فوریه 11, 2025

دلخواسته: آیا انقلاب بهمن شکست خورد؟! حتی اگر اینگونه باشد چگونه از  تجربه آن بیاموزیم؟

هر جنبشی همیشه در بستر اجتماعی – تاریخی خود است که انجام می شود.  زمانی که جنبش اجتماعی در چنین بستری انجام و تکرار می شود، صرف انجام آن می گوید که جنبشهای قبلی  بعد از تجربه دوران مرجع خود، دچار سکته شده اند. این سکته، در مورد ایران، نتیجه سه کودتا ست.  یعنی کودتای  3 اسفند 1299 و کودتا 28 مرداد 1332 و کودتای 30 خرداد 1360 ( این آخری به روایت به سرقت رفته انقلاب ایران تبدیل شده است.  از جمله به این دلیل که کودتا چیان هنوز بر تخت قدرت قرار دارند.)

البته پیروزی این کودتاها بیش از هر چیز مرهون گسست در میان آزادیخواهان، رقابتهای فردی و بخصوص نقض اصل استقلال و در نتیجه به خدمت قدرتهای خارجی در آمدن است.

دیگر اینکه و از آنجا که استبداد سیاسی – مذهبی حکم کوه یخی را دارد که بدنه آن جامعه ای می باشد که در طول تاریخ و به علت زندگی در زیر یوغ مستبد، بسیار از نرمها و ارزشهایی که استبداد تاریخی را درونی  خود کرده است.  به سخن دیگر، مستبد و جامعه اینهمانی جسته با استبداد، (بخش مهمی از جامعه) در رابطه ای اورگانیک استمرار استبداد تاریخی را ممکن کرده اند.  بنا بر این تا زمانی  که این سیستم ارزشی، حداقل در بخش مهمی از جامعه تغییر نکند و نرمها و ارزشهای حقوق محور ( حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق طبیعت و حقوق جامعه به عنوان عضوی از جامعه بشری.) در جامعه ملی ورود نکند و رفتار ها/attitude تبدیل به اخلاق/behaviour یعنی متحول شدن «رفتار» به «عمل» نشود حتی اگر فردا هم رژیم سرنگون شود، از کوه یخ  استبداد تاریخی دوباره نوک یخ دیگری را  از زیر آب برو خواهد آورد.

بنا بر این در مبارزه برای به نتیجه رساندن جنبشهای بیش از 130 ساله ایرانیان برای استقرار جمهوری شهروندان ایران، کوشش مستمر برای مردمسالار کردن فرهنگ جامعه و برقراری رابطه حقوق محورِ انسان با خود و جامعه و طبیعت،  امری لازم و حیاتی است.  چنین کوششی نیاز به فرهنگ نقد دارد.  چنین کوششی تفاوت «خود زنی» و «نقد» اشتباهات را نیک می داند ومی داند که از طریق نقد اشتباهات انجام شده در انقلابها و جنبشهای سه گانه ایرانیان، می توان آنها را به تجربه تبدیل و در مبارزه از آن به عنوان توشه راه استفاده کرد.  جمهوری شهروندان ایران در وطن مستقل و آزاد، اینگونه است که واقعیت خواهد یافت.

دلخواسته: آیا انقلاب بهمن شکست خورد؟! حتی اگر اینگونه باشد چگونه از  تجربه آن بیاموزیم؟ بیشتر بخوانید »

صادقی بروجنی: چرا انقلاب ۱۳۵۷ شد؟ چرا مردم انقلاب کردند؟

…«دموکراتیزه‌ شدن» تولید و انتشار و باز نشر اخبار و اطلاعات که می‌توانست امکانی برای شفافیت و آزادی شود، در سایه‌یِ انگیزه‌هایِ سیاسیِ ریز و درشت تبدیل به موانع عینی و ذهنی شده که با بمباران مخاطب توسط اخبار ناواقعی و تحلیل‌های سطحی تلاش دارد هرگونه تفکر انتقادی و نگرش تاریخی را از او سلب کند و این پیام هولناک را به او بدهد که «واقعیت همان چیزی است که من به تو می‌گویم و فراتر از این نمایش مضحکِ تقلبی هیچ حقیقت دیگری وجود ندارد»…
…داستان انقلاب ایران، قصه‌ی پرغصه‌ای است؛ مردمی که در اندیشه‌یِ روزهای بهتر، کاخ سلطنتی ۲۵۰۰ ساله را ویران کردند، اما از سُرورِ این پیروزی چیزی نگذشته بود که سپاهِ سیاهی از اعماق تاریخ، سربرآورد. این سیاهی، نافیِ قیام علیه تیرگی‌‌های گذشته نیست، بلکه عزمی دوباره می‌‌طلبد و کاری کارِستان برای نیل به صبحی روشن. عزمی که لازمه‌‌اش کنش و مبارزه‌یِ جمعی، فکری و عملی است، نه پناه بردن به گذشته‌‌های تاریخی و میدان دادن به کسانی که میراث‌‌خوار استبدادی چند هزار ساله‌‌اند.

صادقی بروجنی: چرا انقلاب ۱۳۵۷ شد؟ چرا مردم انقلاب کردند؟ بیشتر بخوانید »

انصاری دزفولی: انقلاب ۵۷ به روایت شاهنشاه آریامهر!

چهل و شش سال از وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ و سرنگونی سلطنت محمدرضا شاه می گذرد. از آن زمان تا به امروز صدها مقاله، ده ها جلد کتاب و مصاحبه ها و گفتگوهای فراوانی درباره چرائی انقلاب ۵۷ نوشته و گفته شده است. آنچه مسلم است افرادی که در انقلاب شرکت داشته و یا خاطره روشنی از انقلاب ۵۷ دارند درصد کوچکی نسبت به کل جمعیت امروزین ایران را تشکیل می دهند. خطاب این نوشته بیشتر نسل جوان و نوجوان و نسل های آینده می باشد.
قصد این نوشتار تحلیل و تبیین علل و چرایی انقلاب ۵۷ توسط نگارنده که خود ناظر و شاهد پروسه انقلاب ۱۳۵۷ بوده است نیست و نمی باشد. بلکه تلاش بر این است که چرائی رخداد انقلاب و فروپاشی رژیم شاهنشاه آریامهر را از زبان و نگاه شخص محمدرضا شاه پهلوی و دولتمردان رژیم سلطنتی او روایت نمایم. نگاهی بیندازیم به درون آن رژیم و ببینیم در درون آن رژیم چه ها گذشت و چه اتفاقاتی افتاد که حاصل اش سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی شد. یعنی پدیده انقلاب را از درون خود رژیم شاه جستجو کنیم. بسیاری بجای اینکه از درون پدیده موضوع را مورد بررسی و کنکاش قرار دهند پیگیر انواع و اقسام تئوری های توطئه می باشند. یا در توهم توطئه دست های پنهانی بیگانگان و نشست گوادلوپ و طرح حقوق بشر جیمی کارتر یا تحریکات بی بی سی و غیره بسر می برند. بعضی کار را بدانجا رسانده اند که ملت ایران را مورد توهین و ناسزا قرار می دهند که بله مردم ناسپاس و نمک نشناس بودند و قدر خاندان ایرانساز پهلوی را نمی دانستند. یا انقلاب نتیجه جهل، نادانی، شکم سیری مردم مردم آن زمان بود. این افراد بجای اینکه یقه ظالم را بگیرند به ملتی توهین می کنند که بر علیه ظلم و ستم و اختناق و احقاق حقوق خود به پا خواسته بودند. بدین جهت آنان شکست و فروپاشی رژیم را بر دوش دیگران می گذارند. اما علت اصلی حادثه را باید در درون پدیده (رژیم گذشته) جستجو کرد. شکست رژیم شاه حاصل توطئه و فتنه گری دیگران نبود که محصول انسداد سیاسی و خودکامگی و اشتباهاتی بود که خود شاهنشاه آریامهر در پیام ۱۲ دقیقه اش از آنها نام می برد. خود شاه در پیامش می گوید من تعهد میدهم و قول می دهم که دیگر ظلم و ستم نکنم و قانون اساسی مشروطه را زیر پا نگذارم و در اسرع وقت یک “دولت ملی” تشکیل شود برای برقراری “آزادی‌های اساسی”. «متعهد می‌شوم که پس از برقراری نظم و آرامش، در اسرع وقت یک دولت ملی برای برقراری آزادی‌های اساسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود تا قانون اساسی، که خون‌بهای انقلاب مشروطیت است، به صورت کامل به مرحلۀ اجرا درآید.» شاه خود به اشتباهات و خطاهای خود اذعان دارد آنگاه بسیاری مردم را نادان و جاهل و نمک نشناس خاندان ایرانساز پهلوی می دانند.

انصاری دزفولی: انقلاب ۵۷ به روایت شاهنشاه آریامهر! بیشتر بخوانید »

صدارت: رهایی از انقلاب‌ستیزی، زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم را کوتاه‌تر می‌کند.

هنوز هم عده‌ای که در جنگ روانی قدرت‌ها علیه مردم شکست خورده‌اند و سانسور و خودسانسوری را پذیرفته‌اند، یک داستان مجازی را در مورد کنفرانس گوادلوپ باور دارند، و نه واقعیت حقیقی را و شرایط ایران، و منطقه، و جهان (به‌خصوص امریکا) را در آن زمان. در این رابطه توجه شما را به مطلب ذیل جلب می‌کنم (ضمن اینکه رفرانس‌های بیشتری را در انتهای این مقاله می‌اورم):

گوادلوپ، انقلاب، نشانه عجز قدرت‌ها، دلیل دیگری برای اعتماد به‌نفس فردی، و اعتماد به‌نفس ملی:

صدارت: رهایی از انقلاب‌ستیزی، زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم را کوتاه‌تر می‌کند. بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا