
صدارت: پیشنهاد جبهه (۵)مشارکت همگانی در ساختن سرنوشت خوب و خوبتر. اصول بنیادین توافق در جبهه سیاسی (جلسه۵)
۳۱ مرداد ۱۴۰۱وقتی پندار، از قدرت دوری بجویید و به سمت و سوی حقوقمداری میل کند، تعریف مفهوم لائیسیته را، در مفهومی بالینی و معنایی عملی، اینگونه میتوان ارائه نمود: هر شهروندی مختار است که به طور هرچه خودانگیختهتر، عقیده و دین را بدون هیچ اکراهی اتخاذ کند؛ هر شهروندی مختار است که به طور هرچه خودانگیختهتر، نوع آن عقیده و دین را بدون هیچ اکراهی، خودش انتخاب کند؛ این خودانگیختگی است که لائیسیته را در سطح افراد و هستههای مردمی و به تبع آن در سطح جامعۀ مدنی و ملت، به طور عملی، متبلور میکند. این تبلور، با اشراف به حقوق ذاتی بشر و حقوق شهروندی و حقوق ملی، و بر اساس این حقوق (از جمله، و به خصوص، استقلال و آزادی) استوار است. یک چنین جامعه و ملتی به این ترتیب، نوعی قانون اساسی تدوین میکند که آکنده از حقوق و واکنده از هرگونه مرام دیگری باشد، و بدین ترتیب مردم و هستههای مردمی، به طور مداوم، و با حضور هرچه فراگیرتر و هرچه خودانگیختهتر در میدان ساختن سرنوشتی خوب و خوبتر برای خویش حضوری مستر دارند، و با خشونتزدایی، لائیسیته را هرچه بیشتر به قدرتهای دولتی و قدرتهای غیردولتی تحمیل میکنند که قدرت و دولت نسبت به نهادهای دینی و عقیدتی، پیوسته بیطرفتر بگردد، و گسترۀ خصوصی از هرگونه سانسور و ممیزی و خشونت و تجاوز قدرت، پیوسته به میزان بیشتری مصون بماند، و قلمرو خصوصی و جامعۀ مدنی از تجاوز قدرتهای دولتی و خصوصی و غیردولتی، پیوسته به میزان بیشتری مصون بماند. این نباید دستاویزی برای قدرت باشد، که در روند هرچه فردیتر کردن و منزویتر کردن افراد، از آنچه که امروز در دنیا میبنیم هم فراتر بروند. (انچنان که قدرتهای امروز میکنند، و چه خوش گفت که: «انسان امروز، در حد یک شماره ناچیز شده است») تکلیف دین و عقیده را، خود مردم و هستههای مردمی، معین میکنند، و نه مدرسه و نه مسجد و نه دولت و حکومت و نه قدرتهای غیردولتی و یا هر قدرتی دیگر. در عین حال، لائیسیته به این معنی نیست که افراد باید بیدین و یا بیعقیده باشند. چنین چیزی محال ممکن است!