انقلاب

صدارت-سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۱)اصول حاکم بر دولت دوران موقت، که ضمانت اجرایی آنها، حضور ما مردم است

این رژیم رفتنی است! 

می‌گویند سقوط فیزیکی این رژیم، به جرقه‌ای بسته است. 

اگر منفعلانه از دیگران پرسیده شود: «این جرقه، چه می‌تواند باشد؟ و چه زمانی ایجاد می‌شود؟» با تحلیل‌های انتزاعی برای پاسخ به این گونه سوالات، ممکن است مجبور شویم بیش از چهار دهه‌ی دیگر هم در انتظار بمانیم!

اگر فعالانه از خود پرسیده شود: «من چه کارهایی بکنم و چه کارهایی نکنم که زدن این جرقه، هرچه زودتر، هرچه خشونت‌زداتر، و هرچه مردمسالارانه‌تر، توسط خودِ ما مدیریت شود» آن وقت است که با مشارکت فعال، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، شور و شعفِ نقش‌آفرینی در سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر را به خود اهدا می‌کنیم.

در حال حاضر، از جمله‌ی کارهایی که نه تنها می‌توانیم، و بلکه باید انجام دهیم، اندیشه و تدبیر در نحوه‌ی مدیریت کشور است، از همین لحظه و زمان، تا زمانی که در پی یک انتخابات آزاد با رای مستقل مردم ایران، یک دولت غیر موقت، رسما شروع به کار کند.

برای این‌کار، یک عهد و پیمانی، به شکل یک سند به شکل مکتوب، با شفافیت و روشنی کامل، باید منتشر گردد، و به قضاوت مردم گذاشته شود.

ضمانت اجرایی این سند، حضور ما مردم است.

حتی اگر دربِ بهشت هم باز شود! و بهترین سند دنیا هم بر ایران نازل شود! آن سند هیچگونه ضمانت اجرایی نخواهد داشت مگر اینکه ما ایرانیان حضور داشته باشیم!
با توجه به کوتاه‌تر شدن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم، بیندیشیم که در این قانونِ اساسیِ موقتِ دورانِ گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران، که یک قانون غیر ایدئولژیک و بر اساس پنج دسته حقوق است (۱-حقوق بشر، ۲-حقوق شهروندی، ۳-حقوق ملی، ۴-حقوق ملت در جامعه‌ی بین‌المللی، ۵-حقوق طبیعت) و بر پایه‌ی آن یک دولت موقتی شکل می‌گیرد که گردانندگیِ امورِ کشور را در چهار شاخه‌ی عمده (۱-شاخه‌ی مجریه، ۲-شاخه‌ی مقننه، ۳-شاخه‌ی قضاییه، و ۴-شاخه‌ی رسانه‌های ملیِ همگانی)، به‌عهده می‌گیرد چه اصولی باید وجود داشته باشد:
اول اینکه…

صدارت-سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۱)اصول حاکم بر دولت دوران موقت، که ضمانت اجرایی آنها، حضور ما مردم است بیشتر بخوانید »

صدارت-مختصری در باره‌ی سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران

برای مشاهده  سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران به لینک زیر مراجعه بفرمایید:

https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/

این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این سند هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. مردم‌سالاری را، فقط خودِ ما مردم می‌توانیم، و فقط خودِ ما مردم باید برقرار کنیم، نه قدرت‌ها!

«در پی فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی چه خواهد شد؟»، پرسشی است که مردم کشور با یکدیگر در میان می‌گذارند و پاسخ روشنی برای این پرسش نمی‌یابند. چراکه تکرار بازسازی استبداد در پی سقوط سامانه سلطنت – با ایجاد ستون پایه‌های جدید، در دوران گذار، بنام پاسداری از انقلاب -، ترسهای شدید را برانگیخته و این ترسها ذهن‌ها را به خود مشغول و گرفتار تردید جدی ساخته‌اند. از این‌رو، ساختار حقوقی دوران گذار باید پیشاپیش معلوم بگردد و موضوع نقد و تصحیح شود تا که مردم ایران آن را اطمینان بخش بیابند و بپذیرند.
سند حاضر، انتقال حاکمیت به مردم ایران را به ترتیبی پیشنهاد می‌کند که از روز نخست، نهادهایی که تشکیل می‌شوند بیانگر مردمسالاری حقوند باشند. افزون به اینکه عمل به حقوق پنج‌گانه و بکاربردن قواعد خشونت‌زدایی از سوی شهروندان، نیازمند رهایی کامل از استبداد نیست، بلکه روش استبدادزدایی در سطوح مختلف زندگی شهروندان و جامعه مدنی و سرانجام دولت هستند.
گذار از استبداد به مردم سالاری و تثبیت مردم سالاری مبتنی بر حقوق و کرامت انسان، به یک میثاق ملی حقوقی نیاز دارد که شرایط و روشهای جایگزین را ارائه کند. بدین‌سان، تدوین و نشر متنی بعنوان ساختار حقوقی دوران گذار که اصول راهنمایی برای سامان بخشیدن حقوقمدارانه به اداره کشور– در این دوران سرنوشت ساز – باشد، ضرور است. مهمترین کارکرد سند ساختار حقوقی دوران گذار روشنایی بخشیدن به مراحل عمده دوران گذار به یک دولت حقوقمدار پایدار است.
بنابر این، تا زمان تصویب قانون اساسی، سند حاضر، قانون مرجع دوران انتقال حاکمیت به ملت ایران است. قانون اساسی جمهوری اسلامی بر پایه ولایت مطلقه فقیه ملغی و فاقد اعتبار است. قوانین و مقررات ناسازگار با حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق ایرانیان به عنوان عضوی از جامعه جهانی، حقوق طبیعت و یا با این اصول راهنما، در حدود ناسازگاری‌اشان، نامعتبر‌اند. برای اداره امور کشور و تا تصویب قوانین جدید، شماری از قوانین و مقررات عادی سازگار با حقوق فوق لازم الاجرا هستند.
در دوران گذار، چهار قوه وجود دارند که با یکدیگر دولت موقت را تشکیل می‌دهند: شورای ملی انتقال حاکمیت به مردم ایران، حکومت انتقالی، شورای عالی قضایی دوران گذار و شورای رسانه‌های ملی. علاوه بر این چهار قوه، هیات حقیقت یاب و صلح همگانی نیز تشکیل می شود. نحوه تشکیل و وظایف هر یک از این پنج نهاد در این سند که ساختار حقوقی دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران است، مشخص شده‌ است.
برای دوران گذار انتقال حاکمیت به ملت ایران و استقرار دولتی حقوقمدار و حقوقمند و حقوند از زمان اعلام رسمی استقرار شورای انتقال حاکمیت در ایران، یک سال تا حداکثر هجده ماه در نظر گرفته می‌شود. هر چند کوشش متصدیان دولت در دوران انتقال و جامعه مدنی باید این باشد که این دوران هرچه زودتر به سر‌ آید.

صدارت-مختصری در باره‌ی سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران بیشتر بخوانید »

صدارت: عوامل تعیین کننده‌ی پیروزی و یا شکست همکاری‌های جمهوری‌خواهان در این زمان

همکاری و عقل جمعی، ضریب خطا و کژروی را کاهش می‌دهد.

با توجه به اوضاع ایران و جهان، بحث در باره‌ی عقل جمعی و همکاری‌های جمهوری‌خواهان بررسی این عوامل در میان جامعه سیاسی داغ بوده است.

ضرورت بررسی این همکاری‌ها توسط جامعه مدنی، و عواملی که باعث پیروزی و شکست آن‌ها می‌شود، در این زمان بیش از گذشته ملموس است.

سوال اول این است: همکاری برای چه موضوعی؟ مردمسالاری!

همکاری برای پیشبرد مردمسالاری در جامعه سیاسی و مدنی، همکاری برای استقرار مردمسالاری

همکاری برای کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم،

هموطنانی که در تمام طول عمر خویش، امتحان خود را در استقلال و عدم وابستگی، با نمره‌ی قبولی پس داده‌اند، در یک همکاریِ طولانی و یک کارِ گروهی، متنی را تهیه کرده‌اند که مفاد پیشنهادی آن، نقشه‌ی راهی است که با خشونت‌زدایی، روند امور را در مراحل ذیل نشان می‌دهد:…

صدارت: عوامل تعیین کننده‌ی پیروزی و یا شکست همکاری‌های جمهوری‌خواهان در این زمان بیشتر بخوانید »

صدارت- نقشه‌ی راه نجات ایران، توسطِ خودِ ما  ایرانیان

نقشه‌ی راه ایرانیان برای نجات ایران و ایرانیان.!
ما خودمان بسیار توانا هستیم که خود را به شکل فردی، و خود را به شکل جمعی و ملی، از این وضعیت اسف‌بار نجات دهیم.
هموطنان شما که در تمام طول عمر خویش، امتحان خود را در استقلال و عدم وابستگی، با نمره‌ی قبولی پس داده‌اند، در یک همکاریِ طولانی و یک کارِ گروهی، متنی را تهیه کرده‌اند که مفاد پیشنهادی آن، نقشه‌ی راهی است که با خشونت‌زدایی، روند امور را از:
۱- از الان (از همین لحظه) تا سقوط فیزیکی رژیم، و
۲- از سقوط فیزیکی رژیم و در دوران موقت، و
۳- تشکیل دولت دوران موقت برای مدیریت امور و اداره کشور در دوران موقت انتقالی، و
۴- انتخابات آزاد برای مجلس موسسان و تدوین و پیشنهاد قانون اساسی، و
۵- برگذاری همه‌پرسی و تصویب قانون اساسی جدید، و
۶- انتخابات آزاد برای دولت غیر موقت، و
۷- انحلال دولت دوران موقت همزمان با شروع کار دولت دائمی.

سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران
https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/
این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب اصلی آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این سند هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. مردم‌سالاری را فقط خود ما مردم می‌توانیم و باید برقرار کنیم، نه قدرت‌ها!
از هموطنان دعوت می‌شود که این سند را مطالعه فرمایند، و پیشنهادها و نظرهای خود را ارسال نمایند.
همچنین از همه کسانی که عشق وطن و هم‌وطن را در دل دارند، دعوت می‌شود که، چنان‌چه با کلیات این سند مخالفت عمده‌ای ندارند، در انتشار آن، سایر هم‌وطنان را یاری فرمایند. سانسورها، که کم‌کم به خودسانسوری‌ها می‌انجامند، هم‌چون دیوارهای بلندی، توسط قدرت‌مداران و مستبدان، اطراف حقیقت را گرفته است. این حقیقت که ما مردم، به کمک همدیگر، و با اعتماد به نفس فردی و اعتماد به نفس ملی، توانا هستیم که سرنوشت‌های خوب و خوب‌تری را برای خود رقم بزنیم.

صدارت- نقشه‌ی راه نجات ایران، توسطِ خودِ ما  ایرانیان بیشتر بخوانید »

جبر اختیار، رهایی، انقلاب، استقلال، عدم وابستگی، خودانگیختگی،

صدارت: استقلال، خودانگیختگی فردی و جمعی و ملی، در تصمیم‌گیری و عملی‌کردن تصمیم‌ها

تکیه موکد بر استقلال در دوران گذار:
سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران
https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/ 

تکیه موکد بر استقلال در قانون اساسی پیشنهادی برای نظام آینده ایران، بعد از فروپاشی وژیم ولایت مطلقه فقیه:
قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنج گانه
https://alisedarat.com/2019/06/23/4991/ 

صدارت: استقلال، خودانگیختگی فردی و جمعی و ملی، در تصمیم‌گیری و عملی‌کردن تصمیم‌ها بیشتر بخوانید »

ناصر کوشا: خدعه خامنه‌ای علیه جبهه مقاومت. تدارک دیدن جانشینی مجتبی خامنه‌ای.

…خامنه‌ای فردی بیمار، دروغگو، کینه‌جو و بشدت فریبکار است. همانگونه که او خود بیان میکند، هر کاری که لازم است باید انجام شود، اما مردم از آن اطلاع پیدا نکنند. بنابراین او فردی است، همتا و همانند خمینی که هیچ اعتقادی به اخلاق، دین، حقوق انسان، اسلام و انصاف نداشت. خامنه‌ای تنها به قدرت و حکومت خویش می اندیشد. کما اینکه بنیانگذار انقلاب و ولی اول، خمینی در مورد امام زمانی که داعیه تحویل پرچم حکومت جهانی آخرالزمان  را به او داده، می‌گفت:
خمینی: «این یک تکلیف الهی است برای همه، اهم تکالیف‌ هایی است که خدا دارد، یعنی حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر باشد، اهمیت اش بیشتر است. برای اینکه امام عصر هم خودش را برای اسلام فدا میکند.»

ناصر کوشا: خدعه خامنه‌ای علیه جبهه مقاومت. تدارک دیدن جانشینی مجتبی خامنه‌ای. بیشتر بخوانید »

صدارت- نقش من و تو در کاهش قدرت خامنه‌ای! سهم من و تو در افول ابرقدرت امریکا!

چرخ ار نگردد گرد دل، از بیخ و اصلش بر کنم!—گردون اگر دونی کند، گردون گردان بشکنم!
گر پاسبان گوید که هی! بر وی بریزم جام می—دربان اگر دستم کشد، من دست دربان بشکنم!
– 
تلاش برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش، برای براندازی مستبد، و برای براندازی این رژیم اصلاح ناپذیر، و برای گذار از ساختار استبدادی، و برای استقرار و استمرار مردمسالاری، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود.
من و تو، فقط باید به خودم، به خودت، یادآوری کنم٫ یاداوری کنی، که من و تو هم در این وضعیتی که امروز داریم مسئول هستیم. به همین ترتیب٫ من و تو هم در ساختن سرنوشت آینده خود مسئول هستیم. تصمیم با ما است که با عملکرد امروزمان، چه فردایی را بسازیم. این دختر دلیر ایران، یک تنه و تنها، تصمیم خود را گرفته و مطابق با آن الان دارد قدمی عملی برمیدارد. وی بدون ترس از دژخیمان که او را در محاصره گرفته‌اند، با مقاومت در مقابل زور، و با نافرمانی مدنی، کلیت این رژیم را نفی میکند. این دختر جوان شجاع، با خشونتزدایی، اسلحه را در دست سرکوبگران بی اثر کرده است. این فرزند دلیر ایران، به سهم خود و به نوبه خود، زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم را کوتاهتر کرده است.
https://www.instagram.com/reel/DGLTewOufg_/
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟-
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز!

که یکی چراغ روشن، ز هزار مرده بهتر!
که به است یک قد خوش، ز هزار قامت کور!

اگر آتش است یارت، تو برو در او همی سوز،
به شب فراق سوزان، تو چو شمع باش تا روز

تو مخالفت همی کش، تو موافقت همی کن،
چو اباس تو درانند، تو لباس وصل میدوز!

و مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز!
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز!
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز!

صدارت- نقش من و تو در کاهش قدرت خامنه‌ای! سهم من و تو در افول ابرقدرت امریکا! بیشتر بخوانید »

دلخواسته: آیا انقلاب بهمن شکست خورد؟! حتی اگر اینگونه باشد چگونه از  تجربه آن بیاموزیم؟

هر جنبشی همیشه در بستر اجتماعی – تاریخی خود است که انجام می شود.  زمانی که جنبش اجتماعی در چنین بستری انجام و تکرار می شود، صرف انجام آن می گوید که جنبشهای قبلی  بعد از تجربه دوران مرجع خود، دچار سکته شده اند. این سکته، در مورد ایران، نتیجه سه کودتا ست.  یعنی کودتای  3 اسفند 1299 و کودتا 28 مرداد 1332 و کودتای 30 خرداد 1360 ( این آخری به روایت به سرقت رفته انقلاب ایران تبدیل شده است.  از جمله به این دلیل که کودتا چیان هنوز بر تخت قدرت قرار دارند.)

البته پیروزی این کودتاها بیش از هر چیز مرهون گسست در میان آزادیخواهان، رقابتهای فردی و بخصوص نقض اصل استقلال و در نتیجه به خدمت قدرتهای خارجی در آمدن است.

دیگر اینکه و از آنجا که استبداد سیاسی – مذهبی حکم کوه یخی را دارد که بدنه آن جامعه ای می باشد که در طول تاریخ و به علت زندگی در زیر یوغ مستبد، بسیار از نرمها و ارزشهایی که استبداد تاریخی را درونی  خود کرده است.  به سخن دیگر، مستبد و جامعه اینهمانی جسته با استبداد، (بخش مهمی از جامعه) در رابطه ای اورگانیک استمرار استبداد تاریخی را ممکن کرده اند.  بنا بر این تا زمانی  که این سیستم ارزشی، حداقل در بخش مهمی از جامعه تغییر نکند و نرمها و ارزشهای حقوق محور ( حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق طبیعت و حقوق جامعه به عنوان عضوی از جامعه بشری.) در جامعه ملی ورود نکند و رفتار ها/attitude تبدیل به اخلاق/behaviour یعنی متحول شدن «رفتار» به «عمل» نشود حتی اگر فردا هم رژیم سرنگون شود، از کوه یخ  استبداد تاریخی دوباره نوک یخ دیگری را  از زیر آب برو خواهد آورد.

بنا بر این در مبارزه برای به نتیجه رساندن جنبشهای بیش از 130 ساله ایرانیان برای استقرار جمهوری شهروندان ایران، کوشش مستمر برای مردمسالار کردن فرهنگ جامعه و برقراری رابطه حقوق محورِ انسان با خود و جامعه و طبیعت،  امری لازم و حیاتی است.  چنین کوششی نیاز به فرهنگ نقد دارد.  چنین کوششی تفاوت «خود زنی» و «نقد» اشتباهات را نیک می داند ومی داند که از طریق نقد اشتباهات انجام شده در انقلابها و جنبشهای سه گانه ایرانیان، می توان آنها را به تجربه تبدیل و در مبارزه از آن به عنوان توشه راه استفاده کرد.  جمهوری شهروندان ایران در وطن مستقل و آزاد، اینگونه است که واقعیت خواهد یافت.

دلخواسته: آیا انقلاب بهمن شکست خورد؟! حتی اگر اینگونه باشد چگونه از  تجربه آن بیاموزیم؟ بیشتر بخوانید »

صادقی بروجنی: چرا انقلاب ۱۳۵۷ شد؟ چرا مردم انقلاب کردند؟

…«دموکراتیزه‌ شدن» تولید و انتشار و باز نشر اخبار و اطلاعات که می‌توانست امکانی برای شفافیت و آزادی شود، در سایه‌یِ انگیزه‌هایِ سیاسیِ ریز و درشت تبدیل به موانع عینی و ذهنی شده که با بمباران مخاطب توسط اخبار ناواقعی و تحلیل‌های سطحی تلاش دارد هرگونه تفکر انتقادی و نگرش تاریخی را از او سلب کند و این پیام هولناک را به او بدهد که «واقعیت همان چیزی است که من به تو می‌گویم و فراتر از این نمایش مضحکِ تقلبی هیچ حقیقت دیگری وجود ندارد»…
…داستان انقلاب ایران، قصه‌ی پرغصه‌ای است؛ مردمی که در اندیشه‌یِ روزهای بهتر، کاخ سلطنتی ۲۵۰۰ ساله را ویران کردند، اما از سُرورِ این پیروزی چیزی نگذشته بود که سپاهِ سیاهی از اعماق تاریخ، سربرآورد. این سیاهی، نافیِ قیام علیه تیرگی‌‌های گذشته نیست، بلکه عزمی دوباره می‌‌طلبد و کاری کارِستان برای نیل به صبحی روشن. عزمی که لازمه‌‌اش کنش و مبارزه‌یِ جمعی، فکری و عملی است، نه پناه بردن به گذشته‌‌های تاریخی و میدان دادن به کسانی که میراث‌‌خوار استبدادی چند هزار ساله‌‌اند.

صادقی بروجنی: چرا انقلاب ۱۳۵۷ شد؟ چرا مردم انقلاب کردند؟ بیشتر بخوانید »

انصاری دزفولی: انقلاب ۵۷ به روایت شاهنشاه آریامهر!

چهل و شش سال از وقوع انقلاب سال ۱۳۵۷ و سرنگونی سلطنت محمدرضا شاه می گذرد. از آن زمان تا به امروز صدها مقاله، ده ها جلد کتاب و مصاحبه ها و گفتگوهای فراوانی درباره چرائی انقلاب ۵۷ نوشته و گفته شده است. آنچه مسلم است افرادی که در انقلاب شرکت داشته و یا خاطره روشنی از انقلاب ۵۷ دارند درصد کوچکی نسبت به کل جمعیت امروزین ایران را تشکیل می دهند. خطاب این نوشته بیشتر نسل جوان و نوجوان و نسل های آینده می باشد.
قصد این نوشتار تحلیل و تبیین علل و چرایی انقلاب ۵۷ توسط نگارنده که خود ناظر و شاهد پروسه انقلاب ۱۳۵۷ بوده است نیست و نمی باشد. بلکه تلاش بر این است که چرائی رخداد انقلاب و فروپاشی رژیم شاهنشاه آریامهر را از زبان و نگاه شخص محمدرضا شاه پهلوی و دولتمردان رژیم سلطنتی او روایت نمایم. نگاهی بیندازیم به درون آن رژیم و ببینیم در درون آن رژیم چه ها گذشت و چه اتفاقاتی افتاد که حاصل اش سرنگونی نظام سلطنتی پهلوی شد. یعنی پدیده انقلاب را از درون خود رژیم شاه جستجو کنیم. بسیاری بجای اینکه از درون پدیده موضوع را مورد بررسی و کنکاش قرار دهند پیگیر انواع و اقسام تئوری های توطئه می باشند. یا در توهم توطئه دست های پنهانی بیگانگان و نشست گوادلوپ و طرح حقوق بشر جیمی کارتر یا تحریکات بی بی سی و غیره بسر می برند. بعضی کار را بدانجا رسانده اند که ملت ایران را مورد توهین و ناسزا قرار می دهند که بله مردم ناسپاس و نمک نشناس بودند و قدر خاندان ایرانساز پهلوی را نمی دانستند. یا انقلاب نتیجه جهل، نادانی، شکم سیری مردم مردم آن زمان بود. این افراد بجای اینکه یقه ظالم را بگیرند به ملتی توهین می کنند که بر علیه ظلم و ستم و اختناق و احقاق حقوق خود به پا خواسته بودند. بدین جهت آنان شکست و فروپاشی رژیم را بر دوش دیگران می گذارند. اما علت اصلی حادثه را باید در درون پدیده (رژیم گذشته) جستجو کرد. شکست رژیم شاه حاصل توطئه و فتنه گری دیگران نبود که محصول انسداد سیاسی و خودکامگی و اشتباهاتی بود که خود شاهنشاه آریامهر در پیام ۱۲ دقیقه اش از آنها نام می برد. خود شاه در پیامش می گوید من تعهد میدهم و قول می دهم که دیگر ظلم و ستم نکنم و قانون اساسی مشروطه را زیر پا نگذارم و در اسرع وقت یک “دولت ملی” تشکیل شود برای برقراری “آزادی‌های اساسی”. «متعهد می‌شوم که پس از برقراری نظم و آرامش، در اسرع وقت یک دولت ملی برای برقراری آزادی‌های اساسی و اجرای انتخابات آزاد تعیین شود تا قانون اساسی، که خون‌بهای انقلاب مشروطیت است، به صورت کامل به مرحلۀ اجرا درآید.» شاه خود به اشتباهات و خطاهای خود اذعان دارد آنگاه بسیاری مردم را نادان و جاهل و نمک نشناس خاندان ایرانساز پهلوی می دانند.

انصاری دزفولی: انقلاب ۵۷ به روایت شاهنشاه آریامهر! بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا