ریشهیابی وضعیت فاجعهبار امروز، با بازخوانی 'روزها بر رئیس جمهور چگونه میگذرد' کارنامه بنیصدر، که در ماههای قبل از کودتای خرداد ۱۳۶۰ هر روز، در روزنامه انقلاب اسلامی در هجرت منتشر، و به مردم گزارش میشدند.
آقای بنیصدر در مقام ریاست جمهوری، گزارش کار خود را، به طور روزانه، در روزنامه انقلاب اسلامی، تحت عنوان سرمقاله و کارنامه و «روزها بر رئیس جمهور چگونه میگذرد» با مردم در میان میگذاشت.
هشدارها، و خبرها، و نظرها، و… که آن موقع ارائه شده بود، هیچ کدام خلاف واقع نبود و هیچ کم و کاستی نداشتند. با توجه به این واقعیت بود که حزب جمهوری اسلامی، و حزب توده، و سایر ضدانقلاب هیچ نمیتوانستتند آنها را نفی و یا تکذیب کنند، و خود را مجبور دیدند که بنیصدر را حذف کنند.
برای همین آقای خمینی و شرکا، این کارنامه را، به شدت، مزاحم خود در امر تبدیل انقلاب، به ضدانقلاب مییافتند.
آقای خمینی، توسط برادرزاده خود، در خرداد ۱۳۶۰ به آقای بنیصدر در کرمانشاه پیام داد....
با کمتر و کمتر شدن پایگاه و جایگاه مردمی، این دسته از اپوزیسیون وابسته خود را بیشتر و بیشتر ناچار میبیند که به زور و قدرت و خشونت و… متمایل شود، و در نتیجه متشبث شدن به کلیشههایی چون: «قدرت خوب» و یا «دیکتاتوری صالح» و یا «هدف، وسیله و روش را توجیه میکند» و یا «منافع مشترک» و یا… برایشان امری مستمر میگردد.
این دسته از اپوزیسیون، خود را ناتوان و ذلیل میداند، وگرنه با اعتماد به نفس فردی و با اعتماد به نفس ملی، لزومی نیست به قدرتها مراجعه کند. نیز نمیفهمد که با مراجعه به قدرتها، ناتوانی، به توانایی تبدیل نمیشود، بلکه به ناتوانتر شدن منجر خواهد گشت.
برای استقرار، و استمرار، و پیشبرد مردمسالاری، ضروری است که برای اشاعه و پیشبرد فرهنگ مردمسالاری، تلاش نمود، و این تلاش باید توسط خود ما مردم انجام شود و نه توسط «اپوزیسیون» و «اشخاص شاخص» و… که پنداری قدرتمکان دارند.
متن پیشاروی که به شکل یک فراخوان است، دارای سه بخش به هم پیوسته است؛ بخش اول به تحلیل شرایط کنونی و ضرورتهای ناظر بر شکلگیری بدیل مستقل، ملی و دموکراتیک می پردازد. بخش دوم، اصول بنیادین توافق برای تحقق یک نیروی آلترناتیو را بیان میکند که از دید ما اصولی حداقلیاند و سرانجام بخش سوم، برخی روشهای عملیِ همگرایی و همکاری میان گروهها و هستههای مردمسالار را، به عنوان نمونه، ذکر میکند. این متن، دعوتی است صمیمانه از همۀ افراد، شخصیتها، تشکلها و گروههای متعهد و وفادار به این اصول حداقلی، تا آن را مورد بررسی انتقادی قرار دهند و در تدقیق و تکمیل آن بکوشند. امید است از طریق بحث و گفتگوهای سازنده و شفاف، راه برای همسوئی و همسازی و سازماندهی مردمسالارانۀ راهبردها و اقدامات مشترک بعدی گشوده شود.
رژیم ولایت مطلقه، با اقتصاد بیماری که دارد، مجبور است برای تهیه پول و تانین مخارج دولت، سرمایههای عمومی و داشتههای ملی را به پول تبدیل کند. در صورتیکه عکس این جریان در یک اقتصاد سالم متصور است. تزویر دیگر رژیم، تهیه پول از مردم است. در یک اقتصاد سالم، مردم به دولت مالیات میدهند که آن پول صرف افزایش داشتههای ملی بشود. در اقتصاد فجعهآمیز رژیم ولایت مطلقه، اخذ پول از مردم، از طریق گران کردن مایحتاج مردم (بنزین،…) بازی با نرخ دلار و سایر ارزها، بازی با نرخ طلا، و… و اکنون، جلب پولهای مردم به بازار سهام است.
وظیفه هرکدام از ما در بحران کرونا چیست؟ —> این ویروس را از کسی نگیریم و به کسی ندهیم. مدیریت این بحران را با اعتماد به نفس فردی و اعتماد به نفس ملی، بدون انتظار از رژیم و یا سایر قدرتها، طی کنیم، و از تجربیاتمان در مدیریت این بحران استفاده کنیم که این رژیم را که سرمنشاء همه بحرانها بوده است، با گذاری هرچه خشونتزداتر، براندازیم و پایههای یک نظام دموکراتیک را بریزیم.