علی صدارت-کودتای خرداد۱۳۶۰، کودتای قدرتها علیه مردم(گفتگوی۳از۷)کاملترین و دقیقترین مجموعه افشاگری کودتا
بهروز شده برای سال ۱۴۰۴ شمسی برابر با ۲۰۲۵ میلادی
تاریخ جلسهُ امروز: ۲۶خرداد ۱۴۰۴ = 2025-06-16 دوشنبه
تاریخ جلسهُ گفتگو: دوشنبه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۵ برابر با ۱۱ ماه جولای ۲۰۱۶ جلسه سوم از گفتگو راجع به کودتای خرداد ۱۳۶۰
❊
مطلب را به شکل صوتی، در👇همینجا👇بشنوید:
❊❊❊
فرازهایی از سخنان آقای بنیصدر در رابطه با جنگ:
…صدام توضیح داده که جنگ با ایران را با هم شروع کردیم و ما موج طوفان انقلاب ایران را از منطقه پس زدیم حالا کو پاداش ما؟…
–
…بنای این کودتاچیان این است که این جنگ را هم ادامه بدهند تا در شکست تمام کنند…
–
…این طرح سلب اختیار از رئیس جمهوریست خلاف قانون اساسی است و اظهار نگرانی کردم که این آقایان با این کارهایشان وقتی که یک رئیسجمهوری را مسلوبالاختیار کردند، هدف این است که این جنگ را به شکست بکشانند و مثل کارهای دیگر در شکست تمام کنند…
–
…و باز در این نامه نوشتم به اینکه از این رویهی مجلس:
خوب توجه کنید بوی تند استبداد و وابستگی میآید “بوی تند استبداد و وابستگی میآید“
چون استبداد مستقل در تاریخ کسی ندید، یک وقت هست استبداد از موضع سلطهگر میشود یک زمان در موقعیت سلطهگر نباشد در موقعیت زیرِسلطه میشود و وابسته،
حالا بعدها نامههای افتضاح اکتبر سورپرایز و ایرانگیت و اینها رو شد و وضعیتی که الان کشور دارد اینها به تدریج بعد از آن کودتا بر مردم ایران آشکار شد،
و عرض کنم به شما در پایان آن نامه هم گفتم که اقدام بعدی همانطور که قبلا هم گفتم اقدام بعدی طرح دو فوریتی عزل رئیسجمهوریست، امری که واقع شد…
–
و این فریب سبب شد که هشت سال جنگ را ادامه دادند و در شکست تمام کردند که این شکست تمام کردنش هشداری بوده که در نامه ۷ اسفند [۱۳۵۹] داده بودم به آقای خمینی
که البته بعد در هشدار نامهای که در ۲۲ خرداد [۱۳۶۰] در مجلس خوانده شده بود تکرار کردم بعد هم در خیانت به امید هدف های کودتا را برشمردم
–
…بعد باز از وضعیت ارتش که الان در چه وضعیتی هست صحبت کردم و باز هم گفتم که خطر این هست که جنگ ادامه پیدا کند و باید ما در اولین فرصت جنگ را تمام کنیم حالا باز به او گفتم که اگر شما مصلحت را در این می دانید که من بمانم پس این اسباب کار را لطف فرموده موانع ایجاد نکنید …
–
…در نامه ۲۳ اسفند یک اطلاع بسیاد مهم دادم به این آقا این قسمت این نامه فوق العاده اهمیت دارد از لحاظ تاریخ به لحاظ اینکه معلوم میکند که چرا صدام با آن پیشنهاد عدم تعهد موافقت کرد و قطعاً جنگ پایان می یافت در خرداد ۶۰ اگر این کودتا را انجام نمیدادند
در آن نامه نوشتم که آقای حافظ اسد پدر این آقای بشار اسد اطلاع داده که قشون صدام تا دو ماه بیشتر دوام نمی آورد تا دوماه بیشتر دوام نمی آورد ، ما هستیم اینجا ۲۳ اسفند دو ماه بعدش می شود خرداد پس این که صدام حاضر بود با اون پیشنهادی که واقعا شکست بود برای او پیشنهاد عدم تعهد آن پیشنهاد را پذیرفت به این دلیل بود ،
متاسفانه این آدم فکر کند که چون او گفته این دو ماه بیشتر دوام نمیآورد پس جنگ را ادامه بدهد عراق را تصرف میکند وارونه فهمید و این بلا آمد سر ایران که آمد علاوه بر جنگ ۸ ساله و کودتای خرداد ۶۰ و اون سازش های ننگین پنهانی و آن جنایت ها و خیانت ها و فساد ها همه برمی گردد به این عطش این آدم و دستیاران او برای اینکه به خیال خودشان صدام را قشون صدام را بشکنند کمربند سبز را بسازند
یک دفعه هم عرفات آمد در تهران قسم خورد در حضور من والله بالله به شما دروغ میگویند نه می گذارند قشون شما به بغداد برسد نه میگذارند قشون صدام به تهران برسد،
کمربند سبزی در کار نیست این ها شما فریب نخورید جنگ را ادامه ندید ادامه جنگ پدر ما فلسطینیها را درمیآورد اسرائیل از این فرصت استفاده می کند ارباب منطقه میشود، از یک طرحی صحبت کرد که در خیانت به امید آوردم طرح آکاردئونی بود یک چیزی شبیه به این که همچین طرحی اسرائیل به اصطلاح آماده کرده برای اجرا که پدر جد فلسطینی ها را در بیاره که بعد هم اجرا شد و حمله اسرائیل شد به لبنان و اون کشتار صبرا و شتیلا انجام گرفت در لبنان و به اصطلاح سازمان مقاومت فلسطینی از لبنان رانده شدند و رفتن در تونس آنجا مستقر شدند تازه اسرائیل هم اونجا بمبارانشان کرد…
–
…میبینید که ماه اسفند بسیار پر حادثهای بوده، آنکه در خرداد واقع شد اگر در این ماه اینهایی که توضیح داده شد نمیشد، خصوصاً اگر آقای خمینی میفهمید معنای اینکه صدام نمیتواند دو ماه بیشتر بجنگد چیست، ایران کودتای خرداد ۶۰ را به خودش نمیدید و جنگ پایان مییافت
البته چون آن سازش محرمانه شده بود، برای ایشون مشکل بود، میترسید که بالاخره یه روز این لو میرود و فضاحتش یقه او رو میچسبه و این هم حاصلی نداره، برای اینکه جنگی به عنوان بهانه آن نمونده…
❊❊❊❊❊❊
تاریخ جلسهُ گفتگو: دوشنبه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۵ برابر با ۱۱ ماه جولای ۲۰۱۶ جلسه سوم از گفتگو راجع به کودتای خرداد ۱۳۶۰
کودتای خرداد۱۳۶۰، کودتای قدرتها علیه مردم (گفتگوی۳از۷) کاملترین و دقیقترین مجموعه افشاگری کودتا. گفتگوی ابوالحسن بنیصدر با علی صدارت
–
❊❊❊❊❊
مواردی که بین [ ] گذاشته شده، برای توضیح و تکمیل مفید دیده شده است، و در گفتگو، ابراز نشده است.
(با تشکر فراوان از هموطنان عزیزی که مسئولیت آوانگاری و پیاده کردن نوشتار این گفتگو، و ویراستاری آن را پذیرفتند):
❊
علی صدارت:
آقای بنی صدر عرض سلام دارم،
آرزوی سلامتی و خوشوقتی دارم برای شما و خانواده محترم،
با خوشحالی در جلسهی سوم [جلسهُ سوم از هفت جلسهُ گفتگو در باره کوتای خرداد ۱۳۶۰] در این روز دوشنبه ۲۱ تیر ماه ۱۳۹۵ برابر با ۱۱ ماه جولای ۲۰۱۶ جلسه سوم از گفتگو راجع به کودتای خرداد ۱۳۶۰ ، یا به طور کلی حوادث خرداد ۱۳۶۰ در خدمت شما هستیم، بدون گرفتن وقت بیشتر خواهش میکنم که شما شروع بفرمایید ادامه بحثمون رو بفرمایید.
آقای بنیصدر:
بله عرض کنم که ماه اسفند [۱۳۵۹] از جهت آن کودتا در واقع یکی از ماههای مهم و تعیین کننده بوده به لحاظ اینکه:
- ۱۴ اسفند سخنرانی من در دانشگاه و حمله چماقداران به آن سخنرانی، پیامد هایی که پیدا کرد، جلسه ۲۵ اسفند در خانه آقای خمینی به دعوت ایشان که در آنجا آقای بهشتی گفت یک طرف بماند یک طرف برود
عرض کنم :
- آمدن سران هشت کشور عضو سازمان کشورهای اسلامی و نمازی که آنها با آقای خمینی خواندند
- صحبت آقای خمینی که بنی صدر بر قلبها حکومت میکند ،
عرض کنم به شما :
- در مجلس طرح در واقع سلب اختیار از رئیس جمهور همان اختیارات منتها سر قانون اساسی
این که کودتای خزنده
- صحبت کودتای خزنده با آقای خمینی
- و اینکه بنای این کودتاچیان این است که این جنگ را هم ادامه بدهند تا در شکست تمام کنند
- پیشنهاد همهپرسی به آقای خمینی که بگذارید مردم بیایند تکلیف را معین کنند،
اینها همه در این ماه واقع شده و
- اینکه بعد هم در آن نامه که به آقای خمینی نوشته شده گفته شده است که بعد از این طرح، نوبت طرح دو فوریتی عزل رئیسجمهور می رسد.
صدارت:
آقای بنی صدر منظورتون نامهای که شما نوشتید به ایشون
بنی صدر:
نامهای که من به آقای خمینی نوشتم در ۷ اسفند [۱۳۵۹]
یعنی میشود حدود ۴ ماه قبل از پیشنهاد آن طرح به مجلس، به اصطلاح یک وقت هست که آنچه که گفته میشود پیش از وقوع و بعد واقع میشود یک گویایی مهم دارد و آن این است که یک طرف سر حق ایستاده، یک طرف دارد زور میگوید وگرنه هیچ دلیلی نداشته آن طرف که بر حق ایستاده ۴ ماه پیش بداند که قدم بعدی آنها بر میدارند که عزل رئیس جمهوری است آن هم ۴ ماه بعد واقعیت پیدا کند حالا من به ترتیب اینها را یک به یک بر میگردم و توضیح میدهم:
عرض کنم در ۷ [۱۳۵۹] اسفند یک طرحی را برده بودند به مجلس که بنابر آن طرح نخستوزیر میتوانست وزارتخانههای بدون تصدی را تصدی کند و با منصوب کردن معاونین یا سرپرست برای این وزارتخانه ها عملاً به اصطلاح قانون اساسی را بلا اجرا بکند
برای اینکه قانون اساسی میگفت باید نخست وزیر، وزیر را به رئیس جمهور پیشنهاد بدهد و رئیسجمهور تصویب کنه و آن وزیر وزارتخانه را بگرداند
چون اینها آن زد و بند محرمانه را کرده بودند مقامات اقتصادی برایشان اهمیت حیاتی داشت چون میخواستند محرمانه معامله اسلحه بکنند هم بانک مرکزی را بهش نیاز مبرم داشتند هم وزارت دارایی را و اینها را میخواستند به هر طریق تصرف کنند و همینطور قوای نظامی را،
قبلاً در همان روزی که آقای ریگان رئیس جمهور شد در امریکا در انتخابات ماه نوامبر یعنی ۱۳ آبان ۵۹ یک طرحی هم اینها بردند به مجلس که عزل رئیس جمهور بود از فرماندهی کل قوا،
تقاضا از خمینی برای اینکه رئیسجمهور از فرماندهی کل قوا برکنار کنند، حالا در ۲۵ اسفند [۱۳۵۹] هم دوباره همین را آقای بهشتی حضورا طرح کرد، خب حالا که این نشد از طریق آقای خامنهای کوشیدند که به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، ارتش را قبضه کنند اینها همه در این ماه واقع شده بود
پس آن طرحی که بردند مجلس من به آقای خمینی نامه نوشتم، عرض کنم که نامه نوشتم که این طرح آن نکاتی که در آن نامه هست یکی این است که
این طرح سلب اختیار از رئیس جمهوریست خلاف قانون اساسی است و اظهار نگرانی کردم که این آقایان با این کارهایشان وقتی که یک رئیسجمهوری را مسلوبالاختیار کردند، هدف این است که این جنگ را به شکست بکشانند و مثل کارهای دیگر در شکست تمام کنند.
علاوه بر این، مردم یک کشوری ۱۱ میلیون رای دادند و مردم و رایشان اعتبار دارد، اینگونه طرحها یعنی اینکه این مردم و رایشان فاقد اعتبار است و این برای استقرار رژیم جدید که با انقلاب مردم پدید آمده،
از همان ابتدا شروع کند با بیاثر کردن و بینقش کردن مردم این خلاف است
و راه حلی که هست این همهپرسی از ایشون خواستم که موافقت کنند با این همهپرسی.
این که بعدها ایشان جواب داد که ملت موافقت کند من مخالفت میکنم،
«سی و پنج میلیون بگوید بله من می گویم نه»،
اول بار خطاب به خودش بود و منهم البته علنی این مسئله را طرح کردم و در این نامه نوشتم که با دست و پای بسته چگونه میشود فرماندهی نظامی جنگ را پیش برد و توضیح دادم که:
مجلس مخالف رئیس جمهور،
شورای عالی قضایی که بر خلاف قانون اساسی آقای خمینی نصب کرده بود، ضد رئیسجمهور،
حکومت هم که این مجلس انتخابات قلابی و
آن دستیاری آقای بهشتی و فشار آقای خمینی تحمیل شده بود آن هم که مخالف رئیس جمهور،
این چه جور کشوریست که:
یک رئیسجمهوری مردم انتخاب میکنند و همه به اصطلاح سه قوه با او که مردم نقشی در انتخاب اونها نداشتند ضد او میشوند
البته این دوگانگی انتصابی و انتخابی تا امروز همچنان ادامه دارد
آنجا در آن نامه توضیح دادم اگر ما در این جنگ پیروز بشویم موجهای انقلاب سراسر منطقه را میگیرد و چهره جهانی اسلام دگرگون میشود
اگر هم شکست بخوریم فاجعه میشود وارونه اش میشود
حالا بعدها آن گفتگوی آقای صدام با خانم گلاسپی [April Catherine Glaspie] سفیر آمریکا دربغداد به طور نیمهرسمی توسط رژیم صدام منتشر شد که در آن گفتگو صدام میگوید:
ما موج انقلاب ایران را از منطقه برگرداندیم
یعنی آنچه که من در آن نامه به آقای خمینی نوشتم کاملا صحت داشت،
اما در واقع او [صدام] نبود که موج انقلاب ایران را برگرداند، آقای خمینی و دستیاران او بودند که با کودتای خرداد ۶۰ سبب ادامه جنگ به مدت از اون به بعد (حدود هفت سال و نیم) شدند که در جمع میشد حدود ۸ سال و بلایی سر این کشور آوردند و چهره ای از اسلام ، خشن فوقالعاده خشن ساختند که بیزار کردند همه را از انقلاب در حال حاضر خود مردم ایران را هم،
و باز در این نامه نوشتم به اینکه از این رویهی مجلس:
خوب توجه کنید بوی تند استبداد و وابستگی میآید “بوی تند استبداد و وابستگی میآید”
چون استبداد مستقل در تاریخ کسی ندید، یک وقت هست استبداد از موضع سلطهگر میشود یک زمان در موقعیت سلطهگر نباشد در موقعیت زیرِسلطه میشود و وابسته،
حالا بعدها نامههای افتضاح اکتبر سورپرایز و ایرانگیت و اینها رو شد و وضعیتی که الان کشور دارد اینها به تدریج بعد از آن کودتا بر مردم ایران آشکار شد،
و عرض کنم به شما در پایان آن نامه هم گفتم که اقدام بعدی همانطور که قبلا هم گفتم اقدام بعدی طرح دو فوریتی عزل رئیسجمهوریست، امری که واقع شد
صدارت:
آقای بنی صدر بخشید قبل از اینکه ادامه بدید از خانم گلاسپی [April Catherine Glaspie] صحبت کردید برای شنوندگان جوانتر ما خانم ایپریل گالسپی هستش که سفیر امریکا در عراق بود در زمان صدام
بنی صدر:
بله وقتی که میخواست به کویت حمله کند
صدارت:
بله که اونم البته فقط فرمودید در نوشتههای صدام یا اسناد صدام بوده اون بعدا خانم گلاسپی خودش هم به صورت به اصطلاح رسمی گفته مثلاً نیویورک تایمز توی ۲۳ سپتامبر ۱۹۹۰ گفته که تو اون مقالهش، مقاله تحقیقی که چاپ شده گفته که ما در مورد کانفلیکت یا برخوردهایی که بین اعراب وجود داره هیچ نظری نداریم نظر دولت امریکا این است که ما بیطرفیم هیچ نظری نداریم در نتیجه صدام آنرا یک چراغ سبزی دیده برای حمله به کویت فکر کرده که امریکا موافق این است
بنی صدر:
بله رو دست خورده ولی در آن گفتگو صدام توضیح داده که جنگ با ایران را با هم شروع کردیم و ما موج طوفان انقلاب ایران را از منطقه پس زدیم حالا کو پاداش ما ؟
صدارت:
دقیقا، بله بفرمایید
بنی صدر:
بله عرض کنم در نامه ۹ اسفند [۱۳۵۹] به آقای خمینی نوشتهام که خوب با این نامه ۷ اسفند که ایشان گفتم بعدها یکی دو نفر شورای نگهبان را تماشا کنید که مثلا باید بیطرف باشد خیر با آقای رجایی می روند افرادی از شورای نگهبان با آقای رجایی پیش آقای خمینی که اگر این طرح تصویب نشود شکست آن برای مجلس است بیاعتبار میشوند او هم گفته بود خب بروید تصویب کنید به این ترتیب کار کشور اینجوری بود
در ۹ اسفند [۱۳۵۹] نامه به ایشان نوشتم چون من در همان ۷ اسفند [۱۳۵۹] به شورای نگهبان هم نامه نوشتم که این طرح خلاف قانون اساسیست اصولش هم ، اصولی که اون طرح با آن اصول در تضاد بود و نقض میکرد آنها را هم برشمردم درنامه ۹ اسفند گفتم خب آقا شما حالا که این طور است پس بگذارید که من
۱ – نامه ۷ اسفند [۱۳۵۹] به شما و شورای نگهبان را انتشار بدهم یک،
2- به مردم گزارش بدهم چرا با وزرای پیشنهادی آقای رجایی موافقت نمیکنم
3- موارد نقض قانون اساسی را برای مردم بر بشمارم که بخش مهم این حرفها توسط خود آقای خمینی انجام میگرفت
4- چرا نمیتوانم مسئولیت حکومت آقای رجایی را برعهده بگیرم
خوب حالا ایشان طبیعتاً موافق نبود که اینها با مردم در میان گذاشته بشود، پس اون فرزندش را فرستاد که نه حالا این را منتشر نکنید و درست میشود و نگران نباشید و از این وعدههایی که میدانید متاسفانه رویه است
به هر حال در نامه بعد دنبال او در ۱۱ اسفند [۱۳۵۹] نامه به آقای خمینی نوشتم که این آقای رجایی بر خلاف قانون اساسی باز میخواهد رئیس بانک مرکزی را تغییر بدهد
صدارت:
آقای نوبری را
بنی صدر:
بله و یک کس دیگری بگذارد به جای او که از بانک بانکداری هم سررشته ندارد در همین نامه گفتم آقای بهزاد نبوی ۵ میلیارد دلار نه دلار امروز دلار آن روز، از پشتوانه اسکناس بابت قروض ایران به بانکهای خارجی داده و مسئولان بانکها گفتند ما به ایران تجاوز به عنف کردیم این بلا را سر ایران آوردیم !
عرض کنم که باز در آن نامه در باب شکنجه نوشتم که اگر اینهایی که گزارش میکنم من به شما مینویسم موجب نشود که باز دوباره اینهایی که به من اطلاع میدهند از جنایتها و این چیزها گرفتار عذاب الیم بشوند
به شما اطلاع میدهم که در اوین شکنجه رایج است، خب یادآور میشوم که در ماهِ عاشورا واقع بود و من سخنرانی کردم و گفتم ۶ نوع زندان در ایران است و شکنجه در این زندانها میشود و پرسیدم مگر قانون اساسی و اسلام این شکنجه را ممنوع نکرده چرا اینها هست؟!
خب حالا پس در این نامه دوباره به این آقا گفتم که شکنجه هست تا نتواند بگوید که نمیدانست و کسی به او نگفته بود
حالا یک مسئله مهم :
آن اینکه برادری داشت سرلشکر باقری
که فرمانده نیروی هوایی بود که او را هم گرفتند و حالا میگویم او را چرا گرفتند برادر او را گرفته بودند در زندان تحت فشار هایی که می دانید قرار داده بودند
که بنی صدر رئیس جمهوری با اون آدم مواضعه داشته برای انجام کودتای خزنده نه من چون مرتب از کودتای خزنده میگفتم و مینوشتم در کارنامه، خب اینها باید بگویند نه خود ایشان مشغول این کار است منتها دزد ناشی به کاهدان میزند
چون برادر ایشان در شرکت نفت بود آنجا مهندس بود آنجا کار می کرد و کودتای خزنده با او چگونه میشد انجام داد؟
بعد از شش ماه هم که این بیچاره را تحت فشار قرار داده بودند که پرونده بسازند و به جایی نرسیده بود رهاش کردند ،
بعد خود اون آقای باقری را گرفتند برای اینکه این باقری آمد پیش من و گفت به اینکه فرزند او اینطور که یادم هست داماد یک سناتور امریکایی هست، و از طریق آن سناتور مطلع شده که معامله شده بر سر گروگان ها، و بعد از این که فرماندهی نیروی هوایی کنار رفت پیشنهاد کرد که برود به خارج و اطلاعات دقیق راجع به آن مسئله حاصل کند و به ما گزارش کند
صدارت:
سرهنگ باقری؟
بنی صدر:
بله سرلشکر باقری
این یک قسمت،
یک قسمت دیگر اینکه او یک کسی را آورد نزد من که اون کس میگفت که اسنادی از روابط آقای بهشتی با CIA هست که آن که داره این را حاضر هست بفروشد
خب من که آقای خمینی را فکر میکردم تو این بازی های معامله های پنهانی با آمریکا نیست آنوقت چه میدانستم این آقا در زمانکندی به اوننامه نوشته ، پیامداده ببخشید پیام داده که ما منافع آمریکا در ایران را قبول داریم
صدارت:
بله سندی که جدیدا منتشر شده
بنی صدر:
بله خب به آقای خمینی گفتم گفتم این را اجازه بدهید برود خارج ببینیم اینها چه هست اینها که میگویند معاملات پنهانی و اینها چه هست مسائلش؟
اسناد و اینها چه هست اینها. این را در فرودگاه گرفتند خب غیر من و آقای خمینی کسی اطلاع نداشت که این آقا هم موافقت کرده که اون رفت فرودگاه
با این حال من گفتم شاید مثلاً پسر او احمد این کار را کرده مثلا اطلاع داده هنوز حاضر نشدم بپذیرم که خب بابا این حرف را من در حضور این آقا گفتم، بعد سبب دستگیری این آقا شده و در زندان هم از این می خواستند بپرسند که کی بوده چی بوده چه کسی پیشنهاد فروش اسناد را به بنی صدر داده از او شخص را پیدا کنند
اینا مردم ایران متاسفانه هیچی اون آدمهایی که باید از امور مطلع باشند هم نیستند که این چیزها داشت میگذشت بر کشور ما.
خب عرض کنم به شما آن را گرفتند و نگه داشتند تا اینکه از او در بیاورند به اینکه:
اولاً اون پیشنهادکننده فروش اسناد را گیر بیاورد البته گمان نمیکنم که آن شخص چون واسطه را بروز نداده بود اون واسطه هم تو ایران نموند و رفت که اینها دسترسی به او پیدا نکردند اینکه گمان نمیکنم که به آن فروشنده دسترسی پیدا کرده باشند
خب این هم به این ترتیب میبینید که در این نامه مطالب مهمی را با این آدم آقای خمینی در میان گذاشته شده به جای اینکه ایشان را بر آن بدارد که جانب حق و عدالت را بگیرد و قانون را، نه! وارونه عمل کرده است
در نامه ۱۳ اسفند [۱۳۵۹] نامهای به آقای خامنهای کنونی آقای رهبر موجود،
گفتم که اینها طرح برکناری رئیس جمهوری را داده بودند در همان روز انتخاب شدن یا یک روز بعد از انتخاب ریگان به ریاست جمهوری،
ایشان آقای خمینی این هم یک دلیل دیگر که آقای خمینی اختیاری نزد من نداشت که عزل مرا از فرماندهی کل قوا برای اینکه این دوتا عضو شورای عالی را خودش نصب کرد فرماندهان سه نیرو هم با موافقت خود او نصب شدند غیر از این هم اختیاری نداشت که از من بگیرد بنا بر این، آن عملش جز کودتا نبود
به هر حال ایشان همچنان که منصوب شد به عضویت شورای عالی دفاع ولی مثل اینکه خودشان را جانشین فرماندهی کل قوا فرمودند و یک بخشنامهای صادر کرده بود که:
اولاً مصوبههای شورای عالی دفاع را ایشان باید ابلاغ کند
دوم عزل و نصب فرماندهان نیروها را، نه فرماندهان سه نیرو بالا آنهایی که این فرماندهان نصب میکنند باید با صلاح ایشان باشه و وقتی که ایشان جانشین ایشان هم باید در شورا عالی دفاع حق رای داشته باشه و مسئله صیاد شیرازی
خوب حالا من در جواب آن نامه به ایشان گفتهام که:
- شما عضو شورای عالی دفاع شدید شما مصوبات شورای عالی دفاع را رئیس شورا باید ابلاغ کنند شما سرکار که عضو آن شورا هستید یک
- عزل و نصب فرماندهان به شما چه ربطی دارد؟
- اینکه شما وقتی خودت حاضر هستی جانشین شما چه حق رای دارد یک نفر که دو رای نمیتواند داشته باشد
- راجع به آقای صیاد شیرازی که بعدها بعد از کودتا این را کردند فرمانده نیروی زمینی و این هم یکی از عواملی شد که ارتش در جنگ هشت ساله فرسوده بگردد و سپاه بشود نیروی اول خودش هم بعد آخر سر کشته شد و
این را آن زمان چون عزل شده بود اینها هر روز از این مجلس به آن مجلس میبردند از کمیسیون مجلس بگیر تا نزد آقای منتظری و و و، به این ترتیب در این نامه خواننده امروزی اگر آن کتاب نامهها را بخواند یا این صحبتها را بشنود متوجه میشود که:
این بنا بر خلع ید عملی از رئیس جمهوری بوده در مقابل نیروهای مسلح
تصرف نظام بانکی بوده و وزارت دارایی و اقتصاد
برای اینکه اقتصاد کشور و نیروهای مسلح را در اختیار بگیرند برای عمل به آن معامله پنهانی، به خیال خودشان اسلحه از امریکا بگیرند
چون گروگانها را نگه داشتند تا ریگان بشود رئیسجمهور و بعد در جنگ با صدام پیروز بشوند
آن هم که مانع از آن شدند هیات به ایران بیاید در خرداد ۶۰ که در نوار قبلی هم شما گذاشتید و گوش کردیم که ایشان گفته هفت سال و نیم پیش صدام حاضر بوده به ترک جنگ و
به خیال خودشان عراق را بشکنند و کمربند سبز را به اصطلاح بر شرق و غرب بر کمر شرق و غرب دنیای مسلمانان بندند و ایشان بشوند خلیفة المسلمین
و این فریب سبب شد که هشت سال جنگ را ادامه دادند و در شکست تمام کردند که این شکست تمام کردنش هشداری بوده که در نامه ۷ اسفند [۱۳۵۹] داده بودم به آقای خمینی
که البته بعد در هشدار نامهای که در ۲۲ خرداد [۱۳۶۰] در مجلس خوانده شده بود تکرار کردم بعد هم در خیانت به امید هدف های کودتا را برشمردم
خب حالا میرسیم به ۱۴ اسفند [۱۳۵۹] سالروز مرگ مصدق.
صدارت:
آقای بنیصدر ببخشید یه لحظه اجازه بدید شما در مورد سرلشکر باقری صحبت کردید با توجه به اینکه یک باقری هم جدیدا منصوب شده برای جوانها برای اینکه مشخص بشود اون سرلشگر امیربهمن باقری بود که در همان روز ۲۲ شهریور ۱۳۵۸ اون موقع به اصطلاح در فرودگاه به اون ترتیب که شما توضیح دادید بوده امیر بهمن باقری اسمشون
بنی صدر:
بله اون عضو ارتش بود این آقا پاسدار است او خلبان بود و این آقا اطلاعاتچی است رفیق آقای تائب
صدارت:
بله برای مشخص شدن این اسم کوچک را هم آوردم که برای شنوندگان عزیز مشخص باشه که راجع به کی داریم حرف میزنیم بله ببخشید بفرمایید در مورد ۱۴ اسفند [۱۳۵۹]
بنی صدر:
در ۱۴ اسفند [۱۳۵۹] سالروز مرگ مصدق قرار بود در دانشگاه مردم تهران اجتماع کنند و من رئیسجمهور برای آنها صحبت کنم.
آقای میرسلیم عضو شورای مرکزی حزب جمهوری اسلامی بود حالا هم ظاهرا مشاور آقای خامنهایست یعنی عملاً بیکار است یک دور هم وزیر اطلاعات و ارشاد شده بود
آن زمان سرپرست شهربانی بود همان روز این را از این سمت برداشتم و او اطلاع داد یعنی یک مقام مسئولی، سرپرست شهربانی کشور بود، اطلاع داد که آنروز دو دسته قرار است بیایند و اجتماع را بر هم بزنند نه این که مثلاً یک افراد عادی نه رئیس سرپرست وقت شهربانی
عرض کنم به شما حالا اون رفتیم به آقای مهدوی آن وقت وزیر کشور بود تلفن شد که آقا همچین قراریست و بنا بر اطلاعاتی که داده شده این دو دسته چماقدار از افراد کمیتهها هستند و سپاه پاسدار!
شما که سرپرست کمیتهها هستید ممنوع کنید که این افراد کمیتهها بیایند آنجا برای چماقداری
خب حالا فرض اینست که ایشان فهمیده آقای وزیر کشور فهمیده که رئیسجمهور میداند که همچین آدمهایی خواهند آمد برای او و این کار را نخواهند کرد
نخیر کردند اون آقای رشیدیان و که از این بقاییچیها بود که در خیلی از جنایات دست داشت او هم به اصطلاح نماینده مجلس بود او به اصطلاح نماینده مجلس بود او هم آمده بود به عنوان سردسته ،
صدارت:
آقای بنی صدر اسم کوچکشان خاطرتان هست رشیدیان را؟
بنی صدر:
نه،،، [خاطرم نیست] خب حالا قبل از اینکه من سخنرانی کنم اینها، های و هوی شروع کردند. همین که شروع کردم به صحبت کردن بلندگو قطع کردند شروع کردن به سنگ پرانی من هم از جمعیت خواستم که اینها را بدون خشونت از دانشگاه بیرون کنند
این جمعیت هم به حرکت درآمد و اینها را عدهای از اینها را هم دستگیر کردند که از جیب اونها معلوم شد که افراد کمیته هستند، و سپاه پاسدار آنهایی که دستگیر شده بودند که من در آنجا خواندم مال کمیته ها را خواندم مال سپاه رو نخوندم به لحاظ جنگ و اثری که میتونست در جبهه ها بگذارد خب این دیگه واضح و روشن شد دیگه که
افرادی که باید تحت فرماندهی کل قوا باشند آمدهاند آنجا بر ضد اجتماع مردم ایران یا به اصطلاح پاسدار انقلاب تشریف داشتندا !
آمدن بر ضد مردمی که انقلاب کرده بودند حالا اجتماع کرده بودند برای بزرگداشت یک خدمتگزار ایران این اجتماع را بر هم بزنند عرض کنم به شما
صدارت:
آقای بنی صدر ببخشید یک توضیحی اگه اجازه بدهید اینجا واقعا لازم است که گفته شود برای شنوندگان عزیز عرض میکنم که روز جمعه گذشته یعنی سه روز پیش در پاریس یک سخنرانی یک بحث آزادی بود در مورد همین وقایع خرداد ۱۳۶۰ و یکی از به اصطلاح حاضرین نه شرکت کنندگان حاضرین در جلسه گفت:آ قای بنی صدر اون روزه یا فکر میکنم خود شرکت کننده در جلسه بود به هر حال در آن جلسه ذکر شد از طرف کسانی که مستقیم و غیرمستقیم در کودتا دست داشتند که آقای بنیصدر به عنوان رئیس جمهور چه معنی داشت که خودش را بیاورد پایین و در سطح یک اصطلاح بسیجی و این لفظ را فکر میکنم استفاده کرد که دهن به دهن یک بسیجی بزاره که کارتهاشو بیاره اونجا رو بکنه و معرفی بکند به مردم ولی این را نمیگفتند و نگفتند و الان شما به خوبی توضیح دادید که این یک داستان معمولی بود که در هر جلسهای که طرفداران خط استقلال و آزادی میخواستند صحبتی داشته باشند گردهمایی داشته باشند روشنگری داشته باشند اغتشاش ایجاد میشد و عرض کنم که آن اوجش به قول اینها قائله ۱۴ اسفند بود که سیم بلندگوی رئیس جمهوری کشور را قطع میکردند
آن وقت آنها میگفتند که اینها مردم هستند که به پا خاستند و دارند مخالفت میکنند با عناصر ضد ولایت فقیه در صورتی که اینطور نیست این یک تروریسم دولت به اصطلاح دولتی منهای حکومت البته که شما در ریاست جمهوری قرار داشتید بود بر ضد رئیسجمهور که آن هم باز یک چیز نوبری هست به قول معروف، که رئیس جمهور در مقام یک اپوزیسیون قرار داشته باشد در یک دولت و این یک روشنگری یک به اصطلاح یک موقعیت خیلی خوبی فرصت خیلی خوبی داده شد به شما خط و ربط که نشون داده بشه با سند و مدرک که با اینها که دستگیر شدند
مال همان عناصری هستند که کشور را به طور کلی به هم ریختند و حالا هم سندها رو شده و بیشتر و بیشتر آن واقعیت داشتن آن اعتراض و شما مردم میتوانند دسترسی داشته باشند بله بفرمایید
بنی صدر :
بله آن کتاب غائله ۱۴ اسفند گفتم که یک اثر بیمانندیست در تاریخ قضایی جهان! که قوه قضایی بردارد یک همچین کتابی را منتشر کند! و از جمله در آن کتاب بگوید حزب الله باید این کارها را میکردیم این هم که الان شما گفتید من نشنیده بودم حالا که الان شما گفت شنیدم وارونه قلب حقیقت است به اصطلاح یک حقیقت مهمی را تبدیل کنی به یک مثل اینکه یک چیز مبتذلی بوده یک عدهای هم آمدند آنجا و شلوغی هم کردند چه جا داشته که کارتهای آنها را آنها آدمها و افراد عادی نبودند آنها افراد کمیتهها و سپاه پاسداران بودند که باید مراقب نظم میبودند که مردم در آزادی اجتماعاتشان را ترتیب بدهند خود آنها متجاوز بودند به این حقوق اساسی مردم
و سازماندهی چماقداری یک مسئله کوچکی نیست از آن انقلاب تا امروز ایران گرفتار این چماقدارهاست سازمان چماق داری، حالا در نامه ۱۷ اسفند [۱۳۵۹] به آقای خمینی نوشتهام که اولاً آقای میرسلیم که گفتم در همان روز برکنار شد این اطلاعات را داده بود،
به او نوشتم که رئیسجمهوری که شما گفتی بر قلبها حکومت میکند این چماقدارها افراد رسمی یعنی عضو سازمان رسمی کمیتهها و سپاه پاسداران عرض کنم که آمده بودند برای بر هم زدن این
و سازمان چماقداران صحبت کردم که بانیش حزب جمهوری اسلامی بود
مسئله بسیجی پسیجی تو کار نبود! مسئله سازمان چماقداری در کار بود که این حزب جمهوری اسلامی این چماقداری را بعد که اصلا رسمی شد عضوی و رکنی از ارکان ولایت مطلقه فقیه که تا امروز هم هست
خب حالا اینجا گفتم که در این نامه نوشتم که شما گفتید که بنیصدر بر قلب ها حکومت میکند و از آن روسای ۸ دولت خواست که آنها از من یاد بگیرند حکومت بر قلبها رو،
حالا همین آدم در خرداد ماه وارونه همین حرفها را زد و کرد، به هر حال
حالا چه بود ماجرا این هم یک ماجرا میگم که هر چیزی را انسان از دید حق و حقوق ملی و عرض کنم به شما استقلال و آزادی نگاه کنیم یک معنی دارد و یک روشه،
از دید قدرت نگاه کنیم یک چیز مبتذل و بیربطی می شود و جای سود زیان میرساند
آن هیئت هشت کشور که به ایران آمدند در این همین آقایان همه بودند آقای خامنه ای بود آقای رجایی بود عرض کنم که آقای چمران بود اینهایی که اعضای شورای عالی دفاع بودند ،
عرفات در این جلسه گفت به این که کاری که ارتش ایران کرد یک حماسه نبود یک معجزه بود برای اینکه همه می دانستند ارتش ایران متلاشی است یک ارتش متلاشی بتواند به خودش تجدید سازمان بکند در زیر ضربات دشمن و دشمن را متوقف کند و بعد شروع کند به عقب نشاندن او این یک حماسه نیست این یک معجزه است همین آقایان در آن جای الله اکبر سر دادند
البته من هم صحبت کردم برای صحبتهای من هم الله اکبر گفتند آقای عرفات پیشنهاد کرد که این سرانه هشت کشور نماز جماعت اقامه کنند با آقای خمینی که ایشان بشوند به اصطلاح امام آنها هم اقتدا کنند
خب این معناش این است که دنیای اسلام اقتدا می کند به آقای خمینی آنها سنی ایشان شیعه خوب حالا من هم به آقای خمینی گفتم این پیشنهاد خوبی است اگر بشود بسیار مطلوب اوهم قاپید
خب تا اینجاش که مسئله نداشت حالا رفتیم آنجا که نماز جماعت با ایشان بخوانیم میبینیم بساط تلویزیون آوردند حالا مثل امروز نبود یک دستگاهی گنده گذاشتند آنجا که مثلا این فیلم را مستقیم پخش کنند من به آن پسرش گفتم این بساط چی هست آوردید؟
این یک نماز است در پیشگاه خداوند نه یک صحنه تبلیغاتی این اثر منفی دارد معناش این است که برای آقای خمینی نماز هم بازی است اثر نکرد به اصطلاح همان نمایش انجام شد و بعد از نمایش هم خب حالا سران هشت کشور هستند خوشی بشی فلانی
چند دقیقه بیشتر این آقای خمینی با این جمع ننشست همین دو سه جمله را گفت که رئیس جمهور ما بعد یک مقداری مکث کرد گفت نخست وزیر ما بر قلب ها حکومت می کنند و شما هم رویه ای در پیش بگیرید که بر قلب های مردم خودتان حکومت کنید همین بعد هم بلند شد رفت همین آخه صحبتی ابدا ،
همین به اصطلاح اسباب بزرگی همه هم فراهم باشه اون طرف باید خودش این چیز را داشته باشه جنم را داشته باشه و بداند که چه باید بکند یه باورهایی هم لازمه همه چیز نمایش نیست به هر حال آن پیشنهاد هم اونجوری عمل شد با خیلی تاسف ،
حالا در همین نامه غیر از همین که نوشتم که شما گفتید که بر قلبها حکومت میکند روز قبل روز بعد این بازی را در آن دانشگاه با او کردن، این پاسدار و کمیته و سپاه و سازمان چماقداران که گفتم که شما میدانید که این آقایان این سازمان را ایجاد کردند
باز هم در همان نامه صحبت از نامه کردم بلکه بر فرزندان خود او در قم منتشر شده بود و اینکه هم در اون بوده که این نوه های این آقا رفتند به مشهد آن زمان به پول آن زمان حالا شصت هزار تومان شما یک وعده غذا هم نمیتونی بخوری دو سه روزه ۶۰ هزار تومان خرج کردند
بعد باز از وضعیت ارتش که الان در چه وضعیتی هست صحبت کردم و باز هم گفتم که خطر این هست که جنگ ادامه پیدا کند و باید ما در اولین فرصت جنگ را تمام کنیم حالا باز به او گفتم که اگر شما مصلحت را در این می دانید که من بمانم پس این اسباب کار را لطف فرموده موانع ایجاد نکنید
حالا اسباب خودتون پیشکش سه روز بعد در ۲۰ اسفند نامه دیگری نوشتم در آن نامه گفتم که این حمله چماقداران به گروههای سیاسی خاطرنشان کردم و گفتم توضیح دادم در عمل و تجربه هم معلوم شد که راه حل بحث آزاد است
ولی نه چماق راه حل گروه های سیاسی شناخته شده و دارد از این راه حل استفاده میشود آن طرحی که قرار بود که ایشان مانع بشود به من قول داد که مانع بشود نخیر تصویب شد در آن مجلس کذایی و به ایشان نوشتم که خوب به این ترتیب از آن قانون اساسی چی باقی ماند؟
در نامه ۲۳ اسفند یک اطلاع بسیاد مهم دادم به این آقا این قسمت این نامه فوق العاده اهمیت دارد از لحاظ تاریخ به لحاظ اینکه معلوم میکند که چرا صدام با آن پیشنهاد عدم تعهد موافقت کرد و قطعاً جنگ پایان می یافت در خرداد ۶۰ اگر این کودتا را انجام نمیدادند
در آن نامه نوشتم که آقای حافظ اسد پدر این آقای بشار اسد اطلاع داده که قشون صدام تا دو ماه بیشتر دوام نمی آورد تا دوماه بیشتر دوام نمی آورد ، ما هستیم اینجا ۲۳ اسفند دو ماه بعدش می شود خرداد پس این که صدام حاضر بود با اون پیشنهادی که واقعا شکست بود برای او پیشنهاد عدم تعهد آن پیشنهاد را پذیرفت به این دلیل بود ،
متاسفانه این آدم فکر کند که چون او گفته این دو ماه بیشتر دوام نمیآورد پس جنگ را ادامه بدهد عراق را تصرف میکند وارونه فهمید و این بلا آمد سر ایران که آمد علاوه بر جنگ ۸ ساله و کودتای خرداد ۶۰ و اون سازش های ننگین پنهانی و آن جنایت ها و خیانت ها و فساد ها همه برمی گردد به این عطش این آدم و دستیاران او برای اینکه به خیال خودشان صدام را قشون صدام را بشکنند کمربند سبز را بسازند
یک دفعه هم عرفات آمد در تهران قسم خورد در حضور من والله بالله به شما دروغ میگویند نه می گذارند قشون شما به بغداد برسد نه میگذارند قشون صدام به تهران برسد ،
کمربند سبزی در کار نیست این ها شما فریب نخورید جنگ را ادامه ندید ادامه جنگ پدر ما فلسطینیها را درمیآورد اسرائیل از این فرصت استفاده می کند ارباب منطقه میشود ، از یک طرحی صحبت کرد که در خیانت به امید آوردم طرح آکاردئونی بود یک چیزی شبیه به این که همچین طرحی اسرائیل به اصطلاح آماده کرده برای اجرا که پدر جد فلسطینی ها را در بیاره که بعد هم اجرا شد و حمله اسرائیل شد به لبنان و اون کشتار صبرا و شتیلا انجام گرفت در لبنان و به اصطلاح سازمان مقاومت فلسطینی از لبنان رانده شدند و رفتن در تونس آنجا مستقر شدند تازه اسرائیل هم اونجا بمبارانشان کرد
(18000 کشته نتیجه طرح آکاردئونی و حمله اسرائیل به لبنان شد )
همه اینها به این آدم گفته شده ولی به جای اینکه به اصطلاح اثر صحیح بکنند نخیر ،
حالا آدم واکنش که شد اینجوری میشه دیگه ، خوب میگه خوب حالا هرچی اون طرف گفت تو عکسش را بکن ، این فریب رو خورد ، اینکه ما اسباب ادامه اش رو فراهم کردیم وزیر دفاع خانم تاچر (آلن کلارک ) که گفت که جنگ در نفع انگلستان و غرب بود اسباب ایجاد ادامه اش را فراهم کردیم
به این ترتیب ادامه را فراهم کردند خوب در همین نامه به ایشان نوشتم که آقای بهشتی رفته در قم برای برانگیختن روحانیون خصوصاً آقای مشکینی و امثال او بر ضد رئیس جمهوری ،
میبینید که ماه اسفند بسیار پر حادثه ای بوده ، آنکه در خرداد واقع شد اگر در این ماه این هایی که توضیح داده شد نمیشد ، خصوصاً اگر آقای خمینی میفهمید معنای اینکه صدام نمیتواند دو ماه بیشتر بجنگد چیست ، ایران کودتای خرداد ۶۰ را به خودش نمی دید و جنگ پایان می یافت
البته چون آن سازش محرمانه شده بود ، برای ایشون مشکل بود ، میترسید که بالاخره یه روز این لو می رود و فضاحتش یقه او رو میچسبه و این هم حاصلی نداره ، برای اینکه جنگی به عنوان بهانه آن نمونده
این است که در واقع یکی از گره گاه های کودتای خزنده همین ماه اسفند بود با آن توضیحاتی که دادم ، حالا موند که در ۲۵ اسفند در خانه آقای خمینی به دعوت ایشان جلسه تشکیل شد یک چند جمله ای هم راجع به این بگیم و بحث امروز را تمام کنیم
عرض کنم که در اون رفتیم حضور ایشان و عرض کنم که ایشان روی نیمکت نشسته بود من هم کنار ایشان نشستم آقای مهندس بازرگان زمین نشست من گفتم بفرمایید اینجا روی نیمکت بنشینید ایشان را هم نشوندم روی نیمکت بقیه هم زمین نشستند
خوب آقای خمینی شروع کرد به اینکه خب شما دارید که آقای رئیس جمهور میگه بریم در تلویزیون بحث آزاد بکنیم خوب برید اونجا بگید که شما بگید اون دروغ میگه اون بگه شما دروغ میگید شما بگید اون فاسده اون بگه شما فاسدید خب این دنیا میگن که اینها که انقلاب کردند و حکومت را در دست گرفتن همشون فاسدند رفتن در تلویزیون فسادهای هم را رو کردند
گفتم نه اینطور نیست ، یک طرف فاسد است یک طرف بر حق ایستاده ، آنجا معلوم میشود که طرفی که بر حق ایستاده کیه مردم ایران مردم دنیا می فهمند دعوا سر چیه ، دعوا سر حق است و زور
و آن طرف ناحق خلع ید میشود از او و دنیا می فهمد که این دولت مثل رژیم پهلوی نیست ، حق می ماند و باطل می رود
آقای خمینی گفت که : شما در ایران نبودید و در ایران هم وارد شدید به ایران اینجا هم کسی نمی شناختید ، این آقایان در ایران بودند همه را می شناختند مواضع را در دستگاه دولت گرفتهاند
گفتم : آقا این حرفها چیه شما میزنید شما این کشور را دادید تصرف اینها مواضع در دست گرفتن بسیار خوب امتحانش زحمت نداره مشکل نداره ، شما یک هفته اعلام کنید همین امروز تا یک هفته دیگر در هیچ امری از امور کشور مداخله نمیکنید ، اگر این هایی که شما میگویید مواضع را گرفتند یکی از اینها توانست بره بنشین پشت میزش معلوم میشه اینها رفتند و گرفتند اگرنه معلوم میشود شما تحویل اینها دادید
آقای بهشتی گفت که: ما با آقای بنی صدر نمیتوانیم کار بکنیم ایشان معتقدند که عقل در این قرن عقلی به عقل ایشان نمی رسد عقل اول است و ما را هم بی سواد می داند ، و من گفتم که بی سواد و بی دین
آقای خمینی هم خنده اش گرفت یک کلمه هم نگفت اینها سواد دارند ،
و این آقایی که آنجا حاضر بود حالا تازه آقای بهشتی پیش این آقای خامنهای علامه بود ، اینکه اصلاً که روضه خوان تلقی میشد آن زمان کسی برای این خامنه ای سوادی قائل نبود ، حالا این آقا رهبر است خود را مرجع هم میداند بعد
آقای بهشتی گفت که : یک طرف بماند ، آقای خمینی گفت که خوب پیشنهادهاتون را بدهید هرکس پیشنهادهای خود را بدهد
من گفتم آقای بهشتی که داد پیشنهادش را گفتم : حالا من می گویم ایشان چه نوشته در پیشنهادشان پیشنهاد ایشان چیست
آقای احمد خمینی گفت : به اینکه خوب چی نوشته ایشون ؟
گفتم : نوشته که آن آقایان بمانند بنیصدر برود حالا باز کردن معلوم شد همین رو هم نوشته
آقای صدارت : یعنی شما قبل از این که آن نامه را یعنی پیشنهادات
آقای بنی صدر : قبل از اینکه باز بشه گفتم این پیشنهادی که ایشون کرده اینه ، خوب من هم پیشنهاد من این بود که برگردیم به قانون اساسی و آنچه که نقض شده از قانون اساسی ترمیم بشود و کشور بر طبق قانون اداره بشود و مزاحمت در اداره جنگ فراهم نشود تا پایانش که امیدواریم زود باشد.
آقای مهندس بازرگان وسط را گرفت پیشنهاد هیئتی کرد که به اصطلاح به شکایت دو طرف رسیدگی کند که آن مصیبت شد هیئت سه نفره خب میگم که آدمی که یک وضعیتی رو میشناسه باید بدونه که این پیشنهادی که میکند این غیر ممکنه به نفع اون طرف کودتاچی نباشه برای اینکه یه نفر رو که اون طرف معین میکنه یه طرف که آقای خمینی معین میکنه که باز مال اونطرفه نتیجه اکثریت مال اون طرفه حالا من هر کس را معین کنم
من هم برای این که این هیئت را بی اعتبار کنم معلوم بکنم که هرچه هست زیر سر آقای خمینی است در این گونه امور ، هنوز البته من به این نتیجه نرسیده بودم که این زد و بند محرمانه با امریکاییها هم زیر سر خود این آقاست
اون آقای اشراقی رو کردم نماینده با اینکه برادر ایشون گفت آماده است که او نماینده بشه از ناحیه من گفتم فایده نداره شما بشی نماینده دو به یکاکثریت میگن رای میدن شما دائم در اقلیتی و بعد هم میگن بنیصدر خودش نماینده داشت و این جور شد
حالا آقای اشراقی همه میدانند داماد آقای خمینی هست و مطیع امر ایشان است پس میدانند که من در واقع در این هیئت نماینده ندارم یه نوع رد آن پیشنهاد است و عملاً هم همینجور از کار درآمد این هم اون گفتگوی ۲۵ خرداد در حضور آقای خمینی حالا بعد ماههای پیش هم مختصر تر گفتگو میکنیم به اصطلاح یه نوع تاریخ شفاهی کودتای خزنده میشود
علی صدارت: آقای بنی صدر چیز دیگه ای می خواستید بگید
آقای بنی صدر : نه دیگه تمام شد گفتم
آقای صدارت : بسیار خب یک سوال هست اینجا پیش میاد اینم باز دوباره برمیگردد به جلسهای که روز جمعه گذشته سه روز پیش در پاریس جلسه بحث آزادی که بود این را حالا شاید در ابتدا اگر می گفتم بهتر بود که فرصت به اصطلاح صحبت کردن راجع بهش بیشتر باشه
ایشون این آقایان گفتند که تضاد دو قدرت طلب بود دو خط قدرتطلب بوده ، و این آقایان تصمیم گرفتند که اگر این درست بود که درست نبود طرف اون طرف قدرت را بگیرند یعنی باز دوباره این انتقاد به اینها وارد است که طرف حق را چرا نگرفتند؟
این یکی دوم اینکه اصلا فرض بکنیم که تمام آن چیزهایی که در مجلس این ها گفتند درست ، تمام آن دلایل عدم کفایت رو بگیم که همش درست چه عجله ای بود چه دلیلی داره که اینقدر عجله ضربالعجل باشه که در این موقعی که جنگ است در این موقعی که به اصطلاح یک کم و زیاد شدن در به اصطلاح نیروهای وطن ما ، به خصوص فرماندهی کل قوا رو بشه به اصطلاح آن را مخدوش کرد تواناییش رو دست و پاش رو بست ، تواناییش در ارتش را مخدوش کرد چه عجله ای هست که ۲ سال بیشتر که نمانده ک
این مسائلی هم که گفته شد اینا چیزهایی به اصطلاح حیاتی که اگر که امروز بهش نرسیم فردا خیلی دیر میشه نبود که یه دو سال صبر بکنیم بعد مردم بیان خودشان دوباره رای بدهند که آقا این رئیس جمهور را میخواهیم یا نمیخواهیم ، ولی نخیر همانطور که گفتید این عجله بود به خاطر اینکه طبق گفته حافظ اسد باید بگم تا همان حول و حوش خرداد که کودتا انجام شد و نامه یا پذیرفتن صلح از طرف صدام اومد مجبور بود
صدام تمام کند قضیه را و این ها مجبور بودند که نگذارند که صلح انجام بشود به قول خودشون خوزستان که هیچی نصف ایران هم برود بهتر از این است که بنیصدر پیروز بشود باعث پیروزی ایران بشود در جنگ
آقای بنی صدر : عرض کنم که فرض هم نباید گفت ، برای اینکه چرا باید تخفیف داد به دروغگو ؟
اصلا اون مقدمات برای همین بود کودتا برای این بود که جنگ ادامه پیدا کنه همه آن دلایلی که بخاطر آن کودتا شد را هم در هشدار ۲۲ خرداد که در همین مجلس قلابی خوانده شد گفتهام ،
هم در خیانت به امید گفتهام کودتا برای ان هدف ها بود، یک سازش پنهانی شده بود باید کودتا انجام میگرفت ، بعد هم دعوای قدرت وقتی معنا دارد که :
در آن مجلس اون دلایلی که آقایان آوردند برای بی کفایتی رئیس جمهور نمیآوردند یک مسئله بسیار مهم اینکه عقل قدرت مدار و زبان قدرت و آنهایی که در پی قدرت هستند ، به اصطلاح روشی که بهش توسل می کنند این است وقتی پای اصل به میان می آید تبدیلش می کنند به مسئله شخص وقتی پای شخص به میان می آید که به اصطلاح این آدم اینطور است اونجور است میبرند روی اصل در این مورد شما توی اون مجلس دوازده دلیل آوردید حاضر صورتجلسه مذاکرات مجلس موجود این دلیل ها را آورده اید
یکی از این دلایل این نیست که بنی صدر دنبال قدرت است ،
شما در آن دوازده دلیل میگید ایشان طرفدار حقوق بشر غربی است این که قدرت نیست ،
طرفدار دموکراسی است این هم که قدرت نیست ،
مخالف ولایت فقیه است این هم که قدرت نیست ،
مخالف قرارداد الجزایر است این هم که استقلال است ،
مخالف گروگانگیری است اینهم که استقلال است ،
آن دلیلی که شما آوردید که بنابر آن دلیل بنی صدر قدرتمدار بوده و قدرت می خواسته کدام بوده ؟
بعد از به اصطلاح سی و چند سال که از کودتا گذشته حالا که آمدید بررسی کنید خب به جای اینکه بگید کلی حرف بزنید اینا صحبت اصول است شما روی این اصول رای دادید ، نگفتید که این بنیصدر قدرتمدار است این هم دلایلش ،
مثلاً این آدمی که فرمانده کل قواست که سازماندهی دموکراتیک را در ارتش پیاده کرده که خلاف قدرت مداری است ،
در وزارت دارایی بوده همین کار را کرده که خلاف قدرت مداری است ،
این آدم در مقام قدرت مداری این کارها را کرده حالا بعد از ۳۵ سال چرا نگفتی ؟
کلی همینجور بگی دو طرف هر دو قدرت بود ؟
خب طرف مقابل معینه چی میخواسته به قول خودش موافق ولایت فقیه بوده
مخالف حقوق بشر بوده
مخالف دموکراسی بوده
موافق گروگانگیری بوده
موافق قرارداد الجزایر بوده
این را نمیگویند دو طرف همینجور کلی !
این تقلب است و، شما در آنجا یک انتخاب کردید طرفی را انتخاب کردید که از آن روز تا امروز خیانت جنایت فساد روش او است .
برای مقایسه باید بگویید :
بنی صدر این خیانت را کرد
این جنایات را کرد
این فساد را کرد
این میشود مقایسه ای که بعد بگویید دو طرف هم قدرت مدار بودند بر فرض این ها … توجه بکنید
هیچ تخفیفی با متقلب روا نیست اینها دانسته اون روز میدانستند خیانت می کنند امروز می دانند اونروز خیانت کردند، منتها کدوم خائن هست که بیاید بگوید من خیانت کردم ؟
مگر آن پهلوی چی ها میگن که ۲۸ مرداد به وطنشون خیانت کردند ؟
آقای صدارت : میگن مصدق کودتا کرد
آقای بنی صدر : آره آره برادر شاه کتاب نوشته همین غلامرضا که بله مصدق کودتا میکرد که کودتا شکست خورد وارونه شد امریکا عذرخواهی کرده این ها میگن کودتا کجا بود برکناری قانونی بوده همینجور که این آقایان میگویند کودتا کجا بوده
آقای صدارت : بله اردشیر زاهدی هم گفت آقای بنیصدر که اعلا حضرت
آقای بنی صدر : او هم گفت همشون گفتند غلامرضا گفت این پهلوی چی ها همشون مرتب می گویند به هر حال روز بر شما خوش
آقای صدارت : خیلی ممنونم تشکر جلسه خوبی بود به امید جلسه بعدی خیلی ممنون و متشکر روز شما خوش خداحافظ
آقای بنی صدر : خداحافظ
❊
❊
بازنشر و تکمیل مطالب در رابطه با کودتای خرداد ۱۳۶۰ که در سال ۱۴۰۴ شمسی برابر با ۲۰۲۵ میلادی انجام گرفت:
۱–
کودتای خرداد ۱۳۶۰، نقطه عطف مصادره انقلاب، توسط ضد انقلاب
https://alisedarat.com/2025/05/19/14194/
❊
۲–
کاملترین و دقیقترین مجموعه افشاگری کودتای خرداد ۱۳۶۰ از زبان آقای بنیصدر، تاریخنگاری آنگونه که واقع شد
https://alisedarat.com/2025/05/21/7911/
۳–
کودتای خرداد ۱۳۶۰، کودتای خمینی و خامنهای و شرکا علیه مردم
https://alisedarat.com/2025/05/26/14221/
۴–
کودتای خرداد۱۳۶۰، کودتای قدرتها علیه مردم(گفتگوی۱از۷)کاملترین و دقیقترین مجموعه افشاگری کودتا
https://alisedarat.com/2025/06/02/14228/
۵–
کودتای خرداد۱۳۶۰، کودتای قدرتها علیه مردم(گفتگوی۲از۷)کاملترین و دقیقترین مجموعه افشاگری کودتا
https://alisedarat.com/2025/06/09/14243/
۶–
کودتای خرداد۱۳۶۰، کودتای قدرتها علیه مردم(گفتگوی۳از۷)کاملترین و دقیقترین مجموعه افشاگری کودتا
https://alisedarat.com/2025/06/16/14271/
❊❊❊
❊گزارش، بررسی، و ارزیابی رویدادها❊
(دوشنبهها ساعت۲۱ بهوقت ایران بهصورت زنده)
❊❊❊
❊از تولیدات گروه سایت (سایت علی صدارت: رسانههای ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت)❊
https://alisedarat.com/2025/06/16/14271/
❊قطرهای از اقیانوسهای تلاشها برای برپایی، و پویایی، و پیشبرد مردمسالاری❊
❊
❊اطلاعیابی و اطلاعرسانی، حقی از حقوق بشر است❊
حقوقمدارتر شدن و حقوقمدارتر کردن، از پیشنیازهای برپایی و پویایی مردمسالاری در هر جامعهای است. برای این کار، یکی از مهمترین راهها، احقاق حق اطلاعیابی، و احقاق حق اطلاعرسانی است.
برای انجام این مهم، با خودانگیختگی و با احقاق حق استقلال و با احقاق حق آزادی، هر کدام از ما میتوانیم از استعداد خلاقیت خود بهره بگیریم و در ابتکار راههای مختلف، کوشا شویم.
یک راه آسان برای مشارکت در ساختن سرنوشتی خوب و خوبتر در اینجا برای شما فراهم شده است:
لینک مطلب در رسانهها و شبکهبندیهای اجتماعی، برای: عضو شدن و دنبال کردن(follow) و مشترک شدن، رایدادن، ابراز نظر، پسندیدن(like)، پیاده کردن(download)، به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و لطفا ابتکار برای سایر روشهای انتشار و همرسانی:
❊
مطلب را به صورت تصویری در این رسانهها ببینید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
https://www.instagram.com/ali.sedarat/
❊
https://www.facebook.com/Sedarat57
–
https://www.facebook.com/Sedarat57/live_videos/
❊
https://youtube.com/live/lcjRPOolFR0
❊
مطلب را همچنین میتوانید به شکل صوتی، در این رسانهها بشنوید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
https://creators.spotify.com/pod/show/sedarat/episodes/–e34ahn2
❊
https://castbox.fm/channel/علی-صدارت-id3317800?country=us
❊
در گروه واتساپ با شناسه «علی صدارت-نظر، خبر، تحلیل» همراه ما شوید و در همرسانی مشارکت بفرمایید:
https://chat.whatsapp.com/IT11IqMZ44v9L62gPRghhu
❊
❊
برخی دیگر رسانهها:
❊
https://mastodon.social/@sedarat
❊
https://bsky.app/profile/sedarat.bsky.social
❊
سند اساسی دوران گذار برای انتقال حاکمیت به ما مردم ایران، قانون اساسی موقت برای دوران انتقالی:
https://alisedarat.com/2019/08/17/5108/
❊
قانون اساسی پیشنهادی بر اساس حقوق پنج گانه (لائیک، غیر ایدئولوژیک)
https://alisedarat.com/2019/06/23/4991/
❊
❊❊❊
مردمسالاری یک فرهنگ است و هر کدام از همهی ما مردم، باید، باید برای استقرار و استمرار و پیشبرد مردمسالاری تلاش کنیم. هر کدام از همهی ما مردم، باید، باید به سهم خود و به نوبه خود، کاری انجام دهیم، هر چقدر هم آن کار در ظاهر به نظر کوچک بیاید.
«مردم» باید یک کاری بکنند! چه باید کرد؟
https://alisedarat.com/1397/08/06/4317/
❊
آدرس مطلب در سایت (سایت علی صدارت : رسانههای ملیِ همگانی به مثابه شاخه چهارم دولت) را در ذیل آوردهایم.
مطلب صوتی/تصویری را، میتوانید مستقیما در این آدرس بشنوید/ببینید.
در این آدرس، بعضی دیگر رسانهها که هم این مطلب و نیز برخی دیگر از مطالب سایت در آنها منتشر میشوند، قابل دسترسی هستند.
از این راه هر کدام از ما هم میتوانیم به سهم خود و به نوبه خود، برای احقاق حقِ اطلاعیابی و اطلاعرسانی، به عنوان یک «کنشگر حقوق بشر» فعال شویم. با عضو شدن، و دنبال کردن، و مشترک شدن، و رایدادن، و ابراز نظر، و پسندیدن، و پیاده کردن، و به دوستان خود ایمیل کردن، و…، و با ابتکار برای سایر روشهای همرسانی، نقشآفرین گردیم:
https://alisedarat.com/2025/06/16/14271/
❊
برای دسترسی به سایر تولیدات ما، و سایر رسانههای ما، و نیز راههای تماس و ارتباط با ما، لطفا تصویر ذیل را با موبایل خود اسکن کنید، و یا به لینک زیر مراجعه فرمایید:
❊

https://linktr.ee/sedarat
❊
بیشتر از رسانههای ملیِ همگانی بهمثابه شاخه چهارم دولت ❊سایت شخصی علی صدارت❊ کشف کنید
Subscribe to get the latest posts sent to your email.