صدارت-سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۱۰)اصول حاکم بر دولت موقت، که ضمانت اجرایی آن، حضور ما مردم است
مهمترین عامل «حفظ نظام»، رسانههای ملیِ تحت تصرف رژیم هستند که مدیریت اصلی جبهههای مختلف جنگ روانی قدرتها علیه مردم را به عهده دارند.
منظور از «براندازی» یا «گذار» حقیقتا این است که در واقع «نظام» و ساختار استبدادی و دیکتاتوری براندازی شود و از آن گذار کنیم، نه این که شاه برود و خمینی بیاید، یا خامنهای برود و یک مستبد دیگری مثل او یا بدتر از او بیاید!
برای این منظور، ضروری است که دیوارهای سانسور و خودسانسوری درهم شکسته شوند، و افکار عمومی بتوانند نه به صورت هرمی از بالا به پایین و قدرتفرموده، بلکه به صورت افقی و مردمی، هرم مدیریت کشور را از پایین به بالا، با مشارکت و مشاورت هرچه فراگیرتر، با توسل به خردِ جمعی شکل دهند.
با تجربهی چند نسل از ولایتِ مطلقهی پهلوی و ولایتِ مطلقهی فقیه، امروزه شاهدیم که این مفهوم بسیار مهم و حیاتی، به مثابه گفتمانی خودانگیخته و خودجوش، بیش از پیش در جامعه راه خود را باز کرده، و هرچه فراگیرتر شده است.
برای برپایی، و پویایی، و پیشبرد مردمسالاری، ضروری است که گردانندگی و مدیریتِ رسانههای ملیِ همگانی، یعنی رسانههایی که با بودجهی دولتی اداره میشوند، توسط افرادی انجام شود که مستقیما توسط خود ما مردم انتخاب شدهاند. در این صورت است که مجبور خواهند بود که مستقیما به ما مردم پاسخگو باشند. بدین ترتیب، در یک قانون اساسی پیشرو و مردمی و حقوقی، در کنار شاخههای مقننه، ، قضاییه، و مجریه، لازم است که شاخهی چهارمی هم در نظر گرفته شود: «رسانههای ملیِ همگانی به مثابه شاخهی چهارم دولت»
برخی وظایف «رسانههای ملیِ همگانی به مثابه شاخهی چهارم دولت» از این قرار هستند:
فراهم آوردن و پیشبرد امکانات و وسایل لازم برای درآمیختن افکار عمومی، جهت استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری
سیر آزاد اخبار، اطلاعات، اندیشهها، نظرها، هنرها،
نظارت مستقل بر سایر شاخههای دولتی، و دیوان محاسبات، کارگروههای ضد فساد، و همچنین تضمین شفافیت، مقابله با فساد بهخصوص فسادهای مقامات دولتی چه در کارمندان کشوری و هم در کارمندان لشکری و نیز بخش خصوصی که طرف تعاملهای مالی\اقتصادی با دولت قرار میگیرند، و حمایت از حق دسترسی به اطلاعات مربوطه و تضمین امنیت اطلاعرسانان و رسانهگران.
تضمین آزادیهای رسانهای و اطلاعاتی شهروندان،
آموزشهای مدنی، آموزش حقوق پنجگانه،
فراهمکردن سازوکارهای دائمی برای آگاهیهای مردمی، و افزایش مشارکت مستقیم مردم در تصمیمگیری (مثلاً رفراندوم، بودجهریزی مشارکتی، شوراهای مردمی).
نهادینه کردن و سازماندهی ابزارهای مردمسالاری مشاورتیِ مشارکتیِ مستقیم
احقاقِ حقوقِ نسلهای آینده با نگهداری و پاسداری از منابع بیننسلی (مثل منابع طبیعی، آبوهوا، محیط زیست)