صدارت-سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۱)اصول حاکم بر دولت دوران موقت، که ضمانت اجرایی آنها، حضور ما مردم است
این رژیم رفتنی است!
میگویند سقوط فیزیکی این رژیم، به جرقهای بسته است.
اگر منفعلانه از دیگران پرسیده شود: «این جرقه، چه میتواند باشد؟ و چه زمانی ایجاد میشود؟» با تحلیلهای انتزاعی برای پاسخ به این گونه سوالات، ممکن است مجبور شویم بیش از چهار دههی دیگر هم در انتظار بمانیم!
اگر فعالانه از خود پرسیده شود: «من چه کارهایی بکنم و چه کارهایی نکنم که زدن این جرقه، هرچه زودتر، هرچه خشونتزداتر، و هرچه مردمسالارانهتر، توسط خودِ ما مدیریت شود» آن وقت است که با مشارکت فعال، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، شور و شعفِ نقشآفرینی در سرنوشتهای خوب و خوبتر را به خود اهدا میکنیم.
در حال حاضر، از جملهی کارهایی که نه تنها میتوانیم، و بلکه باید انجام دهیم، اندیشه و تدبیر در نحوهی مدیریت کشور است، از همین لحظه و زمان، تا زمانی که در پی یک انتخابات آزاد با رای مستقل مردم ایران، یک دولت غیر موقت، رسما شروع به کار کند.
برای اینکار، یک عهد و پیمانی، به شکل یک سند به شکل مکتوب، با شفافیت و روشنی کامل، باید منتشر گردد، و به قضاوت مردم گذاشته شود.
ضمانت اجرایی این سند، حضور ما مردم است.
حتی اگر دربِ بهشت هم باز شود! و بهترین سند دنیا هم بر ایران نازل شود! آن سند هیچگونه ضمانت اجرایی نخواهد داشت مگر اینکه ما ایرانیان حضور داشته باشیم!
با توجه به کوتاهتر شدن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم، بیندیشیم که در این قانونِ اساسیِ موقتِ دورانِ گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران، که یک قانون غیر ایدئولژیک و بر اساس پنج دسته حقوق است (۱-حقوق بشر، ۲-حقوق شهروندی، ۳-حقوق ملی، ۴-حقوق ملت در جامعهی بینالمللی، ۵-حقوق طبیعت) و بر پایهی آن یک دولت موقتی شکل میگیرد که گردانندگیِ امورِ کشور را در چهار شاخهی عمده (۱-شاخهی مجریه، ۲-شاخهی مقننه، ۳-شاخهی قضاییه، و ۴-شاخهی رسانههای ملیِ همگانی)، بهعهده میگیرد چه اصولی باید وجود داشته باشد:
اول اینکه…