صوتی

صلح با من شروع میشود-peace begins with me-آدمی دیگر بباید ساخت-تا تغییر نکنی نمیتوانی تغییر دهی-

صدارت- سرنوشت مشابهِ خامنه‌ای و نتانیاهو، در صورت ادامه‌ی روند کنونی

در آستانه‌ی انقلاب بزرگ ۱۳۵۷ هستیم. یکی از کلیدواژههایی که به صورت مستقیم و غیرمستقیم در شعارهای پرشعور و خودجوش در تظاهرات پرپژواک بود، مفهوم استقلال بود.

حق استقلال، در هر پنج دسته حقوق(حقوق بشر، و حقوق شهروندی، و حقوق ملی، و حقوق بین‌المللی، و حقوق طبیعت)، از اهمیتی ملموس برخوردار است.

مفهوم مهم دیگر، نفی خشونت، و ایجاب خشونت‌زدایی بود. با اینکه گروههایی بودند که مبارزات قهرآمیز را راه حل می‌دانستند، و گرچه اعضای آن گروهها چه بسا در آن زمان قهرمانان کشور دانسته می‌شدند، ولی این خشونت و قهر نبود که منجر به پیروزی انقلاب شد.

روشی که باعث فروپاشی «ژاندارم منطقه» و «جزیره‌ی ثبات» شد، خشونت‌زدایی بود.

نفی جنگ و خشونت در چهار دهه‌ی اخیر بیشتر از پیش ملموس است. خشونت‌پرهیزی و اهمیت خشونت‌زدایی جایگاهی مهمی در افکار عمومی یافته است. 

دود آتش خشونت‌گستری‌هایی که از یک سو از جانب قدرت‌های خارجی و قوای نیابتی آن‌ها، و از سوی دیگر از طرف قدرت داخلی بر مردم مناطق مختلف، بیش از همه به چشم ساکنان مناطق مرزی وطنمان رفته و می‌رود. در نتیجه قابل تصور و فهم است که ایرانیانی که در مناطق مرزی وطنمان ساکن هستند، بیش از سایر ایرانیان به اهمیت خشونت‌زدایی واقف باشند. 

در این دوران که خودبراندازیِ رژیم ولایت مطلقه فقیه، شتابگیرتر می‌شود، گروههای تجزیه‌طلب یا جدایی‌خواه و یا فدرالیست، که به علت فقدان پایگاه مردمی، چاره‌ای جز وابستگی و خشونت‌گستری نمی‌بینند، دست به تهدیدهایی زده‌اند تا بلکه به زور خود را به افراد و گروههایی که برای انتقال حاکمیت به مردم هستند، تحمیل کنند. 

سرنوشت افراد و حاکمان احزاب و تشکیلات وابسته به قدرت‌ها، سرنوشتی مشابه و عبرت‌آموز بوده است. سرنوشت حاکمانی که با تجاوزها به حقوق در کشورها حکمرانی می‌کنند هم همان تشابه را دارد.

خامنه‌ای و نتانیاهو، گرچه در دو سر مخالف کشمکش‌ها هستند نیز مشابهِ هم هستند.

لرزان‌تر شدن پایه‌های حکم‌رانی خامنه‌ای برای ما ایرانیان بیش از پیش نمایان می‌گردد. لرزان‌تر شدن پایه‌های حکم‌رانی نتانیاهو، از قدرت‌نمایی ترامپ نیست، بلکه از ضعف رئیس جمهور امریکا در مقابل افکار عمومی است.

صدارت- سرنوشت مشابهِ خامنه‌ای و نتانیاهو، در صورت ادامه‌ی روند کنونی بیشتر بخوانید »

صدارت: نقش جوانان در پایان دادن به استبداد

…ولی برای قدم برداشتن در این راه سوم، این سوال مهم مطرح است که اگر هدف «پایان دادن به استبداد» که معنی آن استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری است: 
۱- کانون فعالیت‌ها و کنش‌گری‌های انفرادی چه باید باشد؟ 
۲- برای همکاری با دیگران، همکاری‌ها حول چه محوری باید باشد؟ 
پاسخ به هر دو پرسش، چیزی نیست به‌غیر از حقوق!
اگر کانون فعالیت‌ها و کنش‌گری‌های انفرادی حقوق باشد، یک دست صدا دارد، صدایی پرپژواک در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر.
ولی برای قدم برداشتن در این راه سوم، این سوال مهم مطرح است که اگر هدف «پایان دادن به استبداد» که معنی آن استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری است:
۱- کانون فعالیت‌ها و کنش‌گری‌های انفرادی چه باید باشد؟ 
۲- برای همکاری با دیگران، همکاری‌ها حول چه محوری باید باشد؟ 
پاسخ به هر دو پرسش، چیزی نیست به‌غیر از حقوق!
اگر کانون فعالیت‌ها و کنش‌گری‌های انفرادی حقوق باشد، یک دست صدا دارد، صدایی پرپژواک در ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر.
اگر کانون فعالیت‌ها و کنش‌گری‌های گروهی و جمعی (هسته‌ها) حقوق باشد، با همکاری‌های سازنده، حاصل جمع تولیدات و سازندگی آن‌ها، از جمع عددی آن‌ها بسیار فراتر می‌رود، پنج به‌اضافه پنج، فقط ۱۰ نمی‌شود، می‌شود بیست، یا پنجاه، یا…!

حقوق؟ کدام حقوق؟ حقوق ذاتی، از جمله سه حق:
استقلال: تجاوز به حقِ استقلال = وابسته شدن از راه رانت رسانه‌ای، پول،…
حق اطلاع‌یابی،
حق اطلاع‌رسانی،
حق صلح و دوستی،
❊❊❊

صدارت: نقش جوانان در پایان دادن به استبداد بیشتر بخوانید »

صدارت- عادی‌سازی خشونتِ وابستگی، تحمل‌پذیریِ تجاوز به حق استقلال

برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، باید از عادی‌سازی خشونتِ وابستگی پرهیز کنیم، همچنین باید تحمل‌پذیریِ تجاوز به حق استقلال را به صفر متمایل سازیم.
کیفیت و کمیت خشونت‌ها در مناطق مختلف، بستگی به میزان تحمل‌پذیریِ افراد آن منطقه در رابطه با تجاوز به حق و حقوق آن‌ها دارد.
گرچه بیش از چهار دهه از عمر «سلسله‌ی روحانیت» و «دیکتاتوری ملاتاریا» می‌گذرد، ولی یکی از نکات مثبت این دوران، شناسایی افراد و گروهها، و مواضع آن‌ها در عرصه‌های مختلف بوده است. در این زمینه می‌توان به مثال‌هایی اشاره کرد:
۱- افراد و گروههایی که با اصیل دانستن قدرت، ادعا کرده‌اند با وارد کردن عامل قدرت داخلی در معادلات اعتراضات و جنبش‌های مردمی (پروژه‌ی شکست خورده‌ی ساختن بدیل وابسته به قدرت داخلی با اسم رمز اصلاح‌طلبی و یا تحول‌طلبی) ممکن است راه حلی پیدا کرد،
۲- افراد و گروههایی که با اصیل دانستن قدرت، ادعا کرده‌اند با وارد کردن عامل قدرت خارجی در معادلات اعتراضات و جنبش‌های مردمی (پروژه‌ی شکست خورده‌ی ساختن بدیل وابسته به قدرت خارجی با اسم رمز سلطنت‌طلبی و پادشاهی‌طلبی و یا مشروطه‌خواهی و تزویر ’امروز فقط اتحاد‘ و یا فدرالیسم) ممکن است راه حلی پیدا کرد،
دست این دو گروه برای مردم ایران باز شده است، و آن‌ها هرچه منزوی‌تر و مطرودتر گشته و می‌گردند!

صدارت- عادی‌سازی خشونتِ وابستگی، تحمل‌پذیریِ تجاوز به حق استقلال بیشتر بخوانید »

صدارت-آغاز دوبارهٌ عظمت، یا ادامهٌ افول ابرقدرت؟ شتاب‌گیریِ سقوط وابستگی!

با توجه به سردرگمی و نابسامانی سیاست امریکا، به‌ویژه در سیاست خارجی این کشور، و با توجه به سردرگمی و آشفتگی سیاست داخلی و خارجی رژیم اسرائیل و اروپا و انگلیس، و همچنین با توجه به سردرگمی و ورشکستگی همه‌ی سیاست‌های رژیم حاکم بر ایران، امیدوارم هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، اعتماد به نفس فردی و اعتماد به نفس ملی بایسته و شایسته را دریابیم. بدین ترتیب است که با فعال شدن در عرصه‌ی ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر، چه به صورت انفرادی(هریک به سهم خود و به نوبه خود!)، و چه به صورت جمعی در هسته‌ها و شوراهای کوچک و بزرگ، می‌توانیم از افزایش کیفی و کمی فجایع اقتصادی، و اجتماعی، و روانی-اجساسی، و سیاسی پیش‌گیری کنیم. در این صورت و نیز با خشونت‌زدایی است که خواهیم توانست زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم را کوتاه‌تر کنیم، و شور و شعف مشارکت در استقرار و استمرار و پیش‌برد مردمسالاری را از آنِ خود نماییم.
جنگ روانی مادرِ همه‌ی جنگ‌ها است، ولی تنها جنگی است که در آن، هر کدام از همه ما مردم (هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود) توانایی و دانش و وسایل دفاع پیروزمندانه از خود را داریم.

صدارت-آغاز دوبارهٌ عظمت، یا ادامهٌ افول ابرقدرت؟ شتاب‌گیریِ سقوط وابستگی! بیشتر بخوانید »

سلام نظامی قوای مامور سرکوب معلمان، به هموطنان معلم در اعتراضات خیابانی آنها

صدارت: مرحله بعد= اعتصابات سراسری، ادامه ابتکارات برای خشونت‌زدایی، جذب کارمندان لشکری و کشوری

قدم بعدی، باز هم منقلب‌تر شدن مردم، و تسری این انقلاب به بدنه‌ی پرسنل لشکری (قوای انتظامی-نظامی-امنیتی-اطلاعاتی) و پرسنل کشوری (کارمندان دولت در وزارتخانه‌ها و موسسات دولتی) و انقلاب در افرادی که دانسته و یا نادانسته، در پیشبرد شعار «حفظ نظام، اوجب واجبات است» شریک جرم خامنه‌ای شده‌اند.
با منقلب‌تر شدن پرسنل لشکری، به‌خصوص در بدنه‌ی آن، کم‌کاری و نافرمانی از مافوق در اجرای فرمان سرکوب و خفقان و تجاوز به حقوق، ترس مردم برای حق‌طلبی، بیش از پیش خواهد ریخت. سایر پرسنل هم جرات بیشتری پیدا خواهند کرد تا به آغوش باز مردم بیایند.
مرحله بعدی برای کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم، ادامه خشونت‌زدایی و ابتکار در خلاقیت راههای جذب قوای سرکوب و سایر هم‌وطنان ما که از کارمندان لشکری و کشوری هستند است. بسیاری از این هم‌وطنان، بیشتر به علت درد معیشت به این مشاغل روی آورده‌اند و هنوز در این شغل مانده‌اند.
ریزش‌ها در قوای انتظامی، و حتی بسیج، امر جدیدی نیست و به اعتراف طائب، لااقل به سال ۱۳۸۸ و سرکوب‌های جنبش سبز قدمت دارد.
بسیاری از قوای سرکوب فهمیده‌اند که بهانه‌ی “مامور و معذور” پذیرفته نیست و گناه هیچ‌کس را در اجرای دستورات مافوق برای تجاوز به حقوق مردم، پاک نمیکند!
به نقل از برخی از ایرانیانی که تجربه زندان سیاسی/عقیدتی را هم داشته‌اند، کارمندان لشکری از وضع خود و شغل خود ناراضی هستند، و حتی مایل به استعفا و انتقال و بازنشستگی هستند، ولی با درخواست‌های آنها موافقت نمی‌شود.

صدارت: مرحله بعد= اعتصابات سراسری، ادامه ابتکارات برای خشونت‌زدایی، جذب کارمندان لشکری و کشوری بیشتر بخوانید »

ای ایران ای مرز پرگوهر، ای خاکت سرچشمه هنر-پرچم وطن قلب-چو ایران نباشد تن من مباد

صدارت-پاسخ به پرسش «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟»

در جلسه‌ی هفته پیش، سوالی تکرار ی باز هم ارسال شده بود: «پس آخوندها کی می‌روند؟!» صرف پرسش این سوال متاسفانه حاکی از انفعال است. پرسش‌کننده منفعلانه می‌پرسد «پس آخوندها کی می‌روند؟» و بسیار منفعلانه‌تر و واقعا بسیار زشت‌تر از آن، می‌پرسد «پس آخوندها کی می‌برند؟» در حالی که برازنده انسان مسئول و وظیفه‌شناس این است که راه حل برای برون‌رفت از این وضعیت فاجعه‌آمیز را: اولا در خود ببیند، و ثانیا در زمان خود، یعنی در زمان خود ببیند. از خود بپرسد که «من به سهم خود و به نوبه‌ی خود، چه می‌توانم بکنم که: «آخوندها» بروند، و هرچه زودتر بروند، و این بردن «آخوندها» را چگونه مدیریت کنم که هرچه خشونت‌زداتر بروند، و…
این واقعیات باید هرچه زودتر، هرچه ملموس‌تر بگردد:
هر چه من بیشتر فعالیت کنم، و هرچه من حقوقی‌تر فعالیت کنم، و هر چه من بیشتر مقاومت کنم که از جنس رژیم نشوم، و هر چه من خشونت‌زداتر فعالیت کنم، ، هر چه من…، و هر چه من بیشتر پشت به قدرت و روی به ملت کنم، این «آخوندها» زودتر خواهند رفت!
هدف: استقرار، و استمرار، و پیشبرد مردمسالاری (و نه قدرتسالاری)
برای رسیدن به این هدف، روش و وسیله: به هیچ وجه نمی‌تواند با قدرت‌سالاری توام باشد!
روش و وسیله: در من، در زمان من (همین الان)
این هدف و و سیله و روش را در سه دوره باید مدیریت شود. در این دوران گذار که از حدود ۱۳۰ سال پیش شروع شده، سه دوره در پیش داریم:
۱- از همین لحظه تا زمان سقوط فیزیکی،
۲- دوران موقت برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران بعد از سقوط فیزیکی،
https://alisedarat.com/1398/05/26/5108/
۳- همه‌پرسی قانون اساسی و انتخابات برای تصدی مقامات شاخه‌های چهارگانه‌ی دولت (شاخه‌ی مجریه، و شاخه‌ی مقننه، و شاخه‌ی قضائیه، و شاخه‌ی رسانه‌های ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت)
https://alisedarat.com/1398/04/02/4991/
و نیز:
https://alisedarat.com/2021/03/21/7612/

جامعه سیاسی هرچه به قدرت نزدیک‌تر شود، از مردم دورتر می‌گردد.
مردم و هسته‌های جامعه‌ی مدنی و جامعه‌ی سیاسی هر چه بیشتر بر اساس حقوق عمل کنند، روش‌ها و وسیله‌های رسیدن به هدف استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، با هم خوانایی بیشتری می‌یابند.
برآیند تلاش‌های فوق است که تعیین کننده‌ی پاسخ‌ها به این پرسش‌ها که «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟» خواهد بود.

صدارت-پاسخ به پرسش «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟» بیشتر بخوانید »

صلح با من شروع میشود-peace begins with me-آدمی دیگر بباید ساخت-تا تغییر نکنی نمیتوانی تغییر دهی-

صدارت: پاسخ به پرسش «پس آخوندها کی می‌روند؟»

پاسخ به پرسش «پس آخوندها کی می‌روند؟» ، در پی خود این پرسش‌ها را هم مطرح می‌کند:
آخوندها چگونه می‌روند؟
بعد از اینها، چی و کی می‌آید؟
ترامپ چه خواهد کرد و آخوندها را کی و چگونه خواهد برد؟ 
آیا نتانیاهو و ترامپ به ایران حمله خواهند کرد؟
* وجه مشترک این گونه پرسیدن‌ها، به طور کلی عدم باور به خود و اعتماد به نفس است. مشخصا عدم اعتماد به نفس فردی است، عدم اعتماد به نفس ملی است، آگاهی از توانایی‌های خود، آگاهی از آن‌چه خود داشته و داریم است! 
سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد، آن‌چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد!
و در نتیجه‌ی این وجه مشترک، اعتماد به قدرت‌ها است (قدرت‌های داخلی و قدرت‌های خارجی، قدرت‌های دولتی و قدرت‌های غیردولتی، قدرت‌های غربی و قدرت‌های شرقی)
یکی از بدخیم‌ترین عواقب اصیل دانستن قدرت، ترسیدن و ترساندن، و منفعل شدن و ایجاد انفعال کردن است!

خمینی و خامنه‌ای و شرکا، کاستی‌های «دشمن» (ترامپ و بایدن و نتانیاهو و…) را نتیجه تدابیر خود تبلیغ می‌کند!
ترامپ و بایدن و نتانیاهو و…، ضعف و بی‌ثباتی «دشمن» (رژیم ولایت مطلقه در ایران و سوریه) را نتیجه تدابیر خود تبلیغ می‌کند!
ولی این طبیعت قدرت است که قدرت‌مدارها و سلطه‌گرها را در دیدن و شنیدن حقایق، کور و کر می‌کند، و آن‌ها را در عمل علیل و ذلیل می‌کند! ولی در این وادی، متاسفانه سلطه‌بران نیز به این آسیب‌ها مبتلا می‌شوند. این آسیب‌ها، از یک پندار آسیب‌دیده از باور به اصالت قدرت منشاء می‌گیرند. اصیل دانستن قدرتی که بیمار است و بیمارتر شده و می‌شود، ولی:
عجب آن نیست که اعجاز مسیحا داری—عجب این است که بیمار تو بیمارتر است!

صدارت: پاسخ به پرسش «پس آخوندها کی می‌روند؟» بیشتر بخوانید »

صدارت- استقلال، و عواقب عدم توجه به آن در آینه‌ی سوریه و ایران

در این زمان، شتاب‌گیرتر شدن خودبراندازی رژیم، بیش از پیش به وضوح مشهود است. این مشاهده از جمله به علت هم‌افزایی و سینرژی برخی عوامل خارجی (از جمله سقوط رژیم بشار اسد،…) و برخی عوامل داخلی (از جمله نمایان شدن علیل و ذلیل بودن رژیم برای تحمیل حجاب اجباری،…) بوده است.
مردمسالاری و حقوق‌مداری یک فرهنگ است، و نه یک کالای وارداتی که جورج بوش بتواند به افغانستان، و یا نتانیاهو و ترامپ به ایران وارد کنند! برای حقوق‌مدار شدن یک جامعه، باید از خود شروع کنم. از پندار حقوق‌مکان است که کردار و گفتار حقوق‌مدار برمی‌خیزد. در این دوران خطیر، از میان همه‌ی حقوق، می‌توان به چندی تکیه کرد. حقِ اطلاع‌یابی، حقِ اطلاع‌رسانی، حقِ اختلاف، حقِ  اشتراک، حقِ آزادی، و البته حقِ استقلال.
در این زمان اهمیت خودانگیختگی، و آگاهی به حق استقلال، و احقاق حق استقلال، بیش از پیش واضح شده است. این بستگی به خود ما دارد که چه سرنوشتی را برای خود بسازیم.

صدارت- استقلال، و عواقب عدم توجه به آن در آینه‌ی سوریه و ایران بیشتر بخوانید »

صدارت: هم‌افزایی روش‌های خشونت‌زدا و عوامل کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم

برای کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم:
خلاقیت و ابتکار برای یافتن راه حل‌ها در خود، و توسط خود
خلاقیت و ابتکار برای یافتن راه حل‌ها در زمان حال
مخرج مشترک قرار دادن حقوق برای اتحاد و همکاری‌های هرچه وسیع‌تر
تلاش برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش با هدف استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری
تلاش برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش با مخرج مشترک قرار دادن حقوق برای ابتکار و خلق روشهایی که ترجمان مردمسالاری و دموکراسی هستند
مخرج مشترک قرار دادن حقوق برای هم‌افزایی روش‌های خشونت‌زدا و عوامل کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم
مخرج مشترک قرار دادن حقوق برای تشکیل هسته‌های حقوق‌مدار برای همکاری و پرکاری
تکیه بر خشونت‌زدایی در پندار، و در کردار و گفتار
تلاش برای جذب کارمندان لشکری، آغوش باز مردم برای پیوستن قوای سرکوب (انتظامی، نظامی، بسیجی، اطلاعاتی-امنیتی) و نافرمانی آن‌ها از فرماندهان جنایت‌کار در رابطه با سرکوب مردم 
تلاش برای جذب کارمندان کشوری، و آغوش باز مردم برای پیوستن قوای سرکوب سفید مردم، و اعتصابات و نافرمانی آن‌ها از روسای فاسد و رانت‌خوار در رابطه با «حفظ نظام» و گردش چرخ‌های دولت برای ادامه انواع خشونت‌های سیاسی، اقتصادی، روحی-روانی، فرهنگی، رسانه‌ای، اجتماعی و تجاوزهای سفید به حقوق مردم 
احقاق حق اطلاع‌یابی و احقاق حق اطلاع‌رسانی، به طور کلی، و به‌خصوص در رابطه با «سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران»  https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/ 
احقاق حق اطلاع‌یابی و احقاق حق اطلاع‌رسانی، به طور کلی، و به‌خصوص در رابطه با «قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنج گانه»  https://alisedarat.com/2019/06/23/4991/ 
احقاق حق خودانگیختگی، استقلال و نفی هرگونه رجوع به قدرت‌ها   *پشت به قدرت (قدرت‌های داخلی و خارجی، قدرت‌های دولتی و غیردولتی، قدرت‌های غربی و شرقی) و *روی به ملت (همکاری برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش و اتحاد حول محور حقوق)

صدارت: هم‌افزایی روش‌های خشونت‌زدا و عوامل کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم بیشتر بخوانید »

صدارت: بعد از سقوط اسد، سرنوشت ایران چه خواهد شد؟

هر یک روز بیشتری که این رژیم در قدرت مانده و بماند، خطر سوریه‌ای شدن، و غزه‌ای شدن، و اوکراینی شدنِ ایران بیشتر شده و خواهد شد. ابعاد کیفی و کمی بسیاری خطرات دیگری هم، با ادامه‌ی این حاکمیت در ایران، گسترده‌تر و شتاب‌گیرتر شده و خواهد شد. 
متاسفانه برخی از ایرانیان، در جنگ روانی قدرت‌ها علیه مردم، شکست خورده‌اند و اضطرابی در اثر این تصور غلط به آن‌ها تلقین شده است که در صورت فروپاشی این رژیم، ایران ممکن است مورد مخاطراتی قرار بگیرد. بعضی از هموطنان هم گویی به شغل تمام‌وقت ترساندن خود و دیگران مشغول شده‌اند! این روانشناسی خطرناک، روانشناسی ترسیدن و ترساندن، در جامعه سیاسی بیشتر از جامعه مدنی دیده می‌شود. این روانشناسی خطرناک حاکی از عدم اعتماد به نفس شخصی، و عدم اعتماد به نفس ملی است….

صدارت: بعد از سقوط اسد، سرنوشت ایران چه خواهد شد؟ بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا