سخنرانی، گفتگو، مصاحبه، مناظره، بحث آزاد

‎⁨تزویر رسانه‌ای-جنگِ روانی، مادرِ همه جنگ‌ها است، ولی تنها جنگی است که ما دا آن، ابزار و توانایی دفاع پیروزمندانه از خود را داریم⁩

صدارت- سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۹)اصول حاکم بر دولت موقت، که ضمانت اجرایی آن، حضور ما مردم است

«شورای رسانه‌های ملی دوران گذار» به مثابه شاخه‌ی چهارم دولت موقت انتقالی
منظور از «رسانه‌های ملی» فقط و فقط آن دسته از رسانه‌ها است که بودجه‌ی آن‌ها از منابع ملی (بودجه‌ی دولتی) تامین می‌شود، و در نتیجه متعلق به مردم هستند.
منحل کردن و از بین بردن رسانه‌های ملیِ به ارث رسیده از رژیم ولایت مطلقه، نابخردانه، و اخراج و بی‌کار کردن کارمندان آن‌ها، تجاوز به حقوق این هموطنان است. این رسانه‌ها و هم استعدادهای انسانی و متخصصانِ اصحابِ رسانه‌ها، و هم منابع مالی و تکنولوژیک آنها متعلق به مردم ایران هستند و نباید حیف و میل شوند.
بکارگیری حقوق‌مند این ثروت‌های ملی، در جهت برپایی و پویایی و پیشبرد مردم‌سالاری، نقشی حیاتی دارد. برای ساماندهی این امر، شاخه‌ی چهارم دولت موقت انتقالی، یعنی «شورای رسانه‌های ملی دوران گذار»  برای رسیدگی و اداره‌ی همه‌ی رسانه‌های مختلفی که با بودجه دولتی عمل می‌کنند تشکیل می‌شود.
دوران گذار از استبداد به مردمسالاری، از مدت‌ها پیش شروع شده، و توسط ما مردم(هر کدام به سهم خود و به نوبه‌ی خود)، به قدرت‌ها تحمیل شده است. در این مدت، بسیاری از ما مردم(هر کدام به سهم خود و به نوبه‌ی خود) در «دولتِ مردمیِ موازی» مشغول کار بوده‌ایم، و تا زمانی که فروپاشی فیزیکی رژیم حاکم بر ایران را به قدرت‌ها تحمیل کنیم، به همین ترتیب برای تغییر وضعیت فاجعه‌بار کنونی، و برای ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر فعال خواهیم ماند(هر کدام به سهم خود و به نوبه‌ی خود)!
https://alisedarat.com/2025/04/06/14105/
بعد از فروپاشی فیزیکی رژیم حاکم بر ایران، با ادامه‌ی کارهای نظری «دولتِ مردمیِ موازی» از سایه بیرون آمده و به صورت «دولتِ موقتِ انتقالی برای مدیریت دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران»، به کارهای عملی و علنی خواهد پرداخت. 
این دولتِ موقتِ انتقالی برای مدیریت دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران دارای چهار شاخه است:
اول- شورای ملی انتقال حاکمیت به مردم ایران (پارلمان، شاخه‌ی مقننه)
دوم- شورای عالی قضائی موقت (شاخه‌ی قضاییه) و هئیت حقیقت‌یاب و صلح همگانی
سوم- حکومت دوران انتقال (شاخه‌ی مجریه)
چهارم- شورای رسانه‌های ملی دوران گذار (شاخه‌ی چهارم، رسانه‌هایِ ملیِ همگانی) (موضوع جلسه‌ی امروز)

شناسنامه‌ی دولتِ موقتِ انتقالی، قانون اساسیِ موقت است.
این قانون اساسی موقت، یک سند غیرِ ایدئولژیک است.
این قانون اساسی موقت، یک سند لائیک است.
اندیشه‌ی راهنمای این قانونِ اساسیِ موقتِ غیرِ ایدئولژیک، حقوق است، پنج دسته حقوق است (۱-حقوقِ بشر، و ۲-حقوقِ شهروندی، و ۳-حقوقِ ملی، و ۴-حقوقِ ملت ایران در جامعه‌ی جهانی، و ۵-حقوقِ طبیعت)

در جلسه‌ی امروز می‌پردازیم به ادامه‌ی بحث در باره‌ی سندِ اساسیِ دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران:
https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/
به این سند، در واقع می‌توان به عنوان قانون اساسی موقت نگریست.

صدارت- سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۹)اصول حاکم بر دولت موقت، که ضمانت اجرایی آن، حضور ما مردم است بیشتر بخوانید »

تزویر، دروغ، سیاستمداران، مغزشویی، جنگ روانی، پروپاگندا، وعده دروغ، حقه

صدارت- فاجعه‌ی بندرعباس، جرقه‌ای برای کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم

بر اساس گزارش‌های رسمی رژیم، صدها تن از هموطنان، به علت انفجار بندرعباس، کشته، و مفقود، و مصدوم شده‌اند. مقامات مسئول خود را پاسخ‌گو نمی‌دانند، و کمترین ارزشی برای سلامتی و جان و مال مردم قائل نیستند. اگر اعتراض و پرسشگری ما مردم به اندازه لازم و با صدای هرچه بلندتر نباشد، بدون شک باید منتظر حوادث مشابه و بسیار بدتر از آن باشیم. در آن صورت شکایت کردن بعد از وقوع هر فاجعه‌ای، فایده‌ای نداشته، ندارد، و نخواهد داشت!

راه حلی به غیر از براندازی رژیم، توسط خود ما مردم، نیست.

می‌خواهیم این رژیم را براندازیم:

براندازی ساختار دیکتاتوری، برافراشتن ساختار دموکراسی (استقرار، استمرار، و پیشبرد مردمسالاری، فرهنگ مردمسالاری)

فرهنگ مردمسالاری، به معنای «پشت به قدرت، روی به ملت»

این براندازی باید توسط خود ما مردم انجام شود، هر کسی به سهم خود و به نوبه خود!

فرهنگسازی: فرهنگ مردمسالاری، حقوقمداری (حقوق، همه‌مکانی، و همه‌زمانی، و همه‌کسانی هستند، در نتیجه می‌توانند یک مخرج مشترک بین همه ایرانیان باشند، که حول محور حقوق، با هم به همکاری و پرکاری بپردازیم. همکاری و پرکاری برای ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر.

ما مردم توانسته‌ایم فرهنگ مردمسالاری و حقوقمداریِ خود را، هم در سطح فردی و افراد، و هم در سطح جمعی و ملی، غنی‌تر کنیم، و به این علت در  خشونت‌زدایی بسیار موفق بوده‌ایم. اسلحه‌ها را در دست سرکوب‌گران، بی‌اثرتر کرده‌ایم. علی‌رغم این‌که فرمانده کل انتظامی رژیم، باز هم دیروز خود را مجبور دید که بر وحشتناک‌تر شدن خط و نشان کشیدن‌های خود بیافزاید، تهدیدات و تحدیدات این رژیم، هرچه بی‌اثرتر شده و می‌شوند. 

صدارت- فاجعه‌ی بندرعباس، جرقه‌ای برای کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم بیشتر بخوانید »

سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران

صدارت-سقوطِ فیزیکیِ رژیم، و برخی(۸)اصولِ حاکم بر دولتِ دورانِ موقت، که ضمانتِ اجراییِ آنها، حضورِ ما مردم است

به مناسبت سالگرد قتل سرلشکر شهید محمود افشارطوس ریاست شهربانی کل کشور در زمان دکتر محمد مصدق، در جلسه امروز از جمله به نیروهای انتظامی می‌پردازیم.

ارتشِ مردمیِ جمهوری ایران از ادغام همه‌ی نیروهای مسلح موجود پدید خواهد آمد. نیروهای مسلح منحل نمی‌شوند، بلکه برای احقاق حقوق و دفاع از آن‌ها، در هم ادغام می‌گردند.

از وظایف مهم حکومت و شورای انتقال حاکمیت به مردم ایران، مهیا کردن اسباب پدیدآوردن ارتش ملی یگانه است. ارتشی که در خدمت مردم و مدافع حقوق است، و نه متجاوز به حقوق آن‌ها.

وفاداری نیروهای انتظامی و امنیتی و نظامی، به حقوق پنجگانه (۱-حقوقِ بشر، و ۲-حقوقِ شهروندی، و ۳-حقوقِ ملی، و ۴-حقوقِ ایران در جامعه‌ی جهانی و در روابط بین‌الملل، و ۵-حقوقِ طبیعت) و قوانین متذکره در «سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران» است.

https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/

وفاداری نیروهای انتظامی و امنیتی و نظامی به مردم و حقوق است، و نه به گرایش‌های سیاسی و عقاید دینی و دنیوی. ضروری است که این نیروها، در کلیه‌ی اختلافات سیاسی داخلی، کاملا بی‌طرف بمانند.

فرماندهی کل قوا با رئیس حکومت (رئیس شاخه‌ی مجریه‌ی موقت، رئیس جمهور موقت) است. برای انجام این وظیفه، وی از همکاری استعدادهای سالم و دانا به دانش و فنون نظامی برخوردار خواهد شد.

جهت برپایی، و پویایی، و پیشبرد مردمسالاری، صِرفِ براندازی یک مستبد و یا یک دیکتاتور کافی نیست. ساختارِ استبدادی و دیکتاتوری باید برانداخته شود. لازمه‌ی براندازیِ ساختار استبداد و مشارکت همگان در استقرار، و استمرار، و پیشبرد مردمسالاری، از جمله خشونت‌زدایی و اطمینان از زندگی صلح‌آمیز و برخورداری از امنیت و ثبات و آرامش است، که از وظایف اولیه‌ی  نیروهای انتظامی و امنیتی و نظامی است.

انسجام ملی، ضمانتِ تمامیتِ ارضی و یک‌پارچگیِ میهن از مهمترین وظایف اولیه‌ی  نیروهای نظامی و انتظامی و امنیتی است.

هر گونه اقدام مسلحانه‌ای به قصد بازسازی ساختار استبداد، و یا تجزیه‌ی کشور، اکیدا ممنوع و پایان بخشیدن بدان برعهده نیروهای انتظامی و امنیتی و نظامی، تحت فرماندهی رئیس حکومت (رئیس شاخه‌ی مجریه‌ی موقت، رئیس جمهور موقت) است.

در دوران موقت، افراد شاغل در نیروهای انتظامی و امنیتی و نظامی، به حالت آماده‌باش می‌مانند، کارمندان و سربازان وظیفه و کادر، به پادگان‌ها باز می‌گردند و برای دفاع از وطن، به حالت آماده‌باش می‌مانند.

ورود نیروهای انتظامی و امنیتی و نظامی به عرصه اقتصاد مطلقا ممنوع است……

صدارت-سقوطِ فیزیکیِ رژیم، و برخی(۸)اصولِ حاکم بر دولتِ دورانِ موقت، که ضمانتِ اجراییِ آنها، حضورِ ما مردم است بیشتر بخوانید »

ایران، نقشه، استان‌ها،

صدارت- سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۷)اصول حاکم بر دولت موقت، که ضمانت اجرایی آن، حضور ما مردم است

در جلسه‌ی امروز، به بخش پنجم سند (5. حکومت دوران انتقال) از اصل سیم تا سی و نهم می‌پردازیم:
5. حکومت دوران انتقال (شاخه‌ی مجریه از چهار شاخه‌ی دولت موقت انتقالی):
شورای ملی انتقال حاکمیت به مردم، برای اجرا و گردانندگی امور کشور، شخصی را به‌عنوان رییس شاخه مجریه انتخاب می‌کند. این شخص، همکارانی را به عنوان معاون اول و هیأت وزیران به مردم ایران، با واسطه‌ی شورای ملی انتقال حاکمیت، معرفی می‌کند و با کسب رای اعتماد و اعتبارنامه، آن‌ها به کار مدیریت اجراییِ کشور می‌پردازند. 

ریاست حکومت دوران انتقال در غیاب رئیس این حکومت، با معاون اول وی است.

معاون اول و هیأت وزیران، با هماهنگی با رییس شاخه مجریه فعالیت می‌کنند، و به او پاسخ‌گو هستند. در عین حال، رییس شاخه مجریه، و معاون اول، و هیأت وزیران باید به شورای ملی انتقال حاکمیت به مردم پاسخ‌گویی داشته باشند.

با درخواست حداقل یک سوم از اعضای شورای ملی انتقال حاکمیت به مردم، هر یک از اعضای شاخه‌ی مجریه، قابل استیضاح هستند. 

در صورت نیاز، شاخه‌ی مجریه می‌تواند درخواست جلسه\جلسه‌های مشترک با شورای ملی انتقال حاکمیت به مردم و سایر شاخه‌های دولت موقتِ انتقالی برگزار کند.

یکی از مهمترین وظایفِ شاخه‌ی مجریه، خشونت‌زدایی و هرچه کوتاه‌تر کردن دورانِ موقتیِ گذار است. برای این منظور، برگزاری هرچه سریع‌ترِ انتخابات مستقل و آزاد، از اهم اولویت‌ها است. برای اجرای این مهم، فراهم آوردن شرایط و امکانات لازم و تدابیر ضروری برای ثبات و امنیت، و خنثی کردن بی‌ثباتی‌سازی‌ها و ناامنی‌هایی که ممکن است افراد و گروههای زورپرست و مسلح، با و یا بدون کمک از قدرت‌ها، باید در صدر وظایف شاخه‌ی مجریه قرار بگیرد. وزارتِ کشورِ شاخه‌ی مجریه، مسئولیت برگزاری انتخابات را به عهده دارد.

شورای انتقال حاکمیت به مردم، یک کارگروهِ مستقل متشکل از حداقل ۷ نفر را برای نظارت دقیق بر روند انتخابات آزاد و مستقل، انتخاب می‌کند. این اعضاء از میان کسانی انتخاب می‌شوند که عضو شاخه‌ی مجریه و شورای انتقال حاکمیت به مردم ایران نباشند، و حتی‌المقدور در نهادهایی عضویت داشته باشند که سابقه طولانی در دفاع از حقوق و مبارزه برای انتقال حاکمیت به مردم کشور را داشته‌اند. 

حضور مردمی در این میدان، تنها عاملی است که با خشونت‌زدایی، ضمانت اجرایی و امکان فعالیت‌های حقوقی برای انجام انتخابات آزاد و مستقلانه را فراهم می‌آورد.

نظارت سازمانهای بی‌طرفِ بین‌المللیِ دفاع از حقوق بشر و حقوق شهروندی، پذیرفته است.

تدبیر امور، بر اساس نفیِ سلطه‌سالاری است. رابطه با سایر کشورها، بر اساس پنج دسته حقوق است(۱-حقوقِ بشر، ۲-حقوقِ شهروندی، و ۳-حقوقِ ملی، و ۴-حقوقِ ایران در جامعه‌ی جهانی و در روابط بین‌الملل، و ۵-حقوقِ طبیعت) در نتیجه مردم و دولت ایران، نه اجازه‌ی سلطه‌گری بر خود را به قدرتی می‌دهند، و نه به خود اجازه می‌دهند بر دیگران سلطه‌گری کنند. موازنه‌ی عدمی و استقلال، به معنی انزوا و دیوار کشیدن به دور ایران نیست! با تکیه بر حسنِ همجواری با کشورهای همسایه، و حسنِ همشهری بودن با سایر شهروندانِ کشورهای دور و نزدیک جهان، و به عنوان شهروندانِ دهکده‌ی جهانی که دارای حقوق مساوی هستند، نه در امور دیگران دخالت می‌کنیم، و نه اجازه می‌دهیم دیگران در امور ما دخالت کنند. 

صدارت- سقوط فیزیکی رژیم، و برخی(۷)اصول حاکم بر دولت موقت، که ضمانت اجرایی آن، حضور ما مردم است بیشتر بخوانید »

صدارت-مختصری در باره‌ی سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران

برای مشاهده  سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران به لینک زیر مراجعه بفرمایید:

https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/

این سند متعلق به هیچ شخص و گروه خاصی نیست، و صاحب آن در واقع، همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. در نتیجه، ضمانت اجرایی اصول این سند هم همگیِ خودِ ما مردم ایران هستیم. مردم‌سالاری را، فقط خودِ ما مردم می‌توانیم، و فقط خودِ ما مردم باید برقرار کنیم، نه قدرت‌ها!

«در پی فروپاشی رژیم جمهوری اسلامی چه خواهد شد؟»، پرسشی است که مردم کشور با یکدیگر در میان می‌گذارند و پاسخ روشنی برای این پرسش نمی‌یابند. چراکه تکرار بازسازی استبداد در پی سقوط سامانه سلطنت – با ایجاد ستون پایه‌های جدید، در دوران گذار، بنام پاسداری از انقلاب -، ترسهای شدید را برانگیخته و این ترسها ذهن‌ها را به خود مشغول و گرفتار تردید جدی ساخته‌اند. از این‌رو، ساختار حقوقی دوران گذار باید پیشاپیش معلوم بگردد و موضوع نقد و تصحیح شود تا که مردم ایران آن را اطمینان بخش بیابند و بپذیرند.
سند حاضر، انتقال حاکمیت به مردم ایران را به ترتیبی پیشنهاد می‌کند که از روز نخست، نهادهایی که تشکیل می‌شوند بیانگر مردمسالاری حقوند باشند. افزون به اینکه عمل به حقوق پنج‌گانه و بکاربردن قواعد خشونت‌زدایی از سوی شهروندان، نیازمند رهایی کامل از استبداد نیست، بلکه روش استبدادزدایی در سطوح مختلف زندگی شهروندان و جامعه مدنی و سرانجام دولت هستند.
گذار از استبداد به مردم سالاری و تثبیت مردم سالاری مبتنی بر حقوق و کرامت انسان، به یک میثاق ملی حقوقی نیاز دارد که شرایط و روشهای جایگزین را ارائه کند. بدین‌سان، تدوین و نشر متنی بعنوان ساختار حقوقی دوران گذار که اصول راهنمایی برای سامان بخشیدن حقوقمدارانه به اداره کشور– در این دوران سرنوشت ساز – باشد، ضرور است. مهمترین کارکرد سند ساختار حقوقی دوران گذار روشنایی بخشیدن به مراحل عمده دوران گذار به یک دولت حقوقمدار پایدار است.
بنابر این، تا زمان تصویب قانون اساسی، سند حاضر، قانون مرجع دوران انتقال حاکمیت به ملت ایران است. قانون اساسی جمهوری اسلامی بر پایه ولایت مطلقه فقیه ملغی و فاقد اعتبار است. قوانین و مقررات ناسازگار با حقوق انسان، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق ایرانیان به عنوان عضوی از جامعه جهانی، حقوق طبیعت و یا با این اصول راهنما، در حدود ناسازگاری‌اشان، نامعتبر‌اند. برای اداره امور کشور و تا تصویب قوانین جدید، شماری از قوانین و مقررات عادی سازگار با حقوق فوق لازم الاجرا هستند.
در دوران گذار، چهار قوه وجود دارند که با یکدیگر دولت موقت را تشکیل می‌دهند: شورای ملی انتقال حاکمیت به مردم ایران، حکومت انتقالی، شورای عالی قضایی دوران گذار و شورای رسانه‌های ملی. علاوه بر این چهار قوه، هیات حقیقت یاب و صلح همگانی نیز تشکیل می شود. نحوه تشکیل و وظایف هر یک از این پنج نهاد در این سند که ساختار حقوقی دوران انتقال حاکمیت به مردم ایران است، مشخص شده‌ است.
برای دوران گذار انتقال حاکمیت به ملت ایران و استقرار دولتی حقوقمدار و حقوقمند و حقوند از زمان اعلام رسمی استقرار شورای انتقال حاکمیت در ایران، یک سال تا حداکثر هجده ماه در نظر گرفته می‌شود. هر چند کوشش متصدیان دولت در دوران انتقال و جامعه مدنی باید این باشد که این دوران هرچه زودتر به سر‌ آید.

صدارت-مختصری در باره‌ی سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران بیشتر بخوانید »

صدارت- نقش من و تو در کاهش قدرت خامنه‌ای! سهم من و تو در افول ابرقدرت امریکا!

چرخ ار نگردد گرد دل، از بیخ و اصلش بر کنم!—گردون اگر دونی کند، گردون گردان بشکنم!
گر پاسبان گوید که هی! بر وی بریزم جام می—دربان اگر دستم کشد، من دست دربان بشکنم!
– 
تلاش برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش، برای براندازی مستبد، و برای براندازی این رژیم اصلاح ناپذیر، و برای گذار از ساختار استبدادی، و برای استقرار و استمرار مردمسالاری، هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود.
من و تو، فقط باید به خودم، به خودت، یادآوری کنم٫ یاداوری کنی، که من و تو هم در این وضعیتی که امروز داریم مسئول هستیم. به همین ترتیب٫ من و تو هم در ساختن سرنوشت آینده خود مسئول هستیم. تصمیم با ما است که با عملکرد امروزمان، چه فردایی را بسازیم. این دختر دلیر ایران، یک تنه و تنها، تصمیم خود را گرفته و مطابق با آن الان دارد قدمی عملی برمیدارد. وی بدون ترس از دژخیمان که او را در محاصره گرفته‌اند، با مقاومت در مقابل زور، و با نافرمانی مدنی، کلیت این رژیم را نفی میکند. این دختر جوان شجاع، با خشونتزدایی، اسلحه را در دست سرکوبگران بی اثر کرده است. این فرزند دلیر ایران، به سهم خود و به نوبه خود، زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم را کوتاهتر کرده است.
https://www.instagram.com/reel/DGLTewOufg_/
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟-
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز!

که یکی چراغ روشن، ز هزار مرده بهتر!
که به است یک قد خوش، ز هزار قامت کور!

اگر آتش است یارت، تو برو در او همی سوز،
به شب فراق سوزان، تو چو شمع باش تا روز

تو مخالفت همی کش، تو موافقت همی کن،
چو اباس تو درانند، تو لباس وصل میدوز!

و مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید؟
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز!
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز!
تو یکی نه ای، هزاری، تو چراغ خود برافروز!

صدارت- نقش من و تو در کاهش قدرت خامنه‌ای! سهم من و تو در افول ابرقدرت امریکا! بیشتر بخوانید »

صدارت- عادی‌سازی خشونتِ وابستگی، تحمل‌پذیریِ تجاوز به حق استقلال

برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، باید از عادی‌سازی خشونتِ وابستگی پرهیز کنیم، همچنین باید تحمل‌پذیریِ تجاوز به حق استقلال را به صفر متمایل سازیم.
کیفیت و کمیت خشونت‌ها در مناطق مختلف، بستگی به میزان تحمل‌پذیریِ افراد آن منطقه در رابطه با تجاوز به حق و حقوق آن‌ها دارد.
گرچه بیش از چهار دهه از عمر «سلسله‌ی روحانیت» و «دیکتاتوری ملاتاریا» می‌گذرد، ولی یکی از نکات مثبت این دوران، شناسایی افراد و گروهها، و مواضع آن‌ها در عرصه‌های مختلف بوده است. در این زمینه می‌توان به مثال‌هایی اشاره کرد:
۱- افراد و گروههایی که با اصیل دانستن قدرت، ادعا کرده‌اند با وارد کردن عامل قدرت داخلی در معادلات اعتراضات و جنبش‌های مردمی (پروژه‌ی شکست خورده‌ی ساختن بدیل وابسته به قدرت داخلی با اسم رمز اصلاح‌طلبی و یا تحول‌طلبی) ممکن است راه حلی پیدا کرد،
۲- افراد و گروههایی که با اصیل دانستن قدرت، ادعا کرده‌اند با وارد کردن عامل قدرت خارجی در معادلات اعتراضات و جنبش‌های مردمی (پروژه‌ی شکست خورده‌ی ساختن بدیل وابسته به قدرت خارجی با اسم رمز سلطنت‌طلبی و پادشاهی‌طلبی و یا مشروطه‌خواهی و تزویر ’امروز فقط اتحاد‘ و یا فدرالیسم) ممکن است راه حلی پیدا کرد،
دست این دو گروه برای مردم ایران باز شده است، و آن‌ها هرچه منزوی‌تر و مطرودتر گشته و می‌گردند!

صدارت- عادی‌سازی خشونتِ وابستگی، تحمل‌پذیریِ تجاوز به حق استقلال بیشتر بخوانید »

صدارت-آغاز دوبارهٌ عظمت، یا ادامهٌ افول ابرقدرت؟ شتاب‌گیریِ سقوط وابستگی!

با توجه به سردرگمی و نابسامانی سیاست امریکا، به‌ویژه در سیاست خارجی این کشور، و با توجه به سردرگمی و آشفتگی سیاست داخلی و خارجی رژیم اسرائیل و اروپا و انگلیس، و همچنین با توجه به سردرگمی و ورشکستگی همه‌ی سیاست‌های رژیم حاکم بر ایران، امیدوارم هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود، اعتماد به نفس فردی و اعتماد به نفس ملی بایسته و شایسته را دریابیم. بدین ترتیب است که با فعال شدن در عرصه‌ی ساختن سرنوشت‌های خوب و خوب‌تر، چه به صورت انفرادی(هریک به سهم خود و به نوبه خود!)، و چه به صورت جمعی در هسته‌ها و شوراهای کوچک و بزرگ، می‌توانیم از افزایش کیفی و کمی فجایع اقتصادی، و اجتماعی، و روانی-اجساسی، و سیاسی پیش‌گیری کنیم. در این صورت و نیز با خشونت‌زدایی است که خواهیم توانست زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم را کوتاه‌تر کنیم، و شور و شعف مشارکت در استقرار و استمرار و پیش‌برد مردمسالاری را از آنِ خود نماییم.
جنگ روانی مادرِ همه‌ی جنگ‌ها است، ولی تنها جنگی است که در آن، هر کدام از همه ما مردم (هر کدام از ما به سهم خود و به نوبه خود) توانایی و دانش و وسایل دفاع پیروزمندانه از خود را داریم.

صدارت-آغاز دوبارهٌ عظمت، یا ادامهٌ افول ابرقدرت؟ شتاب‌گیریِ سقوط وابستگی! بیشتر بخوانید »

سلام نظامی قوای مامور سرکوب معلمان، به هموطنان معلم در اعتراضات خیابانی آنها

صدارت: مرحله بعد= اعتصابات سراسری، ادامه ابتکارات برای خشونت‌زدایی، جذب کارمندان لشکری و کشوری

قدم بعدی، باز هم منقلب‌تر شدن مردم، و تسری این انقلاب به بدنه‌ی پرسنل لشکری (قوای انتظامی-نظامی-امنیتی-اطلاعاتی) و پرسنل کشوری (کارمندان دولت در وزارتخانه‌ها و موسسات دولتی) و انقلاب در افرادی که دانسته و یا نادانسته، در پیشبرد شعار «حفظ نظام، اوجب واجبات است» شریک جرم خامنه‌ای شده‌اند.
با منقلب‌تر شدن پرسنل لشکری، به‌خصوص در بدنه‌ی آن، کم‌کاری و نافرمانی از مافوق در اجرای فرمان سرکوب و خفقان و تجاوز به حقوق، ترس مردم برای حق‌طلبی، بیش از پیش خواهد ریخت. سایر پرسنل هم جرات بیشتری پیدا خواهند کرد تا به آغوش باز مردم بیایند.
مرحله بعدی برای کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم، ادامه خشونت‌زدایی و ابتکار در خلاقیت راههای جذب قوای سرکوب و سایر هم‌وطنان ما که از کارمندان لشکری و کشوری هستند است. بسیاری از این هم‌وطنان، بیشتر به علت درد معیشت به این مشاغل روی آورده‌اند و هنوز در این شغل مانده‌اند.
ریزش‌ها در قوای انتظامی، و حتی بسیج، امر جدیدی نیست و به اعتراف طائب، لااقل به سال ۱۳۸۸ و سرکوب‌های جنبش سبز قدمت دارد.
بسیاری از قوای سرکوب فهمیده‌اند که بهانه‌ی “مامور و معذور” پذیرفته نیست و گناه هیچ‌کس را در اجرای دستورات مافوق برای تجاوز به حقوق مردم، پاک نمیکند!
به نقل از برخی از ایرانیانی که تجربه زندان سیاسی/عقیدتی را هم داشته‌اند، کارمندان لشکری از وضع خود و شغل خود ناراضی هستند، و حتی مایل به استعفا و انتقال و بازنشستگی هستند، ولی با درخواست‌های آنها موافقت نمی‌شود.

صدارت: مرحله بعد= اعتصابات سراسری، ادامه ابتکارات برای خشونت‌زدایی، جذب کارمندان لشکری و کشوری بیشتر بخوانید »

ای ایران ای مرز پرگوهر، ای خاکت سرچشمه هنر-پرچم وطن قلب-چو ایران نباشد تن من مباد

صدارت-پاسخ به پرسش «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟»

در جلسه‌ی هفته پیش، سوالی تکرار ی باز هم ارسال شده بود: «پس آخوندها کی می‌روند؟!» صرف پرسش این سوال متاسفانه حاکی از انفعال است. پرسش‌کننده منفعلانه می‌پرسد «پس آخوندها کی می‌روند؟» و بسیار منفعلانه‌تر و واقعا بسیار زشت‌تر از آن، می‌پرسد «پس آخوندها کی می‌برند؟» در حالی که برازنده انسان مسئول و وظیفه‌شناس این است که راه حل برای برون‌رفت از این وضعیت فاجعه‌آمیز را: اولا در خود ببیند، و ثانیا در زمان خود، یعنی در زمان خود ببیند. از خود بپرسد که «من به سهم خود و به نوبه‌ی خود، چه می‌توانم بکنم که: «آخوندها» بروند، و هرچه زودتر بروند، و این بردن «آخوندها» را چگونه مدیریت کنم که هرچه خشونت‌زداتر بروند، و…
این واقعیات باید هرچه زودتر، هرچه ملموس‌تر بگردد:
هر چه من بیشتر فعالیت کنم، و هرچه من حقوقی‌تر فعالیت کنم، و هر چه من بیشتر مقاومت کنم که از جنس رژیم نشوم، و هر چه من خشونت‌زداتر فعالیت کنم، ، هر چه من…، و هر چه من بیشتر پشت به قدرت و روی به ملت کنم، این «آخوندها» زودتر خواهند رفت!
هدف: استقرار، و استمرار، و پیشبرد مردمسالاری (و نه قدرتسالاری)
برای رسیدن به این هدف، روش و وسیله: به هیچ وجه نمی‌تواند با قدرت‌سالاری توام باشد!
روش و وسیله: در من، در زمان من (همین الان)
این هدف و و سیله و روش را در سه دوره باید مدیریت شود. در این دوران گذار که از حدود ۱۳۰ سال پیش شروع شده، سه دوره در پیش داریم:
۱- از همین لحظه تا زمان سقوط فیزیکی،
۲- دوران موقت برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران بعد از سقوط فیزیکی،
https://alisedarat.com/1398/05/26/5108/
۳- همه‌پرسی قانون اساسی و انتخابات برای تصدی مقامات شاخه‌های چهارگانه‌ی دولت (شاخه‌ی مجریه، و شاخه‌ی مقننه، و شاخه‌ی قضائیه، و شاخه‌ی رسانه‌های ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت)
https://alisedarat.com/1398/04/02/4991/
و نیز:
https://alisedarat.com/2021/03/21/7612/

جامعه سیاسی هرچه به قدرت نزدیک‌تر شود، از مردم دورتر می‌گردد.
مردم و هسته‌های جامعه‌ی مدنی و جامعه‌ی سیاسی هر چه بیشتر بر اساس حقوق عمل کنند، روش‌ها و وسیله‌های رسیدن به هدف استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، با هم خوانایی بیشتری می‌یابند.
برآیند تلاش‌های فوق است که تعیین کننده‌ی پاسخ‌ها به این پرسش‌ها که «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟» خواهد بود.

صدارت-پاسخ به پرسش «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟» بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا