ای ایران ای مرز پرگوهر، ای خاکت سرچشمه هنر-پرچم وطن قلب-چو ایران نباشد تن من مباد

صدارت-پاسخ به پرسش «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟»

در جلسه‌ی هفته پیش، سوالی تکرار ی باز هم ارسال شده بود: «پس آخوندها کی می‌روند؟!» صرف پرسش این سوال متاسفانه حاکی از انفعال است. پرسش‌کننده منفعلانه می‌پرسد «پس آخوندها کی می‌روند؟» و بسیار منفعلانه‌تر و واقعا بسیار زشت‌تر از آن، می‌پرسد «پس آخوندها کی می‌برند؟» در حالی که برازنده انسان مسئول و وظیفه‌شناس این است که راه حل برای برون‌رفت از این وضعیت فاجعه‌آمیز را: اولا در خود ببیند، و ثانیا در زمان خود، یعنی در زمان خود ببیند. از خود بپرسد که «من به سهم خود و به نوبه‌ی خود، چه می‌توانم بکنم که: «آخوندها» بروند، و هرچه زودتر بروند، و این بردن «آخوندها» را چگونه مدیریت کنم که هرچه خشونت‌زداتر بروند، و…
این واقعیات باید هرچه زودتر، هرچه ملموس‌تر بگردد:
هر چه من بیشتر فعالیت کنم، و هرچه من حقوقی‌تر فعالیت کنم، و هر چه من بیشتر مقاومت کنم که از جنس رژیم نشوم، و هر چه من خشونت‌زداتر فعالیت کنم، ، هر چه من…، و هر چه من بیشتر پشت به قدرت و روی به ملت کنم، این «آخوندها» زودتر خواهند رفت!
هدف: استقرار، و استمرار، و پیشبرد مردمسالاری (و نه قدرتسالاری)
برای رسیدن به این هدف، روش و وسیله: به هیچ وجه نمی‌تواند با قدرت‌سالاری توام باشد!
روش و وسیله: در من، در زمان من (همین الان)
این هدف و و سیله و روش را در سه دوره باید مدیریت شود. در این دوران گذار که از حدود ۱۳۰ سال پیش شروع شده، سه دوره در پیش داریم:
۱- از همین لحظه تا زمان سقوط فیزیکی،
۲- دوران موقت برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران بعد از سقوط فیزیکی،
https://alisedarat.com/1398/05/26/5108/
۳- همه‌پرسی قانون اساسی و انتخابات برای تصدی مقامات شاخه‌های چهارگانه‌ی دولت (شاخه‌ی مجریه، و شاخه‌ی مقننه، و شاخه‌ی قضائیه، و شاخه‌ی رسانه‌های ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت)
https://alisedarat.com/1398/04/02/4991/
و نیز:
https://alisedarat.com/2021/03/21/7612/

جامعه سیاسی هرچه به قدرت نزدیک‌تر شود، از مردم دورتر می‌گردد.
مردم و هسته‌های جامعه‌ی مدنی و جامعه‌ی سیاسی هر چه بیشتر بر اساس حقوق عمل کنند، روش‌ها و وسیله‌های رسیدن به هدف استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، با هم خوانایی بیشتری می‌یابند.
برآیند تلاش‌های فوق است که تعیین کننده‌ی پاسخ‌ها به این پرسش‌ها که «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟» خواهد بود.

صدارت-پاسخ به پرسش «به‌جای آخوندها، چی و کی می‌آید؟ و چه زمانی؟» بیشتر بخوانید »

صدارت- هر یک روز بیشتری که این رژیم در قدرت مانده و بماند، ابعاد کیفی و کمی خطراتی که متوجه ایران و ایرانیان است بیشتر شده و خواهد شد!

برای دفع شر و برای بهبود اوضاع، هر راهکاری باید دارای دو حقیقت ضروری باشد، و این ویژگی‌ها را دارا باشد: 
۱- در خودِ من وجود داشته باشد، و 
۲- در خودِ زمانِ من عملی و ممکن باشد.
هرگاه یک حداقل لازمی از ما مردم، همین الان و ابتدا از خود شروع کنیم، و در جنگ روانی از خود دفاعی پیروزمندانه بکنیم و بالاخره این دو حقیقت را در ذهن خود جا بیندازیم، بدون شک نه حمله اسرائیل و آمریکا و…، و نه جنگ داخلی، و نه تجزیه ایران، و نه… امکان وقوع را پیدا نخواهد کرد. حتی اگر هم قدرت‌ها، با نابخردی، به این و یا دیگر بی‌ثباتی‌سازی‌ها دست بزنند، با شکست نقشه‌های خود روبرو خواهند شد….
…گرچه هنر چهارچوب محدودیت ناممکن را در می‌نوردد، ولی فقط هم به شعر، و موسیقی، و… محدود نمی‌شود. هنری که سرچشمه‌ی حماسه‌آفرینی‌های ایرانیان، در تاریخ معاصر ایران از انقلاب مشروطه، تا همین روزهای اخیر بوده، هنری است که از جنبش شهویور ۱۴۰۱ پژواک بیشتری گرفت، آن هم به شکل شعاری پرشعور، آن هم به صورت کاملا خودانگیخته و خودجوش، آن هم در خیابان‌های ایران:
پشت به قدرت (قدرت‌های داخلی و خارجی، قدرت‌های دولتی و غیردولتی، قدرت‌های غربی و شرقی) و روی به ملت (همکاری برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش برای استفرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری، و اتحاد حول محور حقوق)

صدارت- هر یک روز بیشتری که این رژیم در قدرت مانده و بماند، ابعاد کیفی و کمی خطراتی که متوجه ایران و ایرانیان است بیشتر شده و خواهد شد! بیشتر بخوانید »

صلح با من شروع میشود-peace begins with me-آدمی دیگر بباید ساخت-تا تغییر نکنی نمیتوانی تغییر دهی-

صدارت: پاسخ به پرسش «پس آخوندها کی می‌روند؟»

پاسخ به پرسش «پس آخوندها کی می‌روند؟» ، در پی خود این پرسش‌ها را هم مطرح می‌کند:
آخوندها چگونه می‌روند؟
بعد از اینها، چی و کی می‌آید؟
ترامپ چه خواهد کرد و آخوندها را کی و چگونه خواهد برد؟ 
آیا نتانیاهو و ترامپ به ایران حمله خواهند کرد؟
* وجه مشترک این گونه پرسیدن‌ها، به طور کلی عدم باور به خود و اعتماد به نفس است. مشخصا عدم اعتماد به نفس فردی است، عدم اعتماد به نفس ملی است، آگاهی از توانایی‌های خود، آگاهی از آن‌چه خود داشته و داریم است! 
سال‌ها دل طلب جام جم از ما می‌کرد، آن‌چه خود داشت ز بیگانه تمنا می‌کرد!
و در نتیجه‌ی این وجه مشترک، اعتماد به قدرت‌ها است (قدرت‌های داخلی و قدرت‌های خارجی، قدرت‌های دولتی و قدرت‌های غیردولتی، قدرت‌های غربی و قدرت‌های شرقی)
یکی از بدخیم‌ترین عواقب اصیل دانستن قدرت، ترسیدن و ترساندن، و منفعل شدن و ایجاد انفعال کردن است!

خمینی و خامنه‌ای و شرکا، کاستی‌های «دشمن» (ترامپ و بایدن و نتانیاهو و…) را نتیجه تدابیر خود تبلیغ می‌کند!
ترامپ و بایدن و نتانیاهو و…، ضعف و بی‌ثباتی «دشمن» (رژیم ولایت مطلقه در ایران و سوریه) را نتیجه تدابیر خود تبلیغ می‌کند!
ولی این طبیعت قدرت است که قدرت‌مدارها و سلطه‌گرها را در دیدن و شنیدن حقایق، کور و کر می‌کند، و آن‌ها را در عمل علیل و ذلیل می‌کند! ولی در این وادی، متاسفانه سلطه‌بران نیز به این آسیب‌ها مبتلا می‌شوند. این آسیب‌ها، از یک پندار آسیب‌دیده از باور به اصالت قدرت منشاء می‌گیرند. اصیل دانستن قدرتی که بیمار است و بیمارتر شده و می‌شود، ولی:
عجب آن نیست که اعجاز مسیحا داری—عجب این است که بیمار تو بیمارتر است!

صدارت: پاسخ به پرسش «پس آخوندها کی می‌روند؟» بیشتر بخوانید »

ای ایران ای مرز پرگوهر، ای خاکت سرچشمه هنر-پرچم وطن قلب-چو ایران نباشد تن من مباد

صدارت: استقلال، استقلال، استقلال!

رژیم فعلی حاکم بر ایران هم به علت عدم مشروعیت که ناشی از فقدان پایگاه مردمی آن‌ها است، و نیز به علت بی‌کفایتی و بی‌لیاقتی در تدبیر امور، هر گونه اصلاحی را غیرممکن کرده است. به نتیجه‌‌ی مطلوب نرسیدن «جنبش سبز» در سال ۱۳۸۸ شکست اصلاح‌طلبی در این رژیم را ثابت کرد. به نتیجه‌‌ی مطلوب نرسیدن آن جنبش خودجوش در آن زمان، از جمله به علت عدم توجه کافی به حق استقلال، و تجاوز به آن حق بود. عدم خودانگیختگی و عدم استقلال از قدرت داخلی، و انتظار بهتر شدن اوضاع با روی کردن به قدرت داخلی برای اصلاح آن، نتیجه‌ای بهتر از ادامه فاجعه‌آمیز «زندگی» زیر یوغ ولایت مطلقه فقیه نمی‌توانست داشته باشد.
جنبشی که دوباره از شهریور ۱۴۰۱ شدت گرفت هم نتیجه‌ی مطلوب را در آن زمان نداشت. شعار «زن، زندگی، آزادی» تکیه‌ی واضح و بایسته‌ای بر حق استقلال نداشت. در نتیجه‌ی خلائی که عدم وجود تکیه کافی بر حق استقلال به‌وجود آورد، عناصر وابسته به قدرت‌های خارجی، امکان فعالیت یافتند، و خلاء استقلال، با وابستگی و وابستگان پر شد. توییت‌گیت، و وکالت‌گیت، و منشور مهساگیت، و… زمینه را برای تجاوز به حقوق زن و زندگی و آزادی فراهم ساخت! در نتیجه، آتش جنبش به زیر خاکستر رفت، و انفعال دوباره بر جامعه حاکم شد.
در این زمان، شتاب‌گیرتر شدن خودبراندازی رژیم، بیش از پیش به وضوح مشهود است. این مشاهده از جمله به علت هم‌افزایی و سینرژی برخی عوامل خارجی (از جمله سقوط رژیم بشار اسد،…) و برخی عوامل داخلی (از جمله نمایان شدن علیل و ذلیل بودن رژیم برای تحمیل حجاب اجباری،…) بوده است.
مردمسالاری و حقوق‌مداری یک فرهنگ است، و نه یک کالای وارداتی که جورج بوش بتواند به افغانستان، و یا نتانیاهو و ترامپ به ایران وارد کنند! برای حقوق‌مدار شدن یک جامعه، باید از خود شروع کنم.

صدارت: استقلال، استقلال، استقلال! بیشتر بخوانید »

صدارت- استقلال، و عواقب عدم توجه به آن در آینه‌ی سوریه و ایران

در این زمان، شتاب‌گیرتر شدن خودبراندازی رژیم، بیش از پیش به وضوح مشهود است. این مشاهده از جمله به علت هم‌افزایی و سینرژی برخی عوامل خارجی (از جمله سقوط رژیم بشار اسد،…) و برخی عوامل داخلی (از جمله نمایان شدن علیل و ذلیل بودن رژیم برای تحمیل حجاب اجباری،…) بوده است.
مردمسالاری و حقوق‌مداری یک فرهنگ است، و نه یک کالای وارداتی که جورج بوش بتواند به افغانستان، و یا نتانیاهو و ترامپ به ایران وارد کنند! برای حقوق‌مدار شدن یک جامعه، باید از خود شروع کنم. از پندار حقوق‌مکان است که کردار و گفتار حقوق‌مدار برمی‌خیزد. در این دوران خطیر، از میان همه‌ی حقوق، می‌توان به چندی تکیه کرد. حقِ اطلاع‌یابی، حقِ اطلاع‌رسانی، حقِ اختلاف، حقِ  اشتراک، حقِ آزادی، و البته حقِ استقلال.
در این زمان اهمیت خودانگیختگی، و آگاهی به حق استقلال، و احقاق حق استقلال، بیش از پیش واضح شده است. این بستگی به خود ما دارد که چه سرنوشتی را برای خود بسازیم.

صدارت- استقلال، و عواقب عدم توجه به آن در آینه‌ی سوریه و ایران بیشتر بخوانید »

صدارت: هم‌افزایی روش‌های خشونت‌زدا و عوامل کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم

برای کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم:
خلاقیت و ابتکار برای یافتن راه حل‌ها در خود، و توسط خود
خلاقیت و ابتکار برای یافتن راه حل‌ها در زمان حال
مخرج مشترک قرار دادن حقوق برای اتحاد و همکاری‌های هرچه وسیع‌تر
تلاش برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش با هدف استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری
تلاش برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش با مخرج مشترک قرار دادن حقوق برای ابتکار و خلق روشهایی که ترجمان مردمسالاری و دموکراسی هستند
مخرج مشترک قرار دادن حقوق برای هم‌افزایی روش‌های خشونت‌زدا و عوامل کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم
مخرج مشترک قرار دادن حقوق برای تشکیل هسته‌های حقوق‌مدار برای همکاری و پرکاری
تکیه بر خشونت‌زدایی در پندار، و در کردار و گفتار
تلاش برای جذب کارمندان لشکری، آغوش باز مردم برای پیوستن قوای سرکوب (انتظامی، نظامی، بسیجی، اطلاعاتی-امنیتی) و نافرمانی آن‌ها از فرماندهان جنایت‌کار در رابطه با سرکوب مردم 
تلاش برای جذب کارمندان کشوری، و آغوش باز مردم برای پیوستن قوای سرکوب سفید مردم، و اعتصابات و نافرمانی آن‌ها از روسای فاسد و رانت‌خوار در رابطه با «حفظ نظام» و گردش چرخ‌های دولت برای ادامه انواع خشونت‌های سیاسی، اقتصادی، روحی-روانی، فرهنگی، رسانه‌ای، اجتماعی و تجاوزهای سفید به حقوق مردم 
احقاق حق اطلاع‌یابی و احقاق حق اطلاع‌رسانی، به طور کلی، و به‌خصوص در رابطه با «سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به مردم ایران»  https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/ 
احقاق حق اطلاع‌یابی و احقاق حق اطلاع‌رسانی، به طور کلی، و به‌خصوص در رابطه با «قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنج گانه»  https://alisedarat.com/2019/06/23/4991/ 
احقاق حق خودانگیختگی، استقلال و نفی هرگونه رجوع به قدرت‌ها   *پشت به قدرت (قدرت‌های داخلی و خارجی، قدرت‌های دولتی و غیردولتی، قدرت‌های غربی و شرقی) و *روی به ملت (همکاری برای هرچه فراگیرتر کردن جنبش خودجوش و اتحاد حول محور حقوق)

صدارت: هم‌افزایی روش‌های خشونت‌زدا و عوامل کوتاه‌تر کردن زمان رسیدن به سقوط فیزیکی رژیم بیشتر بخوانید »

لائیسته به معنی دین‌ستیزی نیست، درست برعکس! لائیسته دین‌ستیزی را محکوم می‌کند! لائیسیته نافی دین‌ستیزی است! لائیسیته به این معنی است که هر انسانی بتواند به‌طور خودانگیخته و بدون هیچ اکراهی، دین یا مرامی را برای خود انتخاب کند. باورمندان به لائیسته، یک قانون اساسی لائیک را تدوین می‌کنند که براساس باورهای دینی و دنیوی نیست، و براساس ۵ دسته حقوق تدوین شده: حقوق بشر، حقوق شهروندی، حقوق ملی، حقوق ایران و ایرانیان در جامعه بین‌المللی، و حقوق طبیعت. تقابل دولت تئولژیک اسرائیل و دولت تئولژیک ایران، تجربه‌ای بس عبرت‌آموز را در اختیار ما قرار داده است. بررسیِ وقایع امروز با عینک حقوق، و یافتن نکات تاریخیِ تکرار شونده و استمرار یابنده‌ی آن، این درس تجربه را برای ما ایرانیان برای براندازی ولایت مطلقه، و استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری بسیار مفید خواهد کرد.

صدارت- رابطه‌ی دین، عقیده، حکومت، سیاست، دولت، قدرت: لائیسیته؟ سکولاریزاسیون؟

اطلاعیۀ جهانی لائیسیته در قرن بیست و یکم
https://alisedarat.com/2005/12/09/76/
سه اصل بنیادین اعلامیه جهانی لائیسیته:
۱- تکیه بر حقوق، حقوقمداری و به‌خصوص خودانگیختگی
۲- تفکیک دولت از نهادهای دینی
۳- عدم تبعیض، خشونت‌زدایی در عقاید دینی و دنیوی، نفی هرگونه تبعیض منفی و یا تبعیض مثبت

حکومت و دولت و شاخه‌های آن:  
در مورد دولت، از شاخه‌های آن یعنی شاخۀ مقننه؛ شاخۀ قضائیه؛ و شاخۀ مجریه نام برده شده است.  واژۀ حکومت به معنای یکی از شاخه‌های دولت، یعنی شاخۀ مجریه، بکار رفته است. گرچه این تعریف جدید نیست و مثلا از «حکومت دکتر مصدق در دولت شاهنشاهی ایران» زیاد یاد شده است، ولی متاسفانه در ایران معاصر، به علت اینکه همیشه قدرت در یک نفر و یا یک گروه متمرکز بوده است،  واژههای  دولت و حکومت به شکلی جابجائی و در معنائی مساوی مصرف شده‌اند.  
رسانه‌های همگانی به مثابه شاخۀ چهارم دولت حقوق‌مدار، پیشنهاد شده است.
پس مراد از دولت، مجموعۀ چهار شاخۀ فوق، و منظور از حکومت فقط شاخۀ مجریه است. 

سیاست به معنای تدبیر امور است. با این تعریف حقوقی، همه‌ی مردم در تدبیر امور، مشارکت می‌کنند. 
ولی در دنیای امروز و با باور به اصالت قدرت و در روابط قوا، «سیاست» به معنی چگونگی رسیدن به قدرت (هر چه سریع‌تر و به هر قیمتی با هر وسیله‌ای)، چگونگی ماندن در قدرت (هر چه طولانی‌تر و به هر قیمتی با هر وسیله‌ای)، چگونگی پیشبرد منویات قدرت (هر چه وسیع‌تر و به هر قیمتی با هر وسیله‌ای) است

ضمانت اجراییِ این مفاهیم و اسناد ذیل، خودِ ما مردم هستیم.
هر ملت و جامعه‌ای، از مجموعه افراد تشکیل می‌شود. هر فردی (و به تبع آن هر جامعه‌ای و هر ملتی)، می‌تواند پیوسته حقوق‌مدارتر و مردمسالارتر بگردد، و شایسته و بایسته است که در این مهم همیشه کوشا باشد.
هرچه جامعه حقوقمدارتر بشود، هرچه جامعه مردمسالارتر بشود، به همان نسبت مردم در میدان ساختن سرنوشتهای خوب و خوبتر حاضرتر خواهند بود، و باز به همان نسبت ضمانت اجرایی بیشتر میشود.

صدارت- رابطه‌ی دین، عقیده، حکومت، سیاست، دولت، قدرت: لائیسیته؟ سکولاریزاسیون؟ بیشتر بخوانید »

ای ایران ای مرز پرگوهر، ای خاکت سرچشمه هنر-پرچم وطن قلب-چو ایران نباشد تن من مباد

صدارت: تغییر وضعیت فاجعه‌بار امروز، بدون در دست داشتن قدرت

هیچ کدام از قدرت‌های خارجی، (قدرت‌های دولتی و غیردولتی، قدرت‌های غربی و شرقی) مایل نیستند که در ایران مردمسالاری مستقر و مستمر شود.
برخی از سوالات ارسالی توسط هموطنان گرامی:
چرا قدرت‌ها با قشون‌کشی و حمله نظامی به ایران، به یاری اکثریت ایرانیان ناراضی از رژیم نمی‌آیند تا رژیم آخوندی را براندازند؟
زیرا که چنین گزینه‌ای برایشان ممکن نبوده است! اگر حتی امکان مختصری هم برای موفقیت این گزینه بود، شاید قبل از تجاوز به افغانستان و عراق، به ایران حمله می‌کردند. طرح و نقشه‌ی امکان‌ناپذیر تجزیه ایران به ۵ جمهوری، خیال خامی است که شاید نیم قرن قدمت دارد.

چرا قدرت‌ها با روی کار آوردن «آپوزیسیون» مطلوب خود در ایران، به یاری اکثریت ایرانیان ناراضی از رژیم نمی‌آیند تا رژیم آخوندها را براندازند؟
زیرا که چنین گزینه‌ای برایشان ممکن نبوده است. شکست آن‌ها در این گزینه هم، قدیم است و به تمام دوران رژیم ولایت پهلوی می‌رسد.

صدارت: تغییر وضعیت فاجعه‌بار امروز، بدون در دست داشتن قدرت بیشتر بخوانید »

سه جنبش(مشروطه، نفت، انقلاب ۱۳۵۷ بهار ایران) قانون اساسی حقوق پنجگانه، چو ایران نباشد، دوباره میسازمت وطن،

صدارت-ترامپ با ایران و ایرانیان چه خواهد کرد!؟

رسمیت یافتن مقام ریاست جمهوری امریکا در ۲۰ژانویه۲۰۲۵، با مراسم سوگندخوردن، یعنی کمتر از دو ماه، آغاز خواهد شد. پرسش‌های فراوانی در مورد حکمرانی ترامپ در دور دوم ریاست جمهوری مطرح است. آنچه که به ایران و ایرانیان مربوط می‌شود، ذهن بسیاری را مشغول کرده است.
ولی با گشایش افق دید، ابعاد نگرش را بهتر است به ترامپ محدود نکرد. می‌توان پرسش را به بقیه رئیس جمهورهای امریکا، و یا بهتر، به سایر مقامات دولت امریکا افزایش داد.
ولی تکلیف بریتانیا، فرانسه، آلمان، و اتحادیه اروپا، و…، و یا سایر دولت‌های غربی چه می‌شود؟ چرا نپرسیم که تک تک آنها، و یا همه‌ی آنها با ایران و ایرانیان چه خواهند کرد؟
چرا افق دید را گسترده‌تر نگردانیم. تکلیف روسیه و چین و اقمار آن‌ها و سایر قدرت‌ها در این سوی دنیا چه می‌شود؟
چرا افق دید باز هم گسترده‌تر نگردانیم و به منافع ایران و ایرانیان در رابطه با همه‌ی دیگر کشورهای دنیا نیاندیشیم؟
ولی این هم باز، نگرشی با زاویه محدود به «منافع» است. آیا جور دیگری هم می‌توان نگریست؟
 اگر افق دید به منافع محدود شود و ارتباط کشورها به فقط منافع ناچیز گردد، باز هم قدرت را اصیل دانسته‌ایم. بدین ترتیب لاجرم در پیشبرد روابط قوا و «توازن قوا» (بخوانید بی‌توازنی ضعف‌ها!) شرکت جسته‌ایم، و خود را به مشکلی از مشکلات و معضلات جهان امروز مبدل کرده‌ایم. چرا که روابط بین ملت‌ها را، در منافع ایران و ایرانیان در مقابل ضررهای بقیه کشورها و ملت‌ها، تقلیل داده‌ایم. با این دید و در این گونه روابط، رابطه‌ی مادی-مادی تنها راه ارتباطات شناخته شده است. انسان و انسان‌ها و ملت‌ها، در مادیات ناچیز می‌شوند.
ولی می‌توان با احقاقِ حقِ مطلع‌گردانی (احقاقِ حقِ اطلاع‌یابی و احقاقِ حقِ اطلاع‌رسانی) به حقوق اندیشید. می‌توان به حقوقِ جامعه‌ی ملیِ ایران، و حقوق هرجامعه‌ی ملی به‌مثابه عضو جامعه جهانی اندیشید و بدین ترتیب کانون همکاری‌های بین‌المللی را، حقوق قرار داد. با این دید، حقوق بر منافع اولویت پیدا می‌کنند. با این دید و در این گونه روابط، رابطه‌ی حقوقی-مادی راه بهتری برای روابط و ارتباطات شناخته شده است. با این دید و در این گونه روابط، که رابطه‌ی حقوقی-مادی بر روابط مادی-مادی الویت پیدا می‌کند، و با تلاش برای مخرج مشترک قرار دادن حقوق در روابط بین‌المللی، تلاش‌ها برای دست‌آوردهای مادی، هرچه خشونت‌زداتر می‌شوند.

صدارت-ترامپ با ایران و ایرانیان چه خواهد کرد!؟ بیشتر بخوانید »

برگی از بازجوئی سعید امامی (اسلامی)؛ محرمانه ترین پرونده امنیتی

…«من از آغاز انقلاب تا به امروز سرباز گوش به فرمان نظام مقدس اسلامی و مقام ولایت بوده و هستم، هیچگاه بدون کسب اجازه و یا بدون دستورات مقامات عالی نظام کاری انجام نداده ام. هرچه را که به صلاح نظام و اسلام دانسته ام به عنوان پیشنهاد به مسئولانم ارائه کرده ام. من خود را گناهکار نمیدانم. کسانی که حذف شده اند، مرتد، ناصبی و محارب بوده اند. حکم مجازات آنها مثل همیشه به ما تکلیف شده است و ما آنچه کرده ایم اجرای تکالیف شرعی بوده است نه قتل و جنایت.»…

برگی از بازجوئی سعید امامی (اسلامی)؛ محرمانه ترین پرونده امنیتی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا