگی و مراجعه به قدرتها است.
رژیم برای توجیه سرکوبهای لازم برای بقای خود، نیاز دارد به بحران، دشمن، و تهدیدها و مخاطراتی که متوجه ایران تبلیغ میکند. از جمله این مخاطرات، خطر تکهپاره شدن و تجزیه ایران است. متاسفانه احزاب و تشکیلاتی هم پیدا میشوند که با مراجعه به قدرتها، این بهانه را دراختیار این رژیم میگذارند.
متاسفانه دستگاه مغزشویی ولایت مطلقه فقیه، توانسته این دروغ را به بعضی ایرانیان بباوراند که گرچه این رژیم بد است، ولی اگر نباشد، داعش به ایران حمله میکند….! قدرتهای تجزیهطلب و خشونتگستر، میهن را تهدید میکنند…..!
هر یک روز بیشتری که ولایت مطلقۀ این رژیم بر ایران ادامه داشته، ریسک سوریهای شدن ایران بیشتر میشود.
ادامۀ ولایت این رژیم و ادامه سرکوبها، بدون مشروعیتی که مردم با شرکت در “انتخابات” به این نظام میدهد، غیرممکن است.
آیا استقلال در فرایند مردمسالاری نقشی دارد؟
اگر نقش دارد، آن نقش مثبت است و یا منفی؟
آیا با استقلال به مثابه روش و وسیله، به مردمسالاری میرسیم و یا از آن دور میشویم؟
آیا “استقلال” به روش و وسیله محدود میشود و آیا اگر به آن به عنوان هدف و به عنوان حقی از حقوق ذاتی انسان بنگریم مانع بسیار بزرگی را برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری برطرف کردهایم یا نه؟
و اینکه در عنوان این جلسه آوردهایم که “مبارزه برای دموکراسی” یعنی اینکه مردمسالاری نیست و در فرآیندی برای آن مشغول مبارزهایم.
همینکه در این زمان مردمسالاری، ارزش است و ما در فرآیند مبارزه برای دیکتاتوری از انواع مختلف نیستیم خودش یک پیشرفت است، ولی خوب بعضی برای رسیدن به وادی مردمسالاری، به نظر میآید به کژراهه رفتهاند و یکی بساط فرقهاش را برداشته و رفته به عراق و یکی از عربستان پول و امکانات گرفته و میگیرد و یکی عریضهنویس شده و این عریضه را یکی به چاه جمکران میاندازد و دیگری به کاخ سفید روانه میکند.
و باز این بسیار پسندیده است که ما برای بررسی فرآیند خشونتگستری اینجا جمع نشدهایم و خواهان مردمسالاری و خشونتزادیی هستیم زیرا که نشان میدهد که مردم ما به آنها که نمیفهمیدند، فهمیدهاند که فرهنگ “تفنگم را بده تا ره بجویم” رفته و فرهنگ “تفنگت را زمین بگذار” جای آن نشسته.
با این یادآوری که دعوا و خشونت، به هیچوجه نباید در تلاش برای ساختن سرنوشت برای ایران و ایرانی کوچکترین نقشی داشته باشد، و با این یادآوری که نزدیک ایام عید و نوروز هستیم و سخن با چاشنی شعر و ادب، با زمینۀ صلح و دوستی و همزیستی و عشق…. در این روزها بیشتر به دل مینشیند، از شهرهای عشق، که در ادبیات ما سهم مهمی دارد، در رابطه با موضوع بحث امروزمان یادی میکنم.
چرا که به هر حال طلب مردمسالاری مطلوب است ولی بعضی برای رسیدن به درگه مردمسالاری، متاسفانه در وادی اول معطل ماندهاند و در این طلب برای رسیدن به مردمسالاری، بعضی هنوز اندر خم یک کوچهاند!
1-شهر اول- طلب (هست وادی طلب آغاز کار): وقتی در عنوان این جلسه میگوییم: “مبارزه برای مردمسالاری” یعنی اینکه ما طالب مردمسالاری هستیم زیرا که در ایران مردمسالاری نیست، مردم، سالار نیستند و زور و قدرت، سالار است و زورسالاری و قدرتسالاری موجود است. آیا میخواهیم سرنوشت بهتری برای خود رقم بزنیم، و یا اینکه همین که هست خوب است!!! سرنوشت بهتر آیا اینست که این رژیم برود و یکی مثل خودش و یا بدتر از خودش بر ایران و ایرانی سوار شود و یا اینکه میخواهیم از قدرتسالاری و زورمداری، به مردمسالاری برسیم و شرایطی را فراهم آوریم که پیوسته مردمسالارتر شویم.
2-شهر دوم- عشق (وادی عشق است از آن پس، بی کنار): منظورمان از عشق چیست و عشق به چیست و کیست؟ آیا منظور عشق به انسانها و عشق به همه انسانها و عشق به حقوق انسانها و عشق به احقاق همۀ حقوق همۀ انسانها است؟ آیا از انسان منظورمان فقط انسان ترک است و یا فارس و یا عرب؟ آیا منظور عشق به قدرت رسیدن و کانون قدرت شدن است (حتی برای اینکه برای مردم سرنوشت بهتری را فراهم آوریم! =دروازههای تمدن بزرگ!!)
3-شهر سوم- معرفت (پس سیم وادی، است آن معرفت): معرفت به حقوق. عرفان به ذاتی بودن حقوق انسانها، برای همه انسانها (نه فقط ترکها چونکه من آذری هستم….). عرفان به اینکه خشونت و دعوا و جنگ بد است، عرفان به روشهای خشونتزدایی. عرفان به قواعد خشونت و اینکه وقتی مثلا افرادی بیایند و کشوری را بر اساس تبعیض یک قوم بر علیه اقوام دیگر بنا کنند، از همان ابتدا خشونت را پرستش و خشونتگستری را روش کردهاند.در این صورت اگر هم در تصور بنا کردن این کشور متصور باشد، در عالم واقع در آن اقلیم به جز تبعیض و خشونت و جنگ و خونریزی و….. نمیتواند واقعیت پیدا کند.
4-شهر چهارم- استغنا (پس چهارم وادی، استغنا صفت): دبیر کل یک حزبی گفته: “مانند هر حزب مدرن امروزی مهمترین منبع مالی خود را حق عضویت و کمکهای مالی اعضا و هواداران قرار دادە است. چنین روشی ناشی از اعتقاد راسخ حزب بر دو اصل است حفظ استقلال در تصمیمسازی و اجرای آنها و، اعتقاد به پاسخگو بودن در برابر اعضا و هواداران ما میباشد.” خوشحالیم که کسانی هستند گردانندگان حزب، خود را در مقابل آنها مجبور و ملزم مییابد که این اعلامیه را بدهند، برای اینکه وقتی که استغنا نجستی و وقتی که با بیاعتمادی به خود و با بیاعتمادی به همنوعان خود رفتی و دست تکدی به سوی قدرتها دراز کردی، دیگر اصل اصیل استقلال را درجا نفی کرده و فاتحهاش را خواندهای!! وابستگی و مراجعه به قدرت خارجی از مقدار کم شروع میشود و اگر قدرت ببیند که تو نوکر خوبی نیستی تو را مثل یک اشغال مستعمل به زبالهدان میاندازد و فقط اگر تو حاضر شوی حقوق مردم را و حتی حقوق مردم خود را، برای منافع، زیر پا بگذاری از تو بیشتر استفاده میکند و به جایی میرسی که خودت هم خود را نمیشناسی! امیدواریم که اعضا و هواداران در آن حزب، “پاسخگویی” دبیر کل را به چالش بیاورند و از او بپرسند که اینکه در اعلامیه نوشتهاید: “مهمترین منبع مالی خود را حق عضویت و کمکهای مالی اعضا و هواداران” بسیار عالی! ولی بعد از “مهمترین منابع مالی” بقیه منابع مالی حزب از کجا تامین میشود؟آیا حاضرید که خواست اعضای خود را اجرا کنید و این منابع غیر از حق عضویت را روشن و واضح منتشر کنید؟
اینکه از قدرتها نانپارهای بخواهیم…. و منتظر باشیم که بالاخره آیا قدرتها ما را منصوب منصبی خواهند کرد یانه…… و اینکه از قدرتها بخواهیم که چارۀ بیچارگی و مشکلات میهن را به ما نشان بدهند را که دیگران هم تچربه کردهاند و نتیجهاش را در دو طرف وطنمان دیدهایم!
نانپاره ز من بستان، جان پاره نخواهد شد…… آنرا که منم منصب، معزول نخواهد شد……. آنرا که منم چاره، بیچاره نخواهد شد
5-شهر پنجم- توحید (هست پنجم، وادی توحید پاک): یگانگی منزه و پاک! نه تجزیه! نه تکهپاره کردن کشوری با 5000 سال تاریخ یکپارچگی! آنهم به بهانه فدرال! خیلی جالب است که فدراسیونی که بعضی شعارش را میدهند، اولا فدراسیون قومی است و نه ملی، ولی اصلا در واقع فدراسیون نیست، بلکه کنفدراسیون است. یعنی به اسم فدرال و فدراسیون شروع میکنند و در واقع به کنفدراسیون و بعد به تجزیه و جدایی از کشور که هیچ، به شرکت در تلاش برای تکه پاره کردن ایران به سایر “ملت”ها هم مفتخر هستند! خودش که میخواهد حقوق مردم را نقض کند هیچ، دیگران را هم به اینکار میخواند و با آنها همکاری میکند. تازه این یادآوری مهم است که روند تمدنها در کشورهای فدرالی مثل امریکا، گذار ار کنفدراسیون به فدراسیون بوده است، و نه برعکس آن، یعنی آنچه مورد نظر بعضی دوستان تجزیهطلب با پوشش فدرالطلبی بوده است……….
علی صدارت، سعید بشیرتاش، کاوه آهنگری (1) نقش استقلال در فرایند مبارزه برای دمکراسی بحثآزاد در پاریس
صدارت (2) نقش استقلال در فرایند مبارزه برای دمکراسی. سخنرانی در پاریس
علی صدارت، سعید بشیرتاش، کاوه آهنگری (3) نقش استقلال در فرایند مبارزه برای دمکراسی. بحثآزاد در پاریس. نظرها… نقدها… پرسشها… و پاسخها
برگذار کننده . مجامع اسلامی ایرانیان
پاریس ، شنبه ۷ اسفند ۱۳۹۵
فایل صوتی سخنرانی:
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.
بازتاب: صدارت- منزوی کردن جداییطلبها=تجزیهطلبها=فدرالیستها توسط هموطنان کورد بیشتر از سایر هموطنان | علی صدارت